سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بیدار شدن از خواب جزم گرایی


بیدار شدن از خواب جزم گرایی

كانت در نقد عقل محض با دفاع از خردگرایی, آفت بزرگ آن یعنی جزم گرایی را به گونه ای دانشورانه در بوته نقد می افكند و با نگاهی ژرف, پی آمدهای گران در افتادن در هاویه جزم گرایی را می نمایاند

كانت در نقد عقل محض با دفاع از خردگرایی، آفت بزرگ آن یعنی جزم گرایی را به گونه ای دانشورانه در بوته نقد می افكند و با نگاهی ژرف، پی آمدهای گران در افتادن در هاویه جزم گرایی را می نمایاند. جزمیت یا اندیشه جزمی، پذیرش عقیده ای بی بنیاد است از سر قطع و یقین و باور داشتن آن. جزم گرا، به عقیده خود كه جنبه ذهنی و شخصی دارد، اساس عینی می بخشد و بی هیچگونه تردیدی، آن را خطا ناپذیر می شمارد. او مخالفان خویش را گم كرده راه، در طریق خطا، بدعت گذار، خیانت پیشه و حتی كافر می خواند. جزم گرا، خردورزی را دشمن دیرین خویش می انگارد و فلسفه را موجب تزلزل پایه های عقیده جزمی و فروپاشیدن شالوده اندیشه های تردیدناپذیر می داند. فیلسوف از شك آغاز می كند و به منزلگاه یقین می رسد؛ اما در هیچ منزلی برای همیشه اقامت دائمی نمی گزیند. فیلسوف اهل پرسش، تردید و چون و چراست و برای دستیابی به حقیقت، در دار مشاجرات، در كنكاش و تكاپوست. از این رو، فیلسوف در طریق جست و جوی حقیقت، جانبدار آزادی است و در آزادی، برآمدن آفتاب اندیشه را مشاهده می كند. اما جزم گرا با انگاره های جزمی خویش كه خردلی تردید در دل آنها راه ندارد، خود را سرگرم و دلخوش می دارد و با پرهیز از تردید، تشكیك و چون و چرا، بازاندیشی در جزمیتها را برنمی تابد و باورهای درونی خویش را، دانش عینی، كلی و قطعی می خواند.

كانت با دلواپسی از پدیده جزم گرایی، آن را خطری می داند كه خیر همگان را تهدید می كند و اندیشمندانه از خود می پرسد كه در برابر این پدیده چه باید كرد؟ او راه راست را در ایجاد نكردن سد و مانع در مسیر كوشندگان خردورز می داند و می گوید: «بگذارید این اندیشه وران، آزادانه راه خود را بپویند. اگر آنان استعداد خود را نشان دهند، اگر پرسشهای ژرف و نوین ارائه كنند، در یك كلام، اگر آنان خرد را نشان دهند، خرد همواره سود خواهد برد.(۱)

در برابر، دست یازیدن به هر وسیله ای «جز خرد رها از اجبار»،(۲) بانگ برآوردن بر سر خردمندان و نشان دادن چنگ و دندان و اشتلم و كوفتن مشت آهنین بر فرق آنان و حتی تحریك مردم عادی – كه به تعبیر كانت از «كارگردانی های باریك» هیچ سر در نمی آورند ـ برای فرونشاندن اخگر خرد و آتش اندیشه، چیزی نصیب جزم اندیشان نخواهد كرد و همانگونه كه كانت می گوید: آنان را «در معرض تمسخر» قرار خواهد داد.(۳)

در اندیشیدن، سخن به سز سود و زیان نیست؛ بلكه در این است كه خرد با وانهادن هرگونه دلبستگی، تا كجا پیش تواند رفت. هم اندیشی می تواند بدون خونریزی سامان یابد و حاجت به شمشیر ندارد و فرآورده های آن برای همگان سودمند است. چشمداشت ما از خرد، روشنگری است؛ اما نمی توان هم خرد را به زنجیر كشید و هم از آن توقع روشنگری داشت: در سپهر اندیشه فلسفی كانت، «در واقع این كاری بیهوده است كه از یك سو، در خرد به جستجوی روشنگری برخیزیم و با این وصف، پیشاپیش برای خرد تجویز كنیم كه ضرورتا باید كدامین طرف را بگیرد.»(۴)

در حقیقت، خرد توسط خود خرد محدود و مقید می شود؛ خرد خود به خود به گستره خویش نظم و نسق می بخشد. پس حاجت به فراخواندن و گماردن نگاهبانانی نیست كه به مصاف اندیشه هایی برخیزند كه ممكن است چیرگی آنها برای جزم اندیشان خطرساز باشد. اساسا در میدان جدل و آوردگاه دیالكتیك، پیروزی ای یافت نمی شود كه كسی نگران آن باشد. در اینجا خردورزان، دلبستگی ها را فرو می گذارند تا خرد مجال اندیشیدن و اندیشه فرصت ظهور یابد. اندیشمندی كه با «كوزه ای لبریز سؤال»(۵) گام در دبستان فلسفه می گذارد، خطری برای حقیقت محسوب نمی شود. او می تواند از چهره حقیقت پرده بردارد و در سپهر اندیشه، به روشنگری خردمندانه مدد رساند. البته فیلسوف و خردمند، با برخورداری از آزادی اندیشه – كه در ذات عقل محض انسانی است-، نمی توانند با جزم اندیشی از سر آشتی درآیند؛ زیرا آزادی اندیشه و جزم گرایی در مقابل یكدیگر قرار دارند.

انسان با برخورداری از آزادی، اندیشه ها و تردیدهای ناگشوده خود را آشكارا برای سنجش و داوری عرضه می كند و روا نمی داند كه برای طرح پرسشها و شكهای خویش، به مثابه شهروندی ناآرام و خطرناك، تخطئه و منكوب شود. انسان دارای حق اندیشیدن است و باید بتواند آزادانه اندیشه های خود را ارائه كند و رأیهای خود را مطرح سازد.

این حق، از نظر كانت «مقدس» است و كسی را نشاید كه بدان تجاوز كند. از فرزانگی به دور است كه حكمهای متهورانه و حمله های جسورانه را خطرناك اعلام كنیم؛ زیرا با این كار برای آنها اهمیتی قایل شده ایم كه به هیچوجه در خور آن نیستند. كانت پاسخهایی را كه به گونه ای پدافند جزمی به حكمها و حمله های متهورانه است، نمی خواند؛ زیرا از پیش می داند كه پاسخ دهنده، به دلیلهای ظاهری حریف جزم اندیش خود حمله ور می شود تا تمهیدی برای دلیلهای ظاهری خودش دست و پا كند.(۶)

در فرآیند گفت و گو و میدان مباحثات، می توان آرا و تصدیقهای خویش را بازنگری، واكاوی و نقادی كرد و هراسی از طرح مباحث به دل راه نداد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید