سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دست های خالی


دست های خالی

با مروری كوتاه بر مطالب منتشر شده توسط برخی رسانه های خاص شواهدی كاملا جدی می توان یافت از تلاش بی امان آنها در به وجود آوردن جبهه ها و مرزبندی های جدید میان نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی در قالب عنوان ها و توصیف های مختلف

وزیر اطلاعات با عباراتی كوتاه و كلی از رئوس پروژه هایی كه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در دستور كار دشمن است سخن گفت. رسانه های غربی خصوصا یكی دو سایت اینترنتی مانند روزآنلاین و بی بی سی فارسی كه نقش هماهنگ كننده جریان ضد انقلاب را برعهده دارند، مثل همیشه سعی كردند این صحبت ها را علائمی از شروع یك دوره جدید از بگیر و ببند و اعمال محدودیت بر فعالیت های روشنفكری و رسانه ای جلوه دهند.

از این سو اما تحلیلگران اصولگرا هنوز هیچ تحلیلی از اصل آنچه محسنی اژه ای تلویحاً درصدد بیان آن بود ارائه نداده اند، در حالی كه با اطمینان می توان گفت آنچه وزیر اطلاعات از آن سخن گفت تقریبا دقیق ترین اظهارنظر در جمع بندی پروژه هایی بود كه هم اكنون علیه اساس نظام جمهوری اسلامی در حال اجراست.

▪ محسنی اژه ای طرح های براندازی دشمن را در ۳عنوان خلاصه كرد:

۱) تلاش برای ایجاد شكاف و اختلاف میان نیروهای انقلاب

۲) تخریب فیزیكی و شخصیتی نیروهای انقلاب

۳) ناكارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی و براندازی نرم.

دقتی اندك در محورهایی كه وزیر اطلاعات از آنها سخن گفته نشان می دهد تقریبا تمامی طرح های براندازی دشمن- به استثنای مورد مربوط به تخریب فیزیكی كه ظاهرا چندان هم جدی نیست- «ماهیت رسانه ای» دارد و طی حدود یك سال گذشته تعقیب این محورها دغدغه اصلی برخی رسانه های خاص بوده است.

با مروری كوتاه بر مطالب منتشر شده توسط برخی رسانه های خاص شواهدی كاملا جدی می توان یافت از تلاش بی امان آنها در به وجود آوردن جبهه ها و مرزبندی های جدید میان نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی در قالب عنوان ها و توصیف های مختلف.

بسیاری از جبهه بندی های سیاسی در ایران پیش از آنكه وجود واقعی پیدا كنند- بعضی از آنها هنوز هم وجود خارجی ندارند- وجود رسانه ای پیدا كرده اند.

جالب تر از این مواردی را می توان سراغ گرفت كه به رسانه ها اگر نگاه كنید چنین به نظر می رسد كه جنگی خونین میان فلان و بهمان گروه یا رجل سیاسی در جریان است در حالی كه آنچه واقعا میان آنها وجود داشته از حد یك بحث متعارف سیاسی فراتر نمی رفته است. همینطور صفحات برخی روزنامه ها و سایت های اینترنتی مملو از شواهدی است كه از پروژه های پی درپی آنها برای تخریب شخصیت های وجیه و دلسوخته انقلاب حكایت می كند. در مواردی این رسانه ها تصویرهایی چنان تحریف شده و بغض آلود از برخی افراد و جریانات به دست داده اند كه وقتی امكان دیداری رو در رو برای بعضی با آن افراد تخریب شده دست می دهد، به سختی می توانند باور كنند این كه می بینند همان است كه تا دیروز در فلان روزنامه و سایت درباره اش می خوانده اند. نمونه های مربوط به تلاش برای ناكارآمد نشان دادن دولت جمهوری اسلامی خصوصا پس از روی كار آمدن دولت نهم «عیانی» است كه حاجت به بیان ندارد.

ساده ترین نتیجه ای كه از این تحلیل ابتدایی می توان گرفت این است كه آنچه وزیر اطلاعات از آن به عنوان پروژه های براندازی یاد كرده چند ماه است كه به طور جدی در دستور كار برخی روزنامه ها و رسانه های خاص قرار دارد. به عبارت دیگر پروژه های براندازی دشمن به یك معنا بهتر از هر جای دیگر لابلای مطالب برخی رسانه ها ظهور می كند و وزیر اطلاعات هم در مقام افشای پروژه براندازی دشمن- اسمی كه ممكن است اندكی رعب آور باشد- كاری جز توصیف فعالیت روزمره برخی رسانه ها انجام نداده است.

اینكه رسانه ها در كشوری بدل به ابزار براندازی شده باشند چندان عجیب نیست. این در واقع بخشی شناخته شده از تئوری براندازی نرم است كه تاكید می كند در مقابل یك تلاش دستجمعی برای براندازی یا باید بی تفاوت باشند یا به آن بپیوندند.

به وجود آمدن چنین دیدگاهی از حیث روانشناختی جز با یك عملیات رسانه ای مستمر و برنامه ریزی شده امكانپذیر نخواهد بود. آنچه عجیب است این است كه به نظر می رسد غربی ها روی رسانه به عنوان «اصلی ترین» ابزار برای مواجهه با نظام جمهوری اسلامی حساب كرده اند. این رویكرد را البته نباید ناشی از این دانست كه آمریكایی ها دریافته اند قدرت رسانه بیشتر از دیگر ابزارهای براندازی است، بلكه احتمالاً اقبال آنها به این روش بیش از هر چیز ناشی از این است كه احساس می كنند دستشان پاك خالی است و ابزار دیگری باقی نمانده است. همه روش هایی كه به نوعی امكان بهره برداری از آنها برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی وجود داشت، تا امروز به حداكثری ترین شكل ممكن از جانب غربی ها به كار گرفته شده و امتحان پس داده است.

عملیات روانی- رسانه ای ظاهرا آخرین تیر مانده در این تركش است كه ناچار باید آن را هم آزمود. این انتخابی از سر ناچاری و اضطرار است نه محصول تدبیر و اختیار. به تعبیر دقیق تر روی آوردن به جنگ رسانه ای و استفاده از ترفندهای عملیات روانی و سرمایه گذاری فوق العاده روی آن قبل از هر چیز نشان از آن دارد كه دشمن در كمال ناامیدی خود را ناگزیر از پیمودن راه هایی می بیند كه اگرچه چندان قوتی و قدرتی در آن و امیدی به ثمربخشی آن نیست لیكن تنها راه باقی مانده است و آن سوتر در صورتی كه این روش هم به نتیجه نرسد، باید ختم پروژه های پی درپی براندازی را اعلام كنند.

با این وجود می توان حدس زد كه نبرد نرم طی ماه های آتی در فضای رسانه ها اوج خواهد گرفت. انتخابات مجلس هشتم بی گمان نفتی بر این آتش خواهد فشاند اما اصل قصه همان طراحی مفصلی است كه برای استفاده از ظرفیت رسانه ها برای گشودن جبهه های جدید پیش روی سرمایه های ملی خصوصا جبهه اصولگرایان انجام شده است.

مهدی محمدی



همچنین مشاهده کنید