جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

آرزوی استقلال


آرزوی استقلال

مفهوم شكاف نسل ها بین والدین و فرزندان , از تجربه پدر و مادر نوجوان ها بودن پدید آمد این شكاف نشان دهنده تفاوت در تجربه زندگی و درك رخدادهای زندگی است

● شكاف نسلی از منظر روان شناسی

مفهوم شكاف نسل ها بین والدین و فرزندان ، از تجربه پدر و مادر نوجوان ها بودن پدید آمد .

این شكاف نشان دهنده تفاوت در تجربه زندگی و درك رخدادهای زندگی است . بسیاری از مسائل و مشكلات از آنجا ناشی می شود كه نوجوانان نیاز به استقلال و گسستن از خانه را دارند ، در صورتی كه این موضوع برای والدینی كه قادر به رهاسازی نیستند و می خواهند كنترل خود را روی نوجوانان ادامه دهند بسیار تهدید كننده است . پس نكته اساسی در تفاوت بین نسل ها دیدگاه متفاوت این دو نسل در برخورد با مسائل است . هر كدام دریچه ای خاص برای دیدن دارند و این باعث می شود كه از یك پدیده دو برداشت متفاوت داشته باشند . شكاف بین نسل ها ناشی از دو عامل عمده ؛ اختلاف و تفاوت بین عصرها و رشد ناشی از تفاوت فناوری . این شكاف بازتاب تغییری است كه جامعه بر یك نسل تحمیل می كند . استقلال روانی انسان در یك فرآیند از تولد تا جوانی شكل می گیرد . در این مسیر تكوینی شكاف نسل ها را می توان از دریچه بلوغ نگریست . این مقاله تمركز خود را روی تحول روانی نگه خواهد داشت تا شاید بتواند زوایای بیشتری از موضوع را روشن كند .

اصولاً می توان سه مرحله انتقالی در راه استقلال یك فرد بر شمرد :

۱) تولد : در رحم نوزاد صددرصد به مادر وابسته است . با تولد نوزاد و بریدن بند ناف وی پا به جهانی تازه می گذارد . به نظر اتو رنك ، در كتاب ضربه تولد جدایی از رحم باعث شكل گیری اضطراب نخستین می شود . در این مرحله تغذیه درست احساس امنیت ایجاد می كند ، به بیان دیگر شیر دادن توسط مادر به كودك لذت می دهد و احساس ایمنی را القاء می كند .

۲) از شیر گرفتن : طول این دوره به عوامل فرهنگی نیز بستگی دارد . لذا می توان بعد از دو سالگی را ذكر كرد . كودك مجبور است استقلال تغذیه ای از مادر را تجربه كند . غذای راحت و آبكی مادر جایش را با غذای سفت كه نیاز به جویدن دارد عوض می كند .

۳) نوجوانی : دوره رها شدن از وابستگی ها و ورود به صحنه اجتماعی است . اصولاً مفهوم شكاف نسل ها بین والدین و فرزندان در این دوره پدید می آید و این دوره در شكل گیری شخصیت آینده فرد نقش حیاتی ایفا می كند . نوجوان برای ورود به اجتماع نیازمند به سه صفت است همپایگی با بزرگسالان ، اندیشیدن به آینده و داشتن برنامه .

نوجوان می خواهد خود را همپایه بزرگسالان بداند و بر این اساس قضاوت كند . او برای آینده خود نگران است و مهمترین صفت داشتن برنامه است چون در این دوره دچار تضاد می شود و برای حل این كشمكش احتیاج به نقشه برای اصلاحات اجتماعی دارد . گاهی نیازهای نوجوان با هنجارهای اجتماعی در تضاد و تقابل مستقیم قرار می گیرد . كارزون در تحقیقی با نام خشونت و عقاید پسامدرن به نوعی استحاله در رویكرد جوانان نسبت به روابط بین فردی اشاره می كند . وی می گوید : خشونت در رفتار اجتماعی یك جنبه ویژه استحاله است . پس نسل جدید خشن تر از نسل قبلی است . صنعتی شدن جوامع شكل گیری هویت را در نوجوانان طولانی كرده و عقاید آنان در برخورد با فناوری دگرگون شده است .

نوجوانی یك دوره از شیر گرفتن روانی است كه شخص پشت سر می گذارد و به سمت استقلال و ثبات و استحكام روانی پیش می رود . این دوره نیازمند آموزش و پرورش یعنی نفیس ترین هدیه جامعه است ، آموزش و پرورش امكانات و ابزار مناسبی برای حركت به سوی استقلال است .

بلوئر می نویسد .... نسل قبلی رشد اقتصادی سریع و فرصت های وسیعی را در برابر خود می دید ..... نسل جدید خود را در برابر كسادی و تنزل آن و فرصت ها و موقعیت های شغلی محدود می بیند با جامعه ای آشفته جوانان به دنبال شغل به هر دری می زنند تا آینده شغلی خود را تأمین كنند . در نظام جدید نوجوانی تربیت می شوند كه مدت ها درس می خوانند تا وارد باراز كار شوند ، ازدواج كنند .... و نسل قبلی زودتر بحران نوجوانی را پشت سر می گذاشت ، زودتر سر كار می رفت ، ازدواج می كرد و خانواده تشكیل می داد . اگر نسل قبل بخواهد با همان دید قبلی به مسائل دیگر بنگرد مثلاً بیكاری جوانان را بیانگر بی عریضه بودن آنها بداند تا شرایط خاص اجتماعی آن گاه این تضاد و عدم درك تقابل ، انعكاسی از شكاف بین نسل ها است .

● با شكاف نسل ها چگونه برخورد كنیم ؟

برخورد با این پدیده در سه حیطه میسر است :

۱) خانواده

۲) مدرسه

۳) اجتماع

الف) خانواده :

از نظر پیشگیری خانواده حائز اهمیت بسیار است . زیرا بیشتر یادگیری های اولیه كودك و رشد او در خانواده صورت می گیرد . شناخت علایق ، نیازها و نگرانی ها در صورتی انجام می شود كه والدین با كودك خود رابطه ای صحیح براساس همدلی و درك متقابل داشته باشند . اگر رابطه انسانی با كودك برقرار شود كودك با والدین احساس راحتی و نزدیكی می كند و آن گاه ناگفته ها و نیازها و دلواپسی هایش را بازگو می كند و سپس والدین با استدلال و منطق همراه با خونسردی و متانت او را آگاه می سازند . والدینی كه از تحولات جامعه باز مانده اند و در برابر تغییرات سپر در دست دارند و تفاوت های خود با فرزندشان را نمی پذیرند ، نمی توانند والدینی موفق باشند .

ب) مدرسه :

محیط تحصیلی واكنش های خاصی را در كودك پدید می آورد . لذا وجود دو شخصیت تحصیلی و خانوادگی را می توان برای كودك در نظر گرفت و زندگی كودك در بین آنها در نوسان است . در این زمان دانش آموز انعطاف و نرمش را در حیات فكری خود داخل كرده و كنار آمدن با وموقعیت و سازگاری را فراهم می گیرد . به طور كلی وظایف مدرسه را می توان این چنین فهرست كرد .

▪ تقسیم كار و كار مناسب خود را یافتن

▪ عهده دار شدن وظایف مختلف

▪ همكاری و مسئولیت پذیری

▪ شركت در فعالیت های گروهی - اجتماعی

▪ مهارت یافتن در كارهای فنی

یك نظام آموزشی سالم و شكوفا می تواند سازگاری و انطباق كودك با مدرسه را به ارمغان آورد . یك معلم خوب از تجارب شخصی خود بیرون می آید و به درون جهان دانش آموز پا می گذارد . پس لازمه نظام آموزشی پویا آموزش مهارت های گوش دادن و همدلی به معلمان است . سیر تحول آموزش و پرورش از معلم محوری به سمت شاگرد محوری به معنای شاگرد سالاری نیست . متفكران استبداد محور تصور می كنند كه شاگرد محوری تهدیدی برای جایگاه معلم است . در حالی كه نظام آموزش و پرورش شاگرد محور به سوی درك و فهم نیازهای دانش آموز حركت می كند نه ارضای آنها .

در ارضای نیاز و اشباع آن خطر وابستگی و عدم رشد وجود دارد این خطر كمتر از خطر ناكام گذاشتن نیازها به واسطه نگاه از بالا به دانش آموز نیست .

نگاه از جایگاه اربابی مساوی ندیدن و درك نكردن دانش آموز است . توجه به شناخت كودكان در سنین و مراحل رشد و ارایه راهكارهای تعلیم و تربیت براساس نیازها و توانایی های خاص از مواردی هستند كه باید مورد توجه نظام آموزش و پرورش قرار گیرد .

ج) اجتماع :

رسانه های جمعی ، نهادها ، مؤسسات دولتی و خصوصی باید به تشریح و توصیف خاص نسل جدید بپردازند و والدین را با بعضی از نیازهای نوجوانان كه از نظر دور مانده آشنا كنند . آموزش در رسانه ها مهمترین قسمت است . توصیف شیوه های برخورد با نابهنجاری ، طبیعی بودن بحران نوجوانی و امثال آن از آن جمله اند . اینترنت پدیده ای كه در عین هدایت جامعه به سمت دهكده جهانی و اتصال ملل مختلف به هم می تواند آسیب های جدی را ایجاد كند . تصاویر مستهجن ، دوستی های آذرخشی در اتاق های گفت و گو و ... همه و همه خبر از سیطره گفتاری جدید دارند كه قادر است در جهت گیری های فرهنگی هر ملتی تأثیر بگذارد . در معرض مدرنیته قرار داشتن یك جامعه نیز می تواند پاسخ های مقابله ای مختلفی را فرا بخواند . از یك طرف می شود با مظاهر مدرنیته رو به رو نشد و از طرف دیگر تلاش كرد تا فرآیند مدرن شدن را با توجه به مقتضیات و ضرورت های فرهنگی درك كرد . طرح انجماد مدرنیته طرحی آزمون شده است كه آزمون دوباره اش هزینه بالایی بر اجتماع تحمیل خواهد كرد .