شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
جایگاه دین در اندیشه نظریه پردازان جهانی شدن
«نظریههای جهانی شدن و دین» کتابی است از «دکتر حسین کچویان» که به قرائت انتقادی نظریات جهانی شدن از منظر تئوریپردازان آن و جایگاه دین در این نظریهپردازیها میپردازد.
کچویان با مطالعهء انتقادی نظریات متفکرانی چون الوین تافلر، دیوید هاروی، فردریک جیمسون، امانوئل کاستلز، آنتونی گیدنز، فرانسیس فوکویاما، رابرتسون و بیر معتقد است که در این نظریات دین به عنوان مانع تصویر شده است و تلاش میشود که به حاشیه رانده شود.
او نظام ارزشی این متفکران را دنیاگرایانه میخواند و بر این باور است که آنها با اصل گرفتن تجدد از عهدهء فهم وعدههای جهانی ادیان و درک اندیشه و توان جنبشهای دینی و چرایی آنها برنمیآیند.
در حالی که از نظر کچویان، تنها نظم عامگرایانهء ممکن نظم دینی است چرا که هم وسعت وجودشناختی آن فراتر از جهان پدیداری است هم این که بر وجوه ذاتی انسان ابتنا دارد.
نگاه متفاوت و انتقادی «دکتر حسین کچویان» به «نظریهپردازی در علوم اجتماعی سکولار» قطعا رهیافتهای جالبی برای دوستداران علوم انسانی به همراه خواهد داشت.
جهانی شدن از یکسو به تخریب و انهدام نهادها، ساختارها، قواعد و الگوهای رفتاری متعلق به گذشته میانجامد و از سوی دیگر این فرآیند ایجاد نظامها، ساختارها، نهادها، اصول و ارزشها یا شیوههای رفتاری جدیدی را پایهریزی میکند.
اکنون این فرآیند کل ساکنان و جوامع جهان را از نظامهای اجتماعی - فرهنگی خود جدا کرده و در نظم عقلانی تجدد سازماندهی مجدد میکند.
حسین کچویان در کتاب «نظریههای جهانی شدن و دین» به مطالعهای انتقادی دربارهء نقش دین و کارکرد آن در تئوریهای جهانی شدن پرداخته است که در آن علاوه بر مطالعهء جدیدترین تئوریها در این رابطه، نگاه منتقدانهء کچویان به آن را مطالعه میکنیم.
کچویان معتقد است که در مرحلهء ابتدایی درک از جهانی شدن، در کل نوعی غفلت نسبت به دین وجود دارد زیرا اصولا افراد درگیر در این مباحث عمدتا سیاستمداران، اقتصاددانان و مدیران ارشد هستند.
اما با این حال به اعتبار پیوندی که این مرحله از نظریهپردازی با بحرانهای تجدد و سرمایهداری دارد بعضا به صورتی بسیار گذرا و جزیی، مسالهء دین و به ویژه مسالهء بیمعنایی زندگی و مشکلات فقدان معنویت، توسط افرادی که منظر یا دیدی جامعهشناسانه دارند نیز مطرح میشود.
در نخستین فصل کتاب نویسنده به خوانش آرا و اندیشههای «الوین تافلر» در این رابطه میپردازد.کچویان پس از شرح نظریهء تافلر مبنی بر عبور تمدن بشری از مرحلهء ابتدایی اقتصاد کوچنشینی و جمعآوری غذا به تمدن یکجانشینی کشاورزی و سپس گذر به تحولات عصر صنعتی و موج سوم دانشگرا، رویکرد تافلر را نسبت به حضور دین در صحنه خصمانه ارزیابی میکند زیرا وی تجدید حیات دین را در جهان کنونی امری میداند که بدوا قابل فهم نیست آن هم به این دلیل که مطابق نظریات متجددین و نظریههای دنیایی شدن عصر دین پایان یافته تلقی شده است.
با این همه تافلر میگوید، اگر این رخدادها [جنبشهای دینی] را بتوان در چارچوب نزاع و تصادم تمدنهای در حال زوال و در حال ظهور گذاشت موضوع به روشنی فهم خواهد شد.
او برای این که به خوانندگان خود کمک کند، به شکل غیرقابل فهمی آنها را به نزاع میان کلیسا و مسیحیت با تجدد علم و متجددین در جریان شکلگیری تمدن موج دوم یا عصر صنعت ارجاع میدهد که به این معنا آن چه در جریان احیای مجدد ادیان در پایان عصر صنعت یا موج دوم تمدنی میبینیم از قسم جدال میان نیروهای تمدن رو به زوال یعنی دین و نیروهای تمدن رو به صعود یعنی موج سوم تمدنی است.
اما کچویان در نگاهی انتقادی این تفسیر را اشتباه دانسته و میگوید که دین در جریان تحول اخیر به هیچ روی مقام و موقع دین در جریان قبلی را نداشته است و چه ادیان وحیانی سنتی و چه جنبشهای جدید معنویتگرا هیچ کدام پیوندی با تمدن موج دوم یعنی تجدد دنیاگرا نداشتهاند که بتوان آنها را به عنوان مدافعان موج دوم در قبال نیروهای موج سوم قرار داد.
در فصل دوم کچویان نظریههای جهانیشدن نسبت به دین را به دو دستهء جناح چپ تجدد و جناح راست تجدد تقسیم میکند.
در خوانش نظریههای چپ، کچویان به بررسی اندیشهء دیوید هاروی، فردریک جیمسون و امانوئل کاستلز پرداخته است.
کچویان رویکرد مارکسیستها به دین را تداوم رویکرد مارکس ارزیابی کرده که در آن به دین جنبهای حاشیهای داده شده است.
در این میان کاستلز با توجه به نقشی که برای حوزهء فرهنگ قائل است اهمیتی ویژه مییابد چرا که از دیدگاه وی سرعت و شدت تغییرات به همراه تخریبهای طبیعی ناشی از آن، خلایی را به وجود آورده است که از نظر وی جنبشهای دینی و بازگشت به دین پاسخ منطقی به آن است.
جهانی شدن سرمایهداری با درهم ریختن جهان گذشته از یک طرف و با از بین بردن روابط و بنیانهای اجتماعی قبلی موجبات ناامنی، رهاشدگی و تنهایی را فراهم آورده و از طرف دیگر نیز مبارزهء زندگی و بقا را تشدید کرده است. پس از از یکسو ما نیازمند یافتن نقاط اتکا و امنیت هستیم و از سوی دیگر باید خود را برای نیل به جایگاه مناسب در وضعیت تازه بیشتر آماده کنیم.
تحت تاثیر این نیازها و الزامات است که از نظر کاستلز این تمایل پیدا میشود که مردم «حول هویتهای اولیه: [ هویتهای ] دینی، قومی، ارضی و ملی» مجددا جمع شوند.
در صورت کلی جهانی شدن از نظر وی نیازهایی همچون نیاز به معنا، هویت و آرامش درونی را به وجود آورده است که ادیان از بهترین منابع تامین آن هستند.
از دیدگاه کاستلز با تنشی که بین خود و شبکه در این عصر اطلاعات پدید میآید و در نتیجه بحران هویت فرد جنبشهای دینی به افراد نوعی هویت محلی میبخشند و البته با ساختاریابی مجدد سرمایهداری و شکلگیری جامعهء جهانی به پایان عمر خود میرسند.
در اینجا کچویان کاستلز را ناتوان از درک واقعی وعدههای جهانی ادیان و همچنین دارا بودن منظری دنیاگرایانه معرفی میکند که از عهدهء درک اندیشه و توان جنبشهای دینی و چرایی آنها برنمیآید و صرفا آنها را در مرحلهء در حال گذار جوامع پیرامونی ارزیابی میکند.
در بررسی اندیشههای متفکران میانهرو و راستگرا، به اندیشههای آنتونی گیدنز و فوکویاما بیشتر پرداخته شده است.
در مطالعهء تفکر فوکویاما میخوانیم که از نظر فوکویاما جنبشهای دینی که در حال نقشآفرینی در صحنهء تاریخ بشری هستند، جاذبهء جهانی ندارند و نمیتوانند بدیلهای قابل قبولی برای زندگی کنونی جهان ارایه دهند.
کچویان این نظر را غربگرایانه و حاصل نگرش یکسویهء وی در کنار گذاشتن دین و مشخصا اسلام از میراث ایدئولوژیکی مشترک بشریت ارزیابی میکند.
از مهمترین متفکرانی که کچویان به نقد اندیشههای وی در این کتاب روی آورده است «بیر» است که از نظر وی ظهور دین و جنبشهای دینی و چیزی بیش از واکنشهایی به جهانی شدن نیست و در واقع نتیجهء طبیعی و بیبدیل یا اصل گرفتن تجدد است. به همین دلیل هم تصور این که نظمی جهانی بر پایهء دین ممکن باشد نیز توسط وی نفی میشود.حسین کچویان در جمعبندی خود بر این باور است که بیر با وجود نظرات فاخر خود و نگاه جامعتر نسبت به جایگاه دین در جهانی شدن در مقایسه با دیگر نظریهپردازان از اشکالات کلی نظریهپردازان غربی به دور نیست چرا که غربیها با اصالتدهی به ارزشهای دنیاگرایانهء خود آنها را به عنوان ارزشهای عام تبلیغ کرده و خواهان تبعیت کل نظامهای اجتماعی غیرغربی از این ارزشها هستند.
تجدد به عنوان نظمی خاص اجازه میدهد که سایر ارزشهای غیر دنیایی در آن داشته باشند. با این حال همان طور که دیدیم این جایگاه حاشیهای است و نمیتواند به عرصهء عمومی درآید زیرا منطق خاص آن با منطقهای دیگر قابل جمع نیست.
از دیدگاه کچویان اما تنها نظم عامگرایانه ممکن نظم دینی است چرا که هم وسعت وجود شناختی آن فراتر از جهان پدیداری است هم این که بر وجوه ذاتی انسان ابتنا دارد.
نشر نی «نظریههای جهانی شدن و دین» نوشتهء «دکتر حسین کچویان» را که منعکسکنندهء نظریات وی مبنی بر جایگاه دین در اندیشهء نظریهپردازان جهانی شدن و چرایی آن است در ۲۱۴ صفحه منتشر کرده است.
علیرضا نعمتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست