شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

نقدی بر فیلم « چیزهایی هست که نمی‌دانی»


نقدی بر فیلم « چیزهایی هست که نمی‌دانی»

● قفس آهنین
«قفس آهنین» تعبیری است که ماکس وبر درباره پیامدهای منفی مدرنیته به کاربرده است. «استعاره‌ قفس آهنین» یکی از برجسته‌ترین انگاره‌های وبر برای توصیف درماندگی انسان …

قفس آهنین

«قفس آهنین» تعبیری است که ماکس وبر درباره پیامدهای منفی مدرنیته به کاربرده است. «استعاره‌ قفس آهنین» یکی از برجسته‌ترین انگاره‌های وبر برای توصیف درماندگی انسان در جهان مدرن است.

در فیلم «چیزهایی هست که نمی‌دانی»، با جهانی روبه‌رو هستیم که یک سر درهم‌ریختگی است و سردرگمی، انسان عصر مدرن، در روزگار آشفتگی، تنها به عقل خود رجوع می‌کند. غافل از آنکه، اولین‌ قربانی‌ عقلانیت ، هویت‌ فردی‌ آحاد انسانی و نتیجه‌ آن، سقوط ارزش‌های انسانی است.علی شخصیت اصلی فیلم با بازی علی مصفا، انسانی است رها شده که بی‌اعتنایی آگاهانه‌ای نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و اکنون محکوم به زندگی در قفس آهنین است و چه راهی می‌ماند برای او که از خلق فاصله بگیرد و سکوت اختیار کند. بی‌تفاوتی و سکوت او چاره‌ محتوم انسان است در دوران مدرنیته چرا که ساختار اجتماعی و قواعد مجرد دوران مدرن به گونه‌ای است که انسان دیگر قادر به ارزیابی واحیانا انتخاب نیست.

پس چه انتظاری از علی می‌توان داشت که در مقابل سوال‌های سیما در کافه، به جز سکوت، راهی در مقابل داشته باشد.شخصیت اصلی فیلم، در شهری زندگی می‌کند که گویا آدمیان برایش و حتی برای خودشان بیگانه‌اند. عقلانیت و فردگرایی، انسان را سوق داده است به سمت آنکه با دیگران غریبه باشد و از این ورطه‌ هولناک، تنها در پی سود و منفعت خویش باشد. سیما که نماد عقل منفعت‌اندیش است، علی را رها کرده است. مردم همه منتظر زلزله‌ای هستند و از این فاجعه استقبال می‌کنند. گویی این فاجعه، همان معجزه‌ای است که هر لحظه آرزو می‌کنند.ماکس وبر اعتقاد داشت که هیچ نیروی اسرارآمیز و غیرقابل پیش بینی وجود ندارد که در جریان زندگی مداخله کند و اینکه ما می‏توانیم هرچیزی را به واسطه پیش بینی و با قوه‌ عقل، مهار کنیم و انسان محکوم است که در این دنیای جدید همچون پرنده‌ای در قفس آهنین، تسلیم قوانین گردد.

در این دنیا می‌باید تنها معجزه یا فاجعه‌ای رخ دهد تا انسان بر هجمه‌ مدرنیته چیره گردد. ولی در دنیای سینما، این معجزه رخ می‌دهد. لیلا حاتمی در فیلم نماد همان نوستالژی شیرین گذشته است و مهتاب کرامتی همان عقل منفعت‌اندیش.معجزه رخ می‌دهد و قهرمان فیلم از قفس آهنین بیرون می‌آید. معجزه‌ عشق، حوالت سینماست برای ماکس وبر که دنیا را در عصر مدرن چون قفسی آهنین تصور کرده بود.«چیزهایی هست که نمی‌دانی»، یک ملودرام آرام است که به‌رغم ریتم کند و دنیای ساکن آدم‌های فیلم، حوصله‌ مخاطب را سر نمی‌برد. قصه‌اش را تعریف می‌کند و بی‌ادعا تنها راه گریز بشر از دنیای بی‌رحم عقلانیت را، عشق می‌داند.

ابوالفضل بنائیان