چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

شرکت بلک واتر,گامی در مسیر خصوصی سازی خشونت


شرکت بلک واتر,گامی در مسیر خصوصی سازی خشونت

تحلیلی بر آسیب ها و تهدیدات ا رتش سرمایه داری آمریکا

● صدا،دوربین، حرکت؛

دو جسم نیم‌سوخته و نیمه‌جان، آویزان از پلی بر فراز از شهر سوخته که با وزش باد به این سو و آن سو می‌رود.

کات.

شما مجله نقد فیلم را که درحال توصیف سکانس ابتدایی فیلمی هالیوودی است را مطالعه نمی‌کنید هرچند این حادثه کم از فیلم‌های هالیوودی ندارد. مخصوصا که محصول یک شرکت آمریکایی نیز است ولی فیلم نیست بلکه فلاش بکی است به واقعیتی تراژیک مربوط به سال ۲۰۰۴ در فلوجه و این واقعه منجر به محاصره چند روزه این شهر بحران زده شد. در آن زمان ذهن بیشتر تحلیلگران مسائل عراق معطوف به تقبیح این عمل غیرانسانی بود. کمتر ناظر سیاسی به ماهیت غیردولتی این نظامیان شرحه شرحه شده توجه داشتند. حال با گذشت ۳ سال از این ماجرا دیگر بار یونیفورم پوشانی غیروابسته به ارتش آمریکا در پی بمب‌گذاری در مسیر حرکت یک کاروان دیپلماتیک آمریکا در غرب بغداد مردم را به گلوله بستند که در نتیجه آن دستکم ۱۱ غیرنظامی کشته و ۱۳ نفر مجروح شدند تا بار دیگر این شرکت رمز‌آلود را در کانون توجهات رسانه‌ها و محافل خبری دنیا قرار دادند.

در این آوردگاه سعی بر این است از ماهیت پشت پرده شرکت بلک واتر پرده برداشته و از اغراض و اهداف بانیان این شرکت نظامی خصوصی آگاه شویم.

جرمی اسکاهیل از محققان حوزه روابط بین‌الملل، که درباره شرکتهای خصوصی نظامی تحقیقات فراوان کرده است، با گردآوری اسناد و مدارک مربوطه شرکت خصوصی نظامی را اولین بار برخاسته از نظریه دونالد رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا در ۱۰ سپتامبر سال ۲۰۰۱ یعنی دقیقا یک روز قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر می‌داند که در جلسه‌ای محرمانه با حضور مقامات ارشد پنتاگون کاخ سفید مطرح گردید. در این جلسه افراد مورداعتماد رامسفلد برای راه‌اندازی این پروژه برگزیده می‌شوند؛ مسئولیت این شرکت در بدو تشکیل حمایت از دیپلمات‌های آمریکایی بود ولی به بهانه یاری رساندن به نظامیان این کشور حوزه فعالیت آن توسعه یافت و در نهایت این طرح شوم توجیه عملیاتی می‌شود. آغاز به کار این شرکت مخوف با قرارداد ۳۰۰ میلیون دلاری با وزارت خارجه آمریکا به سال ۲۰۰۳ بر می‌گردد، از آنجایی که منافع مقامات ارشد کاخ سفید اقتضا می‌کرد، این پیمانکار نظامی محافظت از پل برمر، حاکم موقت عراق بدون شرکت در هیچ مناقصه‌ای را عهده‌دار شد. گرچه در حکمی که از سوی “پل برمر” حاکم غیرنظامی عراق پس از اشغال، در ۲۸ ژوئن سال ۲۰۰۴ میلادی مبنی بر مصونیت قضائی کارمندان این شرکت یا بهتر بگوییم سربازان مزدور ماموریت‌های این تشکیلات تقریبا حالت رسمی پیدا کرد. البته از دید مقامات کاخ سفید؛ ولی هنوز هم با گذشت سه سال هیچ پایگاه رسمی و منزلت سازمانی مشخص برای این افراد در خاک عراق تعریف نشده است.

بوش در گزارش سالیانه عنوان کرد که به نیروهای بیشتری در عراق نیاز دارد. رئیس جمهور از کنگره خواست تا اجازه افزایش ۹۲ هزار نیروی ذخیره را طی ۵ سال آینده بدهد. نیروی ذخیره مورداشاره بوش را همان سربازانی تشکیل می‌دهند که به ازای دریافت دلارجان مردم را می‌گیرند. او بااشاره به کارایی این نیروها در بازسازی ماشین جنگی آمریکا ادعا کرد: چنین نیروهایی درست مانند نیروهای ذخیره ارتش ما عمل خواهند کرد. استخدام این نیروهای غیرنظامی که دارای مهارت‌های قابل توجهی هستند کار نیروهای مسلح را آسان خواهد کرد و آنها در صورت لزوم ماموریت‌هایی را هم در خارج از کشور انجام خواهند داد. بوش به همه این مطالب اشاره کرد اما نگفت که روزگاری بسیار نزدیک این ارتش غیرملی که با هدایت سرمایه‌داران آمریکایی دست به عملیات نظامی می‌زند جای ارتش آمریکا را می‌گیرند. بوش اشاره به این مطلب نکرد که در دوره بعدی ریاست جمهوری آمریکا این رئیس جمهور نیست که بر ارتش حکم می‌راند بلکه سرمایه‌دارانی همچون پرینس هستند که زمام ماشین جنگی این کشور را به دست می‌گیرند. هم اکنون نیز پیمانکاران خصوصی از لحاظ تعداد، دومین نیرو را در عراق تشکیل می‌دهند. طبق آخرین شمارش حدود صد هزار پیمانکار در عراق هستند که ۴۸ هزار نفر آنها به عنوان سربازان غیردولتی عمل می‌کنند. طبق گزارش اداره محاسبات دولتی، این سربازان تقریبا بدون نظارت یا محدودیت قانونی عمل کرده‌اند. بسیاری از این پیمانکاران روزانه حدود هزار دلار حقوق می‌گیرند؛ خیلی بیشتر از سربازان تمام وقت و شاید هم بیشتر از وزیر دفاع ایالات متحده. از این هم مهم‌تر اینکه این نیروها به دلیل اینکه جزء نیروهای نظامی این کشور نیستند در آمار کشته‌شدگان و تلفات جنگی نیز محاسبه نمی‌شوند و بنابراین افکار عمومی را ساده‌تر از قبل می‌توان به بازی گرفت.

پیشنهاد رئیس جمهور در مورد ذخیره نیروهای غیرنظامی تنها نظر خودش نبود. این پیشنهاد دو سال پیش به‌وسیله اریک پرینس مطرح شد که یک محافظه‌کار مولتی میلیونر مالک بلک واتریو اس ای است ارائه گردید. پرینس ۳۸ ساله که یکی از سرمایه‌داران جوان آمریکایی محسوب می‌شود، پیش از این در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرده است و هم اکنون به عنوان حامی اصلی احزاب راستگرای مسیحی و حزب جمهوریخواه مشهور است. براساس مدارک ارائه شده “اسکاهیل” پرینس در سال ۱۹۹۵ پروژه ارتش مزدور را در ۲۷ سالگی بعد از مرگ پدرش و رسیدن به ارثیه‌ای بیش از یک میلیارد دلار آغاز کرد. او سالهای سال بعد از پایان خدمتش در نیروی دریایی رویای فرماندهی کردن را با خود داشت و در پی آن بوده است که مزدورانی را آماده کند و به عنوان نیروهای نظامی با ماشین جنگی ایالات متحده مورد معامله قرار دهد.

این سربازان شاغل در عراق از هر ملیتی از آمریکایی گرفته تا اسرائیلی و حتی سربازان بعثی حکومت سابق عراق را با ۳۰۰ تا ۶۰۰ دلار مواجب در روز- مبلغی که هیچ مرد و زنی در سازمان‌های نظامی آمریکا هم دریافت نمی‌کند- به مانند گانگسترهای فیلم‌های هالیوودی برای کشتن استخدام می‌شوند؛این افراد وظیفه دارند در راستای منافع روسای سرمایه‌دار خود بدون هیچ‌گونه تاملی انسانهای بی‌گناه را به جوخه آتش بسپارند. در اوایل ۲۰۰۵ اریک پرینس که از حامیان مالی رئیس جمهور و متحدانش است؛ فکر تشکیل این مجموعه گانگستری را برای تکمیل ارتش رسمی ارائه داد. پرینس اظهار می‌دارد که نگرانی زیادی در مورد افزایش تعداد سربازان ارتش وجود دارد. “مسئولان می‌خواهند ۳۰هزار نفر به نیروها اضافه کنند و درباره هزینه آن که بالغ بر ۶/۳ تا ۴ میلیارد دلار می‌شود بحث و گفتگو دارند. با احتساب من این کار برای هر نفر ۱۳۵ هزاردلار برای دولت هزینه بر می‌دارد. در حالی که ما آن را خیلی ارزان‌تر تمام خواهیم کرد.”

امروز ارتباط‌های بلک واتر محدود به آژانس‌های نظامی نمی‌شود بلکه رده‌های بالای کاخ سفید را ازطریق رشوه‌های میلیونی به خدمت خود گمارده‌اند و با دارا بودن بزرگترین پایگاه نظامی خصوصی در جهان و ناوگانی شامل ۲۰ هواپیما و ۲۰ هزار سرباز آماده به خدمت، به عنوان گارد ویژه نخبگان چشمان زیادی را به خود خیره کرده‌اند به طوری که در حفظ امنیت مسئولان از عراق و افغانستان گرفته تا ماموریت‌های امنیت داخلی مثل خیابان‌های ویران شده بر اثر توفان نیواورلئان و کاترینا، بلک واتر همچون چاقوی همه کاره ایفای نقش می‌کند.

این شرکت حوزه عمل آن در بدو شکل‌گیری فقط به حفاظت از دیپلمات‌ها و مقامات عالی رتبه آمریکایی محدود می‌شد. در حال حاضر به گزارش واشنگتن پست به طور روزافزونی در حال درگیر شدن در عملیات‌های نظامی در عراق، مبارزه با شبه نظامیان، تحمل حملات دشمن و دادن صدها تلفات هستند که اکثر اوقات مخفی نگه داشته شده‌اند.

به نقل از خبرگزاری فرانسه، در گزارش واشنگتن پست با استناد به مقامات ناشناس آمریکایی و عراقی و نمایندگان شرکت‌های امنیتی خصوصی آمده است: درحالی که ارتش آمریکا تعداد سربازان خود در بغداد را افزایش داده، شرکت‌های امنیتی خصوصی با میلیارد‌ها دلار بودجه تامین شده از سوی ارتش و وزارت امور خارجه آمریکا به همین میزان درگیر عملیات‌های نظامی در عراق شده‌اند. در این گزارش آمده است: این شرکت‌ها نیروی انسانی، تسلیحات گرانقیمت و عملیات‌ها و حملات خود را به دو برابر افزایش داده‌اند. این در حالی است که مقامات شرکت اذعان به محدود بودن فعالیت شرکت به اموردفاعی دارند در صورتی که استار اند استریپ که یک نشریه نظامی آمریکایی است از زبان خبرنگار واشنگتن پست از دستورالعمل مخفی پنتاگون در کشتار افراد مظنون در عراق پرده برداشت. بر پایه گزارش این روزنامه مدارکی جدید به دست آمده است، دال بر این که ماموران پنتاگون سربازان آمریکایی را تشویق کرده‌اند با انداختن اشیایی همچون بمب‌های پلاستیکی و نظایر آن برای کسانی که مظنون به کشتن سربازان آمریکایی هستند، دام گسترده و هنگامی که این افراد اقدام به برداشتن این اشیا می‌کنند، آنها را هدف گلوله‌های خود قراردهند. این مدارک جدید هنگام محاکمه ۳ سرباز تک تیرانداز که متهم به کشتن عراقی‌ها هستند به دست آمده. کاپیتان “ماتئو پی‌دی” فرمانده یک دسته از این تک تیراندازان می‌گوید ما این اشیا را سر راه قرار می‌دادیم قاعدتا کسی جز آنانی که می‌خواهند از تسلیحات استفاده کنند، سراغ این جور وسایل نمی‌روند. بنابراین به محض اینکه کسی برای برداشتن آنها خم می‌شود،‌او را هدف گلوله قرار می‌دهیم. سربازانی که تحت این بازجویی‌ها قرار گرفته‌اند نیز گفته‌اند که حدود ۱۲ نفر از این برنامه و طرح جدید خبر داشتند. هنوز عمق این خشونت سازمان یافته به دلیل ممانعت مقامات کاخ سفید مشخص نشده.

ضمن آنکه هنوز بررسی کنندگان این پرونده به اطلاعات دقیقی در مورد اینکه تاکنون چند عراقی به این شکل جان سپرده‌اند، دست پیدا نکرده‌اند. اما این گروه از تک تیراندازها می‌گویند همواره از طرف فرماندهان ارشد خود تحت فشار بوده‌اند. یکی از این سربازان می‌گوید: “ما کاری را انجام می‌دادیم که از ما می‌خواستند. بالاخره این هم راهی بود برای شناسایی آدم‌هایی که نیت بدی در سر دارند.” گویا این سرباز با خود نیندیشیده که یک کودک به جز کنجکاوی چه نیت بدی می‌تواند در سر بپروراند که با گلوله باید تنبیه شود.

در سال ۲۰۰۴ مقامات تشکیلات موقت اداره عراق با صدور مصوبه‌ای به کارمندان غیرعراقی شرکت‌های امنیتی و حفاظتی در این کشور مصونیت ازتعقیب قضائی توسط مراجع عراقی اعطا کردند. بدون توجه به این نکته که با این اقدام عملا حاکمیت عراق به صورت آشکارا نقض می‌شود سربازان مزدور نیز با توسل به این فوق امتیاز به دور از هرگونه دغدغه خاطری از بازخواست نسبت به قلع و قمع مردم بی‌پناه عراق کوتاهی نمی‌کنند. در حالی که فعالیت قانونی شرکت‌های امنیتی در عراق مستلزم دریافت مجوز لازم از وزارت کشور است و اعضای رسمی ارتش اگر جرمی مرتکب شوند، براساس اصول و قوانین نظامی در ۶۴ دادگاه نظامی موجود در عراق تحت تعقیب کیفری قرار می‌گیرند. ولی برای این سربازان سرمایه‌ای هیچ دادگاهی وجود ندارد. با وجود اینکه ده‌ها هزار و شاید هم صدها هزار سرباز قراردادی از مارس ۲۰۰۳ زمان آغاز به کار آن به عراق وارد و یا از آن خارج شده‌اند، فقط ۲ نفر از آنها با تعقیب قانونی روبرو شده‌اند. سرتیپ کارل هورست از لشکر پیاده در یک مقطع زمانی کوتاه دو ماهه ۱۲ مورد تیراندازی این افراد به غیرنظامیان را گزارش و اثبات کرد که رفتار خودسرانه آنان به مرگ ۶ نفر و زخمی شدن ۳ نفر انجامیده است. این گزارش تنها مربوط به ۲ ماه از فعالیت آنها می‌باشد. همین چند مورد هم براساس قانون غیرمشروع مصوب تشکیلات اداره موقت عراق قابل پیگیری نبود.

با توجه به جمیع جهات به نظر می‌رسد ایالات متحده که در جنگی فرساینده و خفیف در عرصه جهانی با “تروریسم” درگیر است، ضمن آماده سازی نیروهای نظامی‌اش برای درگیری‌های بزرگ نمی‌تواند با عقب‌نشینی کامل از نقاط استراتژیک کم اهمیت‌تر سرکردگی خود را ضعیف نماید. از آنجایی هم که این کشور در جنگ با عامل خیالی خود در اکثر موارد تنها بوده است سعی کرده در راستای انجام برخی وظایف و تامین منافع سرمایه‌داران و جلب نظر آنان به منظور سبک کردن بار نیروهای ارتش و کم نمودن قدرت فرسایندگی این نوع جنگ‌ها بعضی از این ماموریت‌ها را به شرکت‌های خصوصی واگذار می‌گردد و به نوعی حداقل در عرصه داخلی به مشروعیتی جزیی دست یابد.

تا قبل از افشای اسناد مربوط به بلک واتر تصور همگان بر این بود که سرمایه‌داران دست‌های پنهان ماجراجویی و جنگ افروزی آمریکا محسوب می‌شوند و دست بالا با لابی‌گری در رسیدن به مطامع خویش کوشش می‌کنند. حال آن که این کشور با خصوصی‌سازی خشونت گام در مسیر کاملا ناشناخته برای دنیای معاصر گذاشته و به طور مستقیم هدایت آتش جنگ را در دستان مشتی سرمایه‌دار منفعت‌طلب قرار داده است. از آنجایی که این شرکتها فقط به افزایش سود سهامداران خود می‌اندیشد در صورتی که اشغال این کشور همچنان ادامه یابد و برنامه زمانبندی شفافی از طرف آمریکایی‌ها برای خروج از عراق ارائه نگردد، افق روشنی برای آینده این کشور جنگ‌زده قابل تصور نیست. در برهه حساس کنونی مردم عراق و زمامداران این کشور باید به دور از هر گونه فرقه‌گرایی که حربه کهنه استعمار در دست‌یازی به ثروت و سرمایه‌های دیگر کشورها می‌باشد دست در دست هم نهند تا بیرون راندن اشغالگران از پای ننشینند.

واضح است هرگونه سهل‌انگاری و کج فهمی این مقوله سالها این کشور را به مانند کشورهای جهان سوم در قرن نوزدهم و بیستم از قافله توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عقب نگه می‌دارد.

حسین کبریایی زاده