پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اکثریت مجمع طرفدار کروبی بود


اکثریت مجمع طرفدار کروبی بود

روایت انشعاب از مجمع روحانیون در گفت وگو با رسول منتجب نیا

رسول منتجب‌نیا، تشکیلات مجمع روحانیون مبارز را یک چراغ در فضای سیاسی کشور می‌داند که البته آن را در دهه ۶۰ امام روشن کرده و به دست مهدی کروبی داده بود. اما آن چراغ اگر چه همچنان روشن است ولی به روایت برخی مانند گذشته پرفروغ نیست. گفت‌وگو با او بازخوانی انشعاب مجمع روحانیون در سال ۸۴ و تاسیس حزب اعتمادملی است. دلایل اینکه چرا مهدی کروبی و جمعی از روحانیون، مجمع را ترک کردند او تاکید می‌کند برخی از اعضای مجمع روحانیون در سال ۸۴ در حالی که مصوب کردند مهدی کروبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، اما به ستادهای انتخابات دیگر نامزدها رفتند و به جای حمایت از کروبی، از دیگران حمایت کردند و برای آنها کار کردند.

منتجب‌نیا اکنون از جمله یاران نزدیک کروبی و قائم مقام او در حزب اعتماد ملی است.

رسول منتجب‌نیا، تشکیلات مجمع روحانیون مبارز را یک چراغ در فضای سیاسی کشور می‌داند که البته آن را در دهه ۶۰ امام روشن کرده و به دست مهدی کروبی داده بود. اما آن چراغ اگر چه همچنان روشن است ولی به روایت برخی مانند گذشته پرفروغ نیست. گفت‌وگو با او بازخوانی انشعاب مجمع روحانیون در سال ۸۴ و تاسیس حزب اعتمادملی است. دلایل اینکه چرا مهدی کروبی و جمعی از روحانیون، مجمع را ترک کردند او تاکید می‌کند برخی از اعضای مجمع روحانیون در سال ۸۴ در حالی که مصوب کردند مهدی کروبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود، اما به ستادهای انتخابات دیگر نامزدها رفتند و به جای حمایت از کروبی، از دیگران حمایت کردند و برای آنها کار کردند.

منتجب‌نیا اکنون از جمله یاران نزدیک کروبی و قائم مقام او در حزب اعتماد ملی است.

▪ در ابتدا به نظرم لازم است، نگاهی به سال ۸۴ داشته باشیم و این پرسش را پیش بکشیم چه اتفاقی در مجمع روحانیون مبارز رخ داد که آقای مهدی کروبی، دبیرکل این تشکیلات، از آن خداحافظی کرد و رفت سراغ تاسیس حزب اعتماد ملی. چون روایت‌های مختلفی وجود دارد. شما در جریان آن اتفاقات هستید؟

ـ بله. من در تمام جلسات حضور داشتم و جزئیات اتفاقات را کاملا می‌دانم. خصوصا اتفاقات سال ۸۴ .

▪ آن زمان شما در مجمع چه سمتی داشتید؟

ـ مسوولیت‌های اجرایی عمدتا به عهده من بود.

▪ پس بفرمایید داستان جدایی آقای کروبی از مجمع از چه نقطه‌ای شروع شد؟

ـ از اینجا شروع شد که کشور درگیر انتخابات ریاست‌جمهوری شده بود. طبیعتا بحث انتخابات ریاست‌جمهوری نیز در جلسات مجمع مطرح می‌شد. چندین جلسه درباره اینکه آیا می‌توانیم در انتخابات شرکت کنیم یا نه بحث شد. تصمیم بر این قرار گرفت که در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره نهم شرکت فعال داشته باشیم.

▪ در جلسات شما آقای خاتمی که رئیس‌جمهور وقت بودند، حضور داشتند؟

ـ برخی از جلسات را می‌آمدند و برخی را نمی‌توانستند بیایند. به هر حال عضو مجمع بودند.

▪ در جریان جلسات قرار می‌گرفتند؟

ـ بله. البته وقتی کسی عضو شوراست، مصوبات پای او نیز نوشته می‌شود. چون جلسه بر حسب اکثریت تشکیل می‌شود و نظر اکثریت، مصوبه تشکیلات منظور می‌شود.

▪ سراغ مصادیق هم می‌رفتید؟

ـ ابتدا گروه‌های دیگر رفتند، اما مجمع نیز سراغ افراد رفت. چون بحث آقای خاتمی که منتفی بود. باید بحث جایگزین ایشان را مطرح می‌کردیم.

▪ مجمع وارد مصادیق شد؟

ـ بله. ابتدا بحث آقای مهندس موسوی مطرح شد. قرار شد گروهی بروند و با مهندس موسوی صحبت کنند. چند نفری رفتند و صحبت کردند اما مهندس موسوی نپذیرفت.

▪ چه کسانی رفتند؟

ـ افراد مختلفی از مجمع رفتند. اما در یک جلسه مشخصا آقای سیدمحمد خاتمی، آقای کروبی، آقای موسوی خوئینی‌ها با هم رفتند.

▪ آقای خاتمی هم رفتند؟

ـ بله. بله. می‌رفتند تا بلکه ایشان را ترغیب کنند. اما مهندس موسوی نمی‌پذیرفتند و دلایل خود را نیز ذکر می‌کردند. در همان ایام، من به مشهد مشرف شده بودم. از حرم مطهر که آمدم بیرون، بیرون صحن مهندس موسوی را دیدم. با هم صحبت کردیم. تاکید کردم بپذیرید تا مشکل اصلاح‌طلبان حل شود. حتی ابراز امیدواری کردم که پس از زیارت امام رضا، دل ایشان نرم شود. اما نهایتا نپذیرفتند.

▪ بعد از منتفی شدن نام مهندس موسوی، گزینه دیگری هم در مجمع مطرح شد؟ البته جز نام آقای کروبی.

ـ نام آقای کروبی که مقدمتاً مطرح نشد. بعد از منتفی شدن حضور مهندس موسوی، بحث آقای موسوی خوئینی‌ها مطرح شد.

▪ یعنی در مجمع این بحث مطرح شد یا مثلا از طرف مشارکت پیشنهاد شد؟

ـ نه. در خود مجمع مطرح شد. وقتی نام موسوی خوئینی‌ها مطرح شد، آقای کروبی که دبیر مجمع بود، استقبال کرد و گفت که خیلی خوب است با ایشان صحبت کنید.

▪ در آن جلسه که نام آقای خوئینی‌ها مطرح شد، خود ایشان حضور داشت؟

ـ خیر. ایشان حضور نداشت. آقای کروبی از اعضا خواست با ایشان صحبت کنند تا راضی شوند در انتخابات حاضر شوند. قرار شد چند نفر بروند و با ایشان صحبت کنند. اما ایشان به شدت رد کرد و گفت که اصلا این بحث را مطرح نکنید و من راضی نیستم که حتی اسمم سر زبان‌ها بیفتد. دوستان برگشتند و گزارش دادند و گفتند که ایشان مخالفت کرده است. آقای کروبی گفت من می‌دانستم جواب ایشان منفی است ولی چون مطرح شد، گفتم بروید و صحبت کنید.

▪ چرا خود آقای کروبی نرفت؟

ـ ایشان هم رفت. چون در جلسه بعد، یکی از دوستان آمد و گفت در یک جلسه‌ای بودیم، گفتند اگر آقای کروبی از آقای موسوی خوئینی‌ها بخواهد کاندیدا شود، ایشان می‌پذیرند. چون با آقای کروبی رودربایستی دارد.

آقای کروبی قبول کرد و گفت که من حتما می‌روم و صحبت می‌کنم. روز بعد آقای کروبی با موسوی خوئینی‌ها جلسه‌ای داشت. مفصل صحبت کرد. اما آقای موسوی خوئینی‌ها مجددا این درخواست را رد کرد و گفت که این قضیه جدی نیست. بروید سراغ کاندیدای دیگر.

▪ پس آقای خوئینی‌ها هم منتفی شد. نفر بعدی‌آقای کروبی بود؟

ـ بحث‌های مختلفی مطرح شد از جمله نام آقای کروبی نیز به میان آمد. اما ایشان نیز گفت اسم من را نبرید. من نمی‌خواهم اسمم برده شود. در دو جلسه، به‌رغم اصرار اعضا، آقای کروبی اجازه نداد که اسم ایشان مطرح شود.

▪ در آن ایام کاندیداهای دیگر اصلاح‌طلبان مثل آقای هاشمی و دکتر معین مطرح شده بودند یا خیر؟ سال ۸۳ بود یا ۸۴؟

ـ سال ۸۳ بود. زمزمه آقای دکتر معین بود ولی آقای هاشمی هنوز بین آمدن و نیامدن بود.

▪ چرا آقای کروبی مخالفت می‌کرد که اسمش به عنوان نامزد برده شود یا از او دعوت به عمل آید؟

ـ چون می‌گفت من تا زمانی که خودم به نتیجه نرسم، اجازه نمی‌دهم که اسمم مطرح شود.

▪ بالاخره؟

ـ بالاخره اینکه با گذشت زمان، نامزدهای دیگر نیز مطرح شدند عده‌ای دکتر معین را مطرح کردند. برخی آقای مهرعلیزاده را، عده‌ای نیز آقای هاشمی را مطرح کردند ولی مجمع روحانیون هنوز مصداقی را مشخص نکرده بود.

▪ مجمع تاکید داشت که باید کاندیدای حزبی معرفی کند؟

ـ نه تاکید نداشتند.

▪ پس چرا روی گزینه‌های دیگر که موجود بود، بحث نمی‌شد و با دیگر احزاب اجماع نشد؟

ـ ما که اول از همه رفتیم سراغ گزینه غیر از مجمع. اول سراغ مهندس موسوی رفتیم. تاکیدی بر اینکه عضو مجمع کاندیدا داشته باشیم، نبود. مجمع به کاندیدای اصلح فکر می‌کرد.

▪ و این اتفاق کی افتاد که کاندیدای اصلح مشخص شود؟

ـ یک روز جلسه مشترک کمیته سیاسی و هیات اجرایی مجمع در دفتر آقای کروبی تشکیل شد. من هم حضور داشتم.

▪ برای بحث انتخابات و کاندیداتوری آقای کروبی؟

ـ نه. بحث دیگری بود. اما جلسه مشترک بود. آقای محتشمی، آقای ابطحی، من بودم، آقای انصاری و جمعی دیگر نیز حضور داشتیم. در آن جلسه، بعد از دستور جلسه، رفتیم سراغ مساله انتخابات. چون قرار بود در شب همان روز در جلسه شورای مرکزی بحث انتخابات و کاندیدای نهایی مطرح شود. در همان جلسه مشترک این بحث را مطرح کردیم که امشب باید کاندیدای خود را انتخاب و معرفی کنیم. آقای کروبی تاکید کرد یا وارد این بحث‌ها نشوید یا اگر می‌خواهید مطرح کنید، من را وارد این ماجرا نکنید.

▪ هنوز ایشان به نتیجه نرسیده بود؟

ـ نه. اما به ایشان گفتیم که ضمن احترام به شما، باید تاکید کنیم که ما هم نظر داریم و الان کمیته سیاسی و هیات اجرایی مصوب می‌کند که کاندیدای خودمان را مطرح کنیم. حالا چه آقای کروبی و چه شخص دیگری. همین را مصوب کردیم.

▪ آن شب جلسه تشکیل شد؟ یعنی تعداد افراد، آنگونه بود که بتوان نتیجه جلسه را مصوب کرد؟

ـ بله. حدود ۲۰ نفر شرکت داشتند

▪ از چند نفر؟

ـ کل مجمع حدود ۲۴ یا ۲۵ نفر بودند. ۲۰ نفر جمع خوبی بود. یعنی اکثریت قریب به اتفاق افراد حضور داشتند. در آن جلسه اعلام شد که می‌خواهیم روی آقای کروبی بحث کنیم. موافق و مخالف صحبت کردند. عده‌ای ایشان را اصلح دانستند و سه نفر نیز در مخالفت صحبت کردند.

▪ چه کسانی با کاندیداتوری آقای کروبی مخالفت کردند؟

ـ آقای موسوی لاری چند جمله گفت، بعد آقای مجید انصاری و احتمالا آقای صدوقی.

▪ استدلال مخالفان چه بود؟ صلاحیت ایشان را زیر سوال می‌بردند؟

ـ نه. اتفاقا هیچ کدام این بحث را مطرح نکردند. همه می‌گفتند آقای کروبی اصلح است. تنها استدلال آنها این بود که ممکن است آقای کروبی رای نیاورد و این برای خود ایشان و مجمع خوب نیست.

▪ خود این افرادی که مخالف آقای کروبی بودند، کاندیدای دیگری معرفی می‌کردند؟

ـ نه. شخص خاصی را مطرح نکردند.

▪ آیا سمپات دیگر نامزدها بودند؟

ـ بله. متاسفانه اعضای شورای مرکزی مجمع به‌‌رغم اینکه مصوبه وجود داشت، اما به چند دسته تقسیم شده بودند. عده‌ای طرفدار آقای هاشمی بودند. چند نفری ارتباطی با بچه‌های مشارکت داشتند و از آقای معین طرفداری می‌کردند. اکثریت نیز آقای کروبی را مطرح می‌کردند.

▪ این مسائل را در مجمع نیز بیان می‌کردند که سمپات یا طرفدار دیگر نامزدها هستند.

ـ خیر. در مجمع سخنی نمی‌گفتند اما بیرون از مجمع چرا.

▪ در آن جلسه که نام آقای کروبی مطرح شد، نام کاندیداهای دیگر هم مطرح شد؟

ـ نه. نام هیچ کدام جز آقای کروبی مطرح نشد.

▪ چرا گزینه‌های دیگر اصلاح‌طلبان مثل معین یا آقای هاشمی مورد بررسی قرار نگرفتند؟ مجمع عامدا وارد این بحث نمی‌شد؟

ـ به‌خاطر اینکه مجمع با نگاه خاصی وارد بررسی کاندیداها شد. از نگاه اکثریت مجمع افرادی که نام بردید، بعد از مهندس موسوی، موسوی خوئینی‌ها و آقای کروبی قرار داشتند. ضمن شایستگی، اولویت مجمع نبودند.

▪ مجمع روحانیون، تشکیلاتی مبتنی بر افراد ذی‌نفوذ است. همین افراد نیز به گفته شما در ستادها و احزاب دیگر تقسیم شده بودند. یعنی یا شایستگی آقای هاشمی را پذیرفته بودند یا دکتر معین را. پس چگونه است که بیرون از مجمع آن شایستگی‌ها را قبول داشتند اما در درون مجمع اولویت را به آقای کروبی می‌دادند؟

ـ ببینید در ابتدای کار که آقای کروبی مطرح شد، آن چند نفری که مخالف حضور ایشان بودند، کاندیدای دیگری مطرح نمی‌کردند حربه‌ای که خیلی از دوستان بکار می‌بردند، این بود که آقای کروبی با تمام احترام و منزلتی که دارد، فقط ۵۰۰ هزار رای می‌آورد.

▪ نظر خود آقای کروبی چه بود؟

ـ خب وقتی قرار شد در آن جلسه نام آقای کروبی مطرح شود، ایشان، جلسه را به اعتراض ترک کرد و رفت به اتاق دیگر. می‌گفت که من راضی نیستم.

▪ همان جلسه ۲۰ نفره را ترک کرد؟

ـ بله. آقای محتشمی‌پور در غیاب آقای کروبی، جلسه را اداره کرد. بعد از سخنان موافق و مخالف، رای‌گیری شد. سه نفر رای ندادند و بقیه، همه رای موافق دادند. قرار شد همان شب اعلام شود که مجمع از آقای کروبی در انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت می‌کند. بیانیه تهیه و اعلام شد.

▪ نظر آقای خاتمی در آن مقطع چه بود؟

ـ هیچ نظری از ایشان شنیده نشد.

▪ سکوت توأم با رضایت بود یا سکوت توأم با مخالفت؟

ـ چون ایشان عضو شورای مرکزی بودند، اگر در جلسه‌ای حاضر نمی‌شدند باید از مصوبه مجمع تبعیت می‌کردند. آقای خاتمی در آن جلسه ۲۰ نفره حضور نداشتند. چند نفر دیگر نیز نبودند. آقای کروبی هم جلسه را به اعتراض ترک کرد. ولی باید به مصوبه مجمع تن می‌داد.

▪ چرا آن جلسه را به جلسه دیگری که هم آقای خاتمی باشند، هم آقای موسوی خوئینی‌ها، هم آیت‌الله توسلی، موکول نکردید. بالاخره، آن جلسه، برای صدور یک بیانیه سیاسی که تشکیل نمی‌شد. جلسه سرنوشت‌ساز بود. چرا سعی نکردید آقایان هم حاضر باشند تا بحثی بعدا نماند؟

ـ ببینید. در هر تشکیلاتی، وقتی قرار است،‌ جلسه‌ای تشکیل شود، تمام اعضا دعوت می‌شوند. بخصوص اگر جلسه ویژه‌ای باشد، خود اعضا نیز باید احساس کنند که این روزها حساس است و همه باید شرکت کنند. چند جلسه بود که مجمع روحانیون مبارز راجع به انتخابات بحث می‌کرد. در برخی جلسات آقای خاتمی و موسوی خوئینی‌ها و مرحوم آیت‌الله توسلی حضور داشتند. در برخی جلسات حاضر نبودند. ما که مسوولیت اجرایی داشتیم در همه جلسات مجبور به شرکت بودیم اما آقای خاتمی رئیس‌جمهور بودند و بعضی مواقع عذر داشتند.

▪ خب نمی‌شد از قبل ایشان را در جریان گذاشت. یا دیگران را؟

ـ اتفاقا همین کار را می‌کردیم. چون برخی جلسات را جدا از اینکه از قبل ما اعلام می‌کردیم، از آقای کروبی می‌خواستیم شخصا به آقای خاتمی بگویند تا شرکت کنند. آقایون کاملا توجیه بودند که جلسه‌ای داریم.

▪ حتی درباره همان جلسه‌ای که منجر به انتخاب آقای کروبی شد؟

ـ حتی همان جلسه. اصلا بعدازظهر همان روز کمیته مشترک تصویب کرده بود که ما درباره کاندیداتوری آقای کروبی قرار است بحث شود. حالا اگر فردی به هر دلیل شرکت نمی‌کرد، نمی‌توانست عذری داشته باشد. قاعده تشکیلات این است که افراد به آن تن بدهند.

▪ بعد از اینکه در آن جلسه آقای کروبی، از طرف مجمع، کاندیدای نهایی شد،‌ چه اتفاقی رخ داد؟

ـ همه پذیرفتند. در جلسه بعد آقای کروبی بحث ستاد انتخابات مجمع را مطرح کرد.

▪ یعنی آقای کروبی پذیرفت که کاندیدای مجمع باشد؟

ـ یکی دو هفته بعد از تصمیم مجمع، ایشان اعلام کرد که کاندیدای انتخابات است.

▪ در مجمع اعلام کرد یا به خبرگزاری‌ها؟

ـ شخصا اعلام کرد. در مجمع اعلام نکردند. حالا شاید بعد از این اعلام جلسه مجمع هم تشکیل شد، فکر می‌کنم مصاحبه کردند. بعد از این ستاد انتخاباتی تشکیل شد.

▪ مسوولیت ستاد با کی بود؟

ـ به من پیشنهاد شد، اما نپذیرفتم. چون انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری برعهده من بود. من عذر آوردم. بقیه دوستان نیز عذر آوردند. تا همگی نظرمان متوجه آقای محتشمی‌پور شد. ایشان نیز عذر آورد. اما مجمع نپذیرفت و به ایشان تحمیل شد که مسوولیت ستاد را بپذیرد.

▪ اما آقای موسوی لاری، چندی قبل گفتند قبل از اینکه مجمع تصویب کند، آقای کروبی ستادهای خود را راه انداخته بودند.

ـ چنین چیزی درست نیست. فرمایش ایشان اشتباه است. ستاد بعد از اعلام کاندیداتوری آقای کروبی راه افتاد. اصلا معنا ندارد وقتی کسی می‌گوید من تردید دارم که شرکت کنم یا نکنم، چگونه می‌تواند ستادهایش راه‌اندازی شود.

▪ اما گویا مجمع روحانیون در عمل، فعال عمل نمی‌کرد. علتش چه بود؟

ـ دلیل داشت. ما هم احساس می‌کردیم. چون دیدیم که برخی از اعضای مجمع در جلسات دیگر تبلیغ آقای هاشمی را می‌کردند و به‌گونه‌ای وانمود می‌کردند که گویی مجمع کاندیدا ندارد.

▪ چه کسانی؟

ـ همان کسانی که می‌گفتند آقای کروبی رای نمی‌آورد.

▪ مثل آقای مجید انصاری؟

ـ اسم نمی‌برم. اما معلوم شد که بحث رای آ‌وردن آقای کروبی نیست، بحث رای آوردن آقای هاشمی است. بعضی‌ها نیز در خفا از دکتر معین حمایت می‌کردند. من یقین پیدا کردم که برخی اعضای شورای مرکزی مجمع، به‌رغم وجود مصوبه و کاندیدای حزبی، از کاندیداهای دیگر حمایت می‌کنند و خلاف مصوبه عمل می‌کنند. البته بقیه پایبند به عهد خود بودند.

▪ یعنی اکثریت در ستاد فعال بودند؟

ـ همه نبودند. چند نفر فعال بودند. آقایان محتشمی، کیان ارثی، شکوری، ذاکری و من در ستاد فعال شدیم. ما انتظار داشتیم که مجمع یک بیانیه بدهد و در همین حد از کاندیدای خود حمایت کند اما خبری نشد. تبلیغات انتخابات آغاز شده، مسافرت‌های استانی کاندیداها شروع شده، اما مجمع هیچ حمایتی نمی‌کرد. من در سفر فارس و کهگیلویه و بویراحمد همراه آقای کروبی بودم. در یاسوج بودیم که شنیدیم می‌گفتند مجمع روحانیون مبارز دچار انشعاب شده و برخی از کاندیداهای دیگر حمایت می‌کنند. من به یکی از دوستان – احتمالا آقای کیان ارثی- زنگ زدم و گفتم شما که در تهران هستید، با دوستان مشورت کنید، یک بیانیه‌ای کوتاه مجمع بدهد و اعلام کند که انشعابی صورت نگرفته است. تا زمزمه‌ها تمام شود. آقای کیان ارثی قرار شد پیگیری کند. دو ساعت بعد زنگ زدم و پیگیری کردم. گفت با بعضی از اعضا صحبت کردم، آنها مخالفت کردند و گفتند که به صلاح نیست بیانیه بدهیم.

اکبر منتجبی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.