یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

پولیت بورو شاهنشاهی و نقش آن در وقایع مهم کشور به روایت جهانگیر تفضلی مشاور نزدیک شاه


عبدالله انتظام در الهیه , در منزل امینی زندگی می کرد و اصولاً به میزان زیادی انتظام برکشیده دکتر امینی بود هم در نزد شاه و هم در نزد زاهدی, عبدالله انتظام در دوران جنگ و سالها بعد از آن در اروپا بود و شخصاً با شاه آشنایی و ارتباط مخصوص نداشت

● تشکیل پولیت بورو

در میان دورهٔ‌ حکومت سپهبد ] فضل الله [ زاهدی۱،‌ به شاه پیشنهاد کردم که اگر صلاح می‎دانند یک ((پولیت بورو))‌ تشکیل دهند که اوامر اعلیحضرت و نظرهایشان را این عده در اطرافش فکر کنند که از چه راهی زودتر و بهتر اجرا و عملی می ‎شود.

چنین به نظرم رسید که شاه از کلمهٔ ((پولیت بورو)) که تداعی با استالین و قدرت فوق العاده او داشت،‌ خوشش آمد و فرمود شما صورتی از اشخاصی که به نظرتان می‎رسد تهیه کنید.

سه روز بعد که احضار شدم، نامهای آنان که به نظر می‎رسید برای شاه مفیدند و میدان عمل وسیعی هم برای اجرای پخته و عاقلانهٔ تمایلات شاه دارند، بر روی کاغذی نوشتم: دکتر علی امینی۲، عبدالله انتظام ۳،‌ ]اسدالله[ علم۴ ، ‌سپهبد عبـــــدالله هدایـــــــــت۵ ،‌ سرلشکر نعمت الله نصیری ۶ رئیس گارد شاه و سرتیپ بختیار ۷ حاکم نظامی تهران. شاه فرمود: (چرا اسم خودتان را ننوشتید)،‌عرض کردم که میدان عمل بنده خیلی کوچکتر از میدان عمل این آقایان است. شاه فرمود که: (نه تنها شما باید در پولیت بورو باشید، بلکه باید دبیر آن باشید . و شما نظرهای آنها را به من بگوئید).

شاه اسم سپهبد هدایت و سرتیپ نصیری را از آن صورت فرمود. اما اینکه مرا دبیر و مأمور گزارشهای پولیت بورو فرمود، برای این بود که سپهبد زاهدی هنوز هم در مجلس نفوذ زیادی داشت. یعنی اکثریت نمایندگان مجلس را خودش انتخاب کرده بود و در ارتش هم خیلی بیشتر از امرای دیگر ارتش نفوذ داشت. نمی‎خواست که وزیران دولت او، حتی حاکم نظامی دوران وی،‌ با شاه ارتباط جداگانه‎ای داشته باشند.

این گروه هر هفته یکبار و در منزل یکی از این افراد جمع می‎شدند؛‌اما در عمل بیشتر در منزل دکتر علی امینی و علم این مجلس تشکل می‎شد.

عبدالله انتظام در (الهیه) ، د رمنزل امینی زندگی می‎کرد و اصولاً به میزان زیادی انتظام برکشیدهٔ دکتر امینی بود هم در نزد شاه و هم در نزد زاهدی،‌ عبدالله انتظام در دوران جنگ و سالها بعد از آن در اروپا بود و شخصاً با شاه آشنایی و ارتباط مخصوص نداشت.

این پولیت بورو، کارهای مهمی را که با میل شاه هماهنگ بود یا اصولاً شاه می‎خواست، عملی کرد. مانند: سقوط زاهدی و تشکیل دولت حسین علاء‌ و وارد شدن ایران در پیمان بغداد.

وقتی که علاء‌ نخست وزیر۸ شد، هیچکدام از وزیران خود را نمی‎دانست که کیست، و بر صورتی که پولیت بورو تهیه کرده بود، و شاه هم تائید نموده بود،‌تنها نام (علی معتمدی)۹ را افزود .

بختیار ، علم و انتظام، اشخاصی را که هم مورد اعتماد شاه باشند و هم دارای شخصیت برای وزارت به قدر امینی نمی‎شناختند ،‌و این کار بیشتر نظر و انتخاب امینی و تا اندازه‎ای مخلص بود.

در همان اوایل تشکیل پولیت بورو، روزی من از علم دعوت کردم که با سه نفر از دوستان من ]دکتر خانلری،‌ دکتر احسان یارشاطر و رسول پرویزی،[ در رستورانی ناهار بخوریم. علم از آشنایی با آنان بسیار خوشدل شد. در اینجا بجاست که یادآوری کنم. بعد از بیست و هشتم مرداد و بازگشت علم به تهران،‌ بر اثر گفت و گوی من با دکتر مصدق دربارهٔ وی۱۰ ]علم[ بسیار به من محبت می‎ورزید و همکاری ما در ((پولیت بوروی شاهنشاهی)) ما را به یکدیگر خیلی نزدیکتر کرد؛ و من همواره به علم ـ که به وی ((امیر)) خطاب می‎کردم ـ به چشم احترام زیاد می‎نگریستم، و آشنایی خانوادگی ما و رفتار خود وی با مخلص،‌مایهٔ‌ این احترام طبیعی بود. در صورتی که در پولیت بورو و مراحل سیاسی،‌ هنوز من به شاه نزدیکتر بودم یا به نظر مخلص و سایر اعضای پولیت بورو چنین می‎نمود. اما پس از چند سال که علم رفیق ((گرمابه و گلستان)) شاه هم شد، تا آنجا که من فهمیده بودم از همهٔ اطرافیان شاه، علم نسبت به وی نزدیکتر و محرمتر شد.

در یکی از جلسه‎های پولیت بورو در حکومت علا که علم وزیر کشور شد و دکتر خانلری معاون وزارت کشور،‌ تیمور بختیار مجله سخن را آورده بود در روی میز گذاشت و دربارهٔ‌ چند مقاله و چند شماره، به خصوص شماره‎ای که از نوشته‎های ((شهید نورایی)) و ((صادق هدایت)) بود، از همان قماش سخنان ادارهٔ‌ اطلاعات شهربانی و رکن دو می‎گفت، و اینها را به صورت گله‎ای دوستانه از من می‎نمود. و مخلص هم سخنانی گفتم که خلاصه آن این بود : دکتر خانلری به نظر من از شما کمتر ناسیونالیست نیست.

علم روز بعد یا روزی که روز شرفیابی من بود، از من خواست که آنچه به تیمور گفتم به شاه نیز عرض کنم، و من با اعتقاد کامل عرض کردم، به علاوه اصولاً‌ من گزارش هفتگی ((پولیت بورو)) را به شاه عرض می‎کردم و…

کار (( پولیت بورو)) هم تق و لق شد، زیرا از همان وقت هم امینی و علم، و تا اندازه‎ای تیمور بختیار ،‌می‎خواستند که مقدمات نخست وزیری را برای خود فراهم آورند.

اما علت مهمتر این بود که شاه بعد از رفتن سپهبد زاهدی،‌ خود مستقلاً با وزیران مهم ملاقات می‎فرمود،‌ و آن وزیرانی که مهمتر بودند،‌ هفته‎ای یکبار شرفیاب می‎شدند، و رئیس شهربانی، رئیس ستاد ارتش و حاکم نظامی نیز.

این کار ارتباط مستقیم وزیران مهم و سران ارتش با شاه، بعد از دولتهای دکتر مصدق و سپهبد زاهدی تا آخرین روزهایی که محمدرضا شاه برای همیشه ایران را ترک کرد،‌ادامه داشت. دیگر لزومی نداشت که مخلص هر هفته از ((پولیت بورو)) به شاه گزارش بدهم. اما شرفیابی‎های من هر هفته ادامه داشت و گاهی هفته‎ای دوبار هم می‎شد، و پولیت بورو با وجود این تضعیف ،‌بازهم تا مأموریت من به پاریس،‌تشکیل می‎شد و مسایلی مانند پیمان بغداد هم در آن بحث می‎شد؛ شرفیابی‎های هفتگی من همچنان تا سال چهل و یک ـ‌ که وزیر شدم ـ ادامه داشت.

● پولیت بورو و برکنار کردن زاهدی

شاه به سپهبد زاهدی اعتماد نداشت، بلکه از او بیمناک و نگران بود. هنگامی که شاه پس از هفته‎ها تردید و نگرانی، به وسیلهٔ‌ برخی از نزدیکان زاهدی،‌غیر مستقیم به او فهماند که بهتر است با احترام از نخست وزیری کنار برود، زاهدی هم به آگاهی شاه رسانید که : ((من با تانک به نخست وزیری آمده‎ام، و جز با تانک هم نخواهم رفت)) و نگرانی شاه بیشتر شد.

نگرانی شدید شاه از هنگامی آغاز شد که از ملاقاتهای ] سید ابوالحسن[ حائری زاده۱۱ و زاهدی، گزارشهای زیادی به وی می‎دادند.

حائری زاده با موافقت و میل زاهدی و شخصیت جسور خود، در آن دوره به وکالت رسید، و شاه چنین می‎پنداشت ،‌ یا به وی گفته بودند که سخن (( با تانک آمده‎ام و جز با تانک هم نی‎روم))، تلقین حائری زاده است. حائری زاده در مجلس شورا و همه جا با شاه مخالف بود و آشکارا مخالفت می‎نمود.

سرانجام با دستور شاه، علم که با زاهدی دوست بود، قرار شد که به زاهدی از قول شاه بگوید که : اگر دوستانه از نخست وزیری کنار برود، سفیر کبیر سیار(یا به قول شاه((سوپر آمباسادر)) )‌ در سراسر اروپا خواهد شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.