چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

غدیر از گلوی شقایق


غدیر از گلوی شقایق

با این كه بیشتر مسلمانان صحت حدیث غدیر و اعلام ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام را پذیرفته اند و غالبا آن را از احادیث قطعی و متواتر می دانند, باز گروهی چنین می پرسند اگر واقعا حادثه غدیر خم اتفاق افتاده و بسیاری نیز شاهد آن بوده اند, چرا شخص امیرمؤمنان علیه السلام برای اثبات حقانیت خود هرگز از آن بهره نگرفت

با این كه بیشتر مسلمانان صحت‏ حدیث غدیر و اعلام ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام را پذیرفته‏اند و غالبا آن را از احادیث قطعی و متواتر می‏دانند، باز گروهی چنین می‏پرسند: اگر واقعا حادثه غدیر خم اتفاق افتاده و بسیاری نیز شاهد آن بوده‏اند، چرا شخص امیرمؤمنان علیه السلام برای اثبات حقانیت‏ خود هرگز از آن بهره نگرفت؟ در باور این گروه عدم استشهاد حضرت به حدیث غدیر نشان ‏دهنده این حقیقت است كه یا واقعه‏ای به نام غدیر در تاریخ تحقق نیافته، یا بر فرض تحقق بر امامت ‏حضرت دلالت نداشته است.

در پاسخ این مطلب باید گفت: اگر حدیث غدیر را از احادیث قطعی و متواتر ندانیم، باید بپذیریم كه در میان احادیث پیامبر اكرم(ص) و مطالب تاریخی مورد قطعی و متواتر وجود ندارد؛ علاوه بر این، این ادعا كه امیرمؤمنان(ع) برای اثبات حقانیت ‏خود به حدیث غدیر استناد نكرده، خود شاهد بی‏اطلاعی و ناآگاهی گوینده آن است.

بررسی اجمالی كتاب های معتبر و مورد قبول فرقه‏های گوناگون اسلامی نشان می‏دهد كه حضرت علی(ع) بیش از ۲۲ بار پیرامون غدیر و استشهاد به آن سخن گفته است. هر چند این موارد در حوصله این مقاله نمی‏گنجد و نیازمند فرصت‏ بیشتر است، ولی برای نمونه تنها ده مورد آن را نقل و در بقیه موارد تنها به ذكر منابع بسنده می‏كنیم.

● در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله

برابر آنچه از منابع تاریخی به دست می‏آید اولین موردی كه حضرت علی علیه السلام حدیث غدیر را مطرح فرمود، بعد از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود. وقتی حضرت را برای بیعت ‏به مسجد آوردند، آن بزرگوار با بیان حقانیت ‏خود خلافت مسلمین را از آن خویش دانست و از بیعت امتناع كرد. بشیر بن‏سعد انصاری برخاست و گفت: ای ابوالحسن، اگر انصار قبل از بیعت ‏با ابوبكر این كلام را می‏شنیدند، حتی دو نفر درباره بیعت‏ با شما اختلاف نمی‏كردند. حضرت در جواب فرمود:

«یا هؤلاء اكنت ادع رسول الله مسجی لا اواریه و اخرج انازع فی سلطانه؟ و الله ما خفت احدا یسمو له و ینازعنا اهل البیت فیه و یستحل ما استحللتموه، ولا علمت ان رسول الله صلی الله علیه و آله ترك یوم غدیر خم لاحد حجهٔ و لا لقائل مقالا. فانشد الله رجلا سمع النبی صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم یقول: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله‏» ان یشهد الان بما سمع.‏» (۱)

آیا باید پیكر رسول خدا(ص) را بر روی زمین رها می‏كردم و قبل از كفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع می‏كردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود كه گمان نمی‏كردم كسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر(ص) درگیر شوند. مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نكرد و مگر جای عذری برای كسی باقی مانده بود؟

همگان را به خدا قسم می‏دهم، هر كس كلام پیامبر اكرم در روز غدیر خم را شنیده است كه می‏فرمود: «هر كس كه من مولای او هستم اینك علی مولای اوست. خداوندا، هر كس علی را دوست دارد دوست‏ بدار و آن كه علی را دشمن بشمارد، دشمن دار، هر كس علی را یاری كند یاری كن، و هر كه علی را خوار كند، خوار ساز.» برخیزد و شهادت دهد.

زید بن‏ارقم می‏گوید: بعد از این سخن حضرت، دوازده تن از اصحاب جنگ بدر برخاستند و گواهی دادند. اما من، با آن كه این گفتار را از زبان رسول الله صلی الله علیه و آله شنیده بودم، از ادای شهادت خودداری كردم و بر اثر همین امر و نفرین حضرت بینایی‏ام را از دست دادم .

● در خطبه وسیله

هفت روز پس از وفات پیامبر اكرم(ص)، امیرمؤمنان علیه السلام در مدینه خطبه‏ای بسیار بلند ایراد فرمود كه به خطبه وسیله معروف شد. حضرت در آن خطبه به واقعه غدیر خم و نزول آیه اكمال دین در آن روز تصریح می‏كند. ثقهٔ‏الاسلام كلینی، در روضه كافی، خطبه وسیله را نقل كرده است. در بخشی از آن چنین می‏خوانیم:

«... و قوله صلی الله علیه و آله حین تكلمت طائفهٔ فقالت: نحن موالی‏ ‏رسول‏الله(ص) فخرج رسول الله صلی الله علیه و آله الی حجهٔ الوداع ثم صار الی غدیر خم، فامر فاصلح له شبه المنبر ثم علاه و اخذ بعضدی حتی رئی بیاض ابطیه رافعا صوته قائلا فی محفله: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏» فكانت علی ولایتی ولایهٔ الله و علی عداوتی عداوهٔ الله. و انزل الله عزوجل فی ذلك الیوم: الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا (۲) فكانت ولایتی كمال الدین و رضا الرب جل ذكره... .» (۳)

[در اواخر عمر پیامبر اكرم(ص)،]، وقتی گروهی گفتند: ما بعد از پیامبر رهبران مردم هستیم، رسول خدا(ص) برای حجهٔ‏الوداع از مدینه خارج شد و پس از اعمال حج ‏به وادی غدیر خم شتافت، فرمان داد چیزی مانند منبر برایش آماده كردند. سپس بالای آن رفت، و بازوی مرا گرفت و بلند كرد، به گونه‏ای كه سفیدی زیر شانه‏هایش دیده شد. آنگاه با آواز بلند فرمود:

هر كس كه من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا، دوستش را دوست‏ بدار و دشمنش را دشمن شمار. پس ولایت من معیار ولایت ‏خدا و دشمنی با من معیار دشمنی با خدا شد؛ و خداوند در همان روز این آیه را نازل فرمود: امروز دین شما را كامل ساختم، نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را دین شما برگزیدم.

پس ولایت من كمال دین و رضایت پروردگار جل ذكره شد ... .

● در شورای شش‏نفره

در شورای منتخب خلیفه دوم برای تعیین خلیفه، كه امیرمؤمنان علیه السلام نیز در شمار آنان جای داشت، استدلال‌های فراوانی از حضرت نقل شده كه در كتاب‌های تاریخ و حدیث ‏به «حدیث الانشاد» یا «حدیث المناشدهٔ‏» معروف است. امام(ع) در یك از استدلال‌های خود به حدیث غدیر خم استناد كرده است.

ابن‏مغازلی شافعی (متوفای‏۴۸۳)، در كتاب المناقب، سخن علی(ع) را چنین نقل می‏كند:

«فانشدكم بالله، هل فیكم احد قال له رسول الله صلی الله علیه و آله: « من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، لیبلغ الشاهد منكم الغائب‏» غیری؟ (۴) قالوا: اللهم لا.»

شما را به خدا سوگند می‏دهم، در جمع شما غیر از من كسی هست كه پیامبر درباره او فرموده باشد: «هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا، دوستدارش را دوست ‏بدار و دشمنش را دشمن بشمار، حاضران باید این مطلب را به غائبان برسانند؟ اعضای شورا گفتند: به خدا سوگند، نه.‏»

● در روزگار عثمان

در ایام خلافت عثمان جمعی از مهاجران و انصار در مسجد النبی - صلی الله علیه و آله - گرد آمده، پیرامون فضایل و سوابق قریش و انصار سخن می‏گفتند و از سخنان پیامبر اكرم(ص) درباره قریش و انصار بهره می‏جستند. حضرت علی علیه السلام نیز در این مجلس حضور داشت و به سخنان آنان گوش می‏داد. گروهی از حضرت خواستند كه او نیز سخنی بگوید. حضرت پاره‏ای از سوابق و مناقبش را برشمرد و حاضران بر درستی گفتارش گواهی دادند. آنگاه امام به حدیث غدیر اشاره كرد و فرمود:

«افتقرون ان رسول الله صلی الله علیه و آله دعانی یوم غدیر خم فنادی لی بالولایهٔ ثم قال: لیبلغ الشاهد منكم الغائب؟ »قالوا: اللهم نعم. (۵)

آیا قبول دارید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم مرا خواست، ولایتم را به مردم ابلاغ كرد و فرمود حاضران باید این مطلب را غایبان برسانند؟

حاضران گفتند: آری.

● در میدان جنگ جمل

▪ قبل از شروع جنگ جمل، حضرت برای اتمام حجتی دیگر به طلحه پیام داد تا با وی دیدار كند. طلحه نیز پذیرفت و به حضور امیرمؤمنان علیه السلام شتافت. حضرت به وی فرمود:

«نشدتك الله هل سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏»؟

قال: نعم. قال - علیه السلام - «فلم تقاتلنی؟» قال: لم اذكر. (۶)

تو را به خدا سوگند می‏دهم، آیا شنیدی كه رسول الله صلی الله علیه و آله می‏فرمود: «هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا هر كس او را دوست دارد دوست ‏بدار و هر كس او دشمنی می‏كند دشمن بدار؟»طلحه گفت: آری شنیده‏ام:

حضرت فرمود: پس چرا با من می‏جنگی؟

طلحه جواب داد: فراموش كرده بودم.

● در صحنه صفین

در جنگ صفین، هنگامی كه فرستاده‏های معاویه به حضور امیرمؤمنان علیه اسلام رسیدند تا به اصطلاح بین حضرت و معاویه صلح برقرار سازند، حضرت خطبه‏ای ایراد كرد و فرمود:

«انشدكم الله فی قول الله: (یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منكم) (۷) و قوله: (انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنواالذین یقیمون الصلاهٔ و یؤتون الزكاهٔ و هم راكعون) (۸) ثم قال: (و لم یتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنین ولیجهٔ)، (۹) فقال الناس: یا رسول الله، اخاص لبعض المؤمنین ام عام لجمیعهم؟ فامر الله عزوجل رسوله ان یعلمهم فیمن نزلت الایات و ان یفسر لهم من الولایهٔ ما فسر لهم من صلاتهم و صیامهم و زكاتهم و حجهم. فنصبنی بغدیر خم و قال: «ان الله ارسلنی برسالهٔ ضاق بها صدری و ظننت ان الناس مكذبونی، فاوعدنی لابلغنها او یغذبنی، قم یا علی‏» ثم نادی بالصلاهٔ جامعهٔ فصلی بهم الظهر ثم قال: «ایها الناس، ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و اولی بهم من انفسهم، الا من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله.» فقام الیه سلمان الفارسی فقال: یا رسول الله ولاءه كما ذا؟ فقال: «ولاءه كولایتی، من كنت اولی به من نفسه فعلی اولی به من نفسه.» و انزل الله تبارك و تعالی: (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا) (۱۰) ...» (۱۱)

شما را به خدا سوگند می‏دهم، در باره این آیات: «ای مؤمنان، از خدا و پیامبر و صاحبان امر خود پیروی كنید»؛ «صاحب اختیار و ولی شما خدا و پیامبرش و كسی است كه نماز را به پا داشته، در حال ركوع زكات می‏دهد» و «غیر از خدا، پیامبر و مؤمنان را دوست صمیمی به شمار نیاوردید.»

مردم از رسول خدا(ص) سؤال كردند: آیا مراد از «مؤمنان‏» در این آیات بعضی از آنهاست ‏یا همه آنان را شامل می‏شود؟ خداوند به پیامبرش دستور داد تا به آنان بفهماند كه این آیات درباره چه كسی نازل شده است و ولایت را برای آنها تفسیر كند چنانكه نماز، روزه، زكات و حج را تفسیر كرد. پیامبر(ص)، برای امتثال امر خدا، در غدیر خم مرا به خلافت منصوب كرد و فرمود: «خداوند مرا به رسالتی فرستاده است كه سینه‏ام از آن به فشار آمده، گمان می‏كنم مردم مرا تكذیب خواهند كرد؛ ولی خداوند مرا تهدید كرد و فرمود: این پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب می‏كند. ای علی برخیز». سپس مردم را برای نماز جماعت فرا خواند، و نماز ظهر را با آنان خواند و فرمود: ای مردم، خداوند مولای من است، من مولای مؤمنینم و اختیارم بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است، بدانید هر كه من مولای او هستم علی مولای اوست. خداوندا، هر كه علی را دوست دارد دوست ‏بدار و آن كه علی را دشمن دارد دشمن بدار، هر كس علی را یاری كند یاری كن و هر كه علی را یاری نكند خوار كن.

در اینجا سلمان فارسی برخاست و گفت: یا رسول الله، ولایت و اختیار او بر مردم چگونه است؟ حضرت فرمود: اختیارات او مانند اختیارات من است، هر كس اختیار من به او از خود او بیشتر بوده، علی هم اختیارش بر او از خودش بیشتر است.

و خداوند تبارك و تعالی این آیه را نازل فرمود: امروز دین شما را كامل كردم، نعمتم را بر شما تمام كردم و راضی شدم كه اسلام دین شما باشد.

پی‏نوشت‌ها:

۱- احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۱۸۴/ الامامهٔ و السیاسهٔ، ص‏۲۹ – ۳۰/ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۱۸۵.

۲- مائده،۳.

۳- الروضهٔ من الكافی، ج ۸، ص‏۲۷.

۴- مناقب ابن المغازلی، ص ۱۱۴/ مناقب الخوارزمی، ص ۲۲۲/ امالی، شیخ طوسی، ص‏۳۳۳/ همان، ص‏۵۴۶/ همان، ص ۵۵۵/ الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص‏۳۳۳ و۲۱۳/ كشف الیقین، ص‏۴۲۳/ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۵/ ارشاد القلوب، ج ۲، ص‏۲۵۹.

۵- كتاب سلیم بن‏قیس، حدیث ۱۱، ص ۶۴۱/ فوائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲/ الغدیر، ج ۱، ص‏۱۶۳

۶- مناقب الخوارزمی، ص ۱۸۲/ مستدرك حاكم، ج‏۳، ص ۳۷۱/ مروج الذهب، ج ۲، ص‏۳۷۳/ تذكرهٔ الخواص، ابن الجوزی، ص‏۷۳/ مجمع الزوائد، ج‏۹، ص‏۱۰۷.

۷- النساء،۵۹.

۸- المائده، ۵۵.

۹- التوبهٔ،۱۶.

۱۰- المائده،۳.

۱۱- كتاب سلیم بن‏قیس، ص ۷۵۸/ الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۵/ احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۳۴۱/ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۴/ كمال الدین، ج ۱، ص ۲۷۴/ بحارالانوار، ج‏۳۳، ص‏۱۴۷.

۱۲- مسند احمد بن‏حنبل، ج ۴، ص ۳۷۰/ این حدیث در صدها كتاب ‏شیعه ‏و سنی ‏با عبارات‏ مختلف ‏نقل ‏شده ‏است.

۱۳- شرح نهج البلاغهٔ، ابن ابی‏الحدید، ج‏۱۹، ص‏۲۱۷/ المعارف، ابن قتیبهٔ، ص ۵۸۰/ انساب الاشراف، بلاذری، ج ۲، ص‏۱۵۶/ حلیهٔ الاولیاء، ج ۵، ص‏۲۶/ الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۱/ كشف الیقین، علامه حلی، ص ۱۱۰/ الغدیر، ج ۱، ص‏۱۹۳.

۱۴- الارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۵۲/ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج ۴، ص ۷۴/ مجمع الزواید، ج‏۹، ص‏۱۰۶/ مناقب، ابی مغازلی شافعی، ص‏۲۳/ العمدهٔ ص ۱۱۰، الغدیر، ج ۱، ص‏۱۶۷.

۱۵- كشف المحجهٔ، سید بن‏طاووس، ص‏۲۴۶. معادن الحكمهٔ‏ فی مكاتیب الائمهٔ، فصل ۲/ بحار، ج ۳۰،ص‏۷.

" محمد محمدیان تبریزی"


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.