پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
فرصتی که جدی گرفته نشد
در سالهایی نه چندان دور و در جامعه تکصدایی ایران، ابزارهای اطلاعرسانی یا به چند رسانه مکتوب محدود بود که جهتگیری خاصی در ارائه اطلاعات داشتند یا محدود به چند شبکه رادیویی و تلویزیونی داخلی بود که با سیاستها و محدودیتهای خاصی اقدام به اطلاعرسانی میکردند. در آن سالها تعداد شبکههای غیردولتی بسیار محدود و شامل چند شبکه خاص رادیویی میشد که دریافت امواج آنها به سختی صورت میگرفت. شبکههای اجتماعی نیز چندان گسترش چندانی نداشتند و محدود به بحث و گفتوگوهای «داخل تاکسی» میشدند که برد و نفوذ چندانی نداشتند. اما سالهاست قاعده دنیا تغییر کرده و در تنوع پیش آمده در گستره شبکههای اطلاعرسانی، نه خبری پنهان میماند و نه استناد آن محل تردید قرار میگیرد. گسترش انتشار عکس و فیلم از رویدادها و نیز اشتهای سیریناپذیر مخاطبان به دریافت رویدادها و اخبار تازه به شکلهای گوناگون، اعم از پیامک، ایمیل، اخبار تلویزیونی و... قواعد تازهیی را بر دنیا حاکم کرده است. دیگر صرفا جنگهای بزرگ بینالمللی نیست که مورد توجه شبکههای خارجی قرار میگیرند بلکه ریزش یک ساختمان و پیدا شدن یک بمب از جنگ جهانی دوم در یک شهر کوچک اروپایی و حتی نتیجه انتخابات داخلی شورای شهر تهران نیز مورد توجه اغلب رسانهها واقع میشود و بازتابهایی گوناگون پیدا میکند. در چنین شرایطی به نظر میرسد «صدا و سیما» به عنوان رسانه رسمی جمهوری اسلامی ایران هنوز این امکان و فرصت را نیافته تا به صورت کامل و صد درصد، خود را با قواعد دنیای جدید تطبیق دهد. البته این رسانه در تلاشهای خود در چند سال اخیر موفق شده تا وجهی از نیاز مخاطب که همان «سرگرمی» باشد را تا حدودی تامین کند. زمانی که عید نوروز و ماه رمضان فرا میرسد، از میان چند سریال تلویزیونی تولید شده در این رسانه، معمولا یک سریال میتواند نظر مخاطبان زیادی را تا حدودی تامین کند یا روایت زندگی یک فوتبالیست که حالا به پایان خط رسیده، میتواند به سریالی دیدنی و سرگرمکننده تبدیل شود اما هنگامی که نوبت به طرح مباحث جدی و کلیدی میرسد، بخش عمدهیی از مخاطبان از عملکرد صدا و سیما رضایتی نخواهند داشت یا اینکه میزان رضایت آن اندازه نخواهد بود که امتیازی مثبت برای این رسانه تقلی شود. نمونه اخیر چنین مثالی را هم میتوان در مصاحبه تلویزیونی اخیر رییسجمهور با سه مجری تلویزیونی مشاهده کرد.
به نظر میرسد رییسجمهور جدید برخلاف رییسجمهور گذشته علاقهیی به نمایش بیش از حد سادگی و تاکید اغراق گونه بر این مساله ندارد. حتی انتخاب سه مجری برای گفتوگو با وی و حضور یک بانو در ترکیب مجریان نیز دارای مفهوم است و نشانهیی از علاقهمندی رییسجمهور به گسترش فضای بحث و مفاهمه و تاکیدی بر اهمیت نقش زنان در تصمیمگیری و تصمیمسازیهای دولت است
درباره ترکیب این مجریان چند نکته وجود دارد؛ نکته اول این است که هیچ یک از آنها پیش از این تجربه اجرای برنامه با یکدیگر را نداشتند و نحوه حضور آنها در مقابل دوربین نیز نشان میداد تمرینی برای انجام این گفتوگوی سه نفره با یکدیگر انجام ندادهاند.
نکته مهمتر تجربه اندک این مجریان برای حضور در برنامهیی اینچنینی بود
● مصاحبه با روسای جمهور در تلویزیون ایران
«روسای جمهور» پیش از آنکه بهعنوان رییس دولت در تلویزیون حاضر شوند و به گفتوگو با مردم کشور بپردازند، این شانس را پیدا میکردند که در قالب «کاندیدای ریاستجمهوری» مقابل دوربینهای تلویزیونی قرار گرفته و به تشریح برنامههای خود بپردازند. این رویه حتی پیش از مناظرههای جنجالبرانگیز تلویزیونی سال ۱۳۸۸ نیز در تلویزیون وجود داشت و کاندیداهای ریاستجمهوری پیشین با حضور در مقابل دوربین تلویزیون، به تشریح برنامههای خود میپرداختند. نحوه حضور کاندیداها در چنین برنامههایی همیشه عاملی مهم برای پیروزی در انتخابات بود و به جرات میتوان گفت پیروزی حجتالاسلام سید محمد خاتمی، دکتر محمود احمدینژاد و حجتالاسلام حسن روحانی در انتخابات، تا حدود زیادی متاثر از اعتمادی بود که مخاطبان به واسطه شناخت آنها در تلویزیون کسب میکردند.
نگارنده سابقه دقیقی از مصاحبه با روسای جمهور در تلویزیون به دست نیاورد اما بر اساس حافظه شخصی به خاطر دارد که در سالهای ریاستجمهوری حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی، وی در گفتوگویی تلویزیونی که مجری آن «فریدون وردینژاد» و یک فرد دیگر بود، حضور یافت و در گفتوگو با مجریان، به سوالهای آنان پاسخ داد.
دوران هشتساله پر فراز و نشیب ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به دلایل مختلفی به یاد بسیاری از مردم مانده و خواهد ماند. این رییسجمهور یکی از رکوردهای حضور در تلویزیون و گفتوگو با مجریان را از آن خود کرده است. احمدینژاد بارها به دلایل مختلفی همچون اعلام هدفمندی یارانهها، گزارش به مردم، گفتوگو با مردم و... به تلویزیون آمد و گاه به شکل مصاحبهیی و گاه به صورت سخنرانی مقابل دوربین تلویزیون نشست. این گفتوگوها تنوع و شکل متفاوتی داشت. روزگاری احمدینژاد با کاپشن بهاری معروف خود مقابل دوربین مینشست اما در سالهای آخر کت و شلوار سورمهیی مدل دیپلماتیک و پیراهن آبی کمرنگ جایگزین آن شد. احمدینژاد به جنبههای هنری گفتوگوهای تلویزیونی خود اهمیت فراوانی میداد. حتی شنیده شد در مقطعی یک کارشناس هنری به استخدام گروه همراهان وی درآمده تا در سخنرانیهای وی، نور را به گونهیی تنظیم کند که تابش آن بر چهره رییسجمهور در هنگام سخنرانی، کیفیت تصویری مناسبی را فراهم کند. حتی در روزهای ابتدایی خبری از «فوم» چهرهپردازی نبود اما در چهار سال دوم، رییسجمهور برای آنکه تصویر شفافتری را از چهره خود به بینندگان عرضه کند، بارها از فوم که یکی از مصالح مورد استفاده در گریم چهره است استفاده کرد. از نظر تصویری نیز وی به سبک و سیاق خاصی از چیدمان هنری مصاحبه توجه داشت. صحنهپردازی این مصاحبهها عمدتا خلوت بود و با نورهای کمرنگی که بر پسزمینه، مصاحبه تابیده میشد، این امکان فراهم میشد تا چشم مخاطب صرفا بر گفتوگوشونده متمرکز شود. قرار دادن تصویری از امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به همراه پرچم ایران در پس زمینه، جزو ثابت این مصاحبهها بود. گهگاه برخی صنایع دستی ایرانی همچون ظرف میناکاری شده و سفره قلمکار هم در پس زمینه قرار میگرفت تا تاکیدی بر نمادهای ایرانی صورت گیرد. البته یک بار نیز این گفتوگو در فضای باز صورت گرفت. هنگامی که گفتوگو دو نفره بود، احمدینژاد اغلب ترجیح میداد به سبک و سیاق مصاحبههای Hard talk صندلی خود را با فاصلهیی نزدیک مقابل صندلی مجری بگذارد اما واقعیت این بود که در اغلب موارد، مجری صرفا وظیفه سلام و علیک ابتدایی و تشکر پایانی را به عهده داشت و هیچ سوال و نکته چالشی خاصی را مطرح نمیکرد. این مساله نیز دقیقا ناشی از سبک و سیاق کاری و روحیه خاص احمدینژاد بود که بیشتر ترجیح میداد تا مخاطبش مردم باشند و بیهیچ واسطهیی به آنها گزارش دهد تا اینکه از سوی مجری سوال پیچ شود.
حتی در آخرین گفتوگوهای احمدینژاد با مردم نیز این رویه تغییر چندانی نکرد و امروز که به گفتوگوهای آن سالها فکر میکنیم، شاید تنها نکته جذابی که از این گپ و گفتها به یاد میآوریم، شوخی احمدینژاد با مرتضی حیدری درباره ازدواج نکردن وی باشد.
● روحانی چگونه با مجریان تلویزیون کنار آمد؟
گفتوگو با حسن عابدینی، مجری بخش خبری ۲۲:۳۰ نخستین مواجهه دکتر حسن روحانی با مخاطبان سیما بود؛ گفتوگویی که در آغاز مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری یازدهم شکل گرفت و طی آن مخاطبان سیما با شخصیت روحانی از نزدیک مواجه شدند. سخنرانی به صورت آراسته و روان، حافظه دقیق و قوی، روان سخن گفتن و... برخی از ویژگیهایی بود که روحانی موفق شد در همان مواجهه آغازین با مخاطبان از خود ارائه دهد و رایهای سرگردان را سوی خود جلب کند.
هرچند فضای نخستین میزگرد خبری روحانی با خبرنگاران رسانههای جمعی بهشدت آشفته و نامنظم بود اما در گفتوگوی بعدی این وضعیت سر و سامان یافت و چند ماه بعد و در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، روحانی در گفتوگو با علی اکبر عبدالرشیدی،مجریباسابقهتلویزیون نشان داد اعتقادی به رویه پیشین ندارد و ترجیح میدهد تا به جای آنکه از مجری صرفا به عنوان یک عنصر تزیینی استفاده کند، به او اجازه طرح سوال و پرسش دهد. عبدالرشیدی از قدیمیترین گویندگان و مجریان تلویزیونی است که با بیش از ۴۰ سال سابقه فعالیت در بخشهای مختلف صدا و سیما و حضور در مجامع بینالمللی همچون سازمان ملل، جنبش غیرمتعهدها و... گزینه مناسبی برای انجام این گفتوگو بهنظر میرسید. این مجری در سالهای اخیر به جز اجرای چند برنامه محدود اقتصادی در شبکههایی مانند بازار و اجرای شما و سیما، فرصت و مجالی برای عرض اندام نیافته بود اما هم در اداره دومین میزگرد خبری رییسجمهور و هم در نخستین گفتوگوی تلویزیونی حسن روحانی، قابلیت خوبی از خود نشان داد. سبک و سیاق گفتوگوی اول روحانی با مخاطبان سیما شباهت زیادی با گفتوگوهای پیشین احمدینژاد داشت. مصاحبهکننده و مصاحبهشونده روی دو صندلی نزدیک و روبهروی هم قرار میگرفتند. عناصر تصویری پرچم ایران و تصاویر مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) در پس زمینه قرار داشت اما تفاوت این گفتوگو با برنامههای رییسجمهور پیشین، علاوه بر سوالهای چالشی مجری در چند نکته خلاصه میشد: رییسجمهور جدید نه با لحنی خودمانی بلکه با بیانی وزین و سنگین سخن میگفت و علاقهیی به طرح شوخی نداشت. فضای دفتر کار وی نیز به واسطه قرار گرفتن آن در سعدآباد، شکیلتر از فضای گفتوگوهای احمدینژاد بود. این ویژگی در گفتوگوی اخیر نیز قابل مشاهده بود. مبلمان خاص، قالی گرانبها، ظروف خاتمکاری شده و میز عسلی زیبا و شکیل، عناصری بود که با حرکت دوربینهای مختلف و متعددی که این برنامه را پوشش میدادند قابل مشاهده بود.
به نظر میرسد رییسجمهور جدید برخلاف رییسجمهور گذشته علاقهیی به نمایش بیش از حد سادگی و تاکید اغراق گونه بر این مساله ندارد. حتی انتخاب سه مجری برای گفتوگو با وی و حضور یک بانو در ترکیب مجریان نیز دارای مفهوم است و نشانهیی از علاقهمندی رییسجمهور به گسترش فضای بحث و مفاهمه و تاکیدی بر اهمیت نقش زنان در تصمیمگیری و تصمیمسازیهای دولت است. اما آیا خروجی برنامه پخش شده از سیما، چنین نکات و توقعاتی را برآورده کرد؟
● ابهامهای یک میزگرد تلویزیونی
برخی مخاطبان تلویزیونی تصور میکنند آنچه مخاطب تلویزیون در قالب گفتوگوی این رسانه با رییسجمهور مشاهده میکند، بهطور کامل توسط صدا و سیما برنامهریزی شده است حال آنکه محتوای چنین برنامههایی معمولا بر اساس برنامهریزی طرف مصاحبه شونده ـ رییسجمهور ـ شکل میگیرد. با وجود گذشت چند روز از پخش این مصاحبه، مشخص نیست مجریان این گفتوگوی تلویزیونی، چگونه و توسط چه کسانی تعیین شده اند؟ صلاحیت چنین مجریانی چگونه احراز شده است؟ آیا از ابتدا برنامهریزی مشخصی برای طرح سوالها وجود داشته است؟
محمدرضا شهیدیفرد، ندا سپانلو و محمود احمدی افزادی، سه مجری تلویزیونی بودند که در گفتوگوی زنده سهشنبه شب مقابل رییسجمهور حاضر شدند و به طرح پرسش در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی از رییسجمهور پرداختند. درباره ترکیب این مجریان چند نکته وجود دارد؛ نکته اول این است که هیچ یک از آنها پیش از این تجربه اجرای برنامه با یکدیگر را نداشتند و نحوه حضور آنها در مقابل دوربین نیز نشان میداد تمرینی برای انجام این گفتوگوی سه نفره با یکدیگر انجام ندادهاند.
نکته مهمتر تجربه اندک این مجریان برای حضور در برنامهیی اینچنینی بود. مشخص نیست چرا چنین مجریان کم تجربهیی برای حضور در این مصاحبه حساس انتخاب شده اند؟! شاید مخاطب چنین پرسشی بلافاصله تجربیات متعدد این سه نفر را به عنوان نقطه قوت آنها بیان کند. «محمد رضا شهیدیفرد» به واسطه تهیهکنندگی و اجرای برنامههای مردم ایران سلام و پارک ملت نزد مخاطبان سیما شناخته شده است. البته خبرنگاران سینمایی او را به واسطه اجرای میزگردها و نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر سال ۹۱ نیز به خوبی شناختهاند اما در یک ارزیابی جدی و ریزبینانه واقعا شهیدیفرد به عنوان یک مجری چه وزنی دارد؟ او چند سال قبل در شرایطی تهیهکنندگی برنامه صبحگاهی شبکه دو سیما را به عهده گرفت که اغلب برنامهها در وضعیت ضعیفی قرار داشتند و حضور یک برنامه با استانداردهای متوسط به بالا باعث موفقیت این برنامه شد. شهیدی فرد در آن دوره جمعی از چهرههای مطبوعاتی را در برنامه خود گرد هم آورد و همین مساله عامل مهمی برای جلبتوجه رسانهها به این برنامه شد و به واسطه همین مساله، برنامه در فضای رسانهیی نیز به خوبی برجسته شد اما برنامه «پارک ملت» که دو سال قبل به تهیهکنندگی شهیدی فرد از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت، با وجود برخورداری از زمان مناسب پخش و حتی این ویژگی که پس از مدتها نخستین برنامه شبانگاهی شبکه یک سیما بود، به واسطه تمایل شهیدیفرد به اجرای کلیه بخشهای برنامه توسط خودش و تسلط محوری وی بر تمامی بخشها، سرنوشتی دردناک پیدا کرد. شهیدی فرد به واسطه عدم تسلط بر تمامی حوزهها و موضوعها از یک طرف و طولانی بودن زمان برنامه از طرف دیگر، گاه سوالهایی بسیار بدیهی و پیش پا افتاده را از میهمانان برنامه مطرح میکرد که حتی خبرنگارهای تازه کار رسانهیی هم در مقایسه با او برتری داشتند. پارک ملت در آن مقطع صرفا یک برنامه خوش آب و رنگ بود که نه تنها موفقیت نسبی برنامه مردم ایران سلام را تکرار نکرد بلکه نتوانست نسبت به رقبای خود در شبکههای دیگر نیز حرفی برای گفتن داشته باشد. شاید از همین جا بود که فکر بهرهگیری از ژستها و فیگورهای این مجری به ذهن سازندگان برنامه «خنده بازار» خطور کرد و شهیدی فرد به سوژه ثابت این برنامه تبدیل شد. حرکات اغراق گونه، تکانهای شدید سر و میمیکهای غیرقابل کنترل برخی از مهمترین مشکلات اجرای شهیدی فرد است که حتی در گفتوگوی او با رییسجمهور نیز بروز و ظهور مییابد. در این گفتوگو هر بار دوربین بنا به اقتضای کار چهره او را نشان میداد،
شهیدی فرد ژستی متظاهرانه در مقابل دوربین میگرفت، گویی موضوع مصاحبه او است نه رییسجمهور! نکته قابل تامل دیگر این بود که در نماهای عمومی دوربین، چندین بار او در حالی نشان داده شد که در صندلی به سمت رییسجمهور خیز برداشته و گاه با کفشهایش ضرب گرفته بود و یکی درمیان، آنها را بالا و پایین میکرد. جالب است که نه کارگردان فنی برنامه از گرفتن چنین نماهایی اجتناب میکرد و نه درباره این رفتارها به او تذکری داده میشد!شهیدیفرد در این گفتوگو بهطور مشخص یک سوال ساده و سر راست را مطرح نکرد و در طرح سوال به توضیح اضافات میپرداخت.
«محمود احمدی افزادی» مجری دیگری بود که دایره سوالهایش به مسائل مربوط به سیاست خارجی، تحریم و انرژی هستهیی مربوط بود. او تلاش کرد تا در مقاطعی از مصاحبه با ورود به بحث، مطالبی را مطرح کند اما در بخشی از مصاحبه خطاب به شهیدی فرد که بدون توجه به پاسخ رییسجمهور به یک سوال، سوالی تکراری را مطرح کرد، گفت: «اینو که گفت» که طرح چنین جملهیی از سوی یک مجری خطاب به مجری دیگر و «این» خطاب کردن رییسجمهور، اشتباهی فاحش برای یک مجری میتواند تلقی شود.
«ندا سپانلو» مجری زن انتخاب شده برای این گفتوگو، کم اشتباهترین مجری این برنامه بود که علت این امر در یک نکته خلاصه میشود: این مجری در طول برنامه کمتر صحبت کرد. از طرف دیگر او در محلی قرار گرفته بود که دوربین چندان او را نشان نمیداد و حتی زمانی که سوالی مطرح میکرد نیز توسط دوربین نمایش داده نمیشد اما با یک دید
واقع بینانه، سپانلو نیز حتی اندک تجربهیی برای حضور در این برنامه نداشت و قطعا سابقه تهیهکنندگی چند برنامه ترکیبی و زنده تلویزیونی همچون اقتصاد روز، بدون حاشیه، تجارت جهانی ایرانیان، صبح عالی بخیر، راهبرد اقتصادی، جهش، روز از نو در حد و اندازهیی نیست که بتواند برای یک فرد زمینهیی را برای نشستن در مقابل رییسجمهور فراهم کند. چهرههایی که به عنوان مجری و گوینده در چنین نشستهایی حاضر میشوند، باید حداقل برای مخاطبان شناخته شده باشند نه اینکه چهرههایی گمنام و ناشناخته و افراد عادی یک رسانه باشند.
● بازتابها و مخالفتها
در روزهای گذشته تقریبا هیچ ارزیابی مثبتی از گفتوگوی تلویزیونی رییسجمهور و عملکرد مجریان این گفتوگو منتشر نشده است. حتی روزنامه رسمی سازمان صدا و سیما نیز به محتوای این برنامه واکنش منفی نشان داده و در گفتوگو با سپانلو، نقد خودرا نسبت به اجرای دو مجری دیگر نیز بیان کرده است. این حجم از انتقادها یادآور واکنشهای منفی نسبت به نخستین مناظره ریاستجمهوری بود که در طرح موارد آن، اتفاق نظر فراوانی میان مخالفان وجود داشت. در آخرین اظهارنظر دراینباره نیز امام جمعه مشهد در گفتوگویی تصریح کرد: «چیزی که در این برنامه و گزارش برای ما دردآور و رنجآور بود، وجود این مجریها و گزارشگرها بوده که آنها حرفهایی زدند که توقع داشتیم از یک صهیونیست شنیده شود نه یک ایرانی. اینکه مجری میگوید «جامعه خسته به یک آرامش رسید» آقای مجری کدام جامعه خسته؟ همان جامعهیی که مقاومت و ایستادگی کرده و دشمن را تا پای مذاکره آورده است؟ جامعهیی که دشمن را مستاصل کرده؟ باید به این جامعه بگوییم خسته؟ این تعبیر اگر از یک صهیونیست شنیده میشد مهم نبود اما نه از یک ایرانی و آن هم ایرانی مسلمان و آن هم یک مجری صداوسیما و رسانه ملی؟»
نکته تاسف آور این است که حتی مجریان چنین برنامهیی نیز این گفتوگو را آنقدر جدی نمیگیرند که حداقل با طرح چند سوال خود و مواجهه درست با رییسجمهور، فضایی را فراهم آورند تا هم در نزد افکار عمومی و هم مدیران دولت یازدهم به نحو مناسبی شناخته و معرفی شوند تا از ظرفیتها و تواناییهای آنها استفاده شود. این مسیری بود که مرتضی حیدری در ابتدای دولت نهم طی کرد و از طریق همین گفتوگوها مورد توجه رییسجمهور قرار گرفت اما ظاهرا این حداقل انگیزه هم در چنین مجریانی حضور ندارد.
مرتضی فتحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست