چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

جنگ روانی از منظر قرآن و سیره نبوی


جنگ روانی از منظر قرآن و سیره نبوی

تاریخ جنگ روانی از تاریخ حیات بشر جدا نیست, اما همیشه با این عنوان به كار گرفته نشده است و مانند سایر مفاهیم, در بستر تاریخ و همراه با مقتضیات زمان و مكان, متحوّل بوده و سیر تطوّر خود را تا به امروز پیموده است, به گونه ای كه در عصر حاضر, با استفاده از فن آوری, بر پیچیدگی آن افزوده شده است

تاریخ جنگ روانی از تاریخ حیات بشر جدا نیست، اما همیشه با این عنوان به كار گرفته نشده است و مانند سایر مفاهیم، در بستر تاریخ و همراه با مقتضیات زمان و مكان، متحوّل بوده و سیر تطوّر خود را تا به امروز پیموده است، به گونه ای كه در عصر حاضر، با استفاده از فن آوری، بر پیچیدگی آن افزوده شده است.در تعریف جنگ روانی، آمده است: «استفاده طرّاحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فكری دشمن، با توسّل به شیوه هایی كه موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود.»۱

در قرآن كریم، آیات زیادی وجود دارد كه بیش تر آن ها ناظر به جنگ های صدر اسلام در عصر پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)می باشد. بخشی از این آیات در مقام پاسخ گویی به جنگ روانی دشمن بوده و در صدد است كه آن ها را خنثی كند، بخش دیگری از آیات، كه جنبه تعرّضی دارد، می خواهد روحیه طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده، به تسلیم وادارد; بخشی دیگر از آیات نیز در زمانی كه مسلمانان احساس ضعف وشكست می كنند، درصدد تقویت روحیه آنان است.

با مطالعه سنّت نیز می توان روایات متعددی را در این زمینه ذكر كرد. از مهم ترین روایات در این باب، روایاتی است كه حاكی از جواز به كاربردن خدعه در جنگ است: «الحربُ خدعهٔ».۲ جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» به معنای «مكر، حیله و فریب» است.۳

در فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز است. علّامه حلّی(رحمه الله)در كتاب های تذكره و منتهی بر این مطلب، ادعای اجماع نموده است.۴ روایاتی كه علمای اسلام برای جواز خدعه در جنگ بدان استدلال نموده اند، گویای جواز جنگ روانی است.

پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) با نقشی همه جانبه، كه در جنگ ها به كار گرفته بود، دگرگونی بزرگی در آیین نبردهای جدید به وجود آورد. وی جنگ را به تمام جبهه ها كشاند و از هر سلاحی كه می توانست بهره گرفت; هم چنان كه نبرد همه جانبه در تمام جبهه ها جریان داشت، «جنگ روانی» نیز با شدت مورد استفاده قرار می گرفت. جنگ های مسلحانه نتیجه عوامل نظامی، اقتصادی و روانی است و به همین دلیل به «نبرد همه جانبه» تعبیر می شود.۵

قرآن كریم به مسلمانان مأموریت داده است تا كلیه نیروها و امكاناتی را كه می توان در راه جنگ و دفاع و رسیدن به قدرتی بازدارنده به خدمت درآورد، فراهم كنند: «و شما بر (مقابله) با آن ها، هر چه در توان دارید، از آلات جنگی و اسبان تازه نفس و آماده، برای تهدید و ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم آورید. و بر دیگران كه شما بر دشمنی آنان مطلّع نیستید و خدا به آن ها آگاه است نیز مهیّا باشید و...» (انفال ۸: ۶۰)

مرحوم طبرسی در این باره می نویسد: «اطلاق آیه "من قوّه" شامل انواع سلاح ها، افراد آموزش دیده، تأسیسات و آموزشگاه های نظامی، استحكامات، وحدت صفوف و نیروها، تلاش و تكاپوی ملی، رشد و قدرت و استقلال اقتصادی، موضع برتر سیاسی، استحكام باورهای ایدئولوژیك و بالاخره، هر آنچه از پشتوانه مادی و معنوی كه می توان به خدمت جنگ درآورد، می گردد.»۶

با توجه به گستره بحث «جنگ روانی در قرآن و سیره نبوی»، از میان ابزارها و مكانیسم های جنگ روانی، در این نوشتار، فقط موضوع «شایعه» مورد بررسی قرار می گیرد.

● تعریف شایعه

آنچه عموماً «شایعه» نامیده می شود، عبارت از شرح، پیش بینی و توصیف رخدادهایی است كه غالباً در قالب غیررسمی و تأیید نشده توسط منابع مسؤول شكل می گیرد، ولی با این وجود، از سوی بخش عظیمی از توده ها به طور جدّی مورد قبول قرار می گیرد. در مطالعه «شایعه» با دو تصور مختلف مواجه هستیم. برخی آن را یك پیام می دانند كه از فردی به فرد دیگر انتقال می یابد، با این ملاحظه كه فرد آغازین زنجیره انتقال، یك شاهد عینی است كه گزارش او با حقیقت مطابق بوده و تحریف ها در فرایند انتقال صورت می گیرد. عنصر اساسی و تحلیل، همان گزارش، و مسأله اصلی آن، بیان علت انتقال است. از آن جا كه حالت طبیعی ارتباطات، یك هنجار درست فرض می شود، شایعه، یك حالت مرَضی و نابهنجار به حساب می آید. برخی دیگر شایعه را ترسیم و نمایش مختصر یك واقعه تصور می كنند كه در تعامل مردمی كه درگیر حادثه اند، به طور فشرده بیان می شود. در این دیدگاه، عنصر تحلیل، موقعیت و شرایط است و مسأله اصلی معلوم كردن این نكته است كه آن موضوع چگونه تفسیر می شود.۷

آلپورت و پستمن در كتاب روان شناسی شایعه، «شایعه» را چنین تعریف می كنند: «شایعه اصطلاحی است كه به یك اندیشه واقعی معیّن و ارائه شده اطلاق می گردد تا شنونده بدان باور یابد. شاید معمولاً از فردی به فرد دیگر، از طریق كلمات شفاهی انتقال می یابد، بی آن كه نیاز به دلیل و مدركی داشته باشد.»۸

در تعریف دیگری آمده است: «شایعه، ترویج خبری ساختگی است و واقعیت ندارد و بر پایه بزرگ نمایی، رعب آفرینی و یا تحریف استوار است، در بیان چنین خبری، جنبه كم رنگی از حقیقت و یا تفسیری خلاف واقع از خبری صحیح گنجانده شده است، هدف از پخش چنین خبری، تأثیر نهادن بر افكار عمومی، ملی، جهانی و یا نوعی دست یابی به اهداف سیاسی، نظامی و یا اقتصادی در قلمرو یك كشور یا جهان است.»۹

شایعه می تواند در زمینه های گوناگونی مانند جنگ، شورش ها و هیجانات، حوادث ناگوار، افزایش قیمت ها، روابط سیاسی و مسائل اقتصادی بروز نماید و از آن جا كه دارای زمینه ها و موضوع های خاصی است، توجه بدان موقّتی است; در شرایط مساعد، ظهور می كند و با فقدان شرایط از بین می رود. شایعه لزوماً ساخته ذهن و خیال، دور از واقعیت و یا دروغ محض نیست، بلكه می تواند در شكل گیری و انتشار، بعد كم رنگی از حقیقت را در خود داشته باشد.

در زبان قرآن، واژه هایی كه به نوعی می توانند مفهوم شایعه (اخباری كه صحّت و سقم آن به تأیید نرسیده است) را افاده كند، به چشم می خورد. «خرص»، «تقوّل» و «اختلاق» از این نمونه ها هستند. «خَرص»، گفتاری است بر اساس ظنّ و تخمین ساخته و پرداخته شود، خواه با واقعیت مطابق باشد یا خیر.۱۰

قرآن كریم می فرماید: «آنچه می گویند از روی نادانی است و جز از روی خرص سخن نمی گویند.» (زخرف: ۲۰) در آیه دیگری می فرماید: «مرگ بر خرّاصون; آنان كه به غفلت در جهل فرو مانده اند.» (ذاریات: ۱۰ ـ۱۱)

از این آیات برمی آید كه عنصر اساسی خرص، ظن و گمان و زمینه مشوب به ناآگاهی است و خرص لزوماً خلاف واقع نیست، از این رو، تفسیر خرص به «كذب» درست به نظر می رسد.

كلمه «تقوّل»، كه با لفظ «علیه» متعدّی می شود، به معنای نسبت دادن چیزی به كسی است، بدون هیچ گونه استناد و دلیل. قرآن كریم می فرماید: «و اگر پیامبر برخی سخنان را از خود بر ما ببندد...» (الحاقه: ۴۴) این واژه ها نیز عبارت از بافتن سخنان و مطالبی است كه به تأیید نرسیده.

واژه «اختلاق» نیز معنای لفظ پیشین را دارد، در قرآن كریم آمده است: «ما در این آخرین آئین، چنین سخنی نشنیده ایم و این جز بافته و پرداخته نیست.» (ص: ۷)

كلماتی نیز به فرایند شایعه پراكنی و بعضاً به اهداف آن اشاره دارد; از آن جمله است; شیوع، اذاعه و ارجاف. «شیوع» و «اشاعه» به معنای پراكندن، گسترش و انتشار آمده است. از این رو، می گویند: "شاعَ الحدیثُ و التَّسرُ و اشاعهُ صاحُبه و رجلٌ مشیاعٌ"۱۱ در قرآن كریم، در بیان ماجرای «افك» آمده است: «برای كسانی كه دوست دارند درباره مؤمنان تهمت زنا شایع شود، در دنیا و آخرت، عذابی دردآور مهیّاست.» (نور: ۱۹)

واژه «اذاعه و ذیوع» به معنای ظهور و انتشار است. گویند: «رجل مذیاع»; یعنی كسی كه راز را افشا می كند و جمع آن «مذاییع» است.۱۲ حضرت علی(علیه السلام)در وصف مؤمنان راه یافته می فرماید: «نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگیز، نه در پی اظهار و اشاعه (فحشا) هستند و نه مردمی سفیه و لغوگو.»۱۳

لفظ «اذاعه» علاوه بر معنای «انتشار و پراكندن»، بر «اظهار» نیز دلالت دارد. قرآن كریم می فرماید: «و چون خبری، چه ایمنی و چه ترس، به آن هابرسد،آن را درهمه جااظهارمی كنند.»(نساء: ۸۳)

واژه «ارجاف» نیز ـ چنان كه پیش از این گفته شد ـ به معنای اشاعه باطل و اخبار دلهره آور و نگران كننده است. این كلمه در اصل به معنای اضطراب است، به این دلیل، به دریا «رجّاف» گویند; زیرا در لرزش و جنبش است. «ارجاف مردم به چیزی» به معنای پخش اخباری است كه موجب پریشانی و سراسیمگی شود. بنابراین، واژه ارجاف به هدف شایعه پراكنی نیز اشاره دارد.

قرآن كریم در سوره نور، نحوه انتقال و انتشار شایعه را (در حدیث افك) چنین تشریح می كند: «آن گاه كه سخن را از دهان یكدیگر می گرفتید و چیزی بر زبان می راندید كه درباره آن هیچ نمی دانستید، می پنداشتید كه كاری خُرد و آسان است و حال آن كه نزد خدا كاری بزرگ بود.» (نور: ۱۵)

«تلّقی» گرفتن سخنی است كه دیگری گفته و تقیید آن به «السِنه» برای دلالت بر آن است كه خبر مزبور بدون تحقیق و تدّبر، زبان به زبان می گردد. جمله «و تَقوُلون بأفواهِكُم» عطف بر جمله گذشته است و در حقیقت، تفسیر آن محسوب می شود.۱۴

بنابراین، می توان نتیجه گرفت كه «شایعه» خبری است كه زبان به زبان می گردد و بدون هیچ گونه تفحّص و تحقیق و حصول یقین از صحت یا سقم آن، به صورت شفاهی میان افراد انتشار می یابد و اگرچه به نظر خُرد و آسان می آید، ولی می تواند پیامدهای گران و زیان باری برای جامعه داشته باشد.

● پیشینه شایعه در اسلام

در تاریخ اسلام نیز آن جا كه ابهام و اهمیت رخدادی قطعی بود، شایعات رواج و قوّت می گرفت. چون جنگ بدر با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت، پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را از اُثیل به مدینه فرستاد تا این خبر را به مردم برسانند. آن ها روز یكشنبه و در نیمروز به مدینه رسیدند و در درّه عمیق از هم جدا شدند. عبداللّه در محله بالای مدینه و زید در محله پایین به خانه انصار سر می زدند و می گفتند: ای گروه انصار، شما را مژده باد به سلامت رسول خدا و كشته و اسیرشدن مشركان! عتبه و شیبه و پسران ربیعه و دو پسر حجّاج، ابوجهل، ابوالبختری، زمعهٔ بن اسود و امیّهٔ بن خلف كشته شدند و سهیل بن عمرو و گروه زیادی به اسارت درآمدند! بچه ها از پی عبدالله بن رواحه حركت می كردند و فریاد می كشیدند: "ابوجهل بدكار كشته شد."

زید نیز چون به مصلّی رسید، پیام را ابلاغ كرد. مردم حرف زید را باور نمی كردند و می گفتند زید گریخته است. این حرف مسلمانان را به خشم آورد و ترسیدند. مردی از منافقان به اسامه بن زید گفت: پیامبر شما و همراهانش كشته شده اند. مرد دیگری از منافقان به ابوالباب گفت: یاران شما چنان پراكنده شده اند كه هرگز جمع نخواهند شد. بیش تر اصحاب محمد(صلی الله علیه وآله) و خود او كشته شده اند. نشانه قتل محمد، شتر اوست كه زید بر آن سوار است و آن را می شناسیم، زید هم گریخته است و از ترس نمی فهمد كه چه می گوید.

اسامه پسر زید می گوید: نزد پدر آمده پرسیدم: این كه می گویی راست است؟ زید گفت: آری، به خدا راست است، پسركم! از این رو، اسامه نزد آن منافق برگشت و گفت: تو از كسانی هستی كه نسبت به پیامبر(صلی الله علیه وآله)و مسلمانان شایعه پراكنی می كنند. چون رسول خدا بیاید، گردنت را خواهد زد. منافق گفت: این چیزی بود كه من از مردم شنیده بودم.۱۵

در ماجرای مذاكرات صلح حدیبیه، پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز متقابلاً نمایندگانی به سوی قریش فرستاد تا هدف آن حضرت را كه زیارت خانه خدا بود، بی پرده به سران شرك ابلاغ كنند. نخست خراش بن امیّهٔ خزاعی مأمور ابلاغ پیام گردید، اما آنان شتر او را پی كردند و نزدیك بود او را را بكشند كه با وساطت خویشان او، نجات یافت.

بدین روی، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، كه جدّاً می خواستند مشكل را از راه مذاكره و دگرگون ساختن افكار سران قریش حل كنند، برای بار دوم تصمیم گرفتند كسی را به نمایندگی اعزام كنند كه دست او به خون قریش آلوده نباشد. این مأموریت متوجه عمر بن خطاب شد، اما او به دلایل و بهانه هایی از این كار امتناع ورزید و پیشنهاد كرد كه عثمان بن عفّان این كار را بر عهده گیرد. از این رو، عثمان راهی مكه شد و در پناه ابان بن سعید بن عاص وارد شهر گردید. قریش به عثمان اجازه طواف كعبه دادند. اما از بازگشت عثمان جلوگیری كردند تا شاید در این مدت، راه حلی پیدا كنند. بر اثر تأخیر نماینده پیامبر، هیجان و اضطراب عجیبی در میان مسلمانان پدید آمد و شایعه قتل عثمان به شدت در میان طرفین در منطقه رواج یافت و منجر به موضع گیری نظامی پیامبر گردید. از این رو، شرایط مساعدی پدید آمد و شایعه مزبور قوّت گیرد. ابهام و اهمیت موضوع، دو عامل اساسی رواج و انتشار شایعه گردید.۱۶

بنابراین، برای تكمیل فرایند شایعه و انتشار آن در سطحی مطلوب، باید انگیزه های روانی به ایجاد و تعذیه مستمر آن كمك نماید.۱۷

نویسنده:حسن فراهانی

پی نوشت ها

۱ـ جان ام كالینز، استراتژی بزرگ، كورش بابندی، تهران، دفتر مطالعات وزارت خارجه، ۱۳۷۰، ص ۴۷۸

۲ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۶۱۷، روایت ۴۸۳، باب ۱۲

۳ـ قاموس المنجد، ماده خدع

۴ـ محمدحسن نجفی، جواهراللام، چاپ ۳، تهران، دارالكتاب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج ۲۱، ص ۸۰

۵ـ مصطفی طلاس، پیامبر و آئین نبرد، ترجمه حسن اكبری مرزناك، مؤسسه انتشارات بعثت، بی تا، ص ۵۱۵ و ۵۱۶

۶ـ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، به تصحیح رسولی محلاتی و یزدی طباطبایی، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۹۸۸، ج ۴، ص ۸۵۲ ـ ۸۵۳ و نیز طباطبایی، ج ۹، ص ۱۱۴۹ ـ ۱۱۷۵

۷. David L. sill (ED), International Encyclopedia Of the social Sciences (U.S.A, ۱۹۷۲), VOl. ۱۳, pp. ۵۷۶-۵۷۷

۸. The Psychology of Rumor (Alport and Postman, New York, ۱۹۴۸), IX,X,XI.

۹ـ مختار التهامی، الرأی العام و الحرب النفسیه، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۷، ج ۱، ص ۱۰۲ ـ ۱۰۶

۱۰ـ ر. ك. به: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، مصر، مطبعه المیمنیه، ۱۳۲۴ هـ.

۱۱ـ ر. ك. به: جارالله زمخشری، اساس البلاغه، تحقیق عبدالرحیم محمود، بی تا

۱۲ـ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمدهارون،دارالكتب العلمیه

۱۳ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳

۱۴ـطباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۹۲

۱۵ـ واقدی. ج ۱، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۵

۱۶ـ واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۳

۱۷ـ صلاح نصر، الحرب النفسیّهٔ معركهٔ الكلمهٔ و المعتقد، قاهره، دارالقاهره، ۱۹۶۷، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰

۱۸ـ جهت اطلاع بیش تر ر. ك. به:

S.A.Bysow,Geruchts,koiher,

۱۹(yiertejahrschrift fur sozideogie, ۱۹۲۸) ـ واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۴۲۶ ـ ۴۳۶

۲۰ـ واقدی، پیشین، ج ۱، ص ۲۳۲

۲۱ـ طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۸۴۹

۲۲ـ ابن هشام، سیره، ج ۱، ص ۸۸

۲۳ـ ر. ك. به: آل عمران: ۱۵۳ـ ۱۵۵

۲۴ـ ر. ك. به: جلال الدین سیوطی، الدّر المنثور، ج ۳، ص ۹۱

۲۵ـ واقدی، پیشین، ج ۱، ص ۲۰۴

۲۶ـ ابن هشام، پیشین، ج ۳، ص ۲۳۰

۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ـ واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۰ / ج ۳، ص ۹۵۵ـ ۹۶۶ / ص ۱۰۰۳ـ ۱۰۰۴ / ج ۱، ص ۹۱۰ـ ۹۱۱

۳۱ـ ج ا. اروینگ، روانشناسان كانادایی در سال ۱۹۴۳ شایعات مربوط به جنگ را به شش مورد تفكیك كرده است.

J. A: Iruing, the psychological analysis of wartime rumor patterhs in canada, ۱۹۴۳, ۳ / ۴۰ - ۴۴

۳۲ـ صلاح نصر، پیشین، ج ۱، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۹

۳۳ـ همان، ص ۳۳۵ـ ۳۳۷

۳۴ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۳۳، ص ۳۳۱، روایت ۵۶، باب ۲۲

۳۵ـ جهت اطلاع بیش تر: واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۴۸۰ ـ ۴۸۷

۳۶ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت،دارالكتب العربیه،۱۹۶۷،ج۱۶،ص۴۲

۳۷ـ ر. ك. به: احزاب: ۶۰ ـ ۶۱ و نور ۱۱ ـ ۲۰

۳۸ـ محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم،بیروت،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات،۱۳۹۳ ق، ج ۸، ص ۳۱۱

۳۹ـ طبرسی، پیشین، ج ۹، ص ۱۹۸

۴۰ـ صلاح نصر، پیشین، ج ۹، ص ۳۹۹ ـ ۴۰۲

۴۱ـ صلاح نصر، ج ۱، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸

۴۲ـ محمدبن ادریس حصاص، احكام القرآن، بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۰۰ ق، ج ۵، ص ۲۴۵

۴۳ـ ر. ك. به: نور: ۱۵

۴۴ـ فخر رازی، التفسیر الكبیر، چاپ سوم، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، بی تا، ج ۲۳، ص ۱۸۱

۴۵ـ جلال الدین فارسی، فلسفه انقلاب اسلامی، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۸، ص ۴۱

۴۶ـ همان، ص ۴۲

۴۷ـ واقدی، پیشین، ج ۱، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۴

۴۸. Koehig Fredrick, "Rumer in the Market Place" Aubm house (Pubishing company , ۱۹۸۵), p. ۱۸۳

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۴۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.