پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی و چالش هسته ای ایران


انقلاب اسلامی و چالش هسته ای ایران

هر چه فشارهای غرب در بحران هسته ای بر جمهوری اسلامی ایران بیشتر می شود, به همان نسبت, حساسیت و توجه مردم ایران به سیر مذاكرات و نتایج آن فزونی می یابد در این میان, پرسشهایی اساسی ذهن مردم ایران را به خود مشغول, و رفتار دولتمردان غربی را در برابر اراده ملی مردم ایران فهم ناپذیر كرده است

اجتماعی بودن انقلاب اسلامی، که به توانمندسازی ملی انجامید، گویای این واقعیت است که ریشه‌های اسلامی انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به فرایند دشوار و خطیر قدرت‌سازی وارد ساخته است. شعارهای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در این فرایند، جلوه‌های عینی می‌یابند و تصویر جدیدی از ایران اسلامی در جهان ارائه می‌گردد. پیشرفت فنی، به مثابه پایه‌ای از ارکان قدرت‌سازی در جهان معاصر، واقعیتی است که در دست‌یابی جمهوری اسلامی ایران به فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای نمود یافته است. علاوه بر این، پشتیبانی سیاسی و حمایت دیپلماتیک از این دستاوردها، گام دیگری در فرایند یاد شده است که همچنان ادامه دارد. با عنایت به روز ۲۰ فروردین‌ماه به عنوان روز ملی فن‌آوری هسته‌ای، در مقاله حاضر این موضوع و چالشهای فرا روی آن تحلیل گشته است.

هر چه فشارهای غرب در بحران هسته‌ای بر جمهوری اسلامی ایران بیشتر می‌شود، به همان نسبت، حساسیت و توجه مردم ایران به سیر مذاكرات و نتایج آن فزونی می‌یابد. در این میان، پرسشهایی اساسی ذهن مردم ایران را به خود مشغول، و رفتار دولتمردان غربی را در برابر اراده ملی مردم ایران فهم‌ناپذیر كرده است. ایرانیان ملتی باهوش هستند و می‌توانند به این نكته راه ببرند كه دلایل یا ریشه‌های یك حادثه می‌تواند متمایز از صورتهای تبلور آن باشد. آنان اكنون به خوبی درك كرده‌اند كه تلاش غرب برای ممانعت از دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای، ریشه در مسائل تكنولوژیك و حتی حقوق بین‌الملل ندارد و این مسائل فقط صورتهای تبلور برای مسائلی اساسی‌تر است و باید خاستگاه آن را در پرسشهایی اساسی‌تر جستجو كرد؛ سؤالاتی نظیر اینكه:

آیا غرب در انقلاب اسلامی موجودیتی عظیم‌تر از جمهوری اسلامی را یافته است و قوت گرفتن آن را تهدیدی جدی برای بنیانهای خود تلقی می‌كند؟

چرا باید تحقق خواستی ملی، حتی با وجود مسالمت‌جویی‌های فراوان، تا این حد امواج بین‌المللی وسیعی را باعث شود؟ چرا هزینه و نیروی فوق‌العاده‌ای علیه این اراده ملی صرف می‌شود؟ و آن اراده نهایی كه در پشت این مخالفتها خوابیده، كیست، یا چیست، یا چگونه است؟

آیا به طور تاریخی، خصومتهایی مداوم و نیز اختصاصی علیه ایران و تشیع وجود داشته است؟

آیا ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی با نوعی الیگارشی صهیونیستی مواجه است كه درك هوشمندانه‌ای از منافع خود در جهان دارد؟ یا اگر چنین نیست، آن چه اراده و توانی است كه سیاستهای خارجی آلمان، فرانسه و انگلیس را، كه هر كدام شعبه‌های مركزی تاریخ، فرهنگ و سیاست قاره اروپا هستند، چنین قاطعانه در برابر ایران به وحدت عمل سوق می‌دهد؟ این چه نیرویی است كه سیر پیچیده تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری خارجی در دولتهای بسیار مدرن اروپای غربی را زیر سلطه خود دارد و به آنها جهت می‌دهد؟ چرا باید کشورهای پیشرفته اروپای غربی و امریکای شمالی با وجود حجم وسیع تفاوتها و اختلافها در خصوص بحران هسته‌ای ایران این چنین به یگانگی بگرایند؟

آیا می‌توان به رازها یا پتانسیلهای بزرگی در تاریخ و فرهنگ ایران اندیشید كه در حال سر بازكردن است؛ پتانسیل‌هایی كه به نحوی مرموز ولی هوشمندانه موضوع ممانعتهای خارجی قرار دارند؟ اگر نظریه خصومت ماندگار یا تاریخی علیه ایران شیعی، نظریه‌ای قابل دفاع باشد، دلایل آن چیست و سردمداران خصومت و ممانعت چه کسانی هستند؟

در پاسخ به سوالات فوق باید بیان نمود انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر ایدئولوژی اسلام انقلابی بوده و مبنای دینی داشته است و دارد و هر گونه زیر سلطه رفتن را بر اساس اصول و مبانی فقهی اسلام، مثل قاعده نفی سبیل، نفی می‌نماید و اصل نه شرقی و نه غربی را محور سیاست خارجی خود قرار داده است و نظام سلطه‌جویانه امریکا و غرب را برنمی‌تابد که این امر باعث شده است تمامی منافع امریکا، رژیم ‍‍صهیونیستی و غرب در منطقه استراتژیك خاورمیانه، به خصوص خلیج فارس، به خطر افتد، با این وضع طبیعی است كه غرب به محوریت امریکا، با بحران‌سازی زنجیره‌ای، جمهوری اسلامی ایران را از بدو پیروزی انقلاب شكوهمند خود در بهمن‌ماه ۱۳۵۷ به چالش كشاند؛ چنان‌که فشارهای سیاسی اخیر غرب و امریکا، به بهانه مسائل هسته‌ای، ادامه همین چالشهای مستمر بوده است. بر این اساس و با توجه به این گفته مقام معظم رهبری که «اگر امروز ملت و دولت ایران از حق خود درباره انرژی هسته‌ای عقب‌نشینی كنند، ماجرا پایان نمی‌یابد و امریکاییها بهانه دیگری می‌تراشند.»[۱] نگارنده معتقد است از آنجایی كه انقلاب بزرگ ایران، اصول، آرمانها و نظام سیاسی اسلامی آن در تقابل با منافع سلطه‌جویانه غرب قرار داشته و دارد و نظام سرمایه‌داری ــ صهیونیستی این آرمانها و اصول را بر نمی‌تابد و با آن در تضادی بنیادین و عمیق می‌باشد، بحران‌آفرینی به بهانه‌های مختلف در برابر بنیانهای اصولی این انقلاب امری دامنه‌دار و مستمر تصور می‌شود.

با توجه به این مساله، قبل از بررسی بحران هسته‌ای از زوایای مختلف، ضرورت دارد در خصوص ریشه و خاستگاه تداوم این بحران‌آفرینی، که به تضاد غرب با اصول‌گرایی انقلاب اسلامی بازمی‌گردد، بحث شود.

● انقلاب اسلامی ایران و ریشه‌های تقابل نظام بین‌الملل با آن

پر واضح است انقلاب پدیده‌ای است كه با تغییر در زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و...، نظامی نو برای اداره جامعه می‌آفریند كه خود منشأ رویكردهای جدید می‌شود.

انقلاب نه تنها تحولات و دگرگونیهایی در ساخت اجتماعی و گروه‌بندی سیاسی ــ اقتصادی ایجاد می‌کند، بلکه چهره جامعه را به طور کلی متغیر و دگرگون می‌سازد. چرا که انتقال قدرت، بدون تحولات عظیم سیاسی ــ اقتصادی، امری معمول و متداول است که نمی‌توان انقلابهای بزرگی چون انقلاب فرانسه، روسیه و ایران را بدان تنزل داد. از نظر «جامعه‌شناسی انقلاب» پدیده‌ای انقلاب نامیده می‌شود كه لوازمات سخت‌افزاری (رهبری و هسته بسیج‌گر، و مردم) و نرم افزاری (فراگیر شدن اندیشه و ایدئولوژی نوین، شدت و سرعت، نارضایتی عمومی و فراگیر از وضعیت موجود جامعه و نومیدی از اصلاح و بهبود امور و شرایط، شکل‌گیری خشم و روحیه انقلابی و فراگیر شدن آن) را توأماً در كنار یكدیگر داشته باشد و براین اساس انقلاب شكوهمند اسلامی ایران، با دارا بودن تمامی ابزارها و خصوصیات لازم در خود، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین انقلاب نیمه دوم قرن بیستم تلقی گردیده است.[۲]

یكی از بحثهای مهم در حوزۀ انقلاب، که از دیدگاههای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته، موضوع تأثیرات و نتایج این پدیدهٔ تحول‌آفرین اجتماعی در بیرون از مرزهای جغرافیایی محل وقوع خود بوده كه به عنوان «بازتاب» تعبیر شده است. در واقع هر انقلابی مشمول مفهوم بازتاب نمی‌باشد و فقط انقلابهایی تأثیرات فرامرزی داشته‌اند كه شرایط چهارگانه زیر را در کالبد خود داشته‌اند:

۱) بزرگ بودن؛

۲) تأكید صاحب‌نظران و محققان بر بازتاب‌داشتن آن؛

۳) تأكید رهبران انقلاب برای صدور ایدئولوژی انقلاب به عنوان یك رسالت؛

۴) ایدئولوژی فراملی و پذیرش آن در فراسوی مرزها.

انقلاب اسلامی ایران، با داشتن شرایط چهارگانه فوق خود و بر خلاف مطامع و خواسته‌های نظام سرمایه‌داری غرب با محوریت ایالات متحده امریکا، منشأ نتایج و تأثیرات گسترده‌ای در فرامرزهای خود بوده است.[۳]

نظام اسلامی، كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، محور اصلی تمامی سیاستها و عملكرد‌ها در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... درون‌مرزی و برون‌مرزی كشور گردید، از دو زاویه و دیدگاه مبانی نظری و عملی با نظام سرمایه‌داری صهیونیستی به رهبری امریکا تضاد و تقابل داشته و دارد. بی‌شک شناخت این دو دسته عوامل ما را در درک ریشه و چرایی استمرار بحران‌آفرینی غرب، به خصوص در زمینه انرژی هسته‌ای، یاری می‌دهد.

۱) مبانی و دیدگاه نظری، ارزشی و اخلاقی انقلاب اسلامی (دین اسلام و مذهب تشیع): با توجه به اینكه دیانت اسلام برای تمامی جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان، از جمله روابط بین‌الملل و بین‌الادیان، احكامی دارد، از دیدگاه نظری بحث تقابل نظام جمهوری اسلامی ایران با نظام بین‌الملل را باید براساس فقه اسلامی و شیعی مطالعه كرد. بر این اساس، در بحث از دیدگاه نظری این تقابل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف‌) هدف دیانت اسلام، به منزله دینی جهانی و جهان‌شمول، در نهایت برپایی جامعه بزرگ اسلامی با عنوان امت اسلام است (ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون). بر این اساس از یك سو پیامبر اسلام (ص)، به مثابه آخرین پیامبر، در نظر هر ایرانی مسلمان و بنا به مضمون «لیظهره علی الدین كله و لو كره المشركون» آخرین و كامل‌ترین دین و برنامه الهی را برای تمام افراد بشر در همه زمانها و مكانها عرضه كرده است و از سوی دیگر در نظر هر ایرانی شیعی‌مذهب، امام زمان(عج) منجی و مصلح موعود برای یكپارچه كردن كل انسانها، و برقراری صلح جهانی در زیر لوای اسلام است بنابراین از دیدگاه دینی و مذهبی، سیاست فرامرزی حكومت اسلامی ایران، بنا به ضرورت، دارای این آرمان نهایی است كه در كوتاه‌مدت تمام ادیان جهان اسلام و در درازمدت تمام جهان (اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان) را زیر لوای اسلام آورد.[۴]

ب‌) در اسلام مبارزه با ظلم به محدودهٔ جغرافیایی یا سیاسی خاصی منحصر نیست و لذا استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو را شامل می‌شود. از این نظر دست كم از جهت نظری، مبارزه با دولتهای ستمگر و ظالم در سطح جهانی در دستور كار نظام اسلامی ایران قرار دارد.

ج‌) استقلال داخلی حكومت اسلامی، مستلزم بریدن رشته‌های وابستگی به خارج و جدایی از سلطه‌گران برون‌مرزی است. بنا بر قاعده اعتلا (حدیث اعتلا كه از پیامبر اكرم روایت شده است: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه) مسلمانان هیچ‌گاه نمی‌توانند زمام كار خود را در اختیار كافران قرار دهند. همچنین به حكم قاعده نفی سبیل و آیه «ولن یجعل الله للكافرین علی المومنین سبیلا» (نساء/ آیه ۱۴۱) نحوه توزیع قدرت نظام بین‌الملل اسلامی به گونه‌ای باید باشد كه همه راه‌های تسلط كافران را بر مسلمانان ببندد.[۵]

د) نظام حقوقی اسلام (نظام شرع) شامل قواعد و قوانین بسیار فراگیری است كه بر همه مسائل فردی، خانوادگی، مدنی، سیاسی، اجتماعی، بین‌الملل و ... حاكم است. این قواعد، به جهاتی، با قواعد حاكم بر نظام عرفی بین‌المللی اصطكاك داشته و دارد، مثلا حقوق بشر جهانی با حقوق بشر اسلامی متفاوت است. دلیل عمده این اختلاف هم به «تعبیر ماكس وبر» این است كه نظام اسلامی عقلا نیّتی معطوف به ارزشهای خاص اسلامی است، در حالی كه نظام بین‌الملل موجود، مثل هر نظام حقوقی لاییك، عقلانیتش به اهداف مشخص مادی و ظاهری معطوف است. بر همین اساس است كه نظریه‌پردازان غربی همچون ساموئل هانتینگتون نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را درست نقطهٔ مقابل نظام جهانی شناسایی كرده‌اند و تمدن اسلام را دشمن تمدن غرب، و حقوق اسلام را مخالف حقوق بین‌الملل عمومی و حقوق بشر اسلامی را ناقض حقوق بشر جهانی می‌دانند.

ه ) بررسی برداشت طرفداران و رهبران انقلاب اسلامی از سیاست برون‌مرزی و تعامل با نظام بین‌الملل در قبل و بعد از انقلاب (در اوایل انقلاب)، بر اساس آرمانهای استكبارستیزانه جهان‌سومی و سنتهای دیرپای شرقی و اسلامی بوده است و به همین دلیل نه تنها خود را ملتی به‌پاخواسته و آماده ستیز با نظام بین‌الملل آن زمان می‌دانستند، بلكه در سایه اصول اسلامی، به انهدام نظام استكباری موجود متعهد بودند و با عنایت به قواعد فقه سنتی، جهان را به دارالاسلام و دارالكفر تقسیم می‌نمودند و آرمان‌خواهانه امیدوار بودند به اینکه به‌زودی روزی فرا خواهد رسید كه انقلاب اسلامی ایران به سرتاسر جهان اسلام و همه ملل مستضعف عالم صادر و منتقل می‌شود و مسلمانان به صورت امتی واحد در برابر كفر و استكبار مبارزه خواهند کرد.

دکتر مسعود مطلبی

پی‌نوشت‌ها

[۱]ــ رک: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با ایشان، ۱۹/۱۲/۱۳۸۴

[۲]ــ محمدرضا مجیدی، ده گفتار پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، نشر معارف، ۱۳۸۲، صص۶۸ــ۶۵

[۳]ــ همان، صص۲۲۷ــ۲۲۱؛ و نیز رک: علی محمدی ایروانلو، «انقلاب ایران و بحران‌سازی‌های امریکا»، فارس‌نیوز، ۱۳/۱۱/۱۳۸۵

[۴]ــ منوچهر محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر دادگستر، ۱۳۸۰، ص۳۱

[۵]ــ همان، صص۴۲ــ۴۱

[۶]ــ همان، ص۱۰۵

[۷]ــ صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۲۲

[۸]ــ منوچهر محمدی، همان، صص۴۸ــ۴۶

[۹]ــ سیدحسن امین، نامه پژوهش، شماره ۱۲ و ۱۳، ص۱۶۵؛ و نیز رک: علی محمدی ایروانلو، همان.

[۱۰]ــ رک: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با ایشان، ۱۹/۱۲/۱۳۸۴

[۱۱]ــ همان.

[۱۲]ــ رک: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر امورخارجه، معاونان، مشاوران و روسای نمایندگی‌های ایران با ایشان، ۲۳/۱۲/۱۳۸۴

[۱۳]ــ رک: بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، مورخ ۱/۱/۱۳۸۶

[۱۴]ــ رک: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، مورخ۲۹/۳/۱۳۸۵

[۱۵]ــ همان.

[۱۶]ـ همان.

[۱۷]ــ یدالله جوانی، «وحدت و همدلی ضرورت تاریخی برای اصول‌گرایان»، شبکه خبر دانشجو، ۲۷/۴/۱۳۸۵

[۱۸]ــ رک: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت عید سعید فطر، ۲/۸/۱۳۸۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.