جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
آموزش وپرورش در سیطره دولت سایه
وزیر آموزشوپرورش برکنار شد، وزیری که اساسا نباید وزیر میشد اما به دلیل نوع نگاه رئیسجمهوری، به وزارت رسید و سرانجام با خواست همان رئیسجمهور، مجبور شد مستعفی شود.
وقتی احمدینژاد رئیسجمهوری شد، برای انتخاب همکارانش در دولت، به سراغ کسانی رفت که سابقه مدیریتی در دولتهای خاتمی و هاشمی رفسنجانی نداشته باشند و این یکی از شعارهای دولت جدید بود که قصد دارد خانهتکانی کند و نسل جدیدی از مدیران اجرایی را به صحنه بیاورد. این اقدام، از نیازهای درونی انقلاب است و باید انتقال بیننسلی قدرت در درون جبهه انقلاب را یک ضرورت دانست، اما در عین حال، احترام و اعتماد به نسل بزرگی از مدیران استراتژیک و کلاننگری که با روش تجربه و خطا و با هزینه ملت، در طی حدود سه دهه گذشته در کشور تربیت شدند و فارغ از گرایشهای سیاسی و تمایلات حزبی، به درد کشور میخورند، ضرورت مهم دیگر است و اوج ضعف مدیریت و کجسلیقگی سیاسی است اگر از گردونه مدیریت کشور کنار گذاشته شوند و جای آنان را کسانی بگیرند که صرفا ارتباط حزبی و گروهی یا ارتباط دوستی با برخی صاحبان قدرت دارند.
در آموزشوپرورش پس از اقدام غیرقابل دفاع مرتضی حاجی در حذف معاونت پرورشی از ساختار وزارتخانه، نیازمند وزیری توانمند و دارای برنامه و باسابقه بودیم که دستگاه آموزشوپرورش را از اساس متحول کند و با احیای درست و اصولی معاونت پرورشی، کار پرورشی و آموزشی را در هم بیامیزد و شان و جایگاه این وزارتخانه را در تربیت نیروی انسانی آینده کشور ارتقا بخشد. در عمل رئیسجمهوری به سراغ چنین افرادی نرفت و کسانی مثل علیاصغر فانی ـ سرپرست وزارت آموزشوپرورش در آغاز کار احمدینژاد که شایسته این مسئولیت بودند - عملا از دستگاه آموزشوپرورش، کوچ کردند. در این شرایط، فرشیدی به وزارت رسید و هرچند یک بار در مجلس استیضاح هم شد اما در نهایت با خواست رئیسجمهوری از کار کناره گرفت.
درباره عملکرد فرشیدی در دوران وزارت و وضعیت آینده این وزارتخانه، نکاتی چند وجود دارد که از باب توجه به مهمترین و اصلیترین موارد، برخی از آنها را متذکر میشوم.
۱) فرشیدی برای اداره این وزارتخانه، دست پری نداشت و بدون یک برنامه کارآمد و موثر وارد میدان شد. از نظر سابقه مدیریتی هم در حد و قواره این وزارتخانه پرمسئله نبود. طبعا برای رسیدن به پست وزارت، اصلیترین عامل موثر برای او، گرایش سیاسی به دولت و پذیرش برخی پیششرطهای رئیسجمهوری و دوستان وی از سوی فرشیدی بود که افرادی چون فانی، حاضر به پذیرش آن شرایط نشده بودند. اصلیترین این پیششرطها، تصفیه وسیع و گسترده نیروهای متمایل به دولتهای قبلی در وزارت آموزشوپرورش بود. این کار نیز صورت گرفت و علاوه بر چهرههای سیاسی متمایل به خاتمی و هاشمی رفسنجانی، بسیاری از نیروهای مستقل و مدیران نخبه و کارآمد نیز تنها به این دلیل که در طیف دولت قرار نداشتند، کنار گذاشته شدند. تشخیص این امر نیز بر عهده یک کانون سیاسی هوادار دولت در درون وزارتخانه گذاشته شد که دولت سایه محسوب میشد و عملا وزیر و معاونان وی، از این کانون قدرت حساب میبردند و نظراتشان را به اجرا در میآوردند. حاصل این عملکرد کاملا سیاسی در حیطه وزارت آموزشوپرورش، تغییر کامل مدیران ستادی و مدیران سازمانها و ادارات بود و ترکش این رفتارها، دامن کارشناسان و نیروهای کارآمد مستقل را هم گرفت. البته این گونه تغییرات را در دولت قبلی هم شاهد بودیم اما این بار یک اتفاق دیگر هم افتاد و آن ممنوعیت بکارگیری این نیروهای تصفیه شده در حوزههای دیگر بود به گونهای که هیچ جایی جز تدریس در مدرسه برای آنان باقی نماند. البته مدتی بعد، موج دوم تغییرات هم آغاز شد و برخی از مدیرانی که از سوی فرشیدی و دوستان وی به کار دعوت شده بودند، نیز مشمول غضب شدند و به دلایلی از جمله مطیع کامل نبودن، کنار گذاشته شدند. واقعیت این است که تقریبا تمام یکی دو سال گذشته به همین تغییرات مدیریتی گذشت و تقریبا کار بایستهای برای ایجاد تغییرات بنیادین در آموزشوپرورش صورت نگرفت.
۲) احیای دوباره معاونت پرورشی و تربیت بدنی، یکی از اقداماتی بود که کاملا انتظار آن میرفت. پیشنمازی معاون پرورشی و تربیت بدنی شد و کارش را در شکلدهی به این معاونت با یک سلسله مطالعات و مشورتهای تخصصی آغاز کرد. نوع نگرش وی به کار تربیتی تاحدودی قابل توجه است، اما در دستگاهی که مدیریت آن را فرشیدی برعهده داشت، این نگاه مستقل، چندان طرفدارانی نیافت. یکی از موانع مهم برای عملیاتی شدن این نگاه، به نگرش حزبی و تنگنظرانه همان کانون قدرت و دولت سایه مستقر در وزارت آموزشوپرورش مربوط است که همچنان مانع بکارگیری عناصر توانمند مستقل در حیطه امور تربیتی میشوند. کار تربیتی در آموزشوپرورش، نمیتواند بازگشت به دوران گذشته باشد و پس از تجربه دوران فترت، اینک باید شکل و شمایل تازهای پیدا کند و متناسب با نیازهای نسل جدید، سامان یابد. این امر بدون داشتن سعهصدر در درون آموزشوپرورش و بدون بکارگیری هزاران نیروی توانمندی که از کار کنار گذاشته شدهاند و جذب هزاران مربی تازهنفس و کارآشنا، ناشدنی است. فرشیدی و دیگر کسانی که چون او میاندیشند و عمل میکنند، هرگز گزینه مناسبی برای احیای منطقی و روزآمد امور تربیتی نبوده و نخواهند بود.
۳) از مشکلات مهم فرشیدی در مدیریت وزارت آموزشوپرورش، به رسمیت نشناختن نهادهای مستقل صنفی و سیاسی فرهنگیان بود. در دوران مدیریت مرتضی حاجی، وی یک فرد مطلع را مامور ارتباط با این تشکلهای صنفی فرهنگیان کرده بود و همین تعامل منطقی و مثبت، باعث شد که یکی از بحرانهای مهم را پشت سر بگذارد. متاسفانه از آغاز کار فرشیدی در وزارت آموزشوپرورش، وی هیچ اعتنایی به این تشکلها نکرد ـ شاید به خاطر تبعیت از نگرش حاکم بر دولت ـ و در مقابل اعتراضها و تحصنهای آنها، راه مقابله و نفی در پیش گرفت. نتیجه این شد که تقریبا همه تشکلهای صنفی معترض، غیرقانونی و ممنوعالفعالیت شدند و با دستگیری و محاکمه و اخراج دهها تن از مسئولان این تشکلها و معلمان معترض، یک آتش زیر خاکستر فراهم شد که معلوم نیست اگر دوباره شعلهور شود، به چه میزان خسارت به همراه خواهد آورد. این سخن به این معنا نیست که در تمام این اعتراضات، حق با تشکلهای صنفی است و هیچگونه تخلفی از سوی آنان صورت نگرفته است اما بیتردید امنیتی کردن فضای آموزشوپرورش و دستگیری و محاکمه و محکوم کردن بسیاری از معلمان دلسوز و زحمتکش و ایجاد هراس در میان آنان، بدترین اقدامی است که میتواند از یک دولت و مدیر فرهنگی سر بزند. این اقدامات غلط باید از طریق به رسمیت شناختن تشکلهای صنفی و سیاسی فرهنگیان و تعامل مناسب با آنان و نقض محکومیتهای اداری و قضایی دستگیرشدگان فرهنگی، جبران شود و دولت از جمله با همکاری این نهادهای مدنی خودجوش، به حل معضلات آموزشوپرورش اقدام کند که شدنی است.
۴) برای اداره وزارت آموزشوپرورش، تنها باید به درون این وزارتخانه امید بست و وزیری که از بیرون این مجموعه برای وزارت معرفی شود، موفق نخواهد شد. گفته میشود معرفی علی احمدی به عنوان سرپرست وزارت آموزشوپرورش، با این هدف صورت گرفته است که وی بعدا به عنوان وزیر به مجلس معرفی شود. بنده ضمن ارادت شخصی به ایشان، بر این باورم که علیاحمدی به دلیل نداشتن سابقه کار و مدیریت در این وزارتخانه، با مسائل این حوزه، عمیقا آشنا نیست و مجموعا موفق نخواهد شد. اگر دولت نمیتواند به سراغ نیروهای توانمند و کارآمد مستقل برود و مثلا از دکتر علیاصغر فانی برای پذیرفتن این مسئولیت دعوت کند، دستکم باید کسی را به عنوان وزیر، جایگزین فرشیدی کند که با کار این وزارتخانه از مدرسه تا ستاد وزارتخانه، آشنا باشد و طرح و برنامه داشته و در میان مجموعه نیروهای این وزارتخانه، مقبولتر باشد.
۵ ) نمیتوانم از ذکر یک نکته دیگر خودداری کنم. با روی کار آمدن فرشیدی و به هنگام تغییر مدیران آموزشوپرورش، تقریبا در سراسر کشور شاهد برخی برخوردهای غیراخلاقی بودهایم. معمولا یکی دو ساعت یا یک روز مانده به تغییر یک مدیر، به او اطلاع داده میشد که خود را برای یک جلسه معارفه و تودیع آماده کند و مدیر مربوطه نیز در اوج غافلگیری، به این ماجرا تن میداد. ظاهرا خود فرشیدی هم مشمول همین روش شد و در حالی که سرپرست وزارت آموزشوپرورش از یک ماه و نیم قبل در جریان این تغییر و تحول بود و خود را برای تحویل گرفتن وزارتخانه آماده میکرد، اما خود فرشیدی در فاصله زمانی اندک ـ شاید چند ساعته و چند دقیقهای ـ مجبور به استعفا و انجام خداحافظی شد.
فاعتبروا یا اولیالابصار.
علی شکوهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست