پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
مجله ویستا

روایتی حماسی از اسطوره های ایرانی


روایتی حماسی از اسطوره های ایرانی

نگاهی به نمایش”مجلس برادرکشی” نوشته مشترک تقی همتی نیا و سیروس همتی به کارگردانی سیروس همتی

از دیرباز نمایش‌های سنتی و آیینی کشور‌های مختلف در زمان و مکان خاصی که متعلق به فرهنگ، سنت و باورهای آن سرزمین بوده است، اجرا می‌شده‌اند. هم اکنون این نمایش‌ها به سالن‌های تئاتر کشیده شده‌اند و برخی از ویژگی‌های خود را از دست داده‌اند و بعضاً خصوصیاتی دیگر کسب کرده‌اند که بر اساس مقتضیات زمانشان شکل گرفته‌اند.

نمایش تعزیه و نقالی در فضای بسته یکی از اتفاقات سال‌های اخیر است که به منظور زنده نگاه داشتن این نمایش‌ها و یافتن جایگاهی ویژه در میان نمایش‌های دیگر در سالن‌های تئاتر اجرا می‌شوند که البته علاوه بر حسن‌هایی که دارد یکی از مشکلات آن این است که این نوع نمایش‌های سنتی ایرانی را محدود به ارتباط با قشر مخاطب خاص تئاتری می‌کند و ویژگی این نمایش‌ها که ارتباط مستقیم با مردم کوچه و بازار است به بوته ‌فراموشی سپرده می‌شود.

نمایش"مجلس برادرکشی" که ترکیبی است از چند نوع نمایش سنتی ایرانی و نشانه‌هایی از زندگی امروز‌، نمایشی از این دست است. این نمایش عمدتا بر پایه‌ نقالی و با تمهیدات بصری آن شکل گرفته است. علاوه بر استفاده از شیوه ‌نقالی در این نمایش با شکل و شیوه‌های اجرایی در تعزیه نیز روبه‌رو می‌شویم که با نشانه‌ها‌یی از دنیای مدرن همراه شده‌اند. در موسیقی، طراحی صحنه و لباس و شیوه‌ بازی و کارگردانی نمایش استفاده از شیوه‌های نمایش سنتی ایرانی به چشم می‌خورد. همین طور لباس‌ها یادآور فضایی ایرانی هستند که با استفاده از رنگ و نور و جزئیات صحنه‌ای در بسیاری موارد تکمیل کننده ‌فضای کلی نمایش به عنوان یک نمایش ایرانی هستند.

این نمایش بر اساس داستان بخشیده شدن جهان توسط فریدون به سه پسرش روایت می‌شود که خود روایتی حماسی از اسطوره‌های ایران است که در شاهنامه‌ فردوسی ضبط شده است. دو برادر بزرگ‌تر که از مادری دیگرند (سلم و تور‌) به برادر کوچکتر که مورد توجه ویژه‌ پدرشان است و پادشاهی ایران زمین به او رسیده حسد می ورزند و پادشاهی ایران زمین را از آن خود می‌دانند که برادر بزرگ‌تر هستند. آنان با جمع آوری لشکری به مصاف ایرج‌ و پدرشان فریدون می‌روند. ایرج از پدر رخصت می طلبد و با پیامی از صلح و دوستی به نزد آنان می‌رود. در هنگام دیدار با آنان ایرج در صلح‌ ‌ با آنان در‌می‌آید ولی آنان بدون توجه به مهربانی او و درخواستش برای منزوی شدن و سپردن تخت شاهی به آن دو، او را می‌کشند و سر بریده‌اش را به ایران می‌فرستند. داستان برادرکشی سلم و تور به اینجا ختم می‌شود.

روایت یکی از عناصر مهمی است که در این اثر ـ بنابر فضای سنتی نمایش و کارکرد ویژه ‌عنصر روایت در نمایش‌های سنتی ایرانی ـ کاربردی ویژه دارد. راویان این روایت در عین این که از قالب نمایشی نقالی برای عرضه ‌روایت خود استفاده می‌کنند آن را با عناصر روایی تعزیه در آمیخته‌اند. بدین صورت که در برخی صحنه‌ها آوازها بر مبنای دستگاههای ایرانی خوانده می شوند و نیز در برخی صحنه‌ها شیوه ‌اجرایی تعزیه دیده می‌شود. در صحنه‌ای که ایرج به دیدن برادران خود می‌رود و آن دو قصد جان او را می‌کنند این شکل اجرایی کاملاً مشهود است. در این صحنه می‌بینیم که بازیگران با چرخیدن دور بخشی از صحنه که به عنوان مرکزی برای بازی در نظر گرفته شده است از تمهید گذر زمان و رفتن از جایی به جای دیگر استفاده می‌کنند که در تعزیه کاربرد دارد و نیز با رد و بدل کردن سربند و طومار و شال در برابر چشم تماشاگر باز هم از ترفندهای تعزیه استفاده می‌کنند. کمی بعد می‌بینیم که سلم و تور از کلاه‌خود که یکی از نشانه‌های نحوه ‌لباس پوشیدن در تعزیه است استفاده می‌کنند، به علاوه‌ این که به کلاه‌خودها پارچه‌های قرمز متصل است که رنگی است که در تعزیه نشانگر اشقیا است. زمانی که این صحنه به اوج نمایشی خود می‌رسد و ایرج به برادرانش ‌می‌گوید که بدون کشتن او می‌توانند به آنچه می‌خواهند دست پیدا کنند شیوه‌ نمایشی را می‌بینیم که می توان آن را به صحنه‌های مقابله ‌اولیا و اشقیا در تعزیه تشبیه کرد. در این صحنه سلم و تور با حرکات نمایشی که بیشتر ویژگی‌های نقالی را داراست با بیانی سخن می‌گویند که یادآور اشتلم خوانی و رجزخوانی اشقیا در تعزیه است، در مقابل آنان ایرج در دستگاه‌های آوازی پاسخ می‌دهد و یادآور اولیا در تعزیه است.

علاوه بر این دو نوع نمایشی سنتی که در هم آمیخته‌اند، در این نمایش شاهد قطعات کوتاه طنز به صورت گذرا و به شکلی امروزین هستیم که در مواجهه و تقابل با فضای کلی نمایش قرار دارند. برای مثال می‌توان استفاده از کلاه کاسکت موتوری برای پیک و تغییر لحن او هنگام روبه‌رو شدن با تور، استفاده از کنترل برای قطع صدای راوی، برخورد فریدون و کاتبش که از دستگاه تایپ استفاده می‌کند و همین طور شوخی با سرود‌«ایران ای سرای امید» و‌... نام برد. عناصری از فضای زندگی مدرن به وسیله‌ این برش‌های طنز وارد نمایش می‌شود که با ساختار کلی نمایش همخوانی چندانی ندارد و یا دلایل استفاده از این قطعات طنز بر بیننده مشخص نمی‌شود حتی تا حدودی به ساختار کلی نمایش ضربه زده و باعث قطع ‌روند نمایش می‌شود. البته می‌توان این تکه‌های طنز را با شیوه‌ برخورد با طنز در نمایش‌های روحوضی مقایسه کرد. شاید قصد کارگردان نمایش ترکیب سه شیوه ‌نمایش ایرانی یعنی نقالی و تعزیه و روحوضی باشد اما در مورد پایانی نه تنها توفیق چندانی نیافته بلکه بافت اثر نیز چندان اجازه و مجال بروز چنین خواسته‌ای را نمی‌دهد و در صورتی که چنین تمهیدی در کار بوده است نمی‌تواند به اندازه‌ ترکیب دو شکل نمایشی نقالی و تعزیه تاثیرگذار باشد.

در نمایش"مجلس برادر کشی" آن چیزی که بیش از هر عنصر دیگر چشمگیر است وجه بصری آن و نمایشی بودن آن است. در جای جای نمایش بازیگران از نمایش دادن آنچه روایت می‌کنند غافل نمی‌شوند. نمایش آکنده از حرکات نمایشی است که حتی جدای بازیگران اصلی، در پس زمینه ‌صحنه توسط بازیگران فرعی به تصویر کشیده می‌شود. در صحنه‌ای که پیک به سوی دربار فریدون می‌رود تمام آنچه را که نقل می‌کند به تصویر می‌کشد و علاوه بر این در پس زمینه ‌سخنان او گاه گاه تصویری از آنچه نقل می‌کند دیده می‌شود، برای مثال هنگامی که او از پرندگان آوازخوان سخن می‌گوید دو بازیگر در انتهای صحنه با دست‌هایشان که با دستکش سفید و سیاه پوشیده شده‌اند تصویر پرندگان را می‌سازند و همزمان صدای آواز پرندگان را تولید می‌کنند که این علاوه بر جنبه‌ بصری از طرفی هم به بخشی از ساختار نمایش که به عنوان استفاده از قطعات کوتاه طنز از آن سخن گفته شد، مربوط می‌شود.

در نمایش"مجلس برادرکشی" سه بازیگر زن حضور دارند که به عنوان سه برادر ایفای نقش می‌کنند و نقش پدر آن‌ها که فریدون است را بازیگری مرد بر عهده دارد. گرچه می توان از این انتخاب تأویل‌های گوناگونی کرد اما دلیلی قانع کننده که بتواند تماشاگر را برای جایگزین کردن سه زن به جای سه مرد مجاب کند از طرف کارگردان اثر ارائه نمی‌شود. در عین حال می‌توان به این موضوع اندیشید که اگر قرار است مجلسی از نمایشی سنتی و زنانه به اجرا در‌آید می‌بایست همه ‌عوامل و نقش‌ها از جمله فریدون را بازیگران زن بر عهده می‌گرفتند و در این صورت به ذهن متبادر می‌شد که مجلسی زنانه در حال اجراست و مخاطب شاهد آن است اما هم اکنون با این شیوه ‌انتخاب همچنان دلیل یا پیام کارگردان نمایش در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

افسانه نوری