چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
یارانه و پیامدهای اجتماعی
کلمه «یارانه» واژهای است بیریشه و بیهویت! اما واژه «یار» که کمک و هوادار و کمکرسان و مددکار معنی میدهد، لابد «انه» اشهم آن مائده زمینی و الطاف دولتی است! یعنی، مبلغ مبارک «چهل و پنج هزار تومان» جنجالی و پا در هوا که هنوز هم پرونده ناموزونش به وسیله اندیشمندان و اقتصاددانان دولت جدید در آزمایشگاه فوق تخصصی رسمی دولتی در دست بررسی است و گمان میرود در آینده نه چندان دور، حکم عدم صلاحیت این عدد متجاوز از اربعین صادر و پرونده مربوطه، جهت بررسی بیشتر و احیانا تجدیدنظر نهایی به نمایندگان عزیز و محترم به مجلس محترم روانه گردد! فردوسی بزرگ هم روحش شاد که سرودهاند: نداند به جز ذات پروردگار- که «فردا» چه «بازی» کند روزگار! اما در حال حاضر میتوان گفت که «یارانه» و یاریرسانی مسلم است که به اقشار آسیبپذیر و «نیازمند» جامعه تعلق باید بگیرد و کم و بیش نیز اغلب «نیازمندان» جامعه ایرانی «یارانه» میگیرند! اما راقم مقاله سوالاتی از کارشناسان محترم اقتصادی و اجتماعی دولتی که مسوولیت مستقیم در این مورد دارند، دارم: ۱- تعریف علمی و مشخصات اجتماعی افراد ضعیف و آسیبپذیر و «نیازمند» جامعه کنونی ما چیست و در کجا نوشته و گفته و ابلاغ رسمی گردیده است؟ ۲- این «نیازمندان» جامعه چرا و چگونه «نیازمند» شدهاند؟
۳- آیا این «نیازمندان جامعه اسلامی ما «نیازمندیشان تثبیت و نهادینه و «ابدی» گشته که قشریاند ضعیف ابدی و نیازمندانیاند که «نیاز»شان جاودانه است و برای همیشه در لیست سیه بختان و فلک و «پولک» زدگانیاند، یارانه» بگیر؟
۴- نظر نهائی «یارانه» دهی دولتهای محترم از «یارانه» رسانی چیست و توجیه علمی و اقتصادی این «طرح مشخصا چه بوده، به قول معروف «خروجی» این طرح «یارانه» چیست؟!
آمدیم سر اصل مطلب که موضوع و معضل «نیاز و نیازمندی» و به اصطلاح قشر آسیبپذیری را به روشنی بشکافیم و روشن کنیم که «نیازمندان» چه کسانیاند و چه مشخصاتی دارند و چرا «نیازمند» شدهاند؟ سیاستگذاران و عالمان اقتصادی محترم دستاندرکار سیسال اخیر کشور ما به ویژه در این دهسال اخیر، مسلما با دید جامعهشناسی علمی به «جامعه کشور» نگریستهاند و بهتر از من نویسنده میدانند که «جامعه» هفتاد میلیونی کشور متشکل از «خانوادههاست» یعنی مجموع «خانواده»هاست که این جامعه هفتاد میلیونی را تشکیل داده است.
بنا راهمان «سیسال» میگذاریم که جوانانی چه دختر چه پسر سی سال پیش، تحصیلات خود را با گرفتن دیپلم و فوق دیپلمها و لیسانسها به پایان رسانده یا این جوانان «خانواده»ها حرفه و صنعتی را آموختهاند و وارد بازار کار شدهاند، از این جوانان میلیونی تحصیلکرده و حرفه آموخته چند درصدشان مشغول کار شدهاند؟! «دقت و توجه» فرمودید، چند درصد «کار» یافتهاند؟! و حالا تعریف علمی این ماجرا: در یک خانواده فرضا، شش نفری، چهار فرزند دختر و پسر تحصیل علم کرده یا حرفهای آموختهاند، پسرها به سربازی رفته و برگشتهاند در سن بیست و چند سالگی با سلامت جسم و روح، متقاضی «کار و حرفه»اند تا «زندگی» سالمی را آغاز کنند، دختران نیز که اغلب «لیسانس» گرفته و «دمبخت» شده و جویای کارند که قبل از ازدواج مشغول کاری شوند و زندگی طیار و پر تحرک و سالمی را با همسران شاغل داشته باشند! بدون تعارف به عرض مسوولان و مدیران محترم اقتصادی کشور میرسانم که: سرچشمه اصلی «بیماری اقتصادی» ما همین عدم «کار» و شغل برای جوانان و متقاضیان «کار» است! بفرمائید، جوانان بیکار چه سرنوشتی پیدا میکنند؟ اولین اتفاقی که در اثر «بیکاری» میافتد فاجعه «فقر» در «خانواده»هاست، پدر و مادر پیر و میانسال، وامانده و مایوس و ناتوان و اغلب خانه به دوش!
یعنی یک خانواده«سالم» و امیدوار و سرزنده، تبدیل به یک خانواده «ناسالم» و مایوس و پریشان و مفلوک میگردد؛ این طور نیست؟ و هستههای اسفبار و وحشتناک«نیازمندی» و فقر کاشته میشود و رشد میکند و همین است که میبینید، این خانوادهها و با آن خیل بیکاران مظلومی است که به جهت امرار«معاش» وارد «بازار کار» خلاف و گناه میشوند، «دزدی»ها و خلافکاریها، جنایات رنگارنگ همانند، قاچاقفروشیها، قاچاقسازیها، نتیجه ومحصول همین عدم«کار» و بیکاریهاست و تازه این اول عشق است! دایرکنندگان «آشپزخانه»های «شیشه»سازی، البته نه آن شیشههایی که در پنجرهها و آیینهها بکار میرود! نه بلکه«شیشه»ای که شیشه عمر جوانان به اعتیاد کشیده شده کشور را به سنگ «مدیریت»های غلط و ناسالم میکوبد و نابود میسازد.
و حال، با این پدیده ناموزون«یارانه» و این چهل و پنج هزار تومانهای سرانه هر ماه که بدون هیچگونه «آنالیز» قبلی و عاقبتاندیشی نشده واقعا عجیب و غریب که این سر وصدا و حرف و حدیثها در مورد آن به وجود آمده چه باید کرد؟ چرا باید ما نپذیریم که جامعه فعلی ما سوگمندانه، با فرهنگ و«مدنیت» پیشرفته و «کمال» یافته فاصله زیادی دارد و اگر این حرف به رگ غیرت«ناسیونالیستی» کسی برخورد کرد، توجه فرمایند که: در همان هفته اول پرداخت«یارانه»ها، دو سه قلم از ارزاق پرمصرف عمومی را«کاسبان» حبیب اللهی! تا سه برابر بدون توجیه اقتصادی گران کردند، برنج خوراکی، یک شبه چهار برابر، نخود، لوبیا تا پنج برابر گران شد، کرایهخانهها به وسیله برخی ملکداران شریف چندین برابر و عجیبتر اینکه، دولتیان و مسوولین اقتصادی نیز دخالت و اعتراض قانونی به این«گرانکاری»ها نکردند که هیچ، بلکه مخالفین«یارانه»ها به دولت قبلی که ابداعکننده یارانه بود، انتقاد کردند و گفتند: «یارانه» باعث و علت«گرانفروشی و گرانیهاست!» در صورتی که اصلا این طور نبود و نیست «لوبیاچیتی» زبانبسته که هیچ ربطی به«یارانه» ندارد، از کیلویی دو هزار و دویست تومان به ده هزار تومان، در شهریور ماه سال ۹۲ رسید و هیچ اعتراض و تعزیراتی هم در این مورد از سوی دولت قبلی دیده نشد.
بلی اگر یارانهها ابتدا حساب شده و تفکیک اجتماعی گردیده به مردم نیازمند واقعی پرداخت میشد تا حدودی«مسکن» دردهای «نیازمندان» میبود! صاحب چهار واحد مسکونی با درآمد سرشار ماهانه حداقل پنج میلیون تومان و با دریافت دو میلیون و ششصد هزار تومان اجارهخانه از مستاجرین خود، «یارانه» دریافت میکند و مشهدی یونس لحافدوز محل که«راقم» هر دو تایشان را از نزدیک میشناسد، هم یارانه میگیرد و این روش یعنی روش غیرعلمی! از طرف دیگر دولت قبلی که ابداعکننده «یارانه» بود خود شاهد آشفتهبازاریهای«بازار» را دید که اقلام پرمصرف مواد خوراکی مردم خیلی آزادانه و دلخواه روز به روز گرانتر میشود، هیچ اقدامی جهت جلوگیری از گرانفروشیهای غیرمنطقی نکرد.
لازم به ذکر است که «سبد کالا»ی دولت جدید نیز، جز دردسر، تاثیری برای بهبودی وضعیت اقتصادی و زندگی مردم نداشته است، کالاهای«ضعیف و حقیر» از نظر کیفیت و مقدار ناچیز آن و روال توزیع ناشیانه نشان داد که در حال حاضر سیستم«یارانه نقدی» هرچه باشد، در حد یک داروی«مسکن جهت دردسرهای ایجاد شده از اقتصاد ناسالم اقتصادی موثر است! اما در خاتمه و جمعبندی این مقاله شتابزده به عرض مسوولین و بزرگان عزیز و محترم کشورمان میرسانم که: سیستمها و روال و روش «یارانه و سبد کالا» و هر سیستم اینگونه«حقیر» «در شان یک ملت و دولت شایسته و مقتدر» نیست! گرچه این مقالات و نوشتهها با دیده حقارت و بیاعتنایی نگریسته میشود! اما دست کم نویسندهای از تبار قلم و اهل قلم به جهت این که خود از گرفتاران و محرومین این جامعه است و به عنوان یاریرسانی به دولت و ملت خویش مینویسد و میگوید: مبادا«قضاوت تاریخ را درباره عملکردهای خود از مسوول و غیرمسوول «ملتها و دولتها» فراموش کنیم و این«عزم ملی» را بسیار جدی گرفته و آن را با «گذشت و حتی» «ایثار» خود در حد یک «رزمنده» در جبهات جنگ تحمیلی به شایستگی و فداکاری اجرا کنیم که با بیتفاوتی و «خردگرایی» کاری پیش نرفته و نخواهد رفت!
نویسنده : احمدعلی فولادپور«راد»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست