یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
بچه ها حرف بزرگترها را چگونه تفسیر می کنند
![بچه ها حرف بزرگترها را چگونه تفسیر می کنند](/web/imgs/16/151/cpaof1.jpeg)
پدر و مادر، معلم، پرستار کودک یا هر فرد دیگری که با کودکان در تماس است، خوب میداند که ارتباط برقرار کردن با کودکان کار دشواری است...
دنیای کودکان و برداشتهایی که از صحبتهای ما بزرگترها دارند، بسیار متفاوت با آن چیزی است که ما در ذهن داریم. کودکان نمیتوانند مفهوم جملات ما بزرگترها را خوب درک کنند و به خاطر همین گاهی از ما فاصله میگیرند. اگر شما از آن پدرومادرهایی هستید که میخواهند کودکشان به بهترین شکل رشد پیدا کند و تربیت شود، بهتر است از به کار بردن عبارات دوپهلو و نامفهوم در برخورد با کودکتان اجتناب کنید. برای مکالمه با او کلمات آسانی را انتخاب کنید و با کلمات سخت، باعث سردرگمی او نشوید. اگر نمیدانید چگونه میتوانید این کار را انجام بدهید، با ما همراه شوید. این مطلب نگاهی میاندازد به ۷ عبارت رایجی که والدین در ارتباط با کودکان خود از آنها استفاده میکنند و تعبیری که کودکان از این ۷ عبارت دارند و البته طرز درستتر بیان کردن هر کدام از این عبارات را نیز ذکر میکند.
۱) وقتی به کودک میگویید: «تو بهترینی»؛ او اینطور میشنود: «همیشه همینطور باش تا من از تو راضی باشم!»
پس بهتر است به او این را بگویید که: «تو باید به خودت افتخار کنی که اینقدر سخت برای رسیدن به هدفت تلاش میکنی.» سالهاست که اعتقاد بیشتر ما بر این پایه استوار است که افزایش حس اعتماد به نفس در کودک نقش مهمی در پیشرفت و موفقیت او دارد. اما امروزه نظر بیشتر متخصصان و روانپزشکان کودک این است که تعریف و تمجید بیش اندازه نتیجه عکس دارد و اگر شما بیش از اندازه از استعدادها و کارهای خوب فرزندتان تعریف کنید، او به مرور زمان تبدیل به فردی بیعرضه و خودخواه میگردد و اعتبار خود را در بین گروه همسالانش از دست میدهد. اگر شما به دخترتان بگویید: «تو زیباترین دختر کلاستان هستی» از او فردی خودپسند و مغرور ساختهاید ولی در صورت گفتن این جمله که: «تلاشهای فراوان تو برای رسیدن به هدفها و قلههای موفقیت از تو الگویی مناسب برای دیگر دانشآموزان ساخته و من برای کوشش تو در زندگی ارزش قایل هستم.»، شما میتوانید حس اعتماد به نفس مثبت و پویا را در فرزندتان تقویت کنید.
۲) وقتی به کودک میگویید: «این چه طرز از حرف زدن است؟»؛ او اینطور میشنود: «اصلا نمیخواهم حرفهای تو را بشنوم!»
پس بهتر است بگویید: «من خوشحال میشوم وقتی تو برای حرف زدن پیش من میآیی اما این کلماتی که تو برای صحبت کردن از آنها استفاده میکنی نامناسب و اهانتآمیز هستند؛ لطفا دیگر از آنها استفاده نکن.» لازمه اینکه فرزندان از کلمات معقول و مناسب در خانه یا محیط های دیگر استفاده کنند، این است که والدینشان از به کار بردن جملات و کلمات رکیک نسبت به آنها یا دیگران خودداری کنند. شما نمیتوانید توقع داشته باشید در حالی که خودتان به زمین و زمان بد و بیراه میگویید فرزندتان کاملا مؤدب و متین باشد. بنابراین اولین قدم در راستای اصلاح گفتاری فرزندان، والدین هستند.
۳) وقتی به کودک میگویید: «من نمیتوانم این را برای تو بخرم»؛ او اینطور میشنود: «پول چاره همه مشکلات است!»
بهتر است بگویید: «فروشگاهها پر از اسباببازیهای مختلف و بزرگ و کوچک هستند که ما خیلی از آنها را در خانهمان داریم و دیگر جایی برای نگهداری چیزهای جدید برایمان باقی نمانده. اینکه ما تصمیم بگیریم هر چیز قشنگی که دیدیم بخریم و با خودمان به خانه ببریم درست نیست. آنوقت دیگر جایی برای خودمان در خانه باقی نمیماند.» آیا فرزند شما واقعا به یک بازی کامپیوتری یا عروسک بیشتر نیاز دارد؟ البته که نه. اما با تکرار اینکه پول کافی برای خرید کالای مورد علاقه فرزندتان را ندارید، کمکم به او القا میکنید که پول منبع رسیدن به تمام چیزهای خوب و دوستداشتنی در زندگی است. حتی اگر شما شرایط مالی مناسب برای برآورده کردن تمام نیازهای مادی کودکتان را هم داشته باشید، نباید این کار را بکنید زیرا با این کار افراط و زیادهروی را به فرزندتان آموخته و داشتن حس سپاسگزاری و تشکر را از او سلب نمودهاید. هیچگاه هم این نکته مهم را فراموش نکنید که مسایل مادی نباید تنها پل ارتباطی بین فرزندان با شما باشد.
۴) وقتی به کودک میگویید: «نگران نباش، درست میشه»؛ او اینطور میشنود: «قیافهات داد میزند که نگرانی!»
بهتر است بگویید: «من که بالاخره میفهمم چه اتفاقی افتاده است. پس بهتر است بیایی تا در موردش با هم حرف بزنیم، شاید بتوانیم به نتیجهای برسیم که تو را آرام کند.» وقتی که کودکی ناراحت و غمگین از شکست در یک مسابقه محلی یا درگیر شدن با یکی از دوستانش به خانه برمیگردد، وظیفه والدیناش دلداری دادن و ابراز همدردی با اوست. هر چند که شما بدانید مشکلی که برای فرزندتان به وجود آمده بیاهمیت و کوچک است و او خیلی آن را مهم شمرده، باز هم نباید مشکلاش را بیارزش به حساب آورید و با گفتن جملاتی مانند: «بیخیال بابا، حالا مگه چی شده؟!»، ناراحتی او را به تمسخر بگیرید؛ بلکه باید شرایطی را فراهم آورید تا فرزندتان بتواند احساسات خودش را برای شما شرح دهد و بتواند از طریق صحبت کردن و درد دل با شما کمی بار غم و غصه را از روی دوش خودش بردارد. به عبارتی دیگر، والدین هرگز نباید بگذارند فرزندشان در غم و افسردگی غوطهور شود. سوالاتی مانند: «فکر میکنی چرا این اتفاق افتاد؟» یا «نظری در مورد اینکه دفعه بعد بتوانی بهترین کار را انجام بدهی، نداری؟»، میتواند به کودک شما یادآوری کند که او به صحبت کردن در مورد وضعیتی که به وجود آمده نیاز دارد.
۵) وقتی به کودک میگویید: «با غریبهها حرف نزن»؛ او اینطور میشنود: «همه غریبهها قصدشان صدمه زدن به توست!»
بهتر است بگویید: «با کسانی که احساس راحتی با آنها نمیکنی و ضرورتی برای همکلام شدن با آنها وجود ندارد، حرف نزن.» امروزه کودکان برای پیشبرد امور خود نیاز دارند که با افراد غریبه زیادی مانند مغازهدار، صندوقدار فروشگاه، راننده اتوبوس یا تاکسی یا حتی دکتر یا دندانپزشکشان صحبت کنند. بنابراین گفتن این جمله که با غریبهها حرف نزن، کاملا بیهوده و غیرعملی است چون شما نمیتوانید لیست خاصی از افراد تهیه کنید و به فرزندتان بگویید که مثلا با این گروه از افراد میتوانی صحبت کنی و با این گروه نه. پس چاره چیست؟ اول اینکه، یک نگاه واقعبینانه و آماری نشان میدهد تعداد کودکانی که در خیابان توسط به اصطلاح بچهدزدها ربوده شدهاند، یک درصد و حتی کمتر از آن است. مطالعات نشان دادهاند که اذیت و آزاری که برخی کودکان میبینند بیشتر از جانب آشنایان به خصوص والدین یا خواهر و برادرهای بزرگترشان است (نه غریبهها)، بنابراین به جای منع کردن فرزندتان از حرف زدن با افراد ناآشنا بهتر است به او آموزش دهید که با افرادی که احساس راحتی با آنها نمیکند و ضرورتی برای همکلامی با آنها ندارد، صحبت نکند. دومین و مهمترین نکته هم این است که والدینی که فرزندشان زیاد با اینترنت کار میکند و وارد چترومها شده و با دوستان جدیدی آشنا میشود باید هشدارهای لازم را به کودکشان بدهند که اطلاعات ضروری مانند نام خانوادگی، آدرس منزل یا مدرسه یا شماره تلفن خود را در اختیار دیگران قرار ندهند تا از آنها سوءاستفاده نشود.
۶) وقتی به کودک میگویید: «اسباببازیهایات را با پسرعمویات تقسیم کن»؛ او اینطور میشنود: «تو باید حق خودت را به دیگران ببخشی!»
بهتر است بگویید: «پسر عموی تو دوست دارد چند دقیقه با ماشین مسابقهای تو بازی کند اما چون متعلق به توست و تو صاحباش هستی، حتما آن را به تو پس خواهد داد.» اگر کمی واقعبین باشید میبینید که شما به هیچ عنوان سوییچ ماشین خود را به بیرون پرتاب نمیکنید یا روی آن جا نمیگذارید تا هر کسی که دوست داشت بتواند از آن استفاده کند. پس چهطور توقع دارید که فرزندتان به راحتی از کنار قطار، هواپیما، خرس یا عروسک مورد علاقهاش بگذرد و آن را به دیگران ببخشد؟ اگر تقاضای مکرر شما برای تقسیم کردن وسایل کودکتان با دیگران زیاد باشد، فرزندتان به نوعی دچار حس گریز از جمع میشود و از بچهها و افراد دیگر متنفر میگردد. او خود را با بچههای دیگر وفق نمیدهد تا مجبور نباشد وسایلاش را با آنها تقسیم کند و این یک امر طبیعی برای بچههای تا سن ۸ سال و حتی بیشتر است. با تمام این حرفها، شما دو راه پیش رو دارید: اول اینکه فرزندتان را مطمئن کنید که دوستش بعد از کمی بازی وسیلهاش را به او بازخواهد گرداند و دوم اینکه روی اسباببازیهای فرزندتان اسم بگذارید. با این حساب شما به جای اینکه مثلا بگویید: «آرش، خرسات را بده.»، میگویید: «آرش، تدی را چند لحظه به نیما قرض میدهی؟» در این صورت فرزندتان دیگر احساس نمیکند که حق و حقوق و مالکیتاش نسبت به اموالش پایمال شده.
۷) وقتی به کودک میگویید: «این چه کارهایی است که میکنی؟»؛ او اینطور میشنود: «باز هم اشتباه کردی!»
بهتر است بگویید: «من فکر میکنم دیر آمدن تو به خانه به خاطر این باشد که به تو خیلی در مهمانی خوش گذشته و بنابراین زمان را فراموش کردهای اما عزیزم، این کار درستی نیست. ما خیلی نگران شدیم.» برخی از والدین با سوالات زیاد و گوناگون فرزندان خود را در مقابل اشتباهشان به طور مستقیم مورد سرزنش قرار میدهند: «فکر نمیکنی وقتی به خانه میآیی باید لباسهایت را روی جالباسی قرار دهی؟... ببین با خواهرت چه کردهای؟» میتواند از شما پدر یا مادری دیکتاتور در ذهن کودک بسازد. بهتر است اشتباه فرزندتان را با آرامش به او گوشزد کنید تا او نسبت به انجام آن کار پشیمان و شرمنده باشد، نه گستاخ. مثلا بگویید: «درست است که خواهرش بدون اجازه اسباببازی او را برداشت ولی نمیدانم کتک زدن یک دختربچه آن هم توسط برادر بزرگترش که باید حامیاش باشد، کار درستی بوده یا نه؟» مطمئن باشید که با این جملات فرزند عصبانی شما شرمگین شده و برای عذرخواهی اقدام خواهد کرد اما همیشه هم فرزندتان را در همه امور مقصر ندانید تا از کینهای یا سرخورده شدن او جلوگیری به عمل آورید.
منبع: ریدرز دایجست
ترجمه: ندا احمدلو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست