شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

حكایت قهرمانی بارسلونا در اسپانیا


سرانجام اتفاقی كه باید رخ داد و بارسلونا به هفدهمین عنوان قهرمانی خود از سال ۱۹۲۹ تاكنون رسید تا به ۶ سال پیاپی ناكامی در كسب جام پایان بدهد یا شاید هم یازده سال, اگر دو جامی را كه بارسا با ون گال در دو سال پیاپی به دست آورد نادیده بگیریم بارسلونا در سال های پایانی قرن بیستم با وجود دستیابی به دو جام قهرمانی تجربه هایی را كسب كرد كه شایسته یكی از بهترین باشگاه های دنیا نبود

آن سال ها خوان گاسپارت ریاست بارسلونا را بر عهده داشت. مردی كه مورد خوبی برای مطالعه و تحقیق در مورد موضوع فساد مالی و سوءاستفاده از قدرت بود. اما هم چنان كه می گویند شما رئیسی خواهید داشت كه لیاقت داشتن او را دارید و بعد از پایان دوره نونس، بارسا گاسپارت را برگزید. مسئولان این انتخاب خیلی زود متوجه اشتباه خود شدند و هشت سال بعد با انتخاب خوان لاپورتا دست به جبران زدند و این رئیس جدید سرانجام انتخاب خوبی از آب درآمد.

البته قهرمانی بارسا خالی از طعنه نیست. این اتفاق لایه های زیرین متعددی دارد. باید اول از بازیكنی شروع كنیم كه در دیدار با لوانته گل تساوی را به ثمر رساند. این اتفاق درست دو ساعت بعد از زمانی رخ داد كه باپتیستا مهاجم سویا با گل خود دیدار سویا و رئال مادرید را به تساوی كشاند. همین دو گل سر نوشت نهایی لالیگای این فصل را رقم زدند. ساموئل اتوئو فصل پیش در این موقع فصل در حالی كه به رئال تعلق داشت به طور قرضی در مایوركا توپ می زد. او این فصل بیست و چهارمین گل خود را برای بارسا به ثمر رساند تا ده هزار هوادار بارسا را كه به همراه تیم شان به والنسیا سفر كرده بودند به سر شوق بیاورد.

او امسال با پیراهن بارسا بر جام قهرمانی لالیگا بوسه زد ولی هیچ كس نمی تواند سرنوشتی را كه او را از رئال به سوی بارسا سوق داد فراموش كند. فصل پیش اتوئو بارها اعلام كرد كه می خواهد از مایوركا به برنابئو باز گردد. آخرین باری كه او با پیراهن كهكشانی ها به میدان رفته بود سال ۲۰۰۰ بود. فصل پیش رئال در یكی از بازی های خود با تك گل اتوئو به پیروزی رسید و این نتیجه برای قهرمانی آنها سرنوشت ساز بود. اتوئو گمان می كرد با وجود خدمتی كه به كهكشانی ها كرده می تواند اعتماد آنها را برای موافقت با بازگشت جلب كند. اما نه والدانو و نه كاماچو كه قبول كرده بود هدایت باشگاه را دوباره به دست بگیرد، در مورد بازگشت او مطمئن نبودند. هیچ كدام فكر نمی كردند كه در رئال برای این ستاره كامرونی جای خالی وجود دارد. رئال منتظر آمدن مایكل اوون بود و رونالدو به خوبی خودش را در نوك خط حمله جای داده بود. با این حساب اتوئو در صورت آمدن یك دارایی اضافه برای كهكشانی ها به حساب می آمد.

شاید والدانو و كاماچو درست فكر می كردند اما بسیار آسان و به طرز غم انگیزی به او اجازه رفتن دادند. او این فصل با بارسا بار ها رودرروی باشگاه قبلی خود قرار گرفت. حتماً مادریدی ها خوشحالند كه فصل به زودی تمام می شود و آنها مجبور نیستند باز هم شاهد هنرنمایی های اتوئو باشند. این فصل واقعاً فصل اتوئو بوده است. او شخصیت اول بازی های بارسا بود و می دانست كه بخش اعظم كار به او سپرده شده است. لارنس با وجود اینكه بازیكن خوبی است بیشتر اوقات در اولویت دوم قرار داشت، حتی اگر مصدوم هم نبود. عذر ساویولا، كلایورت و اورمارس هم خواسته شد چون در بارسا می دانستند كه سام _ اتوئو _ از پس كار ها برخواهد آمد و همین طور هم شد. رونالدینیو در نیمه دوم اوج گرفت و به همه، توانایی های خود را ثابت كرد. او در بازی های بارسا بیشتر در حركت هایی كه در میانه میدان انجام می شد درخشید. اما به نظر می آید كه لاپورتا او را برای روز مبادا خریده است.

وقتی لاپورتا به ریاست بارسا منصوب شد بكام حتی از ملاقات با نمایندگان او امتناع كرد اما سرانجام لاپورتا راه ورود بكام را به برنابئو باز كرد تا به اقدام مشهور پرس در خرید لوئیس فیگو پاسخ داده باشد. هیچ كس هنوز واقعیت كامل این روابط را كشف نكرده است. اما به دشواری می توان ذهن مردم را به فصلی سوق داد كه بارسا و رئال كاری از پیش نمی بردند و یكه تاز لیگ والنسیا بود. بعد والدانو وارد معركه شد و روبرتو آیالارا از چنگ والنسیا بیرون آورد. بكام هم ترجیح داد در مورد موضوع پیشنهاد بارسلونا صحبتی نكند اما اجازه داد كه شایعات پیوستن اش به برنابئو اوج بگیرد چون فكر می كرد با این باشگاه به جام های قهرمانی زیادی خواهد رسید. البته او چند ماه بعد از آمدن به رئال به سوپر جام اسپانیا دست پیدا كرد اما این جام با خیالاتی كه او در سر می پروراند فاصله زیادی داشت. او از آن پس قابلیت هایی را از خود نشان داد كه بسیاری از هم تیمی هایش فاقد آن بودند. اما بكام وقتی در خلوت خود، جایگاه خودش را با دكو، رونالدینیو، ژولی و ژاوی مقایسه می كند چه احساسی دارد؟ پشیمانی؟ احتمالاً این طور نیست اما روال اتفاقات جالب است به ویژه به این دلیل كه الكس فرگوسن قصد داشت با پولی كه از فروش بكام به دست آورده رونالدینیو را به خدمت بگیرد. براساس شنیده ها رونالدینیو به اولدترافورد خیلی نزدیك شده بود اما تنها مانع بسته شدن قرارداد سوء تفاهمی بود كه در مذاكرات نماینده او و نماینده یونایتد پیش آمد. مدیر برنامه های رونالدینیو از یكی از عبارات گفته شده توسط طرف قرارداد سوء برداشت كرد و همین به مذاكرات پایان داد. اكنون اتوئو در بارسا است و هرچه یونایتد افت كرده بر شعله هایی كه از زیر خاكستر بارسا بیرون می آید افزوده شده است. بارسا این فصل هم عالی كار كرد و هم خوش شانس بود چون همان طور كه بیل شنكلی می گوید تیم های بزرگ شانس مخصوص به خودشان را دارند. اما بارسا از سوی دیگر این فصل بدبیاری های زیادی داشت. مهمتر از همه حذف شدن از لیگ قهرمانان توسط چلسی طی بازی های جذاب و تماشایی بود و به این مسئله باید بالارفتن تعداد بازیكنان مصدوم را هم اضافه كرد. لارسن، موتا، گابری و ادمیلسون همگی نیمكت نشین شدند و اخیراً ماكسی لوپز هم به این جمع اضافه شده است اما به هرحال بارسا به پیشروی خود ادامه داد و آمار خوبی را از خود به جای گذاشت. فقط اتلتیكو مادرید است كه در فصل ۱۹۹۶ در بازی های بیشتری در خارج از خانه به پیروزی رسیده است و آن زمان لالیگا ۲۲ تیم داشت.

بازیكنانی مانند ماركز، بلتی، ژیو و اولگوئر بی سر و صدا مشغول انجام وظایف خود شدند آنها بیشتر به فكر حفظ توپ بودند تا خودی نشان بدهند. با این وجود آیا بارسا بهترین تیم اروپا است؟ مطمئن نیستم اما بهترین بازی ها را می توان از بارسلونا دید. وقتی سرنوشت قهرمان لالیگا مشخص شد بدترین حرفی كه شنیدم از تیم های میانه جدول بود كه دیگر هدفی برای ادامه بازی های خود نداشتند. آنها از هم اكنون به فكر تعطیلات تابستانی خود هستند و انتظار نمی رود كه بازی های باقی مانده را جدی بگیرند. نگاه كوتاهی به هفته گذشته لیگ برتر نشان می دهد كه فولهام یك تیم میانه جدولی كه دیگر انگیزه ای برای ادامه فصل نداشت با پیروزی شش بر صفر مقابل نورویچ باعث سقوط این تیم به دسته پایین تر شد و این بیانگر میزان حرفه ای بودن فوتبال لیگ برتر است و لالیگا باید به این جنبه از لیگ برتر گوشه چشمی داشته باشد.



همچنین مشاهده کنید