دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
هنر گفت وگو با همسر
ازدواج، یك مكالمه طولانی است كه گاهی اوقات با جرّ و بحثهای بیهوده قطع میگردد. همان گونه كه ارتباط، مهمترین اساس زندگی است، مشاجره هم مخربترین عامل آن است.
زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف خود را جریحهدار میسازند و هم رابطه زناشوییشان را مختل میسازند. همان گونه كه ارتباط، باعث نزدیكی ما انسانها به هم میشود، دعوا و مشاجره، این ارتباط را خراب كرده، انسانها را از هم دور و دورتر میسازد. بسیاری از زنان و مردان، از برقراری یك ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسئله و یا مشكلی با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحثها و سوءتفاهمهای پیدرپی میشوند.
هنگامی كه دو نفر ارتباط عاطفی با هم ندارند، به هنگام پیش آمدن اختلاف، نمیتوانند از دعوا، اجتناب كنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خیلی ساده، مسائل را به موارد شخصی و خصوصی، ربط میدهند.
به جای مشاجره و بزرگ كردن نكات منفی، باید با یكدیگر گفتوگو كرد. بهتر است خواستههای خود را صریح و البته با رعایت ادب و احترام، مطرح كرد. بعضی زن و شوهرها، به قدری با هم مشاجره میكنند كه كم كم محبتشان از بین میرود.
گاهی اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفی خود را برای جلوگیری از مشاجره، انكار میكنند؛ اما در نتیجه این عمل، عشق را در خود نابود میكنند. بهتر است بین گفتوگو و سكوت، تعادلی برقرار كرد و در نتیجه، برای ایجاد یك ارتباط سالم، باید به مهارتهای ویژهای مجهز باشیم و بیآن كه احساسات صادقانه، اما منفی خود را انكار كنیم، از جرّ و بحث اجتناب كنیم.
اگر تفاوتهای روحی و روانی زن و مرد، نادیده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پیش میآید. بهترین راه برای جلوگیری از دعوا، این است كه در ایجاد و نیز حفظ رابطهای صمیمی و صادقانه، تلاش كنیم. هر چه انسان با كسی صمیمیتر باشد، گوش دادن به حرفهای او - آن هم بدون عكس العمل به احساسات منفی - مشكلتر است.
در دعوای بین زن و شوهرها، معمولاً موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمیشود؛ بلكه نحوه بیان نظرات است كه طرفین را میرنجاند و به موضعگیری وادار میكند. هنگامی كه مردی از لحن همسرش این چنین برداشت میكند كه زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه تلاش خود را به كار میبرد تا ثابت كند كه خودش درست میگوید و حق با اوست و بنابراین، به احساسات زن، توجهی نمیكند و هنگامی كه مرد به احساسات زن توجه نمیكند، او را با بیمهری میرنجاند؛ و حتی حق ناراحت شدن را نیز به او نمیدهد، بدیهی است كه زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است. در این گونه موارد، زن هم از خود واكنش نشان داده، مرد را ناراحت میكند. مرد كه علت واكنش زن را نمیداند، به جای تغییر لحن، به تفسیر و توجیه منظور خود میپردازد و نمیداند كه در حال تدارك مقدمات یك مشاجره و دعوای تمام عیار است. او تصور میكند كه این زن است كه قصد دعوا دارد؛ در حالی كه زن، در واقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمی شوهر، از خود دفاع كند و توضیحات شوهر را یك توجیه بیمورد دانسته، عصبانیتش بیشتر و بیشتر میشود.
نكته مهم این است كه برخلاف مردها كه یا سكوت میكنند و یا راهحل نشان میدهند، زنها با گله كردن و شكایت، كار را به دعوا و مشاجره میكشانند.
زن و شوهرها برای اجتناب از دعوا، باید بدانند كه موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمیرنجاند كه لحن آنها میرنجاند. در یك دعوا، یكی از طرفین باید كوتاه بیاید وگرنه، دعوا دامنه پیدا كرده، هرگز تمام نمیشود.
چند نكته برای جلوگیری از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران
۱) همسران باید دقت داشته باشند كه چه وقت یك گفتوگوی سالم به بحث تبدیل میشود و درست در همان موقع، سكوت كنند.
۲) آنها علاوه بر این كه باید لحن صحبت كردن خود را درست كنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفی او را برآورده میسازند یا نه.
۳) سكوت كردن، به فرد فرصت میدهد تا خونسردی خود را باز یابد و آرام گیرد؛ پس از هر سكوتی، میتوان با ملایمت و آرامش بیشتری گفتوگو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین كند و در بین صحبت، اندكی سكوت كرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فكر كند.
گفتوگویی كه پایان خوشی دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین میدانند كه دیگری چه میگوید و از این كه میتوانند آزادانه حرف بزنند و منظور یكدیگر را بفهمند، لذت میبرند. گفتوگو در این شرایط، آهنگی نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواجهای ناموفق، لذت گفتوگو در فضایی آلوده به شكایت، گله كردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم میشود و جای اشارات دلنشین ابروها و ایماهای شیرین را نگاههای خیره و اشارات انتقادی، بهانهگیریها و تهدیدها پر میكند.
چه حادثهای رخ میدهد؟ چرا صحبتهای دلنشین، از دست میروند؟ مسئله این جاست كه به مرور، شیوههای متفاوت صحبت، منافع و چشماندازهای متضاد و سوءتفاهمها، روی هم انباشته میشوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر میدهند.
بعضی از مسائل ارتباطی، ناشی از تفاوتهای طرز تكلم زن و مرد است. اختلافِ زمانی در حاضرجوابی زن و مرد، ممكن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود. خانمها از روی عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشتری برای پاسخگویی نیاز دارند و در نتیجه، زمانی را برای پیدا كردن جواب صرف میكنند و این موضوع، كاسه صبر آقایان را لبریز میكند و یا ممكن است مردی با تأنی و با جملات فاصلهدار، حرف بزند و زنش كه حاضرجواب و بیقرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته كلام او را قطع كند. در این شرایط، ممكن است مرد، عصبانی شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد كه تو همیشه حرف مرا قطع میكنی و هیچ وقت نمیخواهی حرفهای مرا بشنوی.
بعضیها اصولاً در صحبت كردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف میزنند و صحبت را كش میدهند. بسیاری از پرحرفها، همسر خود را به بیتوجهی متهم میسازند؛ مثلاً بارها از زنان شنیدهایم كه میگویند: شوهرم هرگز به حرفهای من توجه نمیكند و حال آن كه شوهر، كم حرف است؛ ولی كلمه به كلمه صحبتهای زنش را میتواند تكرار كند. دلیل این گلایه، آن است كه شوهر كم حرف است؛ سكوت میكند و به صحبتهای زنش گوش میدهد؛ ولی حالت چهره و نوع برخوردش، به گونهای است كه زنش او را به بیتوجهی به حرفهایش متهم میكند. این مشكل، ناشی از شیوههای متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن، سكوت بیشتری دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زنها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان میسازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهی از خود نشان دهند.
در نظر بسیاری از افراد، اشارات مستمع بدین معناست كه «به صحبتهای تو گوش میدهم و از آن لذت میبرم» و یا این كه «به خود تو توجه میكنم و برایم مهم هستی» و برعكس، فقدان اشارات چهره، معانی منفیای را تداعی میكند كه «برای تو احترام قائل نیستیم و حرفهایت برایم مهم نیست».
زوجها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطی، بیاطلاع هستند؛ حال آن كه طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعی میكند و یا بیتوجهی، بیاحترامی و بیمهری را میرساند.
زن و شوهر، با وجود شیوههای ارتباطی متفاوت، میتوانند برای اجتناب از بروز كدورتهای احتمالی، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهری كه با تأنی حرف میزند، از قطع صحبت از سوی همسرش، ناراحت نمیشود. افرادی كه صحبت دیگران را قطع میكنند، میتوانند درباره رفتارشان، قضاوت بهتری داشته باشند كه آیا بیجهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع كردهاند یا نه؟
پرحرفها، میتوانند كمتر صحبت كردن و خلاصهگویی را تمرین كنند و كمحرفها هم میتوانند مشاركت بیشتر در گفتوگو را یاد بگیرند. مستمع بیتوجه، میتواند اشاراتی دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده میتواند درك كند كه سكوت، لزوماً به مفهوم بیتوجهی نیست.
● مقررات گفتوگو
شما میتوانید با به كارگیری روشهای زیر، گفتوگوهای خود را شیرین و لذتبخش سازید.
۱) با همسر خود هماهنگ شوید.
۲) با علاقه گوش كنید.
۳) از قطع صحبت او خودداری ورزید.
۴) سؤالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح كنید.
۵) سیاست و نزاكت به خرج دهید.
▪ قانون شماره ۱:
شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگی زن و شوهر است؛ به عبارت دیگر، زن و شوهر برای این كه بتوانند با یكدیگر، ارتباط سازندهای برقرار كنند، باید در مسیر صحبت یكدیگر قرار گیرند؛ زیرا در بسیاری از مواقع، زن و شوهر با آن كه درباره موضوع واحدی صحبت میكنند، اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است كه نمیتوانند ارتباطی خوب با هم داشته باشند. ممكن است زن یا شوهر، قصد تسكین ناراحتی همسر خود را داشته باشند؛ ولی برعكس، بر ناراحتی او بیفزایند.
▪ قانون شماره ۲:
گاهی اوقات، زن شكایت میكند كه شوهرش به حرفهای او گوش نمیدهد؛ در حالی كه شوهر میتواند تمام حرفهای او را تكرار كند. این مشكل، از تفاوت و اختلاف جنسی ناشی میشود؛ به این معنی كه زن، هنگام گوش كردن، با ابراز كلماتی مانند راستی، آره، عجب و تكان دادن اجزای صورت یا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان میدهد و از همسر خود میخواهد رفتاری مشابه داشته باشد و در غیر این صورت، از همسرش عصبانی میشود.
▪ قانون شماره ۳:
قطع صحبت، برای كسی كه این كار را انجام میدهد، شاید خیلی طبیعی باشد؛ ولی در طرف مقابل، حس نارضایتی و افكار منفی ایجاد میكند. قطع صحبت هم مانند سایر عادات مربوط به تكلم، ممكن است بخشی از طرز مكالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت كسی كه صحبتش قطع شده، ارتباطی با خودمحوری و مخالفت نداشته باشد. در این جا نیز زن و مرد، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. مردها بیش از زنها صحبت دیگران را قطع میكنند و این رفتار آنها، تنها درباره زنها نیست. قطع صحبت از سوی مردان، الزاماً نشانه بیاحترامی آنها به شخص مخاطب نیست.
▪ قانون شماره ۴:
سؤال میتواند آغازگر صحبت و ادامه آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضیها به طور طبیعی، كمحرف هستند؛ در برخورد با این اشخاص، باید زمینه صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهی یك سؤال دقیق و حساب شده، میتواند به گونهای اعجابانگیز، آنها را به صحبت كردن تشویق كند؛ اما پرسشی نابهنگام، طعنهآمیز و بیتناسب، میتواند از ادامه صحبت، جلوگیری كند.
گاهی اوقات، طرز سؤال و لحن پرسشگر، ممكن است مكالمه را متوقف كند. در بسیاری از مواقع، لحن عتابآمیز سؤالات، مسئلهساز است. «چرا دیشب دیر آمدی؟»، از سؤالاتی است كه در ادامه مكالمه، مشكل ایجاد میكند. به نظر میرسد كه سؤال كردن در یك گفتوگو، امری طبیعی است؛ اما گاهی ممكن است فردی كه مورد سؤال قرار میگیرد، پرسش را به حساب تردید در صلاحیت، دانش و یا صداقت خود تلقی كند. از سوی دیگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه آن علاقهمند است، سؤال بیش از حد یا بیجا، ممكن است مسئلهساز شود. گاهی نیز سؤالاتی كه با چرا شروع میشوند، تولید اشكال میكنند؛ به این صورت كه این قبیل سؤالات، اغلب، مخاطب را در موضع دفاع قرار میدهد. استفاده از كلمه چرا، احتمالاً شماتتها و خطابهای آمرانه و پدرانه را تداعی كند؛ چرا دیر كردی؟ چرا تلویزیون هنوز روشن است؟ این گونه سؤالات، حالت سوءظن و بیاعتمادی را تداعی میكند.
ز. روحانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست