پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پایگاه آرامش یا جنگ


پایگاه آرامش یا جنگ

خانواده عموما محل آرامش برای افراد محسوب می شود, اما در قرن ۲۱ میزان خشونت, پرخاشگری, جنگ لفظی و روانی و حتی لجبازی در خانواده ها گسترش یافته است برخی افراد همسر خود را به عنوان رقیب می بینند که باید دائم از او امتیاز بگیرند یا هر گفته و عملی را به نوعی تلافی کنند تا طرف مقابل درس بگیرد

خانواده عموما محل آرامش برای افراد محسوب می‌شود، اما در قرن ۲۱ میزان خشونت، پرخاشگری، جنگ لفظی و روانی و حتی لجبازی در خانواده‌ها گسترش یافته است. برخی افراد همسر خود را به عنوان رقیب می‌بینند که باید دائم از او امتیاز بگیرند یا هر گفته و عملی را به نوعی تلافی کنند تا طرف مقابل درس بگیرد.

در مواردی نیز که کار به طلاق عاطفی کشیده می‌شود، نه تنها مهر و محبت در خانواده احساس نمی‌شود، بلکه خانه به میدان جنگ و سوءاستفاده‌های روحی و روانی از اعضا تبدیل می‌شود. تحقیقات نشان داده در چنین محیطی نه تنها همسران صدمه می‌بینند و احساس نارضایتی در آنها موج می‌زند، بلکه فرزندانی که شاهد چنین خشونت و پرخاشگری و در شرایطی کینه ورزی هستند این رفتار‌ها را یاد می‌گیرند.

والدین باید به خاطر داشته باشند فرزندانشان رفتارهایی را که آموخته‌اند به صورت الگو در خارج از منزل تکرار می‌کنند. بررسی‌ها نشان داده پسرانی که شاهد درگیری‌های لفظی، روانی و گاهی فیزیکی والدین هستند ۱۰ برابر بیشتر احتمال دارد که در زندگی آینده خود با جنس مخالف چنین رفتارهایی را تکرار کنند.

در ضمن چنین فرزندانی در زندگی آینده خود در بزرگسالی به کمتر کسی اعتماد می‌کنند، زیرا بیشتر موارد، دچار حس بدبینی می‌شوند. از طرفی احساس کمک به دیگران نیز در این گونه افراد کاهش می‌یابد، زیرا در دوران کودکی والدین خود را به جای یار و یاور علیه یکدیگر دیده‌اند. خشونت در خانواده عموما به چند شیوه‌ اعمال می‌شود:

▪ فیزیکی؛ مانند کتک زدن، لگد زدن، نیشگون گرفتن و حتی سوزاندن

▪ روحی؛ مانند تهدید، مسخره کردن، توهین و تحقیر

در این میان فردی که قربانی خشونت شده، ممکن است در مواردی که تهدید می‌شود، به خود یا فرزندانش صدمه بزند، از حمایت‌های مالی و کمک اقتصادی خودداری کند حتی دست به خودکشی بزند.

در مواردی که یکی از اعضای خانواده بویژه همسر قصد آزار روحی و طرد همسرش را داشته باشد به چند شیوه کلی عمل می‌کند:

▪ کنترل رفت و آمد‌ها و مکالمات طرف مقابل

▪ جلوگیری از کار کردن همسر به صورت دائمی

▪ بهانه گرفتن‌هایی با انگیزه حسادت

● خدشه وارد کردن به ارتباطات دوستانه و خانوادگی

در مواردی که خشونت و آزار کلامی باشد به صورت بی‌احترامی، توهین، فکرخوانی‌های مسخره و نامگذاری‌های غیرمنصفانه خود را نشان می‌دهد.

و اما آزار در خانواده ۳ مرحله دارد:

▪ مرحله اول: ایجاد تنش و اضطراب

▪ مرحله دوم: آزار عملی و کلامی

▪ مرحله سوم: تکرار آزارها و واکنش‌های مشابه طرف مقابل

در مرحله سوم گاهی اوقات ممکن است فرد آزاردهنده، احساس قدرت بیشتر و فرد قربانی، احساس ضعف بیشتر کند اما این دو هر کدام به نوعی مانع برخورداری طرف مقابل از آرامش می‌شوند و آزار به نوعی دوباره و دوباره تکرار می‌شود.

آمار‌های متفاوتی از همسر و فرزند آزاری در خانواده‌ها وجود دارد که در بیشتر موارد همراه با خشونت‌های خانگی است، اما آمار‌های منتشر شده در چند مورد از کشورهای توسعه یافته غربی به این قرار است: یک نفر از هر ۴ زن در طول مدت زندگی خود خشونت را تجربه کرده‌ است. سالانه حدود ۳/۱ میلیون زن، قربانی خشونت‌های فیزیکی و روحی همسرانشان می‌شوند.

زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله بیشترین آزار‌ها را از جانب همسرانشان می‌بینند.

بررسی‌های انجام شده در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ به این قرار است:

از حدود ۵/۳ میلیون مورد جرایم خشونتی که میان اعضای خانواده صورت می‌گیرد ۴۹درصد شامل خشونت میان همسران است.

۸۴ درصد از قربانیان سوء استفاده‌ها و خشونت‌ها زنان هستند و متاسفانه در بسیاری از موارد زنان قربانی خشونت‌های همسر، باردار هستند.

۲۵ درصد از قربانیان خشونت که عموما رفتاری و کلامی است مردان هستند.

در حدود ۸۰ درصد از موارد خشونت که منجر به مرگ همسر می‌شود مردان مرتکب قتل ‌شده‌اند و در ۴۳ درصد موارد اعضای خانواده همکاری کرده‌اند.

۳۰ تا ۶۰ درصد از همسرانی که به اعمال خشونت و آزار همسران خود می‌پردازند، فرزندانشان را نیز مورد خشونت و آزار قرار می‌دهند و این رفتار تاثیر قابل ملاحظه‌ای در سلامت جسمی و روحی فرزندان دارد. بررسی‌ها نشان داده والدینی که فرزندانشان را تنبیه بدنی می کنند در بیش از ۷۵ درصد قصد تخلیه خشم خود را دارند نه تربیت فرزندان و این گونه خشم‌های والدین وقتی عرصه‌ای برای ظهور در مقابل همسر نمی‌یابد به سمت فرزندان و بویژه کودکان سرازیر می‌شود.

هزینه خشونت‌های خانوادگی فقط در کشور آمریکا سالانه ۸/۵ میلیارد دلار است که از این میزان ۱/۴ میلیارد دلار صرف خدمات پزشکی و روانپزشکی می‌شود.

افرادی که درآمد‌های پایین دارند و از نظر علمی و تحصیلی نیز در وضعیت قابل قبولی نیستند ۳ برابر بیشتر دست به آزار و خشونت اعضای خانواده می‌زنند.

در حدود ۴۳ درصد از مواردی که خشونت در خانواده اعمال می‌شود، آن خانواده فرزندان زیر ۱۲ سال دارد.

بیش از ۶/۷ درصد خشونت‌ها به دلیل سابقه قبلی ازدواج همسران است.

خشونت زنان علیه شوهرانشان بسیار کمتر اتفاق می‌افتد و حدود ۲۰درصد است اما در این خشونت‌ها نیز انواع کلامی و آزارهایی به شکل تمسخر، توهین، انتقاد و سرزنش مداوم بیشتر دیده می‌شود.

بررسی‌ها نشان داده میزان خشونت میان اعضای خانواده در بیشتر جوامع بویژه جوامعی که استرس و فشارهای اجتماعی بیشتر است، شدت پیدا کرده و در این میان برخی از کشورها که نقش ارزش‌ها در آنها پررنگ‌تر است، دارای آمار قابل قبول‌تری نسبت به بقیه هستند.

از طرف دیگر در کشورهایی نظیر آمریکا، انگلستان و آلمان نه تنها میزان خشونت در خانواده زیاد است، بلکه نوع خشونت‌ها نیز مضاعف بوده و نه فقط میان والدین یا والدین نسبت به فرزندان دیده می‌شود، بلکه در بسیاری موارد از جانب فرزندان نسبت به والدین بخصوص مادر اعمال می‌شود.

در میان کشورهای شرقی مانند چین، ژاپن و کره به دلیل نگرش افراد نسبت به تربیت فرزندان و حق و حقوقی که والدین دارند،‌ نیاز چندانی به خشونت نیست، زیرا فرزندان خود را ملزم به اطاعت می‌دانند و برای مثال در کشورهای نظیر تایلند حتی تنبیه بدنی فرزندان از سوی والدین طبیعی تلقی می‌شود.

با وجود قوانین گسترده به منظور حمایت از حقوق خانواده، متاسفانه هنوز در بسیاری کشورها مانند برخی کشورهای عربی، حمایت چندانی از اعضا بخصوص زن و فرزندان نمی‌شود و در کشورهای غربی که این قبیل قوانین قدرت اجرایی بیشتری دارند اعضای خانواده از ترس یا به دلیل تهدیدها به مراجع قانونی مراجعه نمی‌کنند و پس از متلاشی شدن کانون خانواده، به‌طور رسمی مورد ثبت و بررسی می‌شود.

مترجم:‌ سحر کمالی‌نفر / منبع: honcode.net