یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرا باید بر مصرف گرایی غلبه کرد


چرا باید بر مصرف گرایی غلبه کرد

پیچیده شدن زندگی ها و اتکای روز افزون به وسایل تجملی ای که اکنون جزء ضروریات زندگی محسوب می شوند, عرصه را بر روح و روان آدمی تنگ کرده اند و این در حالی است که بازگشت به زندگی ساده فارغ از پیچیدگی های زندگی مدرن و مصرف زده, می تواند زندگی ای معقول و همراه با آرامش را برای ما تأمین کند

پیچیده شدن زندگی‌ها و اتکای روز افزون به وسایل تجملی ای که اکنون جزء ضروریات زندگی محسوب می‌شوند، عرصه را بر روح و روان آدمی تنگ کرده اند و این در حالی است که بازگشت به زندگی ساده فارغ از پیچیدگی‌های زندگی مدرن و مصرف زده، می‌تواند زندگی ای معقول و همراه با آرامش را برای ما تأمین کند.

تصور کنید در چنین جهانی زندگی می‌کنید: در اجتماعی امن و رضایت بخش و ناآلوده که در آن همسایگانتان را می‌شناسید و با آنها تعامل دارید. چنین جایی می‌تواند یک شهر کوچک یا حومه شهر یا حتی شهری بزرگ باشد. در چنین جایی شما به راحتی می‌توانید کار کنید؛ با دوچرخه یا وسایل نقلیه عمومی و کارآمد به محل کارتان بروید که چندان از خانه تان دور نیست و به این ترتیب، زمان لازم را برای اندیشیدن یا مطالعه کردن تا رسیدن به محل کارتان خواهید داشت.

شغلی دارید که می‌تواند زندگی آینده تان را بهبود بخشد و به جامعه تان سود برساند. هر چه سابقه استخدامی شما بیشتر باشد، بیشتر می‌آموزید و ارزش بیشتری نزد کارفرمای خود می‌یابید و میزان دستمزدتان بالاتر می‌رود.

برنامه کاری تان وقت کافی برایتان باقی می‌گذارد تا از هم نشینی با دوستان، خانواده و دل بستگی‌های بیرون از خانه خود لذت ببرید. پول کنترل تأثیرگذاری بر زندگی تان ندارد، چرا که نیازمندی‌هایتان به سادگی برآورده می‌شود. مایملک شما چندان زیاد نیست، اما هر چه هست از کیفیت بالایی برخوردارند و در نتیجه این امکان را به شما می‌دهند که خانه تان ـ چه شخصی چه استیجاری ـ کوچک تر باشد و آنچنان گران قیمت نباشد.

به جای اینکه صرفاً در محل زندگی تان ساکن باشید، با آن پیوند دارید. مثلاً حیاط خانه تان بیشتر مواد غذایی مورد نیازتان را تأمین می‌کند و می‌توانید مازاد نیازتان را با همسایگانتان تبادل کنید. شما در اجتماع خود نقش دارید و در شورای شهر و سایر سازمان‌های مردمی تصمیم گیری می‌کنید. تمام نیازمندی‌‌هایتان را از مراکزی که در نزدیکی خانه تان قرار دارند و صاحبان آنها را می‌شناسید و آنها نیز در اجتماع شما زندگی می‌کنند، خریداری می‌کنید. اگر فرزند داشته باشید، قدم زنان و در کمال امنیت آنها را به مدارسی که در نزدیکی خانه شما و مجهز و مناسب هستند می‌رسانید و مهارت‌های اجتماعی معتبر را به آنها می‌آموزید. مهارت‌هایی همچون تعامل با اجتماعی متشکل از کارکنان بزرگسال و محترم، در مواقعی که از مدرسه دور هستند.

مواقعی پیش می‌آید که نیاز می‌شود به فروشگاهی بزرگ در آن طرف شهر بروید. این کار را با اتوبوس‌های عمومی یا شاید یک اتومبیل ساده قدیمی تر انجام می‌دهید و با شریک شدن در هزینه‌های دیگران، از اتومبیل آنها استفاده می‌کنید یا اتومبیلی را فقط برای مواقع نیاز اجاره می‌کنید. به این ترتیب،هفته‌ها یا ماه‌هایی از عمرتان را صرف کسب هزاران دلار ـ پس از کسر مالیات ـ نمی‌کنید تا مالک یک اتومبیل جدید شوید. این هفته‌ها و ماه‌ها را برای خودتان حفظ خواهید کرد. منافع شما، چیزهایی که به راستی دوست دارید با ذهن و دست‌هایتان انجام دهید و تمام امکانات حیات، برایتان قابل وصول خواهد بود، چون شما وقت دارید!

اما حتماً دارید با خود می‌گویید: «اینجا آمریکاست و این چیزها غیرممکن!»

ولی این طور نیست. نیروهای فزاینده ای وجود دارند که ادامه این شکل از زندگی را حتی برای ثروتمندان ناممکن می‌سازند. اگر شما از زمره اندک افراد خوش اقبالی هستید که هنوز به نوعی، از زندگی ترسیم شده در بالا برخوردارید، این نیروها شما را نیز تهدید می‌کنند. چه در شهری منزوی و دورافتاده زندگی کنید، یا گمنامی و تنوع کالاهای در دسترس در یک شهر بزرگ را ترجیح بدهید، این نیروها امنیت و توانایی شما را برای دست زدن به انتخاب‌های شخصی تحلیل می‌برند.

به نظر شما، آیا زندگی توصیف شده در ابتدای مقاله را تنها در شهرهایی اسطوره ای می‌توان یافت که مدت‌ها پیش از بین رفته اند؟ قبل از سیطره مصرف گرایی و اقتصادهای بازار، می‌توانستید تمام این کارها را در هر جا از جمله شهرهای محل زندگی خود انجام دهید. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما دوباره نتوانیم به این شیوه زندگی برگردیم، البته در صورتی که تعداد کافی از مردم، برای شناسایی و خنثی کردن نیروهایی که از محدود کردن افق‌های اجتماعی و اقتصادی ما جان می‌گیرند و منتفع می‌شوند، کمک و همکاری کنند.

این نیروها خود را به شکل مصرف گرایی در زندگی ما نشان می‌دهند: در ابتدا و در دهه ۱۹۵۰، این نیروها در قالب تعداد روزافزونی از وسایل رفاهی برای زنان خانه دار به صحنه آمدند؛ سپس به شکل یک اتومبیل برای هر نفر به بهای فرسایش سیستم‌های حمل و نقل عمومی درآمد و بعد به شکل فراگیری محصولاتی شیمیایی که تا چند دهه پیشتر تولید آنها از نظر فنی غیر قابل تصور بود و سپس در دسترس بودن فزاینده کارت‌های اعتباری و وام‌های مصرف کننده؛ اتکای فزاینده و شدید به وسایلی که ضرورت کار بدنی را برای ما کمتر می‌کردند؛ اتکای کامل به اتومبیل و ضرورت غیر قابل گریز و حتمی کار تمام وقت، صرف درآمدهای دو عضو شاغل خانواده برای خرید چیزهای بیشتر و بیشتر؛ سپس واردات کالاهای ارزان و ارزان تر و از بین رفتن مشاغل صنعتی و هم اکنون نیز تنزل امکانات رفاهی کارکنان و تعداد افراد حرفه ای که هر چه می‌گذرد، تعداد آنها کمتر می‌شود... و در حال حاضر، محروم کردن مردم از حق رأی خود از سوی جامعه و جایگزین شدن آن با معاملات تجاری با غریبه‌هایی که در دور دست‌ها زندگی می‌کنند. آیا این سیاهه را پایانی هست؟ چه وقت آمریکا شبیه نوعی کشور جهان سومی رنگ باخته و جدا شده از امپراتوری قدیمی بریتانیا خواهد شد؟ یک سرزمین هرز از فرط آلودگی و آکنده از جمعیتی گرسنه، با چشم اندازهای فرسایش یافته، زیرساخت‌های فرسوده و مردمی گرسنه که به دنبال چیزهای به درد بخور، گورستان‌های زباله را می‌کاوند! ما نباید اجازه دهیم که چنین اتفاقی یا مشابه آن اتفاق بیفتد. شاید کم کم اوضاع به کام ما شود. اما این کار به تلاش و صرف وقت نیاز دارد تا به ریزه کاری‌های آن بپردازیم و نیز به تمایل آزمودن چیزهای جدید برای خودمان و به نفع فرزندانمان. تغییراتی جدی در پیش روست. ما می‌توانیم برخی از این تغییرات را به نفع خود کنترل کنیم یا بنشینیم و پس از وقوع آنها، صرفاً نسبت به آنها واکنش نشان دهیم.

ساده بگویم، کسانی که مصرف گرایی را تشویق می‌کنند، پول و قدرت هنگفتی را نصیب خود می‌کنند. شما با خرج کردن در جهت منافع مصرف گرایی، به تدریج پویایی اقتصادی را کاهش می‌دهید. آلودگی، سلامت شما را مورد تهدید قرار می‌دهد و استاندارد زندگی تان پایین می‌آید، همان گونه که با سنجش چیزهایی که به راستی اهمیت دارند، می‌توان شاهد این وضعیت بود.

این سایت در خدمت همین هدف است: شناسایی این نیروها و به وجود آوردن فرصت‌هایی برای درس دادن به آنها یا خنثی کردن کنترل آنها بر زندگی تان، از طریق انجام کارهایی هر روزه که در مجموع به مبارزه ای بزرگ می‌انجامند. ما نمی‌گوییم که تفنگ‌ها را بردارید و شروع به شلیک کنید. آنچه که ما طرفدار آنیم، بسیار بیشتر از گلوله به این نیروها و کسانی که در پشت این نیروها قرار دارند آسیب وارد می‌کند و زندگی را برای شما بسیار لذت بخش تر می‌کند؛ چرا که نتیجه این مبارزه، فراهم آمدن امکان زندگی به شکلی است که شما دوست دارید. انجام این کار، وظیفه همه ماست. ما نمی‌توانیم به سیاست مداران اتکا کنیم، چون اگر آنها از قدرتی واقعی برخوردار باشند، قدرت آنها خریداری شده و پول آن هم پرداخت شده است و اگر پول آن پرداخت نشده باشد، معلوم می‌شود که احتمالاً آنها قدرتی واقعی ندارند.

علاوه بر کارهای روزمره ای که می‌توانید انجام دهید، مفاهیمی وجود دارد که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرند و این کار نباید فقط از یک راه کلیشه ای انجام گیرد. شعار «کم مصرف کن، دوباره مصرف کن، بازیافت کن» واجد معنایی در بطن خود است و انعکاس دهنده اهداف ارزشمندی است، اما به سختی می‌توان در آن راه حلی برای مشکلات یکپارچه جهان یافت. مثلاً چرا آمریکا به وسایل نقلیه گروهی عنایتی ندارد؟ ما در این سایت لینک‌هایی را در اختیار شما می‌گذاریم تا بتوانید آنچه را که ما زمانی انجام داده ایم، مشاهده کنید و برای از سرگیری آنها، هر کاری را که می‌توانید انجام دهید.

نویسنده: جودی - روت

منبع: ماهنامه - سیاحت غرب - ۱۳۸۸ - شماره ۷۱، خرداد - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۳/۱۳۸۸ - به نقل از http://wasecacountynews.com