پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

مذهب علیه مذهب


مذهب علیه مذهب

هیچ جذابیتی در کلیت اجرایی نمایشنامه «همسایه آقا» به لحاظ عناصر دیداری نمی توان دید چیدمان صحنه به گونه ای است که از همان لحظات آغازین, می توان پایان کار را حدس زد

● نقد و بررسی نمایش همسایه آقا

▪ نوشته و کار: حسین کیانی

▪ محل اجرا: سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر

▪ بازیگران: هومن سیدی، فریده سپاه منصور، رویا میرعلمی و ...

گروه نمایش چریکه، در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر نمایشی را با عنوان (همسایه آقا) بر روی صحنه برده است. وجدان آگاه چنین حکم می‌کند که در روند تولید یک اثر نمایشی،‌ با نگرشی روانکاوانه و جامعه شناسانه به آن اثر نگریسته شود و تاثیرات سویی که ممکن است یک نمایش بر افکار جامعه بگذارد، مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و این امر وظیفه اصلی شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی است که در این حیطه فعالیت مستمر و مداوم دارند. متاسفانه بعضا مسئولین این امر، ضمن فراموش کردن رسالت خود، به نمایش‌هایی مجوز اجرا می‌دهند که نه تنها در رشد و تعالی افکار جامعه نقشی ندارند، بلکه در تخریب و تخطئه افکار عمومی تلاش می‌ورزند.

چنین نمایش‌هایی، گاه در احیای رفتارها و کردارهایی نامطلوب و ضد ارزش، می‌کوشند و گاه نیز با به کارگیری اسکاتولرژی، توهینی آشکار و مستقیم می‌کنند و وقتی با اعتراض منتقدی مواجه می‌شوند، این اعتراض را اعتراض‌هایی شخصی قلمداد می‌سازند و به جای اصلاح نظرات و برطرف کردن عیوب نمایش، منتقد را مورد تهدید و ارعاب قرار می‌دهند.

هیچ جذابیتی در کلیت اجرایی نمایشنامه «همسایه آقا» به لحاظ عناصر دیداری نمی‌توان دید. چیدمان صحنه به گونه‌ای است که از همان لحظات آغازین، می‌توان پایان کار را حدس زد. متن نمایش دچار آشفتگی معنایی است و نکته زیبا و قابل تاملی در آن مشهود نیست و آنچه که در پایان کار و در قالب دیالوگ‌هایی سطحی و ابتدایی و شعارگونه مطرح می‌شود، هیچ تناسبی دراماتیکی ندارد.

نویسنده کوشش کرده تا در فضایی خاص مسائلی را مطرح سازد که در حال حاضر منسوخ شده و در هیچ یک از مکان‌های مذهبی، چنین آ‌دمهایی را نمی‌توان یافت. او با ترفندی خاص و حتی می‌توان گفت شیطنت‌آمیز، رویدادهای نمایش را در صحن امامزاده (شاهزاده) حسین واگویه می‌کند. متولی و خدام این امامزاده کسی است که اعتقادی راسخ به دین و امامزاده ندارد و می‌کوشد که از این طریق و با فریفتن مسئولان مملکتی، به نان و نوایی برسد. همسرش نیز با باورهای سنتی و اعمالی غیر منطقی سعی دارد فرزندانش را متدین و معتقد بار آورد. با آب جوش آنها را تهدید می‌کند که نماز بخوانند و اعمالی از این قبیل که زائیده ذهنیت بیمارگونه نویسنده است.

فرزندان این خانواده هیچکدام بر مبنای دیدگاه‌های مادر که تاکید می‌کند فرزندانش را بدون وضو شیر نداده است، آدم‌هایی صالح و متدین جلوه‌گر نمی‌شوند و از اوباش و اراذل منطقه محسوب می‌گردند. تنها فرزند خانواده که دختری به نام کبوتر است و معتقد به باورهای دینی است، خل و چل معرفی می‌شود.

مادر نیز برای شفاعت آخرت و دخول در بهشت سعی دارد به گونه‌های مختلف فرزندانش را به جبهه گسیل دارد تا با شهادت آنان، او به بهشت وارد شود و در انتها نیز به اجبار آنها را به کربلا می‌فرستد تا به آرزوی دیرینه‌اش برسد اما پسران خانواده با هماهنگی پدر، چند روزی را از خانه دور می‌شوند و سرانجام با تن و بدن زخمی کبوتر، حضوری مجدد می‌یابند.

کارگردان که خود نویسنده متن نمایش نیز هست، از بر هم آمیختن چند مفهوم ارزشی (شهادت، بهشت و ...) نتیجه‌ای معکوس ارائه می‌دهد و با اطاله کلام و زیاده‌گویی‌های ملال‌آمیز و استفاده بهینه از طنز کلامی، به مسخ و تحمیق افکار جامعه می‌پردازد. میزانسن‌های تکراری و بسته، وجود تیپ‌های لمپن گونه و جوان‌های شرور و مزاحم که به هیچ عقیده‌ای پایبند نیستند،‌فضای نمایش را کسالت‌بار و آزاردهنده می‌سازد. بلاتکلیفی در شیوه بیانی و بازیهای نه چندان دلچسب، از نکات منفی کار است که بی‌هیچ توجیه منطقی شکل می‌گیرد و در نهایت به سردرد مخاطبان منتهی می‌شود.

مرکز هنرهای نمایشی و بویژه شورای نظارت و ارزشیابی، چرا به چنین نمایشی که تهی از بار معنایی غنی است و توهینی آشکار به جایگاه ویژه‌ای همچون شاهزاده حسین است، اجازه اجرا می‌دهد؟ در کدام نقطه سرزمین پهناور ایران چنین متولیان و خدامهایی را می‌توان یافت که با دیدگاه‌های صرفا مادی به خدمت در امامزاده‌ها مشغولند؟ آیا مطرح کردن موضوع شهادت و بهشت و اعتقادات دینی، آن هم با شکل و شمایلی سخره‌آمیز (طنزآمیز) توهینی آشکار به خانواده شهدا نیست؟!

حسین کیانی که خود را نویسنده و کارگردان این کار معرفی کرده،‌ آیا در این جامعه زندگی نمی‌کند؟ آیا باورهای حقیقی مردم را نمی‌شناسد؟ چرا با تاکید بر باورهای منسوخ، قصد دارد اعتقادات خاص جامعه را زیر سوال ببرد؟ کدام مادر در این سرزمین با آب جوش فرزندانش را نمازخوان بار آورده؟ کدام مادر حاضر است فرزندانش را به جبهه بفرستد که خود به بهشت رهسپار شود؟ آیا طرح چنین مفاهیم و مضامینی به جز استهزاء آمیز جلوه دادن دیدگاه‌های دین جامعه و گام نهادن در وادی مذهب علیه مذهب نیست؟