سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

هنر مشروط


هنر مشروط

موزها Muses در یونان باستان دختران زئوس و دستیاران آپولون خدای شعر و موسیقی بودند و كارشان داستان پردازی، سرودخوانی و حماسه سرایی بود و واژه Music نیز برگرفته از نام آنها است. موسیقی …

موزها Muses در یونان باستان دختران زئوس و دستیاران آپولون خدای شعر و موسیقی بودند و كارشان داستان پردازی، سرودخوانی و حماسه سرایی بود و واژه Music نیز برگرفته از نام آنها است. موسیقی در زندگی یونانیان باستان نقشی مهم و در تمام شئون زندگی آنها از مراسم جشن و سرور گرفته تا عزاداری هایشان حضور داشت. از این رو جای شگفتی نیست اگر افلاطون شاگرد سقراط و استاد ارسطو در پی ریزی آرمان شهر خود توجهی نیز به موسیقی هر چند به صورت مثله شده آن داشته باشد. افلاطون برای نیل به كالیپولیس یا آرمان شهر خود تعلیم و تربیت را ضروری می داند تعلیم و تربیتی كه اساس جامعه سلسله مراتبی او را تشكیل می دهد. او دو نوع آموزش را در سنین پایین توصیه می كند: ژیمناستیك را برای تعادل جسم و موسیقی را برای توازن ذهن.

اما در عین حال فلسفه را نیز برترین موسیقی ها می داند. پس چه باك از اینكه برای طراحی فلسفه خود محدودیت های تام و تمام برای عموم هنرها و به خصوص موسیقی قائل شود. در آرمان شهر افلاطون هر عضوی از جامعه تعلیم دیده است كه برای حفظ عدالت نقش و وظیفه اجتماعی خود را ایفا كند و پا را از آن فراتر ننهد. قوانینی چنین خشك تنها در قواعد و معیارهای ریاضی فیثاغورثی قابل ردیابی است و شاید بهتر باشد اگر تصور كنیم افلاطون قوانین ریاضی فیثاغورث را وارد فلسفه خود كرده است. فیثاغورثیان اعداد و نسبت های ریاضی را نظم دهنده جهان می دانستند.

به اعتقاد آنان همان گونه كه در یك بدن سالم تمام اعضا كاركرد خاص خود را دارند و از وظایف خود عدول نمی كنند، اعضای یك جامعه نیز نباید از آنچه كه هستند تعدی كنند.هراكلیتوس ۵۳۰ تا ۴۷۰ ق م نیز همین اعتقاد را داشت با این تفاوت كه جهان هراكلیتوس جهان جمع اضداد است كه منجر به هماهنگی و تغییر و تبدل دائمی می شود در جامعه افلاطون هر عضوی بایستی از موقعیت خود رضایت كامل داشته باشد و مبادا كه قصدی در تغییر دادن آن داشته باشد و از اینجا است كه پای هنر و به ویژه موسیقی به میان كشیده می شود. افلاطون معتقد است چون موسیقی قدرت تاثیرگذاری فوق العاده بر مردم دارد باید محدود و كنترل شود.

چیدمان مختلف صدا های موسیقایی با فواصل مشخص و با مركزیت یك نت بخصوص مدهایMode مختلفی را ایجاد می كند كه تاثیرات حسی متفاوتی بر مخاطب دارد. افلاطون بیشتر مدها را در كالیپولیس ممنوع كرد و تنها دو مد دورین Dorian به خاطر تقلید روحیات شجاعت و بی باكی در زمان سختی و فریژین Phrygian به خاطر تقلید روحیات فردی خویشتن داربه ترتیب با مركزیت نت های Re و Mi را مجاز دانست. به همین ترتیب ریتم نیز نباید بد، فاقد جذابیت و ناهماهنگ باشد چرا كه با كلام و شخصیت بد ارتباط دارد. مخالفت اساسی افلاطون با موسیقی و شعر و شاعری نیز از آنجا نشات می گیرد كه آنها را موجب تحریك مردم علیه سرنوشت محتوم خود می داند.

تجربه سبك ها و حالات گوناگون موسیقی می تواند زمینه ساز خلق شخصیت پیچیده و تغییرپذیر نیز شود. دقیقا از این رو آئولوس ساز بادی چوبی دو زبانه شبیه به ابوای كنونی به خاطر تولید اصوات با حالات بیانی مختلف و قابلیت تكنوازی كه تشویق به فردگرایی می كند در آرمان شهر افلاطون جایی ندارد. از دیگر سو افلاطون الهام هنرمند در زمان آفرینش هنری را نشانه جنون و از خود شدگی موقت او می داند مكالمه ایون. در لحظه الهام هنرمند از خود بی خود می شود و چه بسا كه این بی خود شدن به مخاطب هم انتقال یابد. هنر عقل را زائل می كند و برای جامعه مضر است.

علاءالدین حسینی