حکایت خوبان

● نور چشم و پاره تن پیامبر(ص)
ابن عباس می گوید: روزی رسول خدا(ص) در مکانی نشسته بود و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نزد آن حضرت بودند.
در آن هنگام حضرت فرمودند: خدایا! …

نور چشم و پاره تن پیامبر(ص)

ابن عباس می گوید: روزی رسول خدا(ص) در مکانی نشسته بود و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نزد آن حضرت بودند.

در آن هنگام حضرت فرمودند: خدایا! تو خود می دانی که این ها اهل بیت من می باشند و از بزرگ ترین و محبوب ترین و بزرگوارترین مردم نزد من هستند. هر کس آنها را دوست دارد، تو هم آنها را دوست داشته باش و هر کس به آنها بغض و کینه و نفرت دارد، تو هم از آنها متنفر باش و هر کس با آنها دوستی کند، تو هم با آنها دوستی کن و هر کس با آنها دشمنی کند، تو هم با آنها دشمنی کن.

و آنها را از هرگونه پلیدی پاک و مطهر، و از هرگونه گناه و لغزش و خطا مصون و پاکیزه بدار، و آنها را به وسیله فرشته روح القدس، خود همواره کمک کن. پس پیامبر اکرم(ص) رو به علی(ع) کرد و فرمود: فاطمه(ص) پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من است، هر آنچه او را آزرده و ناراحت کند مرا آزرده و ناراحت می کند و هر آنچه او را خوشحال و مسرور سازد مرا خوشحال و مسرور می سازد۱.

۱-بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴