سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شاعر آگاه


شاعر آگاه

حافظ, شاعری عارف است که نسبت به مسائل اجتماعی خود بی تفاوت نیست

حافظ اوایل قرن هشتم ـ سال ۷۲۷ هجری قمری ـ در شیراز و در یک خانواده تهیدست به دنیا آمد. نام او را به نام آن نگار نامی، پیامبر اعظم، محمد گذاشتند. دلبری که خود حافظ درباره ایشان چنین گفته است:

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مساله آموز صد مدرس شد

دست و پنجه نرم کردن با فقر او را از درس و بحث و مکتب خانه و مدرسه باز نداشت. او به قرآن و داستان‌های قرآنی بطور‌کامل تسلط داشت:

گرت هواست که با خضر همنشین باشی

نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش

و بر شاهنامه و اساطیر ایرانی نیز اشراف کامل داشت:

به سر جام‌جم آنگه نظر توانی کرد

که خاک میکده کحل بصر توانی کرد

همچنین او به تمام علوم عصر خود از علوم شرعی و ادبی گرفته تا نجوم، فقه و کلام آگاه بود:

گفتم که خواجه کی به سر حجله می‌رود

گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند

در اوایل زندگی خود به خانقاه و تصوف روی آورد و آوردن کلماتی همچون خانقاه و مغ و میخانه در اشعارش به همین دوران باز می‌گردد:

در خانقاه نگنجد اسرار عشق و مستی

جام می‌مغانه هم با مغان توان زد

اما چندی نگذشت که با دروغ و تزویر این قشر بخصوص صوفیان پشمینه پوش ریا کار مواجه گردید. حافظ در اشعار خود با این افراد به مقابله برخاست:

صوفیان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

او در اشعار خویش به زبان ایهام و طنز به مسائل اجتماعی زمان خود پرداخته است. حافظ شاعری اهل سیاست بود و همواره با شعر خود با شاهان متظاهر و زاهدان ریایی در جنگ و جدال. در عین حال در اشعار خود چند نفر از امیران زمان خود را ستوده است که از آن میان می‌توان شاه شجاع را یاد کرد:

سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش

که دور شاه شجاع است می ‌دلیر بنوش

این شاعر عالیقدر سال ۷۹۲ هجری قمری چشم از جهان فرو بست.‌ حافظ در اشعار خود از دو مبحث اصطلاحات عرفانی و اصطلاحات خاص بسیار سخن گفته است. اصطلاحات عرفانی واژه‌هایی چون فقر و فنا و عشق و جمع و تفرقه هستند که شاعر گاه به زبان ایهام از آنها استفاده کرده است:

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

کین کرامت سبب حشمت و تمکین منست

و از اصطلاحات خاص که نکات کلیدی شعر حافظ است و با آنها می‌توان شعر او را رمز گشایی کرد،‌ می‌توان به سروش اشاره کرد. در واقع اعتقاد به پیام‌آوری از سوی خداوند باعث گردیده نام جبرئیل در اشعار حافظ در سروش محو شود:

لطف الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

خضر که در منابع اسلامی از او با نام ولی یاد شده و با الیاس و جرجیس یکسان انگاشته شده است، از دیگر اصطلاحات خاص شعر حافظ است:

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

گاه حافظ خود جامه مرشدی بر تن می‌کند و مرید را این‌گونه پند می‌دهد:

دعای صبح و آه شب کلید رنج مقصود است

‌بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

اشعار حافظ همانند اشعار سعدی عاشقانه است و همانند اشعار مولانا و عطار عارفانه. اشاره به فلسفه و عرفان اسلامی در اشعار او موضوعی بسیار برجسته است. از این میان می‌توان به گذرا بودن زندگی و پوچی و رنج آور بودن دنیا و ناپایداری آن اشاره کرد:

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

که این عجوزه عروس هزار داماد است

از این رو حافظ در اشعار خویش انسان را از دل‌بستن به این دنیا به‌واسطه پوچی آن برحذر می‌داند:

جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است

هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

جبر و اختیار مورد دیگری است که در اشعار حافظ زیاد به چشم می‌خورد. گویی شاعر خود اسیر این جبر و اختیار بوده است. در حالی که مطالعه عمیق در اشعار او آشکار می‌سازد که حافظ به خواست و اراده خداوند راضی بوده است، در واقع او سرنوشت خود را به خداوند سپرده است و از خود اختیاری ندارد و از این بی‌اختیاری نیز راضی است. او عارف عاشقی است که مخالف تفکرات اهل ظاهر است و بدبینی خیامی در افکار او راه نیافته است:

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو در اختیار نگشودند

حافظ شاعری است معتقد و مؤمن به اسلام که اگر از مغ و خانقاه سخن می‌گوید، انسان را به رعایت خصائص حمیده‌ای همچون صبر نیز دعوت می‌کند. آنچنان که این بیت در نزد همگان معروف گشته است:

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

حافظ مسلمانی است دلبسته دین اسلام و پیامبر که در اشعار او بخوبی مشهود است. از طرفی او در اشعار خویش به موضوعات و اعتقاداتی می‌پردازد که در زندگی آنها را تجربه کرده است. مقوله‌هایی همچون صبر و رضایتمندی نمونه بارزی از اخلاق حسنه‌ای است که او همواره به آنها اشاره داشته است. شعر حافظ در هر برهه از زمان که باشد شعر حافظ است و نشان از خود وجودی حافظ دارد که با خواندن آن روح زنده حافظ درک می‌شود.

زهرا شهرام بخت



همچنین مشاهده کنید