چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

راز بانوی نقره فام


راز بانوی نقره فام

رولزرویس با کاروانی که از صد ماشین ساخت این شرکت تشکیل شده بود به خیابان‌های لندن آمد تا صدمین سال ساخت نشان «روح سرخوشی» را جشن بگیرد. این نشان از فوریه ۱۹۱۱ بر روی ماشین‌های …

رولزرویس با کاروانی که از صد ماشین ساخت این شرکت تشکیل شده بود به خیابان‌های لندن آمد تا صدمین سال ساخت نشان «روح سرخوشی» را جشن بگیرد. این نشان از فوریه ۱۹۱۱ بر روی ماشین‌های ساخت این شرکت قرار داده شده است.

داستان ساخت این نشان ترکیبی از واقعیت و افسانه است. گفته می‌شود داستان از یک رابطه عاشقانه در اواخر قرن نوزدهم شروع شد. رابطه لرد مونته‌گیو، نماینده محافظه کار مجلس عوام بریتانیا و منشی‌اش الانور تورنتون که به پرکاری، ذکاوت و البته زیبایی مشهور بود. اما به خاطر تفاوت موقعیت اجتماعی‌ این دو رابطه‌‌شان مخفی بود. لرد مونته‌گیو به اتومبیل علاقه زیادی داشت و از نفوذ خود برای حمایت از این صنعت استفاده می‌کرد و همچنین سردبیر مجله‌ «کار ایلوستریتد» هم بود.

در آن زمان ساخت نشانه‌ اختصاصی برای ماشین‌های رولزرویس به یک رسم تبدیل شده بود و اعیان و اشراف با این کار، اتومبیل خود را از دیگران متمایز می‌کرد. مونته‌گیو اما نه برای به رخ کشیدن ثروت، بلکه برای نشان دادن عشقش به الانور، از چارلز سایکس، دوست مجسمه‌سازش خواست تا نشانی از روی الانور تورنتون طراحی کند. سایکس این نشان را «نجوا» نامید.

در سال ۱۹۱۰، ساخت نشان و علامت برای ماشین‌ها به افراط کشیده شده بود و کلود جانسون، مدیر اجرایی رولزرویس که احساس می‌کرد ادامه این روند برای اعتبار کارخانه مناسب نیست از چارلز سایکس خواست تا نشانه‌ای برای این شرکت بسازد که بیانگر روح ماشین‌های رولزرویس و بی صدا، سریع و راحت بودن آن‌ها باشد.

سایکس برای ساخت این نشان دوباره سراغ الانور تورنتون رفت و با مدلی از او نشان «روح سرخوشی‌» را ساخت. الانور خود مدت زیادی زنده نماند تا از این شهرت بهره‌ای ببرد و در سال ۱۹۱۵ بعد از حمله یک زیردریایی آلمانی به کشتی مسافربری اس اس پرشیا همراه با صدها مسافر دیگر، جان خود را از دست داد.

این نشان ابتدا تنها با سفارش مشتری روی ماشین‌ نصب می‌شد، اما از اوایل دهه بیست به طور استاندارد روی همه رولزرویس‌ها قرار گرفت. از آن زمان به این نشان‌ نام‌های دیگری همچون بانوی پرنده، امیلی و بانوی نقره‌فام هم داده اند.

تا امروز هیچ‌کس به طور قطع نمی‌داند که تا چه حد این داستان واقعی است. سایکس هرگز تا پایان عمرش درباره الانور و مونته‌گیو حرفی نزد. شاید این افسانه‌ای بود که جانسون آن را ساخته بود تا با آن برای ماشین‌هایش تبلیغ کند.