دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مشوق کودتا


مشوق کودتا

ژنرال آیرونساید و رضاخان

انگلستان که در طول جنگ جهانی اول به اهمیت و کارآمدی نفت ایران پی برده بود، اندیشه‌ تضمین بلندمدت آن‌ را در سر می‌پروراند. این کشور در آغاز با انعقاد قرارداد ۱۹۱۹م وثوق‌الدوله وارد عمل شد. محتوای این قرارداد در ظاهر به پرداخت وام و استفاده از مستشاران انگلیسی برای سازماندهی ارتش و مدیریت دستگاه اداری ایران اختصاص داشت اما هدف واقعی آنها تبدیل ایران به یک کشور تحت‌الحمایه بود. این قرارداد با مخالفت افکار عمومی و دولت‌های خارجی روبه‌رو شد و دولت انگلیس در روی کار آوردن دولتی که بتواند این قرارداد را به تصویب رساند، ناکام ماند.

در تابستان ۱۲۹۹ بلشویک‌ها در تعقیب نیروهای مخالف و همچنین انگلیسی‌هایی که از این نیروها حمایت می‌کردند، بار دیگر وارد رشت و انزلی شدند و نیروهای انگلیسی مستقر در این دو منطقه را تارومار کردند. این حادثه ضربه سختی به روحیه نیروهای انگلیسی وارد کرد. به همین دلیل در مهرماه همان سال دولت انگلستان، ژنرال «آیرونساید» (جوان‌ترین سرلشکر انگلیسی تا آن زمان در ارتش انگلیس) را مامور کرد تا ضمن ورود به تهران نیروهای انگلیسی را سامان تازه‌ای بخشیده و یک حکومت قدرتمند طرفدار انگلستان را در تهران به روی کار آورد. وظیفه این افسر انگلیسی این بود که با تقویت روحیه ازدست‌رفته سربازان انگلیسی مانع از پیش‌روی مجدد روس‌ها شود و نگذارد آنان از ناحیه منجیل جلوتر بیایند. آیرونساید پس از انتصاب به این سمت تلاش‌های خود را آغاز کرد. هم او بود که به دستور «لردکرزن» وزیر‌خارجه وقت انگلستان و همراهی «نورمن»، سفیر آن کشور در تهران نقشه کودتای رضاخان را به اجرا در‌آورد.

انگلیس به دنبال تشکیل یک دولت قدرتمند مرکزی بود تا بتواند مدعیان خودمختاری را سرکوب کند و در مناطق نفت‌خیز امنیت دایمی پدید آورد. انگلیسی‌ها برای چنین کاری رضاخان را برگزیدند. رضاخان از افسران جاه‌طلب قزاق به کمک آیرونساید به فرماندهی قزاق‌ها رسید و به پیشنهاد عوامل انگلیس برای سامان‌دادن کودتا و پدیدآوردن یک دولت قدرتمند رهسپار تهران شد. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شکل گرفت و تهران به اشغال کودتاچیان درآمد. سیدضیاالدین طباطبایی با فشار انگلیسی‌ها، نخست‌وزیر شد و رضاخان نیز از احمدشاه، فرمان سردارسپه گرفت. آیرونساید در خاطراتش می‌نویسد: «یک دیکتاتور نظامی می‌تواند مشکلات ایران را حل کند و ما امکان پیدا می‌کنیم بی‌هیچ دردسری قوایمان را از ایران بیرون ببریم.» رضاخان با حمایت آیرونساید در زمستان ۱۲۹۹ به مقام فرماندهی قزاق رسید. در روز ۲۵ بهمن ۱۲۹۹ آیرونساید به بغداد فراخوانده شد و به رضاخان یادآور شد که از آن پس او فرمانده قوای قزاق است و می‌تواند هر طور مناسب می‌داند، عمل کند و تنها از رضاخان قول گرفت که احمدشاه را از سلطنت خلع نکند.

بی‌تردید طراح و نقشه‌کش حقیقی کودتای سوم اسفند کسی جز آیرونساید نبود. ملاقات‌های تاریخی وی با رضاخان در قزوین و تشویق کردن او به انجام کودتا در اغلب اسناد سیاسی معتبر این دوره از جمله در خاطرات آیرونساید منعکس است. وی که در این تاریخ قرار بود برای تصدی پست مهمی عازم بغداد شود، یک هفته پیش از ترک ایران تمام تعلیمات و ترتیبات کودتا را داده بود و همان روزی (اول اسفند، ۱۲۹۹) که قرار بود قوای نظامی رضاخان از قزوین به تهران حرکت کنند، آیرونساید نیز با یک هواپیمای دو موتوره‌ نظامی قزوین را به قصد بغداد ترک کرد. آیرونساید درخصوص حوادث مربوط به پنجم اسفند ۱۲۹۹ در یادداشت‌های خود چنین می‌نویسد: «اطلاع پیدا کردم که رضا‌خان نقشه‌ کودتا را با موفقیت در تهران اجرا کرده است.

وی به آن قولی که در قزوین به من داده بود که متعرض شاه نشود، مردانه عمل کرده و اخلاص خود را به مقام سلطنت نشان داده است... تصور می‌کنم همه‌ مردم ایران بر این عقیده باشند که نقشه‌ کودتا را من کشیده و اجرای آن ‌را از پشت پرده نظارت کرده‌ام و اگر راست مطلب را بخواهم بنویسم. حقیقت هم همین است.»

آیرونساید پس از بازدید دیگری از نیروهای قزاق در ستایش از رضاخان می‌نویسد: «شخصا عقیده دارم یک دیکتاتوری نظامی گرفتاری‌های ما را در ایران برطرف و ما را قادر خواهد کرد بی‌هیچ دردسری این کشور را ترک گوییم.» با کنار زدن سردار همایون، رضاخان عملا در مقام فرماندهی نیروهای قزاق قرار گرفت و روابطش با آیرونساید و اسمایت نزدیک‌تر شد. دولت لندن برای انجام کودتایی که نقشه آن را کشیده بود به دو چهره سیاسی و نظامی نیاز داشت. انگلیسی‌ها پس از بررسی‌های لازم، سیدضیاءالدین طباطبایی را به‌عنوان چهره سیاسی و رضاخان را به‌عنوان چهره نظامی موردنظر خود برگزیدند. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با نقشه ژنرال آیرونساید و با اراده این دو به اجرا گذاشته شد.

روز ۱۰ بهمن ۱۲۹۹ ژنرال آیرونساید در ملاقات با رضاخان، حمایت خود و دولت انگلیس از قدرت گرفتن وی را در تهران اعلام کرد. در این دیدار رضاخان توافق کرد پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق، مقام نخست‌وزیری به سیدضیاء‌الدین سپرده شود و برای اینکه رضاخان اطمینان یابد که در تصرف تهران مشکلی وجود نخواهد داشت، ژنرال انگلیسی به او اعلام کرد که احمدشاه در جریان این اقدام قرار دارد و «نورمن» سفیر انگلستان مشکلات احتمالی را حل خواهد کرد. آیرونساید روز ۲۳ بهمن یعنی ۱۰ روز قبل از وقوع کودتا، نقشه کامل آن را در اختیار رضاخان قرار داد و از او خواست که شدیدا رفتار نظامیان عامل کودتا (قزاق‌ها) را تحت‌نظر داشته باشد تا اقدامی خلاف برنامه کودتا انجام ندهند.

او راجع به این دیدار چنین نوشته است: «من با رضاخان مصاحبه کرده‌ام و سرکردگی قزاقان ایرانی را به طور قطعی به او سپرده‌ام. او مردی واقعی و رک‌ترین مردی است که تاکنون دیده‌ام. به او گفته‌ام که قصد دارم به‌تدریج او را از قید تسلط خود رها کنم. دو نکته را برایش روشن کردم. ۱- هنگامی‌ که از هم جدا می‌شویم نباید بکوشد مرا از پشت، هدف قرار دهد و اگر چنین کند این کار به نابودیش منجر خواهد شد. ۲- شاه تحت هیچ شرایطی نباید برکنار شود. رضا با چرب‌زبانی قول داد و من و او دست یکدیگر را فشردیم. آیرونساید یک هفته قبل از وقوع کودتا، یعنی روز ۲۷ بهمن ۱۲۹۹ به تهران آمد تا «نورمن» وزیر مختار انگلستان را در جریان کودتای قریب‌الوقوع خود قرار دهد. نورمن از شنیدن خبر انتخاب رضاخان به فرماندهی نظامی کودتا وحشت کرد. او اعتقاد داشت رضاخان با روحیه‌ای که دارد، قبل از هر چیز به فکر پایین کشیدن احمدشاه از تخت سلطنت خواهد افتاد ولی «آیرونساید» به وی اطمینان داد که چنین واقعه‌ای رخ نخواهد داد.

محمود فاضلی