جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
تک نوازی و خلاقیتهای ارتجالی
زیبایی كار نوازندگان را باید در تكنوازیهایشان جستوجو كرد و این تكنوازیها در موسیقی ایرانی هنگامی اصالت دارند كه تراویده از شور و حال و «آنات» روحی ایشان باشند. به عبارت دیگر نوازنده فقط هنگامی كه به تنهایی اثری را ارائه میدهد مجال و موقعیت آن را دارد كه سخن دل و پیام هنری خویش را برای شنوندگان مطرح كند.
چرا كه در كارهای گروهی (اركستریك) او در واقع یكی از اعضای مجموعهای است كه اثر شخص دیگری (آهنگساز) را اجرا میكند. باز به بیانی دیگر، نوازنده وقتی تنهاست حرف خودش را میگوید و هنگامی كه در گروه است حرف دیگران را.
نكتهای كه در این نوشته مورد توجه ماست این است كه از نظر تاریخی تا هنگامی كه تكنولوژی امكانات شگفتانگیز فعلی را (در ضبط تصویری و صوتی) برای هنرمندان ایجاد نكرده بود، ایشان ناگزیر «زندهنوازی» میكردند و لاجرم فرصتی برای نمایش خلاقیتهای جان خویش مییافتند. لذا ارتباطی كه با مخاطبان خود برقرار میكردند یك ارتباط معنوی اصیل، حقیقی و تأثیرگذار بود. اما از وقتی كه امكان ضبط، میكس و به طور كلی «پاكنویس كردن» آثار توسط وسایل فنی در اختیار ایشان قرار گرفت حال و اصالت معنوی این آثار تدریجاً كم و كمتر شد.
چطور بگویم؟ در حقیقت با ورود تكنولوژی به عرصهٔ موسیقی، ذوق و قریحهٔ هنرمندان كمكار، كم شور و حال و نهایتاً كمتأثیر شد. با یك نگاه به جلد نوارهای تكنوازی غالباً شاهد یك چنین فهرستی هستیم:
▪ پیشدرآمد (مثلاً از نی داوود)
▪ اجرای چند گوشه از ردیف (گیریم با مختصر ظرافت و شیرینكاری شخص نوازنده)
▪ چهار مضراب (مثلاً از صبا)
▪ رنگ یا قطعهٔ ضربی (مثلاً از فروتن)
▪ اجرای تصنیف فلان (مثلاً از عارف)
در عین حال از توجه به نحوهٔ اجرای قطعات و كیفیت ضبط میتوان به نقش تمرین و تكرار قبلی در پختن و پروردن مطالب و همچنین به نقش تكنولوژی در پاكنویس كردن آنها پی برد.
اكنون سؤال این است كه در چنین آثاری خلاقیت روح هنرمند را باید در كدام قسمت از كار جستوجو كرد.
توجه داشته باشیم كه اساساً همهٔ ارزش یك اثر هنری در همین جنبهٔ خلاقیت آن است و خلاقیت یعنی آفریدن و چیزی را از عدم به وجود آوردن، نه آفریدههای دیگران را (گیریم حتی بهتر از خودشان) تكرار كردن.
اثری كه ما در آن شاهد یك «خلق و ایجاد نو» نباشیم هر چه باشد هنر نیست. توجه بفرمایید، نمیگوییم چنین كاری ارزش ندارد، جالب نیست، یا دلنواز نیست، بلكه فقط میگوییم كه هنر نیست. به عنوان نمونه اشاره میكنیم به نواری كه در آن یك نوازندهٔ تار پس از مدتهای طولانی تمرین و تلاش مستمر موفق شده است اثر یك موسیقیدان بزرگ غربی را به صورت تكنوازی ارائه دهد و از ما توقع دارد كه نواختهاش را به عنوان هنر بپذیریم. آیا این واقعاً یك كار هنری است؟ خلاقیت قریحه و ذوق هنرمند در كجای اثر پنهان است؟ آنچه در این كار موجب جلب توجه ما میشود فقط مهارت و تسلط چشمگیر نوازنده به نوازندگی ساز است. بیشك هر نوازندهٔ دیگری میتواند با تمرین بیشتر یا كمتر (بیهیچ نیاز به ذوق و قریحهٔ هنری) این قطعه را بنوازد. حتی بهتر از ایشان.
بنابراین در عرصهٔ موسیقیسازی هنرمند (به معنای عالی كلمه) باید به آن نوازندهای گفت كه هر گاه با حال و روحیه آماده و در شرایط مساعد سازش را به دست گرفت بتواند بیهیچ سابقهٔ تمرین قبلی و بیهیچ استفاده از ترفندهای تكنیكی، به نحوی كاملاً ارتجالی و فیالبداهه مجموعهای از ملودیهای زیبا را كه تراوش «آنات» روحی او در آن لحظات است برای ما پدید آورد.
در چنین صورتی، حتی اگر مدت كار نوازندگیاش فقط ربع ساعت و حتی كمتر هم باشد باز كاری است شایستهٔ عنوان هنر. اثر هنری به معنای عالی و حقیقی كلمه، مُنبعث از نوعی الهام روحانی است كه در مراحل چند گانه نیاز به نفس مُهذّب، شخصیت و معرفت ممتاز، قریحه و ذوق خداوندی و در آخرین مرحله تكنیك و مهارت نوازندگی دارد.
چنین فردی در چنین سطحی از وجود، در واقع تعبیری از نغمات زیبایی را كه به گوش جان از عوالم ملكوتی میشنود با سازش به ما میشنواند و جالب این است كه اگر چند دقیقه بعد از او بخواهید كه مجدداً همان ملودیها را برای شما بنوازد دیگر قادر نخواهد بود. اما آنچه اكثر نوازندگان به عنوان كار هنری به ما ارائه میدهند در نهایت كاری است «باسمهای» و ملغمهای از كپیبرداری از آثار دیگران و باقی محفوظاتِ قبلاً به كرّات تمرینشده، نه یك بداههنوازی اصیل.
این معنویت و خلاقیت پاك و زلال چیزی است كه گاه ما در نغمات ساده و بیتكلف برخاسته از «نیلبك» یك چوپان آن را مییابیم، ولی در آثار ورزیدهترین نوازندگان نمییابیم.
امروزه در فعالیتهای فرهنگی و هنری (مثل تمام فعالیتهای دیگر) ضابطهٔ حاكم بر روابط انسانی مُبتنی بر ظاهربینی است و همین امر موجد انواع هنر تقلبی گشته. البته از این نكته نیز نباید غافل بود كه متأسفانه خود ما (یعنی مخاطبان هنرمندان) نیز در ایجاد این وضع بیتقصیر نیستیم. زیرا چنان كه مشهود است حتی بسیاری از اقشار تحصیلكرده و هوشمند جامعهٔ ما، بدون سلیقه و طبعی مشكلپسند، با پذیرش هر كاری به عنوان هنر، در واقع نوعی «خامخواری» و مصرف مواد بیكیفیفت را پذیرفتهاند و همین باعث شده كه این شیوهٔ «تقلیدی و تكرارینوازی» طی این سالها برقرار بماند. زیرا اصولاً تولیدكننده بر اساس تقاضا و طلبِ مشتری كالایش را تولید میكند. هر چند هنر كالا نیست كه مبتنی بر تمایل مشتری تولید شود، ولی در حال حاضر شیوهٔ رایج نزد غالب «هنرمندان» همین شیوهٔ بازاری است.
خلاصهٔ مطلب اینكه هنرمندان ما (نه فقط در موسیقی، بلكه در تمام رشتهها) باید به جای طلب مشتری در جستوجوی مردمی خوشذوق و پُر تأمل باشند. آنها باید با پرهیز از این «پرچانگی»های رایج، از صمیم وجود پیام و حرف دل خود را «به مصداق كم گوی و گزیده گوی چون درّ» مطرح كنند، ما نیز باید با گوش جان تنها شنوندهٔ آن موسیقی باشیم كه مایهٔ اتلاف وقت نباشد.
حمید تجریشی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
یسنا هلال احمر قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
حقوق بازنشستگان بانک مرکزی دولت سیزدهم قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران
سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین حماس اوکراین نوار غزه چین ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن طوفان الاقصی
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه