پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب اطلاعاتی و مفهوم مشروعیت


انقلاب اطلاعاتی و مفهوم مشروعیت

جوامع انسانی از معیشت صنعتی به مدیریت اطلاعات و پردازش و تعاملات مجازی الکترونیک روی می آورند و این آغاز مقاله من است

برای شروع و بی توجه به کهکشان ارتباطی مک لوهان، می توان از سه انقلاب بر مدار فناوری در طول تاریخ تمدن بشر نام برد. حدود ده هزار سال پیش، انقلاب نوسنگی (نئولیتیک) روی می دهد. در این برهه از تاریخ جوامع انسانی از شکل معیشتی گردآوری و شکار به کشاورزی و از کوچندگی به یکجانشینی روی می آورند و این بنای انقلاب نوسنگی می شود. حدود دویست سال پیش از انقلاب صنعتی جوامع انسانی را از معیشت کشاورزی به صنعت و تولید انبوه و از روستانشینی به شهرنشینی رهنمون می سازد و انقلاب سوم که مایه بحث ما است حدود چهار دهه قبل روی می دهد. جوامع انسانی از معیشت صنعتی به مدیریت اطلاعات و پردازش و تعاملات مجازی الکترونیک روی می آورند و این آغاز مقاله من است.

اکنون در آغاز هزاره سوم شاید بیش از هر زمان دیگری جوامع انسانی مفهوم انقلاب اطلاعاتی را درک می کنند؛ انقلابی که به واسطه آن مرزهای مکان و زمان درنوردیده و مفاهیم و معانی جدیدی متولد شد. در تبیین کلی اختلاف دو انقلاب آخر جوناتان مندیلو انقلاب صنعتی سده های ۱۸ و ۱۹ را مبتنی بر ابداع و بهره کشی از دستگاه ها که به نیروی کار انسانی و صرفه جویی وابسته بودند، می داند و انقلاب اطلاعات را به حداکثر رساندن قدرت فکری، تولید و انتقال دانش و ایده ها و اطلاعات تعبیر می کند. انقلاب اطلاعات به تعبیر او یک ماشین عظیم الجثه دارای مغز الکتریکی است که به سایر همنوع های خود متصل می شود و با سرعت نور به آنها مشورت می دهد. تولد اینترنت شاید به تعبیر بیشتر محققین، بلندترین گام ورود به مرزهای انقلاب اطلاعاتی بود، به حدی که از آن به عنوان یک عصر یاد می کنند. لیوتار ۱۹۸۴ مشخصه عصر اینترنت را تحول بنیادین و انقلابی در کسب، انتقال و در واقع در خود ماهیت اطلاعات و دانش می داند و تحقیقاً این دانش، امروز به ثروت و متعاقب آن قدرت تبدیل شده است.

مانوئل کاستلز ظهور جامعه شبکه یی را سرآغاز دگرگونی های همه جانبه در این عصر می داند. کاستلز شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی را عنصر کنشگری های اجتماعی اواخر سده بیستم معرفی می کند و می گوید؛ «منطق شبکه یی تغییرات بسیاری در تولید تجربه، قدرت و فرهنگ به وجود می آورد، قدرت جریان ها از جریان های قدرت پیشی می گیرد و غیبت یا حضور در شبکه منبع یا ناتوانی دولت ها در جهان جدید محسوب می شود.»

در جایی دیگر پیتر اف دراکر می گوید؛ آثار و نتایج این انقلاب- که البته من در ادامه مطلب تا حدی از آن روایت خواهم کرد- تازه دارد احساس می شود. وی معتقد است آثار ناشی از این انقلاب را نباید از اطلاعات دانست. آن را ناشی از هوش مصنوعی، تاثیر رایانه ها و پردازش ها بر تصمیم گیری و سیاستگذاری هم نمی داند بلکه همه این نتایج را ناشی از تجارت الکترونیک، ظهور انفجارگونه اینترنت به عنوان یکی از کانال های اصلی و شاید مهمترین کانال توزیع جهان گستر کالاها، خدمات و با کمال شگفتی، مشاغل مدیریتی و حرفه یی می داند. وی می گوید در حال نوسازی سازمان ها برگرد اطلاعات هستیم. در تشریح فضایی که باید آن را فرزند انقلاب اطلاعاتی دانست پیش فرض هایی در ذهن خوانندگان وجود دارد که من را از اطناب بازمی دارد.

اینجا با فرض شناخت کامل مخاطبان از انقلاب اطلاعاتی تیترگونه، آثار و نتایج آن قابل شمارش است. دانیل بلدر ۱۹۷۳ ظهور جامعه پساصنعتی را پیش بینی می کند. وی ویژگی های جامعه اطلاعاتی را دگرگونی جامعه از تولید کارا به جامعه خدمات، کدگذاری دانش نظری برای ابداع و اختراع، ایجاد فناوری فکری تازه یی که به منزله کلید تحلیل نظام ها و نظریه تصمیم گیری به کار می آید، می داند.

اما می شود گفت نخستین پیامد انقلاب اطلاعاتی، دموکراتیزه شدن بیش از پیش فرآیندهای علمی و دانش و روش های گسترش و انتقال آنها بوده و هست.

و از این رهگذر برای رسیدن به بحث مشروعیت می توان چنین نقل کرد که در سایه چنین تحولات عظیمی ابعاد زمان و فضا و ارزش های کهن تغییر می کند. به روایت مجید عباسی سرعت خیره کننده انقلاب ارتباطات و فناوری مربوط به آن با ایجاد بزرگراه های ارتباطی، جهانی سراسر متغیر پدید آورده است که بزرگ ترین دستاورد آن تحول در معانی است. انسان معاصر با برخورداری از فناوری ارتباطات دستیابی به آرمان هایی را که زمانی تنها در ذهن حقیقت جوی او بود، حق طبیعی خود دانسته و اکنون عملاً در راستای گرایش هایی چون آزادی عدالت و امنیت گام برمی دارد.

این مقدمه یی است بر این بحث که یکی از نتایج اطلاعاتی دگرگونی مفهوم مشروعیت نزد دولت ها و ملت ها است. پیش فرض ما از اینترنت به عنوان اصلی ترین بازیگر انقلاب اطلاعاتی این است که اینترنت بالقوه جامعه های موجود را دچار بی ثباتی می کند. اینترنت جوامع جدید بدون مرز و مشترک المنافع به وجود می آورد.

پیش تر نیز به این نکته اشاره شد که انقلاب سوم موجب تغییر معانی شد و جوامع با اصلاح به سوی اتوپیای انتگرالی خود می روند. برای رسیدن به مبحث دوم ابتدا سعی می کنم تعاریفی از مشروعیت ارائه دهم و در بخش سوم امتزاج و نتیجه گیری صورت می پذیرد. legitimacy ویژگی است که قدرت را به اقتدار، یک ناصح یا قدرت برتر را به حاکم سیاسی تبدیل می کند و در فقدان آن قدرت به زور محض تبدیل می شود. رابرت دال در مورد مشروعیت می گوید؛ وقتی حکومتی مشروعیت دارد که مردم تحت فرمان اعتقاد راستین داشته باشند به اینکه ساختارها، عملکردها، اقدامات، تصمیمات، سیاست ها، مقامات، مدیران یا حکومت از شایستگی، درستکاری یا خیر اخلاقی برخوردار باشند.

همچنین محمدجواد لاریجانی در نقد دینداری و مدرنیسم، مشروعیت را توجیه عقلانی اعمال سلطه و اطاعت دانسته و می گوید؛ اگر اطاعت غیرعقلانی باشد مستند به سنت جاریه یا محبوبیت حاکم خواهد بود.۵

ج.ک. رابرت معتقد است مشروعیت همان اصلی است که دلالت می کند بر پذیرش همگانی دست یافتن شخص یا گروه معینی به مقامی سیاسی به طور کلی از راه اعمال قدرت یا در برخی موارد ویژه بر این اساس که اعمال قدرت برای دستیابی به آن مقام با برخی اصول و رویه های عمومی اجرای قدرت هماهنگ است. ماکس وبر نیز درجه اعتبار آن نظام در باور افرادی که در چارچوب نظام مزبور به کنش اجتماعی می پردازند را مشروعیت دانسته و منابع آن را عقلانیت، سنت و کاریزما می داند. اما این مشروعیت که سنگ بنای حاکمیت است گاه دستخوش دگرگونی می شود. در تاریخ بلند تمدن ایران بی شمار بار اتفاق افتاده است که منابع مشروعیت از ضرب شمشیر محمد خان قاجار تا توسل شاه اسماعیل به علما تغییر کرده است. اما در یک نگاه کلی به جامعه جهانی چنین سوالی مطرح می شود که نتایج اتفاق انقلاب اطلاعاتی آیا در تعریف مشروعیت در اجماع جهانی و حتی درون مرزی تغییری می دهد و اگر مشروعیت را یکی از مهم ترین علل بقای دولت ها در عصر حاضر با اتکا به فرآیند افکار عمومی بدانیم و بقای دولت ها را استحکام جامعه جهانی بپنداریم، آیا تغییر ماهوی آن جهان را به لرزه وانخواهد داشت؟

اکنون باید به مفهوم جهانی شدن و شاید کماکان امپریالیسم فرهنگی اشاره کرد؛ مقولاتی که مفاهیم اساسی جوامع بشری را دگرگون می کند. با این پیش فرض ها چنین نتیجه گیری می کنم که با گسترش دایره معانی جهانی و نیز ایجاد تعابیر، اهداف و نظریات گوناگون در قابلیت منافع جهانی یا سازمان های مشترک دیگر مشروع و مفهوم آن قابل مهار و تعبیر منطبق با منافع حکومتی نیست. اکنون بدون افسانه پردازی و تفسیر نابجا و با استناد به تعاریف علمی فوق و مورد وثوق به این نکته اشاره می کنم که بی شک بسیاری از معانی و مفاهیم مشروعیت در جهان امروز دستخوش تغییر شده و به زودی- زود به معنای فرصت تجربه و اثرگذاری سایبرنتیک- حکومت ها و دول باید براساس تعابیر و معانی ذهنی ملل عمل کرده اگر فضای عمومی هابرماس و نیز طبقه نخبه را از این تحلیل حذف کنیم به زبانی شیواتر می توان از اثرگذاری افکار عمومی یا به عبارتی آنچه مردم می اندیشند، سخن راند و اینکه آنچه هابرماس بحران مشروعیت تعریف می کند- نتایج انطباق ناپذیری و انعطاف ناپذیری اجتماعی، وقتی رخ می دهد که حکومت دیگر نمی تواند خود را با تغییرات عمده داخلی یا خارجی که سنت مستقر ساختاری اش را تهدید می کنند انطباق دهد- سرانجام دولت هایی است که دچار عقب ماندگی از رودخانه جهانی شده اند. بحران اقتدار و مشروعیت خود به تنهایی توان ایجاد چالش در نظم جهانی از سویی و نظم درونی حکومت ها را دارا است. آیا دولت های زیادی هستند که توان انتظام بخشیدن به این چالش ها را دارند؟

سپهر دادجوی توکلی

کارشناس ارشد ارتباطات

منابع؛

۱- الزامات امنیت ملی در عصر اطلاعات، فاطمه محمدی

۲- مدیریت در جامعه آینده، پیتر اف دراکر، ترجمه غلامحسین خانقایی

۳- ماهنامه نگاه، شماره ۳۷، مجید عباسی اشقلی

۴- بنیادهای علم سیاست، عبدالرحمن عالم

۵- نقد دینداری و مدرنیسم، محمدجواد لاریجانی