پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

بازخوانی سیر تاریخی قیام خونین ۱۷ شهریور


روحانیون تهران که برگزاری راهپیمایی ۱۳ شهریور عیدفطر را تجربه موفقی ارزیابی کردند, تصمیم گرفتند بار دیگر در مقابل حکومت شریف امامی و به منظور برائت از وی , مانور قدرتی را به اجرا درآورند

یکی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ اسلامی‌ قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌ در ۱۷ شهریور درمیدان‌ ژاله‌ (شهدا) بود. کشتار بی‌رحمانه‌‌ مردم‌ در آن‌ روز تجلی‌ واقعی‌ رژیمی‌ بود که‌ سعی‌ می‌کرد با فریب‌کاری‌ از خود چهره‌ای‌ صلح‌دوست‌، آزادی‌خواه‌ و مخالف‌ با مفاسدبسازد. واقعه‌ خونین‌ ۱۷ شهریور نقطه‌‌ پایانی‌ بود بین‌ ملّتی‌ ستمدیده‌ و رژیمی‌ستمکار. این‌ واقعه‌ نظریه‌‌ امام‌ خمینی‌ را در دروغ‌گویی‌ و فریب‌کاری‌ رژیم‌ به‌ اثبات‌رساند و مردم‌ را برای‌ سرنگونی‌ رژیم‌ مصمم‌تر ساخت‌.این مقاله به بیان چرایی و چگونگی این واقعه می پردازد.

● راهپیمایی‌ ۱۶ شهریور

روحانیون‌ تهران‌ که‌ برگزاری‌ راهپیمایی‌ ۱۳ شهریور (عیدفطر) را تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی‌ کردند، تصمیم‌ گرفتند بار دیگر در مقابل‌ حکومت‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، مانور قدرتی‌ را به‌ اجرا درآورند. به‌ گفته‌ شهیدمحلاتی‌، بعد از راهپیمایی‌ عید فطر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ که‌ «این‌ کار باید با نظم‌ و ترتیبی‌ادامه‌ یابد، جلسه‌ای‌ گرفتیم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بودیم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ که‌ روزپنج‌شنبه‌ (۱۶ شهریور) راهپیمایی‌ بکنیم‌.» آیت‌الله بهشتی‌ در جامعه‌ روحانیت‌استدلال‌ کرد که‌ بعد از راهپیمایی‌ عید فطر «حالا که‌ مردم‌ آمدند نباید در این‌ حرکت‌مردمی‌ فترت‌ ایجاد شود، لذا از مردم‌ به‌ راهپیمایی‌ دعوت‌ شد.»

با این‌ حال‌، جامعه‌ روحانیت‌ و مراجع‌ و علما در این‌ تصمیم‌گیری‌ به‌ شدت‌ دچاراختلاف‌ نظر شدند. جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ دو دسته‌ شدند: عده‌ای‌ اعلام‌ کردند که‌ روز ۱۶ شهریور عزای‌ عمومی‌ و راهپیمایی‌ در سرتاسر کشور است‌ و عده‌ای‌ نیز با صدوراطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کردند فقط‌ عزای‌ عمومی‌ است‌ و به‌ خاطر ندادن‌ بهانه‌ دست‌ دشمن‌ از راهپیمایی‌ خودداری‌ می‌کنیم‌. آیت‌الله شریعتمداری‌ نیز برای‌ جلوگیری‌ از عزای‌عمومی‌ دست‌ به‌ کار شد، به‌ گزارش‌ ساواک‌ فردی‌ به‌ نام‌ مجتبی‌ اراکی‌ با آیت‌الله نجفی‌ وآیت‌الله گلپایگانی‌ تماس‌ گرفت‌، آنها «متفقاً عدم‌ اطلاع‌ خود را در مورد تعطیل‌ بودن‌ روز مذکور به‌ آگاهی‌ مجتبی‌ اراکی‌ رساندند. متعاقباً آیت‌الله شریعتمداری‌ بدون‌ مشورت‌ با سایر آیات‌ مطلبی‌ جهت‌ درج‌ در جراید کشور تهیه‌ و از طریق‌ رادیو و تلویزیون‌ هم‌ خبرمذکور پخش‌ گردید.»

روزنامه‌ها از قول‌ سخنگوی‌ آیات‌ عظام‌ شریعتمداری‌ و گلپایگانی‌ و نجفی‌ مرعشی ‌شایعه‌ی‌ تعطیل‌ فردا را تکذیب‌ کردند. سخنگوی‌ علامه‌ یحیی‌ نوری‌ نیز اعلام‌ کرد: «هیچ‌ گونه‌ نوشته‌ و اعلامیه‌ی‌ خاصی‌ از جانب‌ ایشان‌ در مورد تعطیل‌ فردا صادر نشده‌ وآنچه‌ به‌ امضای‌ ایشان‌ نشر یافته‌ تکذیب‌ می‌شود. البته‌ برگزاری‌ عزای‌ عمومی‌ یا تعطیل‌به‌ اراده‌ی‌ مردم‌ بستگی‌ دارد.»

جامعه‌ اصناف‌ نیز با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کردند: «به‌ منظور بیان‌ عدم‌ اعتماد ملی‌به‌ دولت‌ کنونی‌... و به‌ پشتیبانی‌ از تصمیم‌ روحانیون‌ و علمای‌ آگاه‌ تهران‌، پنج‌شنبه‌ ۱۶شهریور را روز تعطیل‌ و عزای‌ عمومی‌ اعلام‌ می‌کنیم‌» و جبهه‌ ملی‌ نیز در حمایت‌ ازتصمیم‌ «جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌» اطلاعیه‌ای‌ صادر کرد.

با فرا رسیدن‌ سحرگاه‌ روز ۱۶ شهریور سیل‌ جمعیت‌ از گوشه‌ گوشه‌ی‌ تهران‌ جاری‌شد. به‌ گزارش‌ کیهان‌، تهران‌ یک‌پارچه‌ تعطیل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهرکننده‌در خیابان‌های‌ تهران‌ راهپیمایی‌ کردند. راهپیمایان‌ برای‌ سربازان‌ دست‌ تکان‌ می‌دادند وگل‌ پرتاب‌ می‌کردند. ناظران‌ این‌ راهپیمایی‌ را تا یک‌ میلیون‌ نفر تخمین‌ زدند. طول‌صف‌های‌ راهپیمایان‌ به‌ چند کیلومتر می‌رسید. در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلوجمعیت‌ در حرکت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ ۱۰۰ و ۲۰۰ متری‌ جلوتر از همه‌حرکت‌ می‌کردند تا هم‌ راه‌ را باز کنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند. در این‌تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملی‌ نیز شرکت‌ کردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ گزارش‌ داد: جمعیت‌راهپیمایی‌ در پایان‌ به‌ صدها هزار نفر رسید. مردم‌ بر سر راهپیمایان‌ گلاب‌ می‌ریختند.

ابتدا مأموران‌ کوشش‌ کردند که‌ جلو راهپیمایی‌ را بگیرند.، امّا بعد راه‌ را باز کردند و به‌دنبال‌ جمعیت‌ به‌ حرکت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی‌ جمعیت‌حرکت‌ می‌کردند. در زیر پل‌ سیدخندان‌ یک‌ شعار کمونیستی‌ بر روی‌ پارچه‌ علم‌ شد که‌بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پایین‌ کشیدند. کامیون‌های‌ میوه‌ که‌ هر لحظه‌ خالی‌ و پر می‌شدندجمعیت‌ را همراهی‌ می‌کردند. این‌ خبرها تا نزدیکی‌ ظهر برای‌ چاپ‌ در روزنامه‌های‌عصر تهیه‌ شده‌ و به‌ دلیل‌ اخبار ۱۷ شهریور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمایند. شهید محلاتی‌ که‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانیت‌ مسئول‌ ستاد برگزاری‌راهپیمایی‌ بوده‌ است‌، چنین‌ گزارش‌ می‌کند: ارتش‌ با وسائل‌ زرهی‌ در سراسر خیابان‌انقلاب‌ فعلی‌ مستقر شده‌ بود. با این‌ حال‌ «ملت‌ از شمیران‌ حرکت‌ کردند به‌ طرف‌ پایین‌.ما رابط‌ داشتیم‌ که‌ مرتب‌ به‌ ما خبر می‌دادند.» هنگام‌ ظهر آیت‌الله بهشتی‌ در خیابان‌انقلاب‌ نزدیک‌ پیچ‌شمیران‌ به‌ نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصراست‌. بعد از نماز، جمعیت‌ را به‌ طرف‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) حرکت‌ دادیم‌.

«شعارها راکنترل‌ می‌کردیم‌. شعارها از جلو» تعیین‌ می‌شد. عصر به‌ میدان‌ آزادی‌ رسیدیم‌ قرار شدآیت‌الله بهشتی‌ برای‌ جمعیت‌ صحبت‌ نماید. و آقای‌ ناطق‌نوری‌ که‌ لباسش‌ را عوض‌ کرده‌بود و لباس‌ شخصی‌ پوشیده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روایت‌ آقای‌ ناطق‌نوری‌، نزدیک‌ به‌ غروب‌ بود که‌ جمعیت‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رسید. کامیون‌های‌ ارتشی‌ داخل‌ میدان‌آزادی‌ استقرار یافته‌ بودند، مردم‌ خصوصاً خانم‌ها با شعارهای‌ خود سربازان‌ ودرجه‌داران‌ را منقلب‌ کردند و آنها را به‌ گریه‌ انداخته‌ بودند. آیت‌الله بهشتی‌ تصمیم‌ گرفت‌برای‌ جمعیت‌ سخنرانی‌ کند از او دعوت‌ کردند روی‌ یک‌ اتومبیل‌ پارک‌ شده‌ برود، وی‌این‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ی‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ کرد. بشکه‌ای‌ را پیدا کردند وایشان‌ روی‌ آن‌ ایستاد و سخنرانی‌ کرد. آقای‌ ناطق‌نوری‌ هم‌ چون‌ تحت‌ تعقیب‌ بود بالباس‌ شخصی‌ و عینک‌ دودی‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ کرد.

مطابق‌ گزارش‌ ساواک‌ قطعنامه‌ به‌ این‌ شرح‌ بوده‌ است‌:

۱) کلیه‌ی‌ زندانیان‌ سیاسی‌ آزاد باید گردند.

۲) نهضت‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا پیروزی‌ ادامه‌ دارد.

۳) باید حکومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تشکیل‌ گردد.

۴) تمام‌ اقلیت‌های‌ مذهبی‌ تحت‌ حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ و از احترام‌ برخوردار خواهند بود.

۵) بیگانگان‌ از کشور اخراج‌ باید گردند.

۶) شاه‌ عامل‌ استبداد است‌ و باید حکومت‌ شاهنشاهی‌ برچیده‌ شود.

۷) دانشگاه‌ها باید اصلاح‌ گردند.

۸) ما بت‌شکن‌ هستیم‌ نه‌ شیشه‌شکن‌. کسانی‌ که‌ شیشه‌ می‌شکنند از ما نیستند.

۹) تصمیمات‌ ما در مورد اعتصابات‌ و تعطیلات‌ از طریق‌ مساجد و اعلامیه‌ها به‌اطلاع‌ مردم‌ می‌رسد نه‌ از طریق‌ روزنامه‌های‌ وابسته‌ به‌ استبداد.

بنابر گزارش‌ ساواک‌، تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ی‌ قیطریه‌، ونک‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر)ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ ۳۰/۱۸ به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند. شعارتظاهرکنندگان‌ عبارت‌ بود از:

برادر ارتشی‌ چرا برادر کشی‌؟ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ مابت‌شکنیم‌ شیشه‌شکن‌ نیستیم‌ـ ارتش‌ تو بی‌گناهی‌، فرماندهت‌ جلاد است‌ـ درود برخمینی‌ـ نصر من‌الله و فتح‌ قریب‌ـ ما تابع‌ قرآنیم‌، سلطنت‌ نمی‌خواهیم‌ـ درود بر خمینی‌بت‌شکن‌ـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ شما به‌ ما گلوله‌، ما به‌ شما گل‌ می‌دهیم‌ـ پلیس‌تو بی‌گناهی‌، آلت‌ دست‌ شاهی‌ـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا کن‌ سلطنت‌ را رها کن‌ـ مرگ‌ بر رژیم‌شاه‌ـ مرگ‌ بر سلسله‌ی‌ پهلوی‌ـ فلسطین‌ پیروز است‌، اسرائیل‌ نابود است‌ـ اریتره‌،فلسطین‌ـ برای‌ حفظ‌ قرآن‌، ارتش‌ به‌ ما بپیوندـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ آمریکا ازایران‌ بیرون‌ شوـ مرگ‌ بر خون‌خوارگی‌ شرق و غرب‌.

شعارهای‌ پلاکاردها نیز عبارت‌ بوده‌اند از: مقدس‌ باد اتحاد بین‌ نیروهای‌ مسلح‌ وملت‌ ستمدیده‌ـ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ کشور ما اسلامی‌ است‌، حکومت‌ ما اسلامی‌است‌ـ آشتی‌ هرگزـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا کن‌، سلطنت‌ را رها کن‌ـ رهبرا ما قصاص‌ خون‌ شهدارا از رژیم‌ خواهیم‌ گرفت‌ـ ما به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا سرنگونی‌ رژیم‌ به‌ مبارزه‌ ادامه‌خواهیم‌ دادـ درود ملت‌ ایران‌ به‌ دکتر شریعتی‌ـ زندانی‌ بودن‌ بهتر از این‌ آزادی‌ است‌ـسازمان‌ امنیت‌ منحل‌ باید گردد.

طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهای‌ خیابان‌ شاهرضا را محو و روی‌ آن‌ نوشتند «خیابان‌خمینی‌». هم‌چنین‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ شعار می‌دادند«دانشگاه‌ خمینی‌» و تابلوهای‌ خیابان‌ آیزنهاور را به‌ خیابان‌ «شریعتی‌ و خمینی‌» تبدیل‌کردند.

طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ «در خیابان‌ آیزنهاور مرتباً اعلام‌ می‌کردند که‌ جمعیت‌ فرداصبح‌ در خیابان‌ شهداـ نامی‌ که‌ تظاهرکنندگان‌ به‌ خیابان‌ ژاله‌ داده‌ـ اجتماع‌ کنید.»

آیت‌الله بهشتی‌ در پایان‌ سخنرانی‌ اعلام‌ کرد که‌ «جامعه‌ روحانیت‌ فردا برنامه‌ندارد»

بنا به‌ گزارش‌ کیهان‌ شهرهای‌ قم‌، آمل‌، کرج‌، گرگان‌، اهواز، کازرون‌، شهرری‌، قزوین‌،زنجان‌، همدان‌، خرم‌آباد، کاشان‌، شیراز، کرمان‌، مشهد، تبریز، اصفهان‌، اردبیل‌، مهاباد،بهبهان‌، خمین‌، شاهرود، اراک‌ و دزفول‌ با تظاهرات‌، راهپیمایی‌ و تعطیل‌ عمومی‌ به‌ ندای‌جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ پاسخ‌ مثبت‌ دادند.

آیت‌الله گلپایگانی‌ و نجفی‌ که‌ از اعلامیه‌ی‌ تهیه‌ شده‌ توسط‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ وسوءاستفاده‌ دولت‌ ناراحت‌ شده‌ بودند، آن‌ را تکذیب‌ کردند. آیت‌الله نجفی‌ اعلام‌ نمودکه‌ «درباره‌ی‌ تعطیل‌ روز پنج‌شنبه‌ اعلامیه‌ای‌ صادر نکرده‌اند و مطالبی‌ که‌ از قول‌ ایشان‌ درمطبوعات‌ و رادیو در این‌ زمینه‌ درج‌ و یا گفته‌ شده‌ است‌ حقیقت‌ ندارد.»

این‌ راهپیمایی‌ یکی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ شد تا جایی‌ که‌ فریدون‌ هویدامی‌نویسد: «به‌ نظر من‌ این‌ راهپیمایی‌ که‌ به‌ صورت‌ عظیمی‌ برگزار شد... ضمن‌ آن‌ آشکارشد که‌ [آیت‌الله] خمینی‌ در عرض‌ دو ماه‌ ژوئیه‌ و اوت‌ (تیر و مرداد) به‌ خوبی‌ توانسته‌رهبری‌ خود را تثبیت‌ کند و نشان‌ دهد که‌ قدرت‌ او در تبعید به‌ مراتب‌» از دیگران‌ بیشتراست‌ و «دقیقاً از آن‌ به‌ بعد بود که‌ آیت‌الله خمینی‌ به‌ عنوان‌ رهبر منحصر به‌ فرد و بلامنازع‌حرکتی‌ که‌ از ۹ ماه‌ قبل‌ آغاز گردیده‌ بود شناخته‌ شد.» گرچه‌ توده‌های‌ مسلمان‌ ایران‌ ازسال‌ ۱۳۴۱ آیت‌الله خمینی‌ را به‌ عنوان‌ رهبر خودشان‌ شناخته‌ بودند، ولی‌ اعتراف‌دشمن‌ نشانه‌ی‌ عظمت‌ و رهبری‌ بی‌چون‌ و چرای‌ امام‌ خمینی‌ در این‌ مقطع‌ تاریخی‌ بود.

● اعلام‌ حکومت‌ نظامی

ماه‌ رمضان‌ ۱۳۵۷ برای‌ رژیم‌ بسیار شکننده‌ بود. شاه‌می‌پنداشت‌ با تعویض‌ آموزگار و روی‌ کار آمدن‌ شریف‌امامی‌ و دادن‌ امتیازات‌ مردم‌ راآرام‌ خواهد کرد، ولی‌ سیر حوادث‌ نشان‌ داد که‌ حرکت‌ مردم‌ در حال‌ وسعت‌ و سرعت‌است‌. به‌ گزارش‌ ساواک‌ «از اوّل‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ تا روز ۱۷ شهریور مجموعاً حوادث‌ ووقایعی‌ رخ‌ داده‌ که‌ اوج‌گیری‌ آن‌ تقریباً از روز ۹ شهریور»، یعنی‌ ۲۶ رمضان‌ و چهار روزبعد از دولت‌ شریف‌امامی‌ «بوده‌ و طی‌ این‌ مدت‌ جمعاً ۶۸۷ مورد شکستن‌ شیشه‌، ۲۰۶مورد آتش‌سوزی‌، ۵۲۸ مورد» شهادت‌ مردم‌ و قتل‌ «مأمورین‌ انتظامی‌، ۶۹ مورد حمله‌ به‌مأمورین‌، ۳۸ مورد بمب‌گذاری‌، ۲۷ مورد حمله‌ به‌ مؤسسات‌ دولتی‌ و ملی‌، ۳۳۸۰ جلسه‌سخنرانی‌ مذهبی‌ در سراسر کشور که‌ بیش‌ از ۱۷۵۰ جلسه‌ از این‌ جلسات‌ ضدیت‌ بارژیم‌ و تحریک‌ مردم‌ به‌ آشوب‌ و بلوا سخن‌ گفته‌ شده‌ و توزیع‌ ۳۴۳ نوع‌ اعلامیه‌ و نشریه‌با نام‌ مشخص‌ و غیرمشخص‌ مبنی‌ بر ضدیت‌ با رژیم‌ و حکومت‌ ایران‌ و برپایی‌ نزدیک‌ به‌۹۲۳ مورد تظاهرات‌ نسبتاً توأم‌ با خشونت‌ در نقاط‌ مختلف‌ مملکت‌ رخ‌ داد و سازمان‌یافته‌ است‌.»

رژیم‌ شاه‌ بعد از راهپیمایی‌ بزرگ‌ ۱۶ شهریور به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ باید بر شدت‌سرکوب‌ افزود تا بتوان‌ بحران‌ را مهار کرد.

به‌ روایت‌ فریدون‌ هویدا، پس‌ از راهپیمایی‌روز ۱۶ شهریور، فرماندهان‌ نظامی‌ «به‌ شاه‌ فشار آوردند که‌ هر چه‌ زودتر در تهران‌حکومت‌ نظامی‌ اعلام‌ کند و خواسته‌ خود را نیز چنین‌ توصیه‌ کردند: در راهپیمایی‌ امروزسیل‌ جمعیت‌ به‌ راحتی‌ می‌توانست‌ عمارت‌ مجلس‌ و تأسیسات‌ رادیوـ تلویزیون‌ را به‌تصرف‌ خود درآورد. شاه‌ بعد از چند ساعت‌ تردید و دوددلی‌ با سفرای‌ انگلیس‌ وآمریکا به‌ تبادل‌ نظر پرداخت‌ و تصمیم‌ گرفت‌ که‌ تسلیم‌ نظر فرماندهان‌ ارتش‌ شود.»ارتشبد فردوست‌ نیز این‌ خبر را به‌ شکل‌ دیگری‌ تأیید می‌کند و می‌گوید بعد از واقعه‌ی‌۱۷ شهریور من‌ در جلسه‌ی‌ فرماندهان‌ نظامی‌ با ادامه‌ی‌ حکومت‌ نظامی‌ مخالفت‌ کردم‌،ولی‌ «بقیه‌ از جمله‌ ازهاری‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌، صمدیان‌پور رئیس‌ شهربانی‌، مقدم‌ رئیس‌ساواک‌ و قره‌باغی‌ (وزیر کشور) صراحتاً گفتند که‌ حکومت‌ نظامی‌ دستور صریح‌محمدرضاست‌.»

از طرف‌ دیگر شریف‌امامی‌ که‌ پنداشته‌ بود با تغییر تاریخ‌ شاهنشاهی‌ به‌ هجری‌ وبستن‌ چند قمارخانه‌ مردم‌ و رهبری‌ نهضت‌ را آرام‌ خواهد کرد، بلافاصله‌ بعد ازراهپیمایی‌ عید فطر متوجه‌ شد که‌ سخت‌ در اشتباه‌ است‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ با سرعت‌عکس‌العمل‌ نشان‌ داد و طی‌ اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد: «متأسفانه‌ دست‌های‌ پنهان‌ با استفاده‌از روش‌های‌ شناخته‌ شده‌ در صدد سوءاستفاده‌ از این‌ شرایط‌ برآمده‌ و با تشکیل‌اجتماعات‌ و ترتیب‌ تظاهرات‌ مطالبی‌ را که‌ برخلاف‌ قوانین‌ کشوری‌ است‌ مطرح‌می‌سازد... به‌ منظور تأمین‌ آسایش‌ عموم‌ و جلوگیری‌ از اقدامات‌ خرابکارانه‌، دولت‌ مقررمی‌دارد که‌ تشکیل‌ اجتماعات‌ با اجازه‌ی‌ شهربانی‌ و فقط‌ در محل‌هایی‌ که‌ موجب‌ سدمعبر نباشد آزاد و به‌ مسئولان‌ انتظامی‌ دستور داده‌ شده‌ است‌ که‌ از تشکیل‌ اجتماعات‌بدون‌ اجازه‌ در معابر عمومی‌ شدیداً جلوگیری‌ نماید.» بدیهی‌ بود که‌ راهپیمایی‌ها درخیابان‌ها شکل‌ می‌گرفت‌ که‌ معابر عمومی‌ محسوب‌ می‌شدند و این‌ اعلامیه‌ به‌ معنای‌موقوف‌ کردن‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ بود و در واقع‌ این‌ اعلامیه‌ آغاز خود نشان‌ دادن‌دولت‌ آشتی‌ ملی‌ بود و خبر از سخت‌گیری‌ دولت‌ می‌داد.

شریف‌امامی‌ در اجرای‌ اطلاعیه‌ی‌ دولت‌ در شانزدهم‌ شهریور دستور ممانعت‌ ازراهپیمایی‌ را صادر کرد و پلیس‌ در چند نقطه‌ی‌ تهران‌ با مردم‌ درگیر شد، ولی‌ جمعیت‌آن‌ قدر زیاد بود که‌ متوجه‌ شد کنترل‌ راهپیمایی‌ با نیروی‌ پلیس‌ ممکن‌ نیست‌.شریف‌امامی‌ تصمیم‌ شاه‌ مبنی‌ بر حکومت‌ نظامی‌ را مغتنم‌ شمرد و شبانه‌ از اعضای‌شورای‌ امنیت‌ ملی‌ دعوت‌ کرد. جلسه‌ در ساعت‌ ۲۰ روز ۱۶ شهریور با حضورنخست‌وزیر، امیرخسرو افشار وزیر امورخارجه‌، ارتشبد ازهاری‌ رئیس‌ ستاد بزرگ‌ارتشتاران‌، سپهبد ناصر مقدم‌ رئیس‌ ساواک‌، سپهبد احمدعلی‌ محققی‌ فرمانده‌ژاندارمری‌، سپهبد صمدیان‌پور رئیس‌ کل‌ شهربانی‌، سپهبد برومند جزی‌ رئیس‌ اداره‌ی‌دوم‌ ارتش‌، سپهبد خواجه‌نوری‌ رئیس‌ اداره‌ی‌ سوم‌ ارتش‌ و ارتشبد قره‌باغی‌ وزیر کشورتشکیل‌ گردید.

ابتدا سپهبد مقدم‌ گزارشی‌ از چند روز اخیر داد و اعلام‌ کرد فردا نیز قراراست‌ تظاهرات‌ و اغتشاش‌ صورت‌ بگیرد و ما به‌ عرض‌ اعلیحضرت‌ رسانده‌ایم‌ که‌ لازم‌است‌ حکومت‌ نظامی‌ شود.

همه‌ی‌ اعضای‌ جلسه‌ بر ضرورت‌ حکومت‌ نظامی‌ نظر دادند و بلافاصله‌شریف‌امامی‌ اعضای‌ دولت‌ را احضار و هیأت‌ دولت‌ با اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ جلسه‌مشترک‌ گرفتند و نظر شورای‌ امنیت‌ به‌ تصویب‌ هیأت‌ دولت‌ رسید. جلسه‌ در ساعت‌نزدیک‌ به‌ ساعت‌ ۲۴ خاتمه‌ یافت‌ و شریف‌امامی‌ نتیجه‌ را تلفنی‌ به‌ اطلاع‌ شاه‌ رساند.سپس‌ ارتشبد ازهاری‌ با شاه‌ صحبت‌ کرد و «بنا به‌ تصویب‌ اعلیحضرت‌ ارتشبد غلام‌علی‌اویسی‌ فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ و حومه‌ انتخاب‌ شد.»

سردمداران‌ رژیم‌ از حرکت‌ مردم‌ چنان‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بودند که‌ جرأت‌ به‌ تأخیرانداختن‌ یک‌ روز حکومت‌ نظامی‌ را برای‌ مطلع‌ کردن‌ مردم‌ نداشتند. نیمه‌های‌ شب‌دولت‌ اطلاعیه‌ای‌ تنظیم‌ کرد که‌ رادیو در اخبار صبح‌گاهی‌ آن‌ را قرائت‌ کرد، امّا اکثر مردم‌از آن‌ بی‌خبر بودند؛ خصوصاً که‌ آن‌ روز جمعه‌ بود و روزنامه‌ی‌ صبح‌ هم‌ منتشر نمی‌شد.دولت‌ در این‌ اطلاعیه‌ با اشاره‌ به‌ اطلاعیه‌ی‌ ۱۵ شهریور که‌ تظاهرات‌ را در معابر عمومی‌ممنوع‌ اعلام‌ کرده‌ بود و اشاره‌ به‌ راهپیمایی‌ ۱۶ شهریور اعلام‌ کرد «تنها برای‌ جلوگیری‌از خون‌ریزی‌ تظاهرات‌ غیرقانونی‌ و ضد ملی‌ آنان‌ تحمل‌ شد.» دولت‌ در این‌ اعلامیه‌ بامتهم‌ کردن‌ مردم‌ و نسبت‌ دادن‌ اعتراضات‌ آنان‌ به‌ «توطئه‌ی‌ عمیق‌ که‌ با پول‌ و نقشه‌ی‌خارجی‌ و تحریکات‌ بیگانه‌ هر روز ابعاد تازه‌ای‌ را دربرمی‌گیرد» اعلام‌ کرد: «به‌ منظورحراست‌ از موجودیت‌ و وحدت‌ ملی‌ و برای‌ آن‌ که‌ فرصت‌ داشته‌ باشد به‌ اقدامات‌ لازم‌در جهت‌ تأمین‌ هر چه‌ بیشتر رفاه‌ عامه‌ی‌ مردم‌ و حفظ‌ آهنگ‌ توسعه‌ی‌ سالم‌ اقتصادی‌ وانجام‌ سریع‌ و قاطع‌ اصلاحات‌ اداری‌ و تأمین‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و مبارزه‌ با فساد و فاسد وتأمین‌ آزادی‌های‌ واقعی‌ در جهت‌ رفع‌ علل‌ نارضایتی‌ مردم‌ و در محیطی‌ آرام‌ و با تلاش‌مؤثر به‌ نگرانی‌های‌ همگانی‌ خاتمه‌ دهد، ناگزیر حکومت‌ نظامی‌ را برای‌ مدت‌ شش‌ ماه‌در شهرهای‌ تهران‌، کرج‌، قزوین‌، قم‌، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان‌، اصفهان‌، شیراز،کازرون‌ و جهرم‌ اعلام‌ می‌نماید.» فرمانداران‌ نظامی‌ شهرها به‌ این‌ شرح‌ منصوب‌شدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری‌ (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی‌ (اصفهان‌)،سرلشکر بیدآبادی‌ (تبریز)، سرتیپ‌ عبدالرحیم‌ جعفری‌ (مشهد)، سرتیپ‌ شمس‌تبریزی‌ (اهواز)، سرتیپ‌ جهانگیر اسفندیاری‌ (آبادان‌)، سرلشکر کمال‌ نظامی‌ (قم‌)،سرتیپ‌ غفاری‌ (کازرون‌)، سرتیپ‌ شاپور میرهادی‌ (کرج‌)، سرتیپ‌ نعمت‌الله معتمدی‌(قزوین‌)، سرتیپ‌ نادور (جهرم‌).

پژوهشگر: روح الله حسینیان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.