چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
پیدایش و تحول ادیان
به طور کلی درباب پیدایش و تحول ادیان می توان به دو نظریه اشاره کرد. نظریه اول متکی بر نظریه تکامل و تکامل اجتماعی است . که اساس آن بر نظریات داروین استوارمی باشد. عده ای از جامعه شناسان و مردم شناسان عنوان کرده اند که دین هم مثل انواع موجودات یا سایر علوم و نهادهای اجتماعی به تدریج به وجود آمده، شکل گرفته ، دچار تغییر وتحول شده وپابه پای جوامع حرکت و رشد نموده و سرانجام به شکل امروزی خود ظاهر گردیده است . بر اساس آراء این گروه ، در آغاز پیدایش آدمی ، آنان فاقد دین بوده اند. به عبارت دیگر از دید آنان اولین مرحله ظهور انسان مرحله بی خدایی است.
به مرور ایام جوامع بشری شکل گرفته و انسان ها وارد دوران دیگری می شوند که به لحاظ دینی دوران پرستش قوای طبیعت یا جانداران خاصی است که بشر به آنها جنبه تقدس داداه است . در مرحله سوم بشر به سوی روح پرستی ( Animism ) رفته واعتقاد یافته که عناصر قدرتمند و قابل پرستش چهره مادی نداشته ، بلکه در قالب ارواح وجود دارد . پس از این دوران انسان به دوران شرک و چند خدایی وارد می شود. پس از آن اعتقاد به وجود خدای واحد و یگانه می یابد و ادیان توحیدی در جوامع بشری ظاهر می گردد .
نظریه دوم منطبق به آراء ادیان توحیدی است . پیروان این ادیان معتقدند که اساساً بحث تکامل نظریه صحیحی نیست. به این دلیل انسان اولیه یا حضرات آدم و حوا ، از همان آغاز خلقت خدا را می شناخته و او را می پرستیدند.در این نظریه ، دین امری ذاتی و فطری است . و پیدایش آن ربطی به تجربه و تحولات اجتماعی ندارد . خداوند تمام جهان و تمام موجودات را آفریده است . در ابتدا از هر موجودی یک جفت آفریده شده و آنان زاد و ولد کرده اند . و در طول تاریخ مدون بشری هیچ نشانه ای از تحول و تغییر انواع دیده نشده است .
اما تغییرات ادیان قابل پذیرش و تأئید است . این تغییر دلایل متعددی دارد ، و در قالبها و اشکال گوناگون هم دیده شده است . مثلاً در مقایسه دین حضرت آدم یا پیامبران اولیه ، با ادیان پیامبران صاحب کتاب معلوم می شود که برخی از تفاوت ها مربوط به تغییرات موجود در جوامع است . که سبب تغییر در برخی از اصول شریعت و مذهب شده است. هر چند که اساس تمام ادیان و اصول آن یکی است و پرستش ولزوم اطاعت از دستورات خداوند را مورد توجه و تأکید قرار می دهد . از این رو در تمام دوره های تاریخی عده ای موحد و خدا پرست بوده اند و به عکس عده ای هم به انکار خدا پرداخته وسرستیز و ناسازگاری با اهل ایمان یافته و داشته اند . در طول تاریخ دیده شده که گاه مردم موحد به سوی شرک و بت پرستی رفته اند ، یا به عکس از شرک به ایمان تغییر جهت داده اند . چنان که در کتاب تنکیس الاصنام آمده است که مردم عرب در ابتدا موحد بوده اند . آنان علاقه زیادی به خانه کعبه داشتند. از این رو به هنگام کوچ اجباری و در حین جدا شدن از خانه کعبه ناراحت می شدند . لذا سنگی به یادگار با خود می بردند . و این سنگ که یاد آور حرم بود ، برای آنان ارزش معنوی خاصی داشت . به تدریج برای نگاه کردن و دست زدن و نگهداری آن قواعد خاصی وضع کردند . تا آن که حتی آن را تراشیده و شکل دادند. به تدریج ان را تبدیل به بت کردند. تا روزگاری رسید که هر قبیله سنگ خاصی را می پرستید، وبه تدریج خدا فراموش شد و شرک و بت پرستی جای خدا پرستی را گرفت . پیدایش مذاهب در داخل ادیان هم بر اساس چنین زمینه هایی بوده است . وبه تدریج سبب شده که طرفداران مذاهب در داخل یک دین ، به ظواهر و پیرایه ها ، آداب و رسوم و حتی برخی مراسم و شیوه ها روی آوردند که به تدریج آنان رااز فلسفه اصلی دین دور کرده است .این تغییرات در مذهب در همه ادیان از جمله یهود و مسیحی و مسلمان هم دیده می شود . به عبارت دیگر در تمام دوران حیات بشر در زمین اصل پرستش وجود دارد . اما مصادیق آن متفاوت است . از سوی دیگر پیروان ادیان همواره در اعتقاد خود راسخ نبوده ، یا در بیان خواستها و نیازهای خود دچار تغییر جهت گردیده اند . این تغییر سبب پیدایش شرک و کفر یا غلبه دادن فروع بر اصول شده است .
مفاهیم و موضوعات طرح شده در ادیان در ابتدای ظهور معمولاً ساده و روشن بوده و درک و فهم ونیز آموزش واجرای مراسم و عبادات آن فاقد هر گونه پیچیدگی و ابهام بوده وهر فردی با اندک تعمق وعطف توجه آن را فرا می گرفت . زیرا اصول و دستورات دینی متکی بر نیازهای درونی و فطرت آدمی بوده است . و او را قادر می کرد که بتواند ضمن شناخت خود و طبیعت خالق آن را هم بشناسد و به تنظیم رابطه صحیح با جهان بپردازد . اما چنان که اشاره شد با توسعه کمی و کیفی جوامع وپیدایش مسائل و نیاز های جدید . بحث های جزئی و مسائلی مادی هم بیشتر شده و پیروان هر دین مذاهب گوناگون را به وجود آورده اند تا پاسخگوی خواستها و نیازهای محیطی ، اجتماعی، یا اقتصادی و سیاسی آنان باشد .
عامل دیگری که سبب بروز تغییر در ادیان شده ، ضعف بشر در باب شناخت کامل خداوند و ذات مقدس باریتعالی است . از این رو عده ای می کوشند در جهت شناسایی هر چه بیشتر خداوند اقدام نمایند . اما چون توان کافی نداشته و به علاوه به راه هایی وارد می شوند که دین آن را نهی کرده است . لذا ناچار می شوند که با تأویل و تعییر و توجیه و حدس و گمان پی به واقعیت وحقیقت مسائل و نیز درک وشناخت خدا ببرند. اما در میان راه دچار مشکل شده و گاه به حیرت و هیبت می رسند . دلیل اصلی آن عظمت و بزرگی بی مانند خداوند است که درک آن سبب درک بیشتر از حقارت آدمی در جهان می شود . درک حقارت سبب توسعه ترس وبیم است و از این ترس وبیم ها ست که حریم ها و حرمت ها پدیدار می گردد . علم به دو بخش ماده ومعنا تقسیم می شود. عالم معنا هم اهمیت بیشتر یافته و جنبه تقدس آن پذیرفته می شود .هر چند که با حواس ظاهری قابل درک نیست.
مطالب انتخاب شده از کتاب : نقش فرهنگ در تحول دین و دولت مسلمانان نوشته : آقای علی باقری است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران رهبر انقلاب معلمان نیکا شاکرمی شهید مطهری مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس دولت سیزدهم حجاب شورای نگهبان
تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل پلیس علیرضا زاکانی قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو دلار بانک مرکزی دولت ایران خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو کارگران تورم
فضای مجازی تلویزیون رادیو سریال سینما عفاف و حجاب سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی تئاتر فیلم نون خ
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه نوار غزه چین حماس عربستان اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس تراکتور رئال مادرید بایرن مونیخ سپاهان باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس
همراه اول وزیر ارتباطات دبی پهپاد تبلیغات اپل ناسا نخبگان گوگل ماه
کبد چرب میوه دیابت کاهش وزن بیماری قلبی مسمومیت داروخانه خواب ویتامین قهوه