سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
اخلاق در نهج البلاغه
سپاس خدای عظیم را كه به ما وجود، عنایت كرد و نعمت عقل و خرد، مرحمت فرمود. سپاس او را كه به ما نعمت ایمان داد. و درود ما به روان انبیاء بزرگ الهی، رابطین بین الله و مخلوق. و درود به روان پاك شهدای تاریخ، از اولین شهید تا شهدای امروز و این ساعت. درود به رهبر كبیر انقلاب و درود بر ملت شریف ایران.
سخن گفتن در اطراف كتابی مانند نهج البلاغه انسانی عظیم، همانند امیر المؤمنین علی (ع)، خاصه برای فردی مثل بنده، كار مشكلی است. لكن برای این كه فتخار حضور در جلسه منتسب به آن مولا را داشته باشم، حاضر شدم.
موضوع صحبت ما «اخلاق در نهج البلاغه» است. این جمله بدین معناست كه بگوییم این كتاب شریف یا صاحب این كتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظری دارد، و آیا در این كتاب، راجع به «اخلاق» صحبتی شده است یا نه، و این كتاب توجه به علم «اخلاق» دارد یا نه و اگر این كتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودی راجع به این علم یا این موضوع سخن گفته است. تشخیص این معنا كه این كتاب، در باره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به این كه معنای اخلاق را به نحو اجمال تصور كنیم، و از این تصور، تصدیق این معنا كه این كتاب در باره «اخلاق» چه نظر دارد، روشن میشود.
اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتی دارد و اخلاقعبارت از «ملكات روان» است. تشخیص اخلاق، توقف دارد به این كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانی. ابتدا باید به نحو اجمال، سخنی از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق كه عارض بر «روان» است و آن گاه در این كه این عوارض بر این موضوع چه نتایجی دارد. این سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه كتاب نهج البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد.
انسان، دارای روانی است. من و شما دارای جوهرهای هستیم غیر از جسم، به نام «روان» كه در كتاب الهی و در اخباری كه به دست ما رسیده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهی از این جوهره، تعبیر به «روح» شده، تعبیر به «نفس» شده، تعبیر به «قلب» شده، تعبیر به «صدر» شده و تعبیر به «عقل» شده است. یعنی «روان» شما و روح شما پنج تا اسم دارد.
این «روان» شما را گاهی «روح» میگویند، به این تناسب كه بدن شما را او زنده نگه داشته و او سبب حیات بدن شماست. پس او «روح» است: «لانّ الرّوح ما به الحیاهٔ الشّیی».
روان شما یك نام دیگرش «نفس» است. شما همان «روان» اید. حقیقت شما عبارت از «روان» شماست. شما آن «روان» تان هستید و آن «روان» شمایید.
نفس عبارت از حقیقت شیء است. حقیقت شما همان «روان» شما است. و وقتی كه آن حقیقت پیدا شد، شما پیدا شدهاید و تا آن حقیقت باقی است، شما باقی خواهید بود. فلذا روان شما گر چه ازلی نیست ولی ابدی هست، ازلی نیست، یعنی از اوّل آن وقتی كه خدا هست، روان شما نیست. خداوند روان شما را خلق كرده است، روان شما حادث است، اما همین روان شما ابدی و همیشگی است: خُلِقْتُم لِلْبَقاء وَ لا لِلْفَناء.
ای بشر خیال نكن كه برای مرگ آفریده شدهای تو برای بقا و جاودانگی آفریده شدهای. این شما كه همیشه هستید، آن روان شماست و الّا این بدن، این لباس چند روزه روان، این لباس را خواهید كند و از این جهان به جهان دیگر خواهید رفت.
آن روان را «نفس» میگویند، زیرا كه شما آنید و آن، عین شماست.
این روان را «قلب» نیز میگویند. یكی از نامهای روان شما قلب است،
زیرا حركت شما، سكون شما، قلب و انقلاب شما، و تمام حركتهای شما معلول آن است. پس اوست كه مقلب است، اوست كه سرتا پا حركت است. نام روانتان بدین مناسبت «قلب» است.
یكی از نامهای شما و روان شما «صدر» است، زیرا در حقیقت آن است كه در میان سینه شما است، در اینجا، اسم ظرف بر مظروف اطلاق شده است.
یكی از نامهای روان شما «عقل» است. «عقل» به معنای قوّه آمده است، ولی در اینجا به معنای مدرك است. یعنی وقتی شما درك میكنید، میفهمید، قدرت فهم دارید، كلیات را درك میكند، آن روان شماست كه درك میكند.
بنا بر این شما جوهرهای دارید به نام روان، به نام روح، به نام نفس، به نام قلب، به نام صدر و به نام عقل. آن جوهره اوصافی دارد. تا حال یك بعد از سه بعد اخلاق، عرض شد.
اما این روان شما، بر طبق تحقیق علمای اخلاق، دارای اوصاف و حالات و ملكاتی است. یعنی روان شما چنان است كه حالتی و صفتی به سادگی عارض آن میشود و بزودی از بین میرود. مثل این كه از كسی خوشتان میآید، ساعت دیگر از او بدتان میآید. حبّ و بغض از حالات روان شماست. برخی از اوصاف روان شما، به نام «حالات» خوانده میشود. اما برخی دیگر «ملكات» است، یعنی همیشه هست.
به این زودی پیدا نمیشود و بزودی هم زایل نمیشود. این اوصاف پایدار را «ملكات» میگویند. شما روحتان دارای «ملكه» یعنی عوارض دائمی است. این ملكات انسانی است كه «اخلاق» نامیده میشود.
علما در باره این ملكات، سخنها گفتهاند، و ملكات روانی انسان را به چندین قسم، تقسیم كردهاند. بعضی از ملكات شما «موروثی» و بعضی «اكتسابی» است.
امام صادق میفرماید: «فمنه موروثی و منه كسبی». این ملكات، برخی طبیعی و فطری شماست و خداوند این خاصیت و خوی و ملكه را در روان شما قرار داده است. بعضی از صفات شما كسبی است، زحمت میكشید، فعالیت میكنید تا این صفت روانی را پیدا میكنید.
قسم دیگر از ملكات، رذائل و فضائل است. برخی از ملكات شما عبارت از فضائل نفس شماست، جمال روح شماست. زیبائی قیافه روان شما عبارت از فضائلاخلاقی است. برخی از ملكات، رذائل است، صفتهای زشت است، قیافه كریه روح است. بحث «اخلاق» عبارت از بحث در همین ملكات است.آیا انسان میتواند اخلاق فاضله را تحصیل كند، ملكات پسندیده را پیدا كند و آیا میتواند ملكات زشت را از خودش دور كند انسان كامل، انسانی است كه بكوشد و در خود، ملكات فاضله را ایجاد كند. و آن را كه بنحو طبیعی موجود است، تقویت كند. و انسان كامل، انسانی است كه بكوشد و آن رذائل را در خود تضعیف كند و تا میتواند از بین ببرد. وقتی كه انسان كوشید و به آنجا رسید هر چه ملكه فاضله بود بدست آورد، و هر چه رذائل بود از خود دور كرد، آن جاست كه یك انسان ملكوتی میشود و مصداق: «خلیفهٔ اللَّه فی الأرض» میشود انسان مسجود ملائكه میشود، انسان آسمانی میشود، انسانی میشود كه در مراحل انسانیت تكامل پیدا كرده است. همین مكارم اخلاق است كه اگر انسان بكوشد و آن را كسب كند، مصداق بیان پیامبر بزرگ (ص) میشود كه میفرماید: «بعثت لأتمّم مكارم الاخلاق»: من برای این برانگیخته شدم و انبیاء برای این معنا به سوی بشر فرستاده شدند كه روان آنها را در اخلاق، تكامل بخشند، ملكات آنها را ملكات فاضله كنند، رذائل را از وجودشان دور كنند، تا آنجا كه آنان خلیفه الهی گردند. تصور نشود، تنها جانشین الله، جدّ اعلای ما، حضرت آدم بود، همه ما جانشین الله میتوانیم باشیم، همه ما خلیفهٔ الله میتوانیم بشویم. مگر روایت به ما نمیگوید: «تخلّقوا باخلاق اللّه و تأدّبوا باداب اللّه.» ای انسان تو والاتر از این هستی كه در این دنیا، در این جهان پست بمانی و علاقهمند به دنیا گردی. تو باید پرواز كنی، متخلق به اخلاق الهی بشوی.
بالجمله، بعد دوم اخلاق، عبارت از تشخیص ملكات و عبارت از «اخلاق روان» است كه این ملكات را تشخیص بدهیم و آنها را كسب كنیم.
بعد سوم «غرض» است، كه در ضمن مطالب گذشته «غرض» هم روشن شد. وقتی انسان بتواند ملكات را تشخیص بدهد، رذائلش را دور كرده، فضایلش را به دست بیاورد و انسان كامل شود، غرض اخلاق را عملی كرده است.
بنا بر این، اخلاق، عبارت است از این كه توجه به ملكات پیدا كنیم، موضوع ملكات را درك كنیم، غرض از ملكات را درك كنیم. این معنای اخلاق است و نتیجه اخلاق آن است كه انسان، یك «انسان كامل» شود.
این مقدمه كوتاهی بود برای این كه ابتدا ببینیم اخلاق یعنی چه و بعد از آن ببینیم این كتاب عظیم كه نهج البلاغه نامیده میشود، راجع به اخلاق چه نظری دارد حال به اختصار جواب این سؤال را میگوئیم: وقتی ما به خطبهها، نامهها و حكمتهای متعدد نهج البلاغه نگاه میكنیم، میبینیم كه این كتاب عظیم، بخش بزرگی از اخلاق را بیان كرده است. برای این كه مدعایم را ثابت كنم جملاتی از نهج البلاغه را به حضورتان عرضه میدارم. این كتاب، اخلاق را میداند چیست و متوجه است. با توجه به آنچه راجع به علم اخلاق و راجع به مسائل اخلاق گفته شد، یكی از امّهات مسائل اخلاق را من عنوان كنم و ببینیم در نهج البلاغه راجع به این موضوع چه سخنی گفته شده است.
در علم «اخلاق» این مطلب هست كه انسان اگر بخواهد زحمت بكشد و ملكات فاضلهای را كه برای روح انسانی تصور میشود، تحصیل كند و ملكات رذیله را از خود دور كند، نیازمند است به این كه از حظوظ و لذتهای بدن خودش چشم پوشی كند تا روحش كمال پیدا كند. توضیح مطلب این است: شما اگر بخواهید یك صفت فاضله را پیدا كنید، صفت شجاعت پیدا كنید، صفت عدالت پیدا كنید، صفت سخاوت پیدا كنید باید مدتها نفستان را در فشار صبر و تزكیه قرار بدهید، از شهوات خودداری كنید و از حظوظ و راحتیها و لذتها بكاهید تا یك صفت فاضلهای را در روحتان ایجاد كنید. و هم چنین باید تا میتوانید از هواها و لذتهای نفسانی خود بكاهید تا یك صفت رذیلهای را از خود دور كنید. اصولا پیدا كردن هر یك از صفات فاضله، موقوف است به این كه شما از هواهای خودتان و از لذتهای خودتان كسر كنید. به دست آوردن كمالات نفسانی، كمال روح و تكامل روح شما توقف دارد به این كه از حظوظ بدن و از لذتهای بدن كسر كنید. و هر چه از این بیشتر كسر كنید، به كمال روحتان بیشتر افزودهاید، و اسلام برای این امر، برنامه خاصی درست كرده است.
علی (ع) این مطلب عظیم را در دو جمله بیان فرموده است. آن حضرت در ضمن خطبه ۱۸۳ با یك عبارت رسا و قلیل اللفظ ولی پرمحتوی، این معنا را روشن كرده و میفرماید: خذوا من اجسادكم فجودوا بها علی انفسكم.
از اجسادتان بگیرید، از اجسادتان كسر كنید و به روحتان و بر نفستان منت بگذارید و آن را به كمال برسانید.
این جمله رسای علی (ع) عبارت از یك موضوع كلی علم اخلاق است: ای انسانی كه میخواهی تعالی پیدا كنی: یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحاً و خذوُا مِنْ اجْسادِكُم: راه تعالی و تكامل روح این است. باید از جسد بگیرید و به روان بیفزائید. این، خود، یكی از مهمترین مسائل اخلاق است كه علی (ع) با یك جمله بیان كرده است.
مسئله دیگر این است كه گفتهاند: اگر انسان بخواهد كه روحش ترقی پیدا كند، باید به بدن سختی بدهد، به بدن فشار وارد كند. مثال میآورند كه روح و بدن انسانی مانند دو كفه ترازو هستند. اگر این كفه پایین بیاید، آن كفه بالا میرود. شدت و فشار بر بدن، تكامل روح میآورد. راحتی بر بدن تنزل روح میآورد، چه انسان مذهبی باشد و چه انسان غیر مذهبی. شما برنامه كار مرتاضین هند را ملاحظه كنید. آنها به بدن ریاضت میدهند تا روحشان آن چنان قوی میشود كه فی المثل وقتی از ایران به هند سفر كنید و در برابرشان بایستید، تا شما را دیدند شما را به نام و اسم و لقب یاد میكنند و از خانه و لانه و زندگیتان خبر میدهند. البته اسلام این نوع ریاضتها را تجویز نمیكند. اسلام اعمال و ریاضتهای خاصی را وسیله تزكیه و تكامل نفس انسان میشناسد و میفرماید: وَ انَّما هِیَ نَفْسی اروُضُها بِالتَّقْوی این نفس من است كه آن را با تقوی ریاضت میدهم.
یعنی همه ریاضتها و تحمل سختی و فشار برای تكمیل روح، در اسلام امضاء نشده است. بلكه آنچه امضاء شده است، ریاضتهای خاصی است. انجام واجبات، ریاضت است ترك محرمات، ریاضت است یك قدم بالاتر انجام مستحبات، ریاضت است ترك مكروهات، ریاضت است. علی (ع) میفرماید: با تقوی باید بدن و نفس را ریاضت داد تا انسان، مقام كمال مطلوب را پیدا كند.
اینها خصوصیاتی از امّهات مسائل اخلاقی است. علی (ع)، در نهج البلاغه، از «صبر»، «رحمت»، «رجاء» و غیره صحبت كرده، و نیز از صفات «كبر»، «حسد»، «بخل»، «جرم» و غیر آن صحبت فرموده است، كه اگر دقت كنیم،
میبینیم علمای علم اخلاق- با همه نظریاتی كه ابراز كردهاند- به نكاتی كه علی (ع) در ضمن كلماتش بیان كرده متعرض نشدهاند. خداوند به ما توفیق تخلّق به اخلاق الهی را عطا فرماید.
آیت الله مشكینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست