جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
فرهنگ, خودآگاهی و اینترنت
روانشناسان فرهنگی برای مدتی به دلیل طرح این مسأله مشهور بودند كه خودآگاهی یا شناخت خود تا حد زیادی تحت تأثیر مرزهای فرهنگی و ساختارهایی همچون جغرافیا قرار میگیرد:به عنوان مثال،فرهنگ كشاورزی و مبتنی بر نظام اشتراكی در قیاس با فرهنگهای به اصطلاح غربی یا فردگرا مستقلترند.فناوریهای ارتباطی مدرنی همچون اینترنت تمایرات بین فرهنگها را كمرنگ كرده است.مرزهای جغرافیایی را از میان میبرند و مسایل جدیدی را درخصوص مفاهیم روانشناسی خود(۲) پدید میآورند. در مقاله حاضر مفاهیم (معانی) روانشناختی این شبكه جهانی به مثابه بافتی فرهنگی را بررسی میكنیم.همچنین به این سؤال نیز میپردازیم كه آیا اینترنت مفهوم مستقل و انفرادی (فردی) خود را تقویت میكند؟
مسلماً فناوریهای ارتباطی همچون اینترنت قادرند مرزهای جغرافیایی را برداشته و تمایزات میان آنچه فرهنگهای سنتی خوانده میشود را از میان ببرند.بنابراین،این فرهنگها و افراد موجود در آنها چه معنایی دارند؟معنای روانشناسی خود چیست؟در این مقاله برآنم تا معانی روانشناختی این شبكه را به مثابه بافتی فرهنگی بررسی كنم همچنین به این سؤال هم پاسخ خواهم گفت كه آیا اینترنت مفهوم مستقل و فردی خود را تقویت میكند؟این مقاله كوششی است در جهت دستهبندی برخی آرایی كه خود مقدمهایاند برای مطالعه تجربی رابطه بین خودآگاهی،فرهنگ و كاربرد اینترنت.در ابتدا نگاهی گذرا داریم به وضعیت استفاده از اینترنت و آنچه روانشناسان تاكنون در باب تأثیر [آن] بر افراد بیان كردهاند.هسته اصلی این پژوهش برخاسته از یك رویكرد فرهنگی به روانشناسی است كه میكوشد تا تجربه انسان و مفهوم خود را درارتباط با فرهنگ كه برای بررسی فرهنگ اینترنت وتأثیر آن بركاربرانش ضروری است،بافتی كند.
●زندگی آنلاین
بنابر آمار ۶۶میلیون آمریكایی در سال ۱۹۹۸ آنلاین بودند،این رقم در سال ۱۹۹۹ ،۸۳ میلیون(۳) و اكنون بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده آنلاین هستند.(۴) مردم آمریكا در كل درخصوص استفاده از اینترنت و افزایش دسترسی به آن نظر مساعدی دارند(خوشبیناند).(۵)ما شاهد اشتیاقی مهار ناشدنی به اینترنت هستیم.طبق نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ(۶) مردم برخی امور خود از جمله كسب اطلاعات(۹۵% كاربران)،ایمیل (۸۹%كاربران)،چت (۲۱% كاربران) و خرید (۴۵% كاربران) را به صورت آنلاین انجام میدهند. شاید مهمترین نكته این باشد كه بیش از نیمی از آمریكاییها در خانه خود به اینترنت و ایمیل دسترسی دارند.(۷)
به رغم دغدغه های اخیر در خصوص ایمنی آنلاین،انگیزه مردم از استفاده از اینترنت برای مقاصد تجاری همچنان مشخص نیست.نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد كه مردم درخصوص كامپیوتر و اینترنت نظر بسیار مساعدی دارند. از میان كسانی كه از اینترنت استفاده میكنند،۷۲% از كاربران آمریكایی معتقدند كه این وسیله زندگی آنها را بهبود بخشیده است.(۸) در نظرسنجی مشتركی كه توسط رادیو سراسری ملی،بنیاد خانواده كایزر(۹) و مدرسه دولتی كندی دانشگاه هاروارد انجام شد،نتایج تقریباً یكسان بود.(۱۰) جای تعجب نیست كه این نظرسنجی نشان داد كه کودکان در قیاس با والدین خود نسبت به اینترنت خوشبینترند.اما این نتایج با دغهدغههای مربوط به تأثیر شخصی فناوری بر روابط اجتماعی و زمان كمتری را با خانواده سپری كردن تناسب دارد.
محققان اخیراً سرگرم بررسی این مسأله هستند كه چگونه رشد استفاده از فناوری اطلاعات،بر افراد و جامعه در سطح گستردهتر تأثیر میگذارد.
●استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی
مطالعات اخیر مسایلی را درخصوص تأثیرات منفی بالقوه رسانههای جدید پدید آورده است.
دانشمندان علوم اجتماعی هر روز بیش از پیش درخصوص تأثیرات شناختی و عاطفی شبكه بر كاربرانی بحث میكنند كه توجه ویژه آنها به پتانسیل موجود در ارتباطات نوشتاری اینترنت به مثابه ابزاری در جهت ایجاد ارتباطات اجتماعی است.خاصه در میان روانشناسان، مجموعهای از اسناد در حال شكلگیری است كه به برخی تناقضات شگفتانگیز و قابل توجهی اشاره دارند.در ظاهر امر،به نظر میرسد فناوری،روابط اجتماعی را تقویت میكند در عین حال روان شناسان در پی اثبات خلاف این قضیه در مورد كاربران هستند.روانشانسان دانشگاه كارنگی ملون در این خصوص پژوهش مفصلی را انجام دادهاند.(این پژوهش را هنرمندان (بازیگران) برجسته رسانههای جدید به لحاظ مالی بسیار حمایت كردند).(۱۱)محققان(۱۲) نحوه تأثیر ارتباطات بر متغیرهای سازگاری اجتماعی را بررسی كردهاند.آنچه یافتند عبارت بود از رابطه ای به ظاهر متناقص میان افزایش ارتباطات و افزایش انزوای اجتماعی.اینترنت افزایش بالقوهای در شماری از روابط اجتماعی ایجاد میكند در عین حال،در بسیاری از موارد،آن روابط به نحو آشكاری باروابط آفلاین افرادمتفاوت است.افرادآنلاین تمایل دارند بهترین چهره را از خود عرضه كنند تا در واقع خود ایدهآل خود را عرضه كنند. (۱۳) این مسأله تفاوتی با آنچه ما در دنیای آفلاین انجام میدهیم ندارد اما فضای ساختگی ارتباط آنلاین، بسیاری از اطلاعات موجود در ارتباط آفلاین را از میان میبرد. بسیاری ازكاربران شبكه تنهابمنظور اینكه دریابندشخصی كه آنها بطور آنلاین او را میشناسند،دقیقاً همان شخصی نیست كه بطور آفلاین در نظر دارند،ارتباطات آنلاین خود را افزایش میدهند.(۱۴)من در اینجا قصد بزرگ كردن داستانهای مردان ۵۰ سالهای كه خود را به شكل دخترهای نوجوان درمیآورند ندارم،اما در مصاحبهای كه با مردم داشتم،اغلب آنها معتقد بودند در بیان هویت خود صادقاند و احساس میكنند كه مخاطب آنها نیز در اینترنت صادق است.آنها همچنین ابراز می نمودند که چگونه در ارتباط حضوری با افراد،تقریباً با عكسی مواجه نشدند كه برایشان بیگانه باشد.(۱۵) برخی جایگاههای ارتباط آنلاین،بحثهای خارج از موضوعات تعریف شده در فهرست ایمیل،تابلوی اعلانات یا اتاق چت را تشویق میكنند.نكته جالب اینكه سندی بیاعتبار میگویدهمجنس بازان زن و مرد در انتقال روابط از آنلاین به آفلاین موفقترند.(۱۶)از دیگر فاكتورهای مؤثر آنست كه گفتمان آنلاین در قیاس با ارتباط آف لاین آهستهتر و زمانبرتر است.بنابراین یكی دیگر از شرایط، شرایطی است كه افراد در آن،زمان را به طور آفلاین و دور از شبكه سر میكنند و كمتر به ارتباطات اجتماعی آنلاین میپردازند.
پژوهش دانشگاه كارنگن ملون نشان میدهد زمانیكه صرف ارتباط اجتماعی رودررو میشود، بر سازگاری، انزوا و رفتار اجتماعی تأثیر میگذارد(۱۷) و این یافتهها در شرایط دیگر نیز عیناً اجرا شدهاند.شركتكنندگان پژوهش دانشگاه استنفورد نشان دادند كه آنها زمانی را كه صرف ارتباطات آنلاین میكنند به قیمت از دست دادن زمان برای سایر فعالیتهای اجتماعی است.(۱۸)پژوهشی كه به طور مستقیم به رابطه بین استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی پرداخته بود نشان داد كه بین تعداد ساعاتی كه صرف اعتبار آنلاین؛ انزوای اجتماعی و عاطفی میشود رابطه آشكاری وجود دارد.(۱۹) در پژوهشی كه اخیراً در مورد ۱۳۰۰ دانشجو در ۸ مؤسسه انجام گرفته است، ۱۰% از شركتكنندگان در این پژوهش،از اینترنت برای سنجش میزان تأثیر آن در مطالعاتشان استفاده كردند.(۲۰) این یافتهها واكنشهایی را در پی داشته است.در عین حال،تنها در جاهایی كه كانالهای ارتباطی آفلاین و نیز آفلاین وجود داشتهاند،نتایج متضاد بدست آمده است.به عنوان مثال در اثر اخیری از پروژه اینترنتی پیو،(۲۱) مشخص شد كه زنان،اینترنت را فرصتی برای گسترش ارتباطات اجتماعی نهادینه شده،ارتباط با دوستان و خانواده دانستهاند ومعتقد بودند كه اینترنت سبب میشود احساس وابستگی و تعلق بیشتری كنند و این وسیله به لحاظ عاطفی آنها را تقویت میكند.بنابر پژوهشهای روانشناختی انجام شده درخصوص تأثیر رسانههای جدید بر جامعه، پیشكشیدن كابوس اعتیاد به اینترنت یا بحث درباره ی اینكه آیا كامپیوترها اذهان ما را مختل می كنند،بیهوده است.آنچه از همه جالبتوجهتر است، عدم موفقیت در بافتی كردن تجربه فردی كاربر اینترنت در یك بافت اجتماعی وسیعتر است.اینگونه مطالعات صرفاً بر متغیرهای شخصیت تأكید دارند و به بافت فرهنگی تجربه انسانی كاری ندارند.مطمئناً بسیاری خواهند گفت كه این بررسیها خارج از حوزه روانشناختی است.اما سنتی دیرپا در روانشناسی وجود دارد تحت عنوان روانشاسی فرهنگی و میان فرهنگی كه ویلهم وونت،(۲۲) پدر روانشناسی مدرن ـ اگر نگوییم مؤسس آن ـ دست كم پیش قراول آن بود.(۲۳)
●فرهنگ و روانشناسی: خودآگاهی
چشمانداز میان فرهنگی سنتی در روانشناسی،درحمایت از ارزشهای فرد محور در مقابل ارزشهای خانوادگی و ملی به نحوه ی تفاوت غرب فردگرا و شرق جمعگرا اشاره میكند.در عین حال،این چشمانداز،میكروسكوپی انسانشناختی در دست نمیگیرد تا ببیند كه بسیاری از ارزشهای جمعگرا در غرب نیز ارزش محسوب میشوند(نظیر میهندوستی) و غربیها همچنان پایبند قوانین قشربندی اجتماعی ـ اقتصادی هستند.به عنوان مثال،آمریكاییها ممكنست از موفقیت آزادی سخن بگویند اما آزادی،در بطن شرایطی از قوانین و لوازم «فرهنگی شده» یا «اشتراكی شده»ای است كه این گروه آن را تأیید كردهاند. تمایزات عمدتاً ناشی از مسایل مربوط به ارجاعات بین فردگراها وجمعگراها است اما به اعتقاد من اینها در واقع،بیشتر پدیدههای زبانی و معناشناختیاند تا پدیده های خارجی و عینی.به عنوان مثال،اثر تكراری تریندیز،ام سی كاسكر،و هوی(۲۴) حاكی از تقابل میان دانشجویان آمریكای شمالی و چینی دارد.در این اثر دانشجویان آمریكایی عمدتاً توصیفهای شخصیای را برمیگزینند كه اصطلاح محور هستند(و منعكس كنده ویژگیهای شخصیاند تا اهداف گروهی).یك دانشجوی آمریكای شمالی ممكنست این جمله را بگویدكه«من باهوش هستم»اما میتوان گفت كه او نیز (همانند جمعگرایان) طرفدار اهداف یا استانداردهای گروهی و جمعی است.در واقع،او درحال یكی شدن بافرهنگ گستردهترافراد باهوش وجایگزین كردن خود(مذكریا مؤنث) با ساختار آن گروه است.تا دهه ۱۹۹۰ زمانی كه روانشناسان تفاوت فرهنگی را بررسی میكردند،بر اساس هویتهای فردگرا و جمعگرا و جوامع میاندیشیدند و شاید چنین تفكری درخصوص رشتههای دیگر نیز وجود داشته باشد.روانشناسان فرهنگی، مقارن با تغییر در روابط بین شرق و غرب،به انحاء مختلف به تفاوتها توجه بیشتری كردند و متغیرهای معنادارتر را در ارتباط با فرهنگ و هویت، مدنظر قرار دادند. خاصه،ماركوس و كیتایاما(۲۵) وسینگلیز(۲۶) چارچوبی نظری (مفهومی) تهیه كردند كه خودآگاهی فردی یا به عبارت دقیقتر خودشناسی را در ارتباط با هویت فرهنگی بررسی میكرد.آنها این ساختار را به دو متغیر تقسیم كردند:متغیرهای مستقل و غیرمستقل و ابراز نمودند كه این متغیرها دو به دو ناسازگار یا قائم نیستند بلكه در شخص به صورت رشتههایی،با هم همزیستی دارند و توسط عوامل (تعیینكنندههایی) فرهنگی تقویت یاسركوب میشوند.(۲۷)خودآگاهی مستقل، واحد و ثابت است كه تأكید بر تواناییها، افكار، احساسات درونی و توجه به منحصربه فرد بودن و تقویت، اهداف شخصی آن را تعدیل میكند.خودآگاهی وابسته به هم،انعطافپذیر و متغیر است كه بر نقش و روابط مردم و جایگزینی مناسب افراد تأكید میكند.امتیاز استفاده از خودآگاهی به مثابه مدلی برای توصیف فرد در ارتباط با جامعه آن است كه خودآگاهی درجات مختلف مفاهیم مستقل و وابسته به هم را در ارتباط با فرهنگ توضیح میدهد.جای تعجب نیست كه یکایک این متغیرها بامفاهیم سنتیتر فردگرایی و جمعگرایی كاملاً در ارتباطند.(۲۸) درعین حال، خودآگاهی یاخودشناسی تاحد زیادی تحت تأثیرمرزها وساختارهای فرهنگی نظیر جغرافیا قرار میگیرد: به عنوان مثال فرهنگهای جمعگرا و روستایی،به هم وابستهتر هستند(۲۹) تا فرهنگهای به اصطلاح فردگرای شهری.(۳۰)
نظر به همپوشانی بالقوه میان متغیرهای مستقل و وابسته به هم،به عنوان مثال میتوان ملاحظه كرد كه چگونه جوانب فرهنگی جمعگرا را میتوان در جوامع فردگرا یافت.افراد واقع در فرهنگهای غربی،عمدتاً خودآگاهیهایی دارند كه در تمام شرایط ثابتاند یا دست كم افرادی كه از پیش زمینه ای فردگرایانه برخوردارند خود را چنین میپندارند.افراد فرهنگهای جمعگرا بر شباهتهای مشترك خود با یك گروه قابل تشخیص،تأكید دارنداما این مسأله را شاید بتوان درخصوص غربیها نیز عنوان نمود.من بین آنچه آْن را ارزش میخوانیم و آنچه واقعیت است تمایز قائل میشوم.به اعتقاد من میان این دو فاصله و تمایز وجود دارد.توضیح اینكه، فرهنگ ممكنست بمعنای هر اجتماعی باشدكه خصیصه ای وحدتبخش داشته باشد: دینی (مسیحی یا یهودی)، جغرافیایی (آسیایی یا آفریقایی)، موقتی(۳۱)، پزشكی (افرادی كه با ایدز یاسرطان دست و پنجه نرم میكنند)،روانی (خبرن،اسكیزوفرنی)،شخصیتی (افراد شبزندهدار،افراد سحرخیز،افراد درونگرا و برون گرا) یا حتی موقتی باشد- مثلاً ممكنست من برای مدتی به فرهنگ كسانی درآیم كه از روزگار بدی برخوردارند.من در تمام فرهنگها خود را در حال ساختن خودآگاهی خود مییابم.امكان دارد كه بخواهم در تمام شرایط و قلمروهای مختلف وجودم ثابت بماند،اما این مسأله در عمل تجربهام را از خودم محدود میكند.نظر به مثالهایی كه زده شد میتوان دریافت كه انسان بخشی از فرهنگهای بسیاری است و امكان ندارد كه با یكی صرفاً،یكسان گردد.انجام چنین كاری تمرینی است برای محدود كردن خودآگاهی. (۳۲)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست