سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

افسانه صورت فلکی خرس بزرگ و خرس کوچک


افسانه صورت فلکی خرس بزرگ و خرس کوچک

صورت های فلکی دب اکبر و اصغر با یکدیگر سازنده افسانه زیبای کالیستو و پسرش آرکاس می باشند. دب اکبر سومین صورت فلکی بزرگ آسمان است و بدون شک می توان آن را یکی از شناخته ترین صورت …

صورت های فلکی دب اکبر و اصغر با یکدیگر سازنده افسانه زیبای کالیستو و پسرش آرکاس می باشند. دب اکبر سومین صورت فلکی بزرگ آسمان است و بدون شک می توان آن را یکی از شناخته ترین صورت های فلکی نیم کره شمالی به شمار آورد، زیرا هفت ستاره پرنور آن مانند یک ملاقه بزرگ، در محدوده وسیعی از آسمان به آسانی دیده می شوند. همچنین از آن در اشعار هومر، اسپنسر، شکسپیر و تنسون کلامی به میان آمده است. و نیز در آخرین حماسه کالیوالا این صورت فلکی مطرح شده است. وینسن ونگوگ نیز در نقاشی معروف شب درخشان بر فراز روهان خود آن را به تصویر کشیده است. بر این اساس اقوام گوناگون به این صورت فلکی نام های بسیار داده و تصورات متفاوتی از آن داشته اند. مثلا رومی ها، یونانیان باستان و حتی بومی های آمریکا به این صورت فلکی خرس بزرگ می گفتند در حالی که در نقاطی دیگر نظیر غرب اروپا به آن خیش بزرگ نام داده بودند و یا ایرانیان باستان آن را هفت اورنگ مهین، هفت برادر و یا هفت خواهر نامیده بودند. یکی از محدود صورت فلکی که در کتاب مقدس از آن یاد شده دب اکبر است. همچنین یهودیان و اکثر مردمان آمریکای شمالی آن را به صورت یک خرس به تصویر کشیده اند. ایشان دب اکبر را صاحب سه فرزند می دانستند: الیوت، میزار و آلکیید که از مادرشان پیروی می کردند.

دب اصغر نیز، شبیه یک خرس، با دمی که به شکل غیر عادی بلند است به نظر می آید. یک توجیه درباره بلندی دم دب اصغر این است که به علت چرخش پیوسته خرس به وسیله دمش به دور قطب، باید به این بلندی شده باشد.

دب اصغر تا حدود ۶۰۰ ق.م عنوان یک صورت فلکی را نداشته است تا این که طالس، ستاره شناس یونانی، آن را معرفی کرد. صورت فلکی دب اصغر خرس کوچکی است که نمایش دهنده آرکاس پسر کالیستو می باشد. البته زمانی یونانیان دب اصغر را به عنوان شغالی به نام ست نیز می شناختند. ست که مخلوقی تیره و منفور بود علیه خدایان روشنایی توطئه می کرد. بنابر افسانه جالبی از بومیان آمریکا درباره دب اصغر، گروهی شکارچی راه خود را در جنگل گم کرده بودند. با اجابت دعاهایشان دختر کوچکی پدیدار شد تا آن ها را به سلامت به خانه هایشان راهنمایی کند. او روح جدی، ستاره قطبی، بود و شکارچیان پس از مرگ در آسمان قرار گرفتند تا برای همیشه نزدیک او باشند. دب اصغر در اسطوره های کهن ایرانی به هفت اورنگ کهین نیز شهرت دارد.

بر طبق افسانه های یونانی کالیستو دختر لایکون پادشاه آرکادیا بود. او از فرط زیبایی به حوری ای می ماند که حتی از هرا ملکه المپ نیز زیباتر می نمود. نام او مشتق شده بود از کلمه کالیسته که به معنای بسیار زیا می باشد. بنابر افسانه ها، کالیستو عضو گروه و پیرو آرتمیس ایزدبانوی ماه و شکار شد. او مانند آرتمیس لباس می پوشید و موهای خود را می بست و خیلی زود شکارچی محبوب و همراه آرتمیس شد. کالیستو در حضور او عهد کرد که همیشه دوشیزه باقی بماند و قسم پاکدامنی و نجابت برای آرتمیس خورد؛ اما زئوس بزرگ ایزدان مسحور و شیفته زیبایی او گردید و یک روز وقتی کالیستو در بیشه ای زیر سایه یک درخت دراز کشیده بود، تغییر قیافه داده در هیئت آپولون برادر دوقلوی آرتمیس او را اغوا کرد و در آغوش کشید.

یک روز گرم، هنگامی که گروه شکار به نزدیکی رودی رسیدند تصمیم به شکار گرفتندو آرتمیس لباس هایش را در آورد و دیگران را به رودخانه راهنمایی کرد و کالیستو با بی میلی زیاد لباس هایش را در آورد و آرتمیس متوجه شکم برآمده او شد فورا طبل رسوایی را به صدا درآورد او را از گروه خود اخراج کرد. بدترین زمان موقعی بود که او پسری به نام آرکاس به دنیا آورد. هنگامی که هرا همسر زئوس به این عشق پنهانی پی برد کمر به انتقام از کالیستو بیچاره بست او موهای کالیستو را گرفت و روی زمین کشید. بعد از آن روی دست ها و پاهای کالیستو موهای سیاه شروع به جوانه زدن کرد و دست ها و پاهای او به شکل پنجه در آمدند و این دگردیسی تا تبدیل کامل او به یک ماده خرس بزرگ ادامه یافت. کالیستوی نگون بخت برای سالیان سال آواره در جنگل ها می زیست، ولی فکرش مانند یک انسان کار می کرد. روزی گروهی را مشغول شکار دید و پسر خود آرکاس را میان آنان تشخیص داد، سعی کرد به پسرش نزدیک شود ولی آرکاس وحشت زده شد. پسر جوان خواست تا خرس را متواری کند، ولی همان هنگام زئوس یک گردباد فرستاد تا هر دوی ان ها را به آسمان ببرد و کالیستو را به دب اکبر و آرکاس را به دب اصغر تبدیل کرد.