چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

خورشید در خاك


خورشید در خاك

ماجرای عاشورا یكی از دراماتیك ترین اتفاقات تاریخ اسلام است در واقع در ماجرای عاشورا تمامی عناصر درام به شكلی كاملاً كلاسیك به چشم می خورد

ماجرای عاشورا یكی از دراماتیك‌ترین اتفاقات تاریخ اسلام است. در واقع در ماجرای عاشورا تمامی عناصر درام به شكلی كاملاً كلاسیك به چشم می‌خورد.

هر چند تا به امروز هیچ اثر سینمایی كه به صورت مشخص به ماجرای عاشورای حسینی بپردازد، ساخته نشده است. بخشی از این هم به حساسیت و اهمیت فوق‌العاده عاشورا باز می‌گردد و این كه اگر قرار است در این زمینه فیلمی یا مجموعه‌ای ساخته شود، باید به اثری قابل توجه بینجامد.

در این سال‌ها یكی دو فیلمساز آمادگی خود را برای ساخت فیلمی درباره امام حسین(ع) و ماجرای عاشورا اعلام كرده‌اند ولی هنوز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته. جدای از اینها، سینمای ایران ارجاعاتی به ماجرای عاشورا داده است كه چند مجموعه شاخص آن در اینجا مورد بررسی قرار گرفته است.

● اولین تجربه جدی

در شرایطی كه در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای ایران هنوز به جایگاه تثبیت شده‌ای نرسیده بود، «سفیر» به عنوان یك تولید عظیم مذهبی مقابل دوربین رفت؛ فیلمی كه بعدها از آن به عنوان نخستین پروژه بلند پروازانه سینمای پس از انقلاب یاد شد.

«سفیر» به عنوان محصول سمعی و بصری سپاه پاسداران با گروهی حرفه‌ای مقابل دوربین رفت. فرامرز قریبیان، جلال پیشوائیان و عزت‌الله مقبلی نقش‌های اصلی را بازی كردند و نعمت حقیقی و جمشید الوندی فیلمبرداری فیلم را برعهده گرفتند.

فریبرز صالح كارگردان سفیر، از كارگردانان قدیمی تلویزیون بود كه به عنوان اولین تجربه بلند سینمایی‌اش، این فیلم را مقابل دوربین برده بود. «سفیر» به ماجرای قیس‌ابن مسهر از یاران وفادار امام حسین(ع) می‌پرداخت.

قیس به عنوان نماینده امام حسین(ع) با پیامی برای مردم كوفه به سوی این شهر می‌شود. در طول راه، اتفاقاتی برای قیس می‌افتد و در نهایت به وسیله سربازان ابن‌زیاد والی كوفه دستگیر شده زندانی می‌شود. قیس‌ابن‌مسهر در زندان، زندانیان را می‌شوراند و به همین خاطر او را به زندان شهر كوفه منتقل می‌كنند.

ابن‌زیاد به پیشنهاد یكی از مشاورانش، از قیس می‌خواهد كه در یك سخنرانی به مردم اعلام كند كه امام قصد بیعت با یزید را دارد. در روز موعود، اما قیس علیه یزید سخن می‌گوید و ابن‌زیاد هم پس از سركوب مردم، قیس را از بالای یك ساختمان بلند به پایین انداخته و او را به شهادت می‌رساند.

«سفیر» به عنوان یكی از اولین تجربه‌های مهم سینمای ایران در پرداختن به تاریخ اسلام و یكی از ماجراهای منتهی به عاشورای حسینی، واجد ویژگی‌هایی بود كه می‌تواند به تداوم تولید چنین فیلم‌هایی بینجامد.

هر چند دشواری‌های تولید چنین آثاری باعث شد تا تجربه «سفیر» تداومی نداشته باشد. با توجه به شرایط آن روز سینمای ایران، اولین ساخته فریبرز صالح را می‌توان اثری حرفه‌ای و آبرومند دانست.

«سفیر» فیلمی كاملاً قصه‌گو بود كه به نظر می‌رسید، سازندگاش در روایت داستانی دینی، به نمونه‌های سینمای كلاسیك نظر داشته‌اند. «سفیر» اكران موفقی داشت و بعدها بارها در مناسبت‌های مذهبی از تلویزیون پخش و با استقبال بینندگان مواجه شد.

● تداوم فرهنگ عاشورا در دفاع مقدس

یكی از مهمترین جلوه‌های ماجرای عاشورا در سینمای ایران را باید در آثار دفاع مقدس سراغ گرفت. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دفع سلحشورانه رزمندگان، با نوعی تداعی عاشورای حسینی همراه بود؛ چیزی كه كاملاً در دل فرهنگ جبهه تنیده شده و طبیعی بود كه در آثار سینمایی نیز انعكاس یابد.

در این زمینه می‌توان به دو نمونه شاخص اشاره كرد؛ فیلم‌های «پرواز در شب» و «مهاجر». رسول ملاقلی‌پور در «پرواز در شب» برای اولین بار در سینمای ایران، فیلمی را مقابل دوربین برد كه نه از روی آثار جنگی خارجی، كه براساس حال و هوای حاكم بر جبهه‌ها شكل گرفته بود. «پرواز در شب» به عنوان اولین تجربه واقع‌گرایانه سینمای ایران از جنگ تحمیلی، كوشید تا به تداعی ماجرای عاشورا نیز بپردازد.

ملاقلی‌پور در دل روایت داستان مقاومت نیروهای ایرانی به فرماندهی مهدی نریمان، اشاراتی به ماجرای عاشورا نیز داشت. چنانكه تشنه لبی رزمندگان ایرانی را به شهادت نیروهای امام حسین با لب تشنه پیوند داد و موفق شد این نكته را عینیت ببخشد: این كه حماسه دفاع مقدس حاصل تداوم فرهنگ عاشورا است.

چنین رویكردی را ابراهیم حاتمی‌كیا در فصل پایانی «مهاجر» به كار گرفت. «مهاجر» نیز مانند «پرواز در شب» كاملاً مبتنی‌بر اتفاقات واقعی پشت خاكریزها شكل گرفته و حاصل تجربیات دست اول سازنده‌اش از جبهه بود؛ در فصل پایانی و شهادت قهرمان اصلی، نمایش خیمه‌های به آتش كشیده شده ارجاعی هنرمندانه از ماجرای كربلاست.

● بیان غیرمستقیم

تعدادی از فیلمسازان به شیوه‌ای تلویحی اشاراتی به ماجرای عاشورا و اما‌م حسین(ع) داشته‌اند. نوعی بیان غیرمستقیم كه به واسطه آنكه هنرمندانه پرداخت شدند در یادها مانده‌اند.

«نیاز» ساخته علیرضا داودنژاد را می‌توان یكی از شاخص‌ترین آثاری دانست كه در این رده جای می‌گیرند. داودنژاد در تعدادی از آثارش به نوعی به ماجرای كربلا ارشاراتی داشته است.

این را حتی می‌شود در فیلم «نازنین» هم مشاهده كرد كه در یكی از فصل‌های فیلم، كاراكترها در خیابان و در كنار دسته‌‌های عزاداری مشاهده می‌شوند.

در فیلم «نیاز» وقتی علی به مادرش می‌گوید كه باید در مقابل ظلم ایستاد به جمله‌ای از امام حسین(ع) با همین مضمون اشاره می‌كند.

در انتها وقتی علی با جوانمردی شغلی را كه به سختی به دست آورده را به رقیبش می‌سپرد؛ در نمایی گذار او را در حال كار در یك كارگاه علم‌سازی می‌بینیم كه باز به نوعی یادآور عاشورا و امام حسین(ع) است.

ویژگی بارز این سكانس كه باعث عمق و تأثیرگذاری‌اش شده، این است كه داودنژاد هیچ تاكید اضافه‌ای كه باری از شعار را به این سكانس اضافه كند، ندارد. در واقع همین بیان غیرموكد و هنرمندانه باعث غنای بیشتر این فصل شده است.

چنان كه می‌توان از آن به عنوان یكی از نمونه‌های به یادماندنی سینمای ایران در ارجاع به فرهنگ عاشورا یاد كرد.

پرداختن به مضامین عاشورایی در دل جامعه معاصر یك نمونه به یادماندنی دیگر هم دارد كه اتفاقاً نه در دل یك سكانس بلكه به سراسر اثر تسری یافته است.

كیومرث پوراحمد در فیلم «به خاطر هانیه» فیلمی با این مضمون را روایت كرد: اهالی روستای تنگك، ناخدا علو را مسئول غرق شدن عده‌ای از صیادان می‌دانند، ناخدا علو با خانواده‌اش تنگك را ترك می‌كند و به روستای دیگری می‌رود.

پس از مرگ ناخدا، پسر نوجوانش، بشیرو نان‌آور خانواده می‌شود. او با یك گاری دستی باربری می‌كند، آن هم در حالی كه خواهر كوچكش هانیه فلج است. بشیرو برای شفای هانیه نذر كرده كه در شب عاشورا دمام بزند.

او با قبول همه سختی‌ها می‌پذیرد كه به تنگك بازگردد تا گهواره حضرت علی‌اصغر(ع) را برای مراسم عاشورا بیاورد، سرانجام نیز در شب عاشورا نذر خود را ادا می‌كند.

پوراحمد در «به خاطر هانیه» با پرداختن یك مراسم آیینی كه سنت اهالی جنوب كشور در عزاداری برای امام حسین(ع) است، كوشیده تا مفهومی دینی را دل یك فیلم كودك و نوجوان بیان كند.

«به خاطر هانیه» به خصوص به واسطه پرداخت موفق سكانس‌های دمام زدن بشیرو، جزو آثار موفق در این زمینه به شمار می‌آید.

● عصر روز دهم

اما شاخص‌ترین تجربه سینمای ایران در پرداختن به مفاهیم عاشورایی فیلم «روز واقعه» است. «روز واقعه» كه براساس فیلمنامه‌ای از بهرام بیضایی ساخته شده، ماجرای عبدالله جوان نصرانی تازه مسلمان شده‌ای است كه در روز عروسی خود با راحله، ندایی می‌شنود كه كسی را به یاری می‌خواند.

عبدالله پس از چند بار شنیدن آن صدا، منقلب شده و مجلس عروسی را ترك می‌كند. عبدالله به جستجوی صدا برمی‌آید. آن هم در حالی كه برادران متعصب راحله ترك مجلس عروسی را توهینی به خود دانسته و در پی‌اش روان می‌شوند.

عبدالله در طول مسیرش با اتفاقاتی روبه‌رو می‌شود و به نشانه‌هایی برمی‌خورد كه نشان دهنده این است كه امام حسین(ع) می‌دانسته او در جستجوی صدایی كه به یاری‌اش می‌طلبد می‌رود.

عبدالله به تاخت بیابان‌ها را طی می‌كند و خود را به صحرای كربلا می‌رساند. منتها وقتی به كربلا می‌رسد كه عصر روز عاشورا است. جمله‌های انتهایی عبدالله در «روز واقعه» جزو به یادماندنی‌ترین دیالوگ‌های تاریخ سینمای ایران‌اند. آنجا كه عبدالله می‌گوید:«من خورشید را در خاك دیدم. من حقیقت را بر نیزه دیدم.»

فیلمنامه «روز واقعه» در اوایل دهه ۶۰، توسط بهرام بیضایی نوشته شد. با توجه به ارزش‌های این فیلمنامه و پرداخت جالب توجه‌اش به ماجرای عاشورا، از همان ابتدا بنا بر این بود كه فیلمی به یاد ماندنی از آن ساخته شود.

«روز واقعه» تولید دشواری داشت، چنانكه یك‌بار توسط شهرام اسدی در سال ۱۳۶۸ مقابل دوربین رفت و دچار توقف شد. چند سال بعد تولید «روز واقعه» به بخش خصوصی واگذر شد و بار دیگر شهرام اسدی آن را با حضور گروهی حرفه‌ای مقابل دوربین برد.

«روز واقعه» را می‌توان فیلمی جذاب و خوش‌پرداخت دانست. ساخت و پرداختی حرفه‌ای از فیلمنامه‌ای غنی به اثری به یادماندنی در این عرصه انجامید. هر چند چنین تجربه‌ای دیگر در سینمای ایران تكرار نشد.