یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مهدویت و جهانی شدن


مهدویت و جهانی شدن

مهدویت و جهانی شدن, هر دو از جمله مباحث مهم و دغدغه های روزگار ماست اعتقاد به ظهور منجی و مهدویت در معنای عام خود, یك باور دینی فراگیر در بین انسانها بوده است در ادیان مختلف چنین اعتقادی به نحو ملموس و بارزی تجلی یافته است و منجی با تعابیر مختلفی چون كالكی در آیین هندو, مسیحا در یهود و مسیحیت, سوشیانت در زرتشت و در نهایت, مهدی عج در فرهنگ اسلامی یاد شده است

باور ما به‌ شكل‌گیری‌ حكومتی‌ جهانی‌ توسط‌ حضرت‌ مهدی(عج) چنین‌ پرسشی‌ را مطرح‌ می‌سازد كه‌ چه‌ ارتباط‌ و نسبتی‌ بین‌ مهدویت‌ و حكومت‌ جهانی‌ مهدوی(عج) با پدیده‌ جهانی‌شدن‌ وجود دارد؟از این‌ رو مساله‌ پیشاروی‌ نوشتار حاضر اینست‌ كه‌ چه‌ نسبتی‌ بین‌ حكومت‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی(عج) و پدیده‌ جهانی‌شدن‌ وجود دارد؟

●طرح‌ مساله‌

مهدویت‌ و جهانی‌ شدن، هر دو از جمله‌ مباحث‌ مهم‌ و دغدغه‌های‌ روزگار ماست. اعتقاد به‌ ظهور منجی‌ و مهدویت‌ در معنای‌ عام‌ خود، یك‌ باور دینی‌ فراگیر در بین‌ انسانها بوده‌ است. در ادیان‌ مختلف‌ چنین‌ اعتقادی‌ به‌ نحو ملموس‌ و بارزی‌ تجلی‌ یافته‌ است‌ و منجی با تعابیر مختلفی‌ چون‌ "كالكی" در آیین‌ هندو، "مسیحا" در یهود و مسیحیت، "سوشیانت" در زرتشت‌ و در نهایت، "مهدی(عج") در فرهنگ‌ اسلامی‌ یاد شده‌ است.(۱) چنین‌ تعابیر و باورهایی‌ به‌ رغم‌ تفاوتهای‌ خاص‌ خود در تاكید بر ظهور یك‌ منجی‌ جهت‌ گشودن‌ راه‌ جدیدی‌ فراروی‌ انسان‌ در جهت‌ نیل‌ به‌ سعادت‌ ابدی، مشترك‌ هستند. از این‌ رو مهدویت‌ و منجی‌گرایی‌ دغدغه‌ تمامی‌ انسانها و در دورانهای‌ مختلف‌ تاریخی‌ بوده‌ است‌ و در روزگار ما نیز كه‌ انسان‌ معاصر دچار بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌ در عرصه‌ جهانی‌ است، این‌ مساله‌ حایز اهمیت‌ می‌باشد.

از سوی‌ دیگر ما در روزگار خویش‌ شاهد پدیده‌ دیگری‌ با عنوان‌ "جهانی‌شدن" هستیم. وضعیت‌ جهانی‌شدن‌ با رشد تكنولوژی‌ ارتباطات‌ همراه‌ بوده‌ كه‌ موجب‌ فشردگی‌ زمان‌ و مكان، همجواری‌ مجازی، كش‌آمدن‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ در طول‌ مكان، كوچك‌ شدن‌ جهان‌ و در نهایت‌ به‌ تعبیرمارشال‌ مك‌لوهان، پیدایش‌ "دهكده‌ جهانی" گشته‌ است. حتی‌ چنین‌ وضعیتی‌ برخی‌ را بر آن‌ داشته‌ است‌ كه‌ از "پایان‌ تاریخ" سخن‌ بگویند. به‌ هر حال، به‌ رغم‌ تعابیر و تفاسیر مختلف‌ از این‌ پدیده، كه‌ در ادامه‌ بحث‌ بدانها خواهیم‌ پرداخت، اهمیت‌ چنین‌ وضعیتی‌ برای‌ ما از دو جهت‌ مطرح‌ می‌باشد. نخست‌ آنكه‌ ما خواسته‌ یا ناخواسته‌ تحت‌ تاثیر چنین‌ پدیده‌هایی‌ در قرن‌ ۲۱ قرار گرفته‌ایم‌ و بدین‌ جهت‌ شناخت‌ ابعاد آن‌ جهت‌ تنظیم‌ زندگی‌ خویش‌ ضروری‌ خواهد بود. اما وجه‌ اهمیت‌ دیگر این‌ پدیده‌ برای‌ ما نسبت‌ و ارتباط‌ آن‌ با اعتقاد دیرین‌ مانسبت‌ به‌ مهدویت‌ و ظهور منجی‌ موعود(عج) می‌باشد. در واقع‌ باور ما به‌ شكل‌گیری‌ حكومتی‌ جهانی‌ توسط‌ حضرت‌ مهدی(عج) چنین‌ پرسشی‌ را مطرح‌ می‌سازد كه‌ چه‌ ارتباط‌ و نسبتی‌ بین‌ مهدویت‌ و حكومت‌ جهانی‌ مهدوی(عج) با پدیده‌ جهانی‌شدن‌ وجود دارد؟

در تعابیر عامیانه‌ و گاه‌ در برخی‌ مباحث‌ علمی‌ چنین‌ تصوری‌ برانگیخته‌ می‌شود كه‌ بین‌ پدیده‌ جهانی‌شدن‌ با حكومت‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی(عج) ارتباط‌ و حتی‌ همسانی‌ وجود دارد. از این‌ رو پرسشی‌ كه‌ لازم‌ است‌ در آن‌ تامل‌ شود پرداختن‌ به‌ نسبت‌ بین‌ این‌ دو مفهوم‌ می‌باشد. وجه‌ اهمیت‌ پرداختن‌ به‌ چنین‌ پرسشی‌ در آن‌ است‌ كه‌ به‌ رغم‌ اشتراك‌ ادیان‌ مختلف‌ در اعتقاد به‌ ظهور منجی، تحولات‌ روزگار ما وضعیت‌ متفاوتی‌ را به‌وجود آورده‌ است. برای‌ انسان‌ ماقبل‌ عصر تكنولوژی‌ ارتباطات، تحقق‌ یك‌ حكومت‌ جهانی‌ با تصوراتی‌ توام‌ بوده‌ است‌ كه‌ به‌ دلیل‌ گستره‌ عظیم‌ جغرافیایی‌ جهان‌ برای‌ انسان‌ آن‌ روز، نحوه‌ تحقق‌ چنین‌ حكومتی، به‌ رغم‌ باور اصیل‌ وی‌ به‌ تحقق‌ آن، در بوته‌ اعجاز و شگفتی‌ قرار می‌گرفت. تعابیر مختلفی‌ كه‌ در روایات‌ و اخبار ملاحم‌ در ویژگیهای‌ عصر ظهور حضرت‌ مهدی(عج)(۲) آمده‌ است‌ كه‌ صدای‌ آن‌ حضرت‌ را همه‌ جهانیان‌ در هنگام‌ سخن‌ می‌شنوندیا سیمای‌ مبارك‌ وی‌ را می‌بینند و تعابیر دیگر، همگی‌ برای‌ انسانهای‌ روزگار پیشین‌ امری‌ شگفت‌ و معجزه‌آسا می‌نمود.

در حالی‌ كه‌ پیشرفتهای‌ تكنولوژی‌ ارتباطی‌ فهم‌ چنین‌ وضعیتی‌ را به‌ طرق‌ عادی‌ برای‌ ما میسر ساخته‌ است. در پرتو چنین‌ تحولاتی‌ است‌ كه‌ فهم‌ ما نسبت‌ به‌ برخی‌ از آموزه‌های‌ دینی‌ روشنتر گشته‌ و ما اینك‌ با بصیرت‌ بیشتری‌ می‌توانیم‌ آموزه‌های‌ دینی‌ -- و جهانی‌ خود را درك‌ كنیم. پدیده‌ جهانی‌شدن‌ نیز شاید بتواند چنین‌ زمینه‌ای‌ را بیشتر فراهم‌ سازد.

از این‌ رو مساله‌ پیشاروی‌ نوشتار حاضر اینست‌ كه‌ چه‌ نسبتی‌ بین‌ حكومت‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی(عج) و پدیده‌ جهانی‌شدن‌ وجود دارد؟ به‌ تعبیر دیگر چنین‌ پرسشی‌ در ذهن‌ ما برانگیخته‌ می‌شود كه‌ آیا ما در عصر جهانی‌شدن‌ می‌توانیم‌ فراتر از باور دینی‌ -- اعتقادی‌ خود به‌ ظهور منجی‌ موعود، چگونگی‌ تحقق‌ آن‌ را براحتی‌ درك‌ كنیم. آنچه‌ برای‌ انسانهای‌ مومن‌ پیشین‌ صرفاً‌ یك‌ باور دینی‌ -- اعتقادی‌ بود، می‌تواند برای‌ ما امر ملموس‌تری‌ جلوه‌ نماید و شاهد تحقق‌ زمینه‌های‌ آن‌ باشیم. و مفهوم‌ جهانی‌شدن‌ یا مفاهیم‌ دیگری‌ می‌توانند برای‌ ما زمینه‌ درك‌ بهتر و روشنتری‌ از چگونگی‌ تحقق‌ حكومت‌ جهانی‌ موعود فراهم‌ سازند.

شاید طرح‌ چنین‌ ادعایی‌ در وضعیتی‌ كه‌ "جهانی‌ شدن" خود در معرض‌ چالشها و انتقادهای‌ جد‌ی‌ است‌ و مردمان‌ بسیاری‌ از كشورها به‌ دلیل‌ تبعات‌ منفی‌ آن‌ در تحمیل‌ و گسترش‌ عرصه‌ استعماری‌ صاحبان‌ قدرت‌ و سرمایه‌ در ابعاد اقتصادی‌ -- فرهنگی‌ و سیاسی‌ هر روز به‌ اعتراض‌ برمی‌خیزند، ابهاماتی‌ را در پی‌ داشته‌ باشد. حتی‌ چنین‌ ابهاماتی‌ با توجه‌ به‌ دیدگاههایی‌ كه‌ جهانی‌شدن‌ را به‌ مثابه‌ یك‌ پروژه‌ غربی‌ یا غربی‌سازی‌ جهان‌ و یا حتی‌ امریكایی‌سازی‌ جهان‌ می‌دانند، بیشتر می‌گردد.

البته‌ لزوماً‌ جهانی‌شدن‌ در تمامی‌ قرائتهای‌ خود با مهدویت‌ اسلامی‌ سازگاری‌ ندارد و می‌بایست‌ جهت‌ فهم‌ وضعیت‌ عصر مهدوی‌ به‌ قرائتهای‌ مناسب‌ تمركز نمود و حتی‌ اگر چنانچه‌ هیچ‌ قرائتی‌ سازگاری‌ با ایده‌ مهدویت‌ نداشته‌ باشد، وجوه‌ تمایز معین‌ گردد. در برخی‌ از این‌ قرائتها مثل‌ غربی‌سازی‌ و امریكایی‌سازی، تباین‌ روشنی‌ وجود دارد. و در برخی‌ دیگر می‌توان‌ وجوه‌ تشابه‌ بسیاری‌ مشاهده‌ كرد. در نهایت‌ باید گفت‌ از آنجا كه‌ دغدغه‌ اصلی‌ پژوهش‌ حاضر جستجوی‌ ابزار نظری‌ و مفهومی‌ مناسب‌ برای‌ فهم‌ عصر مهدوی(عج) می‌باشد، این‌ نوشتار خود را مقید به‌ قرائتهای‌ موجود جهانی‌شدن‌ ندانسته‌ و نهایتاً‌ می‌تواند قرائت‌ خاص‌ خود را از این‌ مفهوم‌ ارائه‌ نموده‌ واستدلالهای‌ خویش‌ را مطرح‌ سازد.

●جهانی‌شدن‌ و مفاهیم‌ مربوطه‌

جهانی‌شدن‌ یا(Globalization) از جمله‌ مفاهیمی‌ است‌ كه‌ در سه‌ دهه‌ اخیر تداول‌ یافته‌ است‌ و علاوه‌ بر عرصه‌ مراكز علمی‌ -- تحقیقاتی‌ اذهان‌ بسیاری‌ از جهانیان‌ را به‌ خود مشغول‌ داشته‌ است. سیر تحول‌ تكنولوژی‌ در عرصه‌ ارتباطات‌ و پیدایش‌ انقلاب‌ اطلاعات‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ بیستم‌ زمینه‌ گذر از محدودیتهای‌ جغرافیایی‌ -- ملی‌ را فراهم‌ ساخته‌ و این‌ امر موجب‌ كوچكتر شدن‌ جهان‌ و تبدیل‌ عرصه‌ جهانی‌ به‌ یك‌ دهكده‌ گردید كه‌ ساكنان‌ آن‌ در ارتباط‌ مستقیم‌ با یكدیگر می‌توانستند باشند. مارشال‌ مك‌لوهان‌ در دهه‌ ۱۹۶۵ خود با طرح‌ ایده‌ "دهكده‌ جهانی" پیشگام‌ طرح‌ مباحث‌ جهانی‌شدن‌ گردید. واژه‌ جهانی‌شدن‌ در طول‌ سه‌ دهه‌ گذشته، همزمان‌ با طرح‌ آن‌ در مجامع‌ علمی، تعاریف‌ مختلفی‌ به‌ خود گرفته‌ است. در زبان‌ فارسی‌ نیز به‌ تبع‌ چنین‌ اختلافاتی‌ در واژه‌ لاتین‌ آن، معادلهای‌ مختلفی‌ نیز برای‌ آن‌ پیشنهاد شده‌ است. مفاهیمی‌ چون‌ "جهانی‌ شدن"، "جهانی‌سازی"، "جهان‌گرایی"، "جهان‌گستری" در ترجمه‌ آن‌ به‌ كار رفته‌اند.

وجه‌ مشترك‌ برداشتهای‌ مختلف‌ از واژه‌ جهانی‌شدن‌ توجه‌ به‌ بعد جهانی‌ این‌ پدیده‌ است. چنین‌ می‌نماید كه‌ انسانها توجه‌ خویش‌ را از تمركز صرف‌ بر قوم‌ و قبیله‌ و منطقه‌ و ملیت‌ خود فراتر برده‌ و اینك‌ افق‌ جهانی‌ یافته‌اند. رهیافتهای‌ علمی‌ مختلف‌ نیز بر چنین‌ گستره‌ای‌ تاكید كرده‌اند. تاكید بر گستره‌ جهانی‌ در جهانی‌شدن، این‌ مفهوم‌ را با مفاهیم‌ دیگری‌ كه‌ بر بعد جهانی‌ تمركز می‌كنند مرتبط‌ می‌سازد. مفاهیم‌ حكومت‌ جهانی، نظام‌ جهانی، فرهنگ‌ جهانی، جهان‌ وطنی، جهان‌گرایی‌ و... از این‌ قبیلند. چنین‌ ارتباطی‌ در بحث‌ حاضر حایز اهمیت‌ است. هر چند در سنت‌ اسلامی‌ ما تعبیر جهانی‌شدن‌ به‌ كار نرفته‌ است‌ اما تعابیری‌ چون‌ حكومت‌ جهانی‌ اسلام، حكومت‌ جهانی‌ حضرت‌ مهدی(عج) و... مفاهیمی‌ كاملاً‌ مانوس‌ می‌باشند. هر چند به‌ نظر می‌رسد علاوه‌ بر چنین‌ اشتراكی‌ بین‌ این‌ مفاهیم‌ با مفهوم‌ جهانی‌ شدن، می‌توان‌ ارتباطات‌ عمیق‌تری‌ را نیز با تعیین‌ قرائت‌ مناسب‌ از جهانی‌شدن‌ جستجو نمود.

بدون‌ تردید نگرش‌ جهانی‌ از دیرباز برای‌ بشر مفهوم‌ بوده‌ است. بشر به‌ گونه‌های‌ مختلف‌ درصدد تعلق‌ یافتن‌ به‌ عرصه‌ای‌ جهانی‌ بوده‌ است. نمودهای‌ چنین‌ گرایشی‌ را می‌توان‌ در كشور گشایی‌های‌ پیشین‌ امپراتوریها و سلاطین، مكاتب‌ فكری‌ و ادیان‌ مشاهده‌ نمود. هر كدام‌ از این‌ عرصه‌ها منظری‌ جهانی‌ مدنظر خویش‌ قرار می‌داده‌اند. اما آیا چنین‌ منظری‌ لزوماً‌ به‌ لحاظ‌ مفهومی‌ با "جهانی‌ شدن" یكسان‌ می‌باشد؟ در پاسخ‌ به‌ چنین‌ پرسشی‌ دیدگاههای‌ مختلفی‌ را می‌توان‌ یافت: "رونالد رابرتسون" معتقد است‌ جهانی‌شدن‌ فرایندی‌ است‌ كه‌ از عصر رنسانس‌ و قرن‌ پانزدهم‌ آغاز گشته‌ است. او پنج‌ مرحله‌ مختلف‌ را برای‌ سیر تطور مفهوم‌ جهانی‌شدن‌ پیگیری‌ كرده‌ است:

مرحله‌ نخست، مرحله‌ تكوین‌ و شكل‌گیری‌ اولیه‌ است‌ كه‌ از اوایل‌ قرن‌ پانزدهم‌ تا قرن‌ هیجدهم‌ در اروپا آغاز گشته‌ است‌ و بدین‌ سان‌ نظام‌ فراملی‌ قرون‌ وسطایی‌ فرو ریخت‌ و اجتماعات‌ ملی، تحكیم‌ مفاهیم‌ فردی‌ و فردگرایی‌ و ایده‌های‌ مربوطه‌ به‌ بشریت‌ و انسان‌ ظهور پیدا كرد.

مرحله‌ دوم، آغاز جهانی‌شدن‌ از نیمه‌ دوم‌ قرن‌ هیجدهم‌ تا دهه‌ ۱۸۷۰ می‌باشد. در این‌ مرحله‌ گرایش‌ شدید به‌ مفاهمی‌ ذیل‌ است: ایده‌ دولت‌ واحد همگن، تبلور انگاره‌ روابط‌ رسمی‌ بین‌المللی‌ و فراملی، تلقی‌ فرد به‌ عنوان‌ شهروند، تاكید فراوان‌ بر حقوق‌ انسان‌ و نوع‌ بشریت، گسترش‌ پیمانها و نمایندگی‌های‌ مرتبط‌ با تنظیم‌ روابط‌ بین‌المللی‌ و فراملی‌ و ترازبندی‌ موضوعات‌ در چارچوب‌ ملی‌ و بین‌المللی.

مرحله‌ سوم، یا مرحله‌ خیزش‌ از دهه‌ ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰ را در برمی‌گیرد. در چنین‌ مقطعی‌ چهار مرجع‌ اصلی‌ مطرح‌ است: جوامع‌ ملی؛ فرد؛ جامعه‌ بین‌المللی؛ و بشریت‌ (به‌ عنوان‌ یك‌ مجموعه‌ واحد). نمودهای‌ جهانی‌شدن‌ در این‌ دوره‌ عبارتند از: رسمیت‌ مفهوم‌ بشر در سطح بین‌المللی، رشد جنبشهای‌ وحدت‌ جهانی، نزدیك‌ شدن‌ به‌ پذیرش‌ جهانی‌ تقویم‌ واحد و...

مرحله‌ چهارم‌ یا مرحله‌ مبارزه‌ برای‌ هژمونی، از نیمه‌ دهه‌ ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ را در برمی‌گیرد. مهمترین‌ ویژگیهای‌ این‌ دوره‌ عبارتست‌ از: تاسیس‌ جامعه‌ و سازمان‌ ملل‌ متحد، تثبیت‌ استقلال‌ ملی، و...

مرحله‌ پنجم‌ كه‌ رابرتسون‌ پدیده‌ جهانی‌شدن‌ را به‌ معنای‌ خاص‌ خود در این‌ معنا به‌ كار می‌برد، به‌ اواخر دهه‌ ۱۹۶۰ تا پایان‌ قرن‌ بیستم‌ برمی‌گردد. طبق‌ نگرش‌ رابرتسون‌ در این‌ مرحله‌ آگاهی‌ نسبت‌ به‌ جهان، تبدیل‌ حقوق‌ مدنی‌ به‌ مساله‌ای‌ جهانی، افزایش‌ دلمشغولی‌ سنت‌ به‌ بشریت‌ به‌ عنوان‌ یك‌ نوع‌ ویژه‌ از طریق‌ جنبشهای‌ زیست‌ محیطی، رشد توجه‌ به‌ جامعه‌ مدنی‌ و شهروندی‌ جهانی، تحكیم‌ موقعیت‌ ارتباط‌ جمعی‌ از جهان‌ و رشد اسلام‌گرایی‌ به‌ مثابه‌ جنبش‌ ضدجهانی‌شدن.(۳)

طبق‌ تفسیر رابرتسون‌ ریشه‌های‌ جهانی‌شدن‌ به‌ قرن‌ پانزدهم‌ برمی‌گردد. دیگران‌ جهانی‌شدن‌ را پدیده‌ای‌ همزاد زندگی‌ اجتماعی‌ انسان‌ معرفی‌ كرده‌اند. مالكوم‌ واترز سه‌ گزینه‌ را در شناسایی‌ جهانی‌شدن‌ مطرح‌ می‌كند:

الف) جهانی‌شدن‌ فرایندی‌ است‌ كه‌ از شروع‌ تاریخ‌ بشر آغاز شده‌ و تاثیرات‌ آن‌ با گذشت‌ زمان‌ افزایش‌ یافته‌ است. لیكن‌ این‌ فرایند در سالهای‌ اخیر یك‌ جهش‌ ناگهانی‌ داشته‌ است.

ب) جهانی‌شدن‌ همزاد تجدد است‌ و در نگاهی‌ دیگر همان‌ توسعه‌ سرمایه‌داری‌ است‌ كه‌ اخیراً‌ از یك‌ جهش‌ ناگهانی‌ برخوردار شده‌ است.

ج) جهانی‌ شدن، پدیده‌ و فرایندی‌ متاخر است‌ كه‌ همراه‌ با فرایندهای‌ اجتماعی، تحت‌ عناوین‌ فراصنعتی، فراتجدد، یا شالوده‌شكنی‌ سرمایه‌داری‌ همراه‌ است.(۴)

نویسنده:‌غلامرضا بهروزلك‌

منبع:فصلنامه كتاب نقد ، شماره ۲۵

پی‌نوشتها:

۱-نگاه‌ كنید: حسین‌ توفیقی، هزاره‌گرایی‌ در فلسفه‌ تاریخ‌ مسیحیت، موعود، ش‌ ۱۷، ص‌ ۱۴ - ۲۰.

۲- در مورد برخی‌ از ویژگی‌های‌ عصر ظهور كه‌ به‌ نظر می‌رسد به‌ زبان‌ رمز بیان‌ شده‌اند نگاه‌ كنید محمدبن‌ابراهیم‌ نعمانی، الغیبه، تهران، مكتبه‌الصدوق، ۱۳۹۷ ق، ص‌ ۳۱۹؛ علامه‌ مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه‌ الوفأ، ۱۴۰۴ ق، ج‌ ۵۲، كتاب‌ الغیبه، باب‌ ۲۷.

۳- رونالد رابرتسون، جهانی‌ شدن، كمال‌ پولادی، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۱، صص‌ ۲۱ --- ۳۲.

۴- مالكوم‌ واترز، جهانی‌ شدن، اسماعیل‌ مردانی‌گیوی‌ و سیاوش‌ مریدی، تهران، انتشارات‌ سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی، ۱۳۷۹، ص‌ ۱۳ --- ۱۴.

۵- همان، ص‌ ۱۲.

۶- جان‌ تاملینسون، جهانی‌شدن‌ و فرهنگ، محسن‌ حكیمی، تهران، دفتر پژوهشهای‌ فرهنگی، ۱۳۸۱، ص‌ ۱۴.

۷- رابرتسون، پیشین، ص‌ ۳۵.

۸- نك: محمد قراگوزلو، "جهانی‌ شدن"، اطلاعات‌ سیاسی‌ - اقتصادی، ش‌ ۱۷۸ - ۱۷۷، ص‌ ۸۰.

۹- فرانسیس‌ فوكویاما، "ارزشهای‌ فرهنگی‌ و جهانی‌ شدن"، رضا استادرحیمی، روزنامه‌ همشهری، ۱۸ مهر ۱۳۸۰.

۱۰- پل‌ سوئیزی، سمیر امین‌ و دیگران، جهانی‌شدن‌ با كدام‌ هدف، ناصر زرافشان، تهران، نشر آگه، ۱۳۸۰، مقاله‌ امپریالیسم‌ و جهانی‌ شدن"، ص‌ ۱۳ - ۴۴.

۱۱- نك: سیدمحمدكاظم‌ سجادپور (ویراستار علمی)، جهانی‌ شدن: برداشت‌ها و پیامدها، تهران، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، ۱۳۸۱.

۱۲- عماد افروغ‌ در بررسی‌ چالشهای‌ پیشاروی‌ جهانی‌شدن‌ به‌ خوبی‌ به‌ این‌ نكته‌ توجه‌ كرده‌ است. نك: "جهانی‌ شدن؛ چالشها و تعارضها"، گفتگو با دكتر عماد افروغ، فصلنامه‌ مطالعات‌ راهبردی، س‌ ۴، ش‌ ۳، پاییز ۱۳۸۰، ص‌ ۲۵۴.

۱۳- برای‌ نمونه‌ای‌ از چنین‌ نگرش‌ نك: فرهنگ‌ رجایی، پدیده‌ جهانی‌ شدن: وضعیت‌ بشری‌ و تمدن‌ اطلاعاتی، ترجمه‌ عبدالحسین‌ آذرنگ، تهران، نشر آگاه، ۱۳۸۰. از محققان‌ داخلی، محمود سریع‌القلم‌ نیز به‌ چنین‌ گرایشی‌ تمایل‌ یافته‌ است. از نظر وی‌ جهانی‌شدن‌ موجب‌ قاعده‌مندسازی‌ رفتار می‌شود و انسانهای‌ غیرغربی‌ را كه‌ منضبط‌ و قاعده‌مند نیستند، تحت‌ قاعده‌ درمی‌آورد و این‌ نوعی‌ دست‌آورد تكنولوژی‌ است. نك: "میزگرد جهانی‌ شدن؛ ابعاد و پیامدها"، فصلنامه‌ مطالعات‌ ملی، س‌ ۳، ش‌ ۱۰، زمستان‌ ۱۳۸۰، صص‌ ۲۴۵ - ۲۸۲.

۱۴- به‌ نقل‌ از: قدیر نصری، "در چیستی‌ جهانی‌ شدن"، فصلنامه‌ مطالعات‌ راهبردی، س‌ ۴، ش‌ ۳، مسلسل‌ ۱۳، ص‌ ۲۹۶.

۱۵- پل‌ سوئیزی، پیشین.

۱۶- قدیر نصری، پیشین،

۱۷- حتی‌ گیدنز در كتاب‌ خود سنت‌ را در وضع‌ جهانی‌شدن‌ به‌ دلیل‌ ناسازگاری‌ با مدرنیته‌ رد می‌كند: نك: آنتونی‌ گیدنز، جهان‌ رها شده، علی‌اصغر سعیدی‌ و حاجی‌ عبدالوهاب، تهران، انتشارات‌ علم‌ و ادب، ۱۳۷۹، صص‌ ۹۰---۷۱.

۱۸- كیت‌ نش، جامعه‌شناسی‌ سیاسی‌ معاصر، محمدتقی‌ دلفروز، تهران، انتشارات‌ كویر، ۱۳۸۰، ص‌ ۱۱۴.

۱۹- در مورد اعتباریات‌ در جامعه‌ نگاه‌ كنید علامه‌ طباطبایی، اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم، مقاله‌ ششم.

۲۰- در مورد بحث‌ جهانی‌شدن‌ و هویت‌ نگاه‌ كنید به‌ احمد گل‌محمدی، جهانی‌شدن‌ و بحران‌ هویت، فصلنامه‌ مطالعات‌ ملی، س‌ ۳، ش‌ ۱۰، زمستان‌ ۱۳۸۰.

۲۱- رابرتسون، پیشین.

۲۲- میزگرد جهانی‌شدن، چالش‌ها و تعارضات، دكتر عماد افروغ، پیشین‌

۲۳- محمدتقی‌ مصباح‌یزدی، جامعه‌ و تاریخ‌ در قرآن،

۲۴- نگاه‌ كنید بحارالانوار، ج‌ ۵۲، باب‌ ۲۷.

۲۵- در مورد تقابل‌ نظریه‌های‌ فضیلت‌مدار و آزادی‌ محور در تاریخ‌ تفكر سیاسی‌ نك: ویلیام‌ تی‌بلوم، نظام‌های‌ سیاسی، ترجمه‌ احمد تدین، تهران، نشر آران، ۱۳۷۳، ج‌ ۲.

۲۶- این‌ امر به‌ ناهمخوانی‌ این‌ نگرش‌ها و مكاتب‌ با فطرت‌ الهی‌ انسانها برمی‌گردد. نقدهای‌ سنت‌گرایانی‌ چون‌ سیدحسین‌ نصر، فریتهوف‌ شوان‌ و رنه‌گنون‌ بر دنیای‌ جدید از این‌ قبیل‌ است. به‌ عنوان‌ نمونه‌ نك: سیدحسین‌ نصر، معرفت‌ و معنویت، ترجمه‌ انشأالله‌ رحمتی، تهران، دفتر پژوهش‌ و نشر سهروردی، ۱۳۸۰. در نگرش‌ اسلامی‌ نیز چنین‌ نقدی‌ در دنیای‌ جدید به‌ صورت‌ جدی‌ مطرح‌ است.

۲۷- بحارالانوار، ج‌ ۵۲، ص‌ ۳۳۶.

۲۸- همان، ص‌ ۳۹۱.

.۲۹ همان، ص‌ ۳۳۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید