پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

كثرت گرایی دینی


تكثر ادیان , یك واقعیت است سنتهایی دینی وجود دارد كه بر حسب آموزه ها مناسك , نهادها , متون دینی , تجارب و امید به آینده ,كاملا با هم متفاوت است

تكثر ادیان ، یك واقعیت است . سنتهایی دینی وجود دارد كه بر حسب آموزه ها . مناسك ، نهادها ، متون دینی ، تجارب و امید به آینده ،كاملا با هم متفاوت است . در این جا به كثرت گرایی دینی می پردازیم كه یكی از تفاسیر تكثر ادیان است . تكثر ادیان ، دارای تفاسیر گوناگون است و این خطر وجوود دارد كه از میان آنها ، یك تفسیر رسمیت یابد . تفسیر تقریبا رسمی كثرت گرایی ، چنین است : كلیه سنتهای دینی ، اعتبار یكسانی دارد . مفصل ترین بیان این نوع كثرت گرایی در سال ۱۹۸۹ ، در كتاب “ تفسیر دین ” ۲ پروفسور “ جان هیك ” آمده است . اثر دیگری كه در آن ، جان هیك سعی بلیغ نمود تا به انتقادات وارده پاسخ گوید، “ كلام مسیحی درباره ادیان ” ۳ است كه در سال ۱۹۹۵ منتشر شد . ما باتاكید بر همین اثر ، به بررسی كثرت گرایی دینی ، آن گونه كه در این اثر آمده است ، می پردازیم .

محتوای كثرت گرایی دینی

دست كم ، ادعاهای زیر ، هسته اصلی كثرت گرایی دینی را تشكیل می دهد : ۴

۱. هر دینی ، اساسا این پرسش را مطرح می كند كه “ چطور از وضع نابسامان موجود ، به آینده بهتر دست می یابیم ” .۵

۲. كلیه ادیان جهان ، پاسخی به سوالی واحد است .۶

۳. هر یك از ادیان جهان ، واقعیت پدیداری خاص خود را دارد .۷

۴. از آن جا كه هر یك از ادیان جهان ، دارای واقعیت پدیداری مخصوص به خویش است ، ادعاهای هیچ یك از این ادیان با ادیان دیگر ، تعارض ندارد .۸

۵. تا آن جا كه می توان گفت ، در هر یك از ادیان جهان ، پاسخ به این واقعیت پدیداری ، اثری مشابه دارد .

۶. كلیه ادیان جهان ، دارای اعتباری یكسان است .۹

۷. گزاره هایی كه به ظاهر ، بیان كننده دیدگاههای ادیان بزرگ جهان است ، واقعیت اسطوره ای دارد ؛ یعنی این گزاره ها بازگو كننده داستانهایی است كه منشأ عمل می گردد

۸. اگر رفتار ، درست باشد ، اساطیر نیز درست است دلیل مقبولیت كثرت گرایی دینی ، آن است كه این نظریه ، بهترین توضیح برای واقعیات اصلی تكثر ادیان به شمار می رود .

اندیشه اصلی كثرت گرایی دینی ، ازاین قرار است : فرد ، كار خود را با انتزاع آغاز می كند ، جای شناختها و چاره جوییهای مشخص را یك سوال مبهم می گیرد و سپس به مفهوم واقعیت پدیداری توسل می جوید . زبان “ شیء پدیدار ” در برابر “ شیء فی نفسه ” از فلسفه “ امانوئل كانت ” به ارث رسیده است . ارتباط نظریه كانت با كثرت گرایی دینی ، در ان است كه كلیه اشیایی را كه ادیان ، موجود می پندارند ، به این امر باز می گردد كه تنها وجود “ پدیداری‌” دارند . نه وجوود “ فی نفسه ” . هر پدیدار دینی خاص ، یك سنت دینی است كه در آن به ظهور پیوسته است و هر یك از سنتهای دینی ، ادعاهایی درباره “ پدیدارهای ” خاص خود دارد . به نظر می رسد كه پاسخ به “ پدیدار ” دینی خاص یكی از سنتهای دینی ، به همان اندازه پاسخ به “ پدیدار ” دینی دیگر در یك سنت دینی متفاوت ، مایه پرورش افراد نجیب می گردد .۱۱ بنابراین ، هر یك از سنتهای دینی ، كم و بیش ، به یك اندازه ، مایه پرورش نجابت می گردد . این مساله را می توان چنین بیان كرد كه تمام سنتهای دینی ،اعتبار یكسانی دارد . اگر ما در این جا دینی را حق می دانیم ، منظورمان این است كه توانایی پرورش نجابت دارد . به این ترتیب ، وقتی می گوییم : سنتهای دینی به ظاهر ، مدعی وجود اشیاست ، خود ، اسطوره ها و یا استعاره های عامی است كه نقششان ایجاد رفتار است ، حقانیت سنتهای دینی ررا به طور كامل ، از ان سلب كرده ایم . یك دلیل برای قبول چنین دیدگاهی ، این است كه چنین عقیده ای ، نسبت به هر نوع اعتقاد دیگر ، بهتر می تواند ، تكثر ادیان را تبیین كند .

برخی از پیامدهای كثرت گرایی مرتبط با دین

حال به برخی از پیامدهای كثرت گرایی مرتبط با دین اشاره می كنیم :

۱. گفته می شود : هر سنت دینی ، به واقعیتهای پدیداری می پردازد . طبق نظریه كثرت گرایی دینی ، یهوه ، الله ، براهمان ، جیوا و حقیقت بودا ، همه ، واقعیتهای پدیداری هستند . واقعیت پدیداری عبارت است از برایند تعامل قوای شناختی انسان و واقعیت ؛ یعنی همان چیزی كه كثرت گرایی دینی می گوید : هنگامی كه انسان در یك تجربه دینی ، به واقعیت پاسخ دهد ، به ظهور می پیوندد.

بنابراین ، واقعیت پدیداری . نحوه ظهور واقعیت برای انسان است . اگر موجود انسانی را نادیده بگیریم ، هیچ گونه واقعیت پدیداری نخواهیم داشت . كسی كه با زبان دو پهلوی كثرت گرایی دینی آشنایی نداشته باشد ، به آسانی نتیجه خواهد گرفت كه موجود پدیداری وجود ندارد . با این همه ، روح و جن برای كسانی كه ادعای تجربه آنها را دارند ، موجودات واقعی به شمار می آیند .

چیزهایی را كه سنتهای دینی ، موجود می پندارند ، در بهترین حالت ، مانند وجود رنگها در دیدگاه فلسفی مدرن است . در فلسفه مدرن ، وجود رنگها ، تاثیر اشیای بی رنگ بر قوای حسی شخص است . در این دیدگاه ، رنگها مفاهیم وابسته به ذهن است كه در تجارب ادراكی حاصل می شود ، نه صفاتی برای اشیا . بدین ترتیب ،كثرت گرایی دینی ، مدعی است كه وجود یهوه ، پدر ، الله و … وابسته به ذهن و تجارب ماست . به زبان ساده تر ، آنچه كثرت گرایی دینی درباره سنتهای دینی می گوید ، این است كه معتقدات دینی ، اصلا وجود ندارد . تا به این جا ، كثرت گرایی با طبیعت گرایی ، موافق است .

این امر ، هنگامی كاملا روشن می شود كه به این ادعای كثرت گرایی توجه كنیم : سنتهای دینی ، اسطوره ها و یا استعارات عامی است كه نه صادق است و نه كاذب ،بلكه مفید است . اگر انسان ادعا كند كه هیچ گلی وجود ندارد ، وجود گل را انكار كرده است . همچنین ، اگر بگوید تمام آنچه درباره گلها گفته می شود ، اسطوره یا استعارره ای است كه در صورتی كه منشأ رفتار خاص گردد ، مفید است ، باز هم انكار كرده است كه گلی وجود دارد . همین ادعا درباره خدا یا نیروانا صادق است .

۲. اگر كثرت گرایی دینی درست باشد ، هیچ كس از نوع مشكلاتی كه گفته می شود سنتهای دینی دارد ، نخواهد داشت . یكی از مشكلات دینی ، این است كه انسان اخلاقا موجود خوبی نیست . یك راه حل این مساله ، آنن است كه در عمل ، به گونه ای رفتار كنیم كه به این خوبی دست یافته ایم . اگر اموری كه سنتهای دینی ، آنها را باور دارد ، وجود نداشته باشد ، مسائلی كه ادیان برای انها راه حل ارائه می كنند ، برای هیچ كس مایه دغدغه خاطر نخواهد بود .

۳. از منظر كثرت گرایی دینی ، عمل تبلیغی ،محكوم است . هر مومنی ، پیرو هر دینی كه باشد ، اگر سعی كند دیگری را به كیش خود درآورد ، به عنوان خائن به صلح وتنوع خانواده بشری ، گناهكار تلقی می شود .۱۲ البته دعوت به كثرت گرایی ، شممول این حكم نمی گردد .

مقصود هر چه باشد ، روشن نیست كه انسان چگونه می تواند با قبول این عقیده كه “ آنچه ادیان ، موجود می پندارند ، وجود ندارد و آنچه از مسائل اصلی می دانند ، اصلا مساله نیست ” ، به كلیه ادیان ، كاملا احترام بگذارد . همین بیان برای قبول عقیده ای كه ادعاهای فوق را با ادعاهای متفاوت دیگری جایگزین سازد نیز صادق است ؛ ادعاهایی كه نمی گوید : هر چیزی كه سنتهای دینی به وجودش باور دارند و یا هر مساله ای كه این سنتها آن را جدی تلقی می كنند ، حتما وجود دارد . علاوه بر این ، در جهان دینی جدید ، كثرت گرایی ، خود ، به مثابه تلاشی به شمار می رود كه به واقعیت آنچه از مسائل مهم ما محسوب می شود ، اعتراف می كند ؛ اگرچه در عین حال ، راه حل خاص خود را ارائه می كند . بنابراین ، جای این سوال فلسفی ـ آنچه تا كنون گفته شده است ، برای این سوال ،جنبه مقدماتی دارد ـ باقی است كه چه دلیلی برای رد یا پذیرش كثرت گرایی دینی وجود دارد ؟

بحث انتقادی نخست ظاهرا این اندیشه كه همه تجارب دینی ، تجربه چیز واحدی است ، نامعقول می باشد . محتوا و شكل چنین تجرربه ای ، نشان نمی دهد كه این دیدگاه ، جز خیال بافی ، چیز دیگری باشد .۱۳ بنابراین ، در همین قدم اول ، مانع مهمی وجود دارد كه این نظریه برای ایجاد هر گونه امیدی ، ناگزیر باید از آن عبور كند .( فعلا بحث از این مانع را كنار می گذاریم )

مفاهیم انسانی

آنچه باید درباره كثرت گرایی بگوییم ، بستگی به این دارد كه ذهن انسان برای چه چیزهایی بیشتر اهمیت قائل است . نظریه كثرت گرایی دینی درباره حدود آنچه انسان نسبت به واقعییت ، صادق می داند ، ادعاهای متفاوتی دارد . دلایل فراوانی درباره این حدود ، ارائه شده است . یكی از این دلایل ، از مفاهیم انسانی سود می جوید .۱۴

مفهوم انسانی ، مفهومی نیست كه درباره انسان به كار می رود . بلكه چیزی است كه انسان ، ان را به كار می برد . كثرت گرایی دینی از این ادعا و یا ادعاهای شبیه آن استفاده می كند تا انكار كند كه مفاهیمی چون موجود خودآگاه یا ناخودآگاه ، درباره موجود واقعی به كار می رود .

بنابراین ، ادعای كثرت گرایی ، دو مرحله دارد :

۱.مفاهیم انسانی ، هر گونه مفهومی است كه انسان ، آنها را به كار می برد .

۲. هیچ مفهوم انسانی ، قابل اطلاق به واقعیت نیست .

این دو ادعا ، چیزی را تشكیل می دهد كه “ محدودترین قرائت ” كثرت گرایی دینی نامیده می شود . در این حالت ، كثرت گرا انكار می كند كه حتی بتوان وجود یا عدم را به واقعیت نسبت داد . همچنین ،كثرت گرایی دینی نمی پذیرد كه بتوان شماری از مفاهیم را به واقعیت نسبت داد ؛ ۱۵ اگرچه در عین حال ، مدعی است كه تنها یك مقوله به نحو شایسته معین شده است و آن ، مفهوم واقعیت است .۱۶ درنتیجه “ محدودترین قرائت ” كثرت گرایی دینی ، خود را نفی می كند : زیرا از واقعیت ، به گونه ای سخن می گوید كه درباره هیچ چیز نمی توان آن گونه سخن گفت.

كثرت گرایی ، همچنین اصرار دارد كه واقعیت ، متعالی است ؛ یعنی شرط وجود و عالی ترین خیر است ۱۷ و ادیان و تجارب دینی ، پاسخهای برای این واقعیت متعالی می باشند .۱۸ ولی اینها نیز مفاهیمم انسانی است و همان مانعی كه نمی گذارد مفاهیم ، به وسیله سنتهای دینی واقعی به كار رود ، مانع از به كار گرفتن این مفاهیم توسط كثرت گرایی دینی ـ كه احتمالا در پی فریب و تقلب نیست ـ می شود .۱۹ اما بر اساس “ محدودترین قرائت ” كثرت گرایی دینی ، درست نیست كه واقعیت را با عناوین متعالی شرط وجود و عالی ترین خیر و یا كمكی برای حصول تجربه دینی ، توصیف كنیم .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.