شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

بازار فراموش شده تهران قدیم


بازار فراموش شده تهران قدیم

از بازارهای معروف و قدیمی تهران قدیم, بازار کنار خندق بود و از این جهت که در کنار خندق شاه اسماعیلی قرار داشت به این نام شهرت یافته بود

از بازارهای معروف و قدیمی تهران قدیم، بازار کنار خندق بود و از این جهت که در کنار خندق شاه‌اسماعیلی قرار داشت به این نام شهرت یافته بود. این خندق از طرف شرق به محله کلیمی‌ها و بازار پامنار، از طرف جنوب به کوچه ارمنی‌ها و گذر قاطرچی و گذر لوطی صالح از طرف غرب به گذر قلی و از شمال به خیابان سوم اسفند و کوچک سیرک منتهی می‌شد که بازار مذکور از سمت شرق ضمیمه خیابان ناصری (ناصرخسرو) بود که تا میدان شمس‌العماره امتداد داشت که در خیابان کشی‌های زمان سلطنت پهلوی اول خراب شد و امروزه اثری از این بازار قدیمی باقی نمانده است. نام دیگر این بازار پررونق، بازار شتر‌گلو بود که از جلو آن یعنی جنوب میدان شمس‌العماره در ابتدای بازارچه مروی آبی از قنات شاه بیرون می‌جهید و در حوضچه می‌ریخت که به‌دلیل ضخامت و حالت ریزش، گردن شتر را تشبیه می‌کرد که عوام به این بازار، بازار شترگلو می‌گفتند که آب مزبور مورد استفاده سقاباشی‌ها قرار می‌گرفت و بچه‌ها در تابستان در این حوضچه آبتنی می‌کردند.

این بازار از میان‌رفته از پر و پیمان‌ترین بازارها بود که مرغوب‌ترین اجناس در آنجا عرضه می‌شد تا آنجا که اشراف، اعیان و درباریان از این محل خریداری می‌کردند و چون اجناس مورد درخواست‌شان را کسبه باید به‌صورت افتخاری و مجانی تقدیم‌شان می‌کرد، به بازار مفت‌برها نیز معروف شده بود. البته در عوض به‌دلیل این موضوع، امتیازاتی نصیب فروشندگان بازار شده بود، چراکه از تعدی و تجاوز زورگویان در امان بود. این بازار قدیمی دو سه ذرع از کف خیابان ناصری پایین‌تر قرار داشت و پنجره‌های مغازه به طرف خیابان باز می‌شد. در این بازار همه نوع کالایی از خوراک، پوشاک، خرازی، بلور، عطریات و عتیقه یافت می‌شد که البته برخی از دکان‌های آن مانند سنگکی، کله‌پزی، آجیل‌فروشی، عطاری و کاروانسرای آن معروف و سرشناس بود و پاتوق همه نوع قشری از مردم بود.

● دکان سنگکی

نان این دکان از مرغوب‌ترین نان‌های پایتخت به شمار می‌رفت و صاحبش حاج‌علی جغجغه نام داشت. وجه تسمیه این اسم به این دلیل بود که علی جغجغه در مواقع شلوغی صف نان، بچه‌ها را برای اینکه سروصدا نکنند، به دور خود جمع می‌کرد و با جغجغه (میوه نوعی بوته) سرگرم می‌کرد.

● کله‌پزی

کله‌پزی بازار کنار خندق در مقابل نانوایی قرار داشت و از جهت مرکزی بودن آن، از شلوغ‌ترین و معروف‌ترین کله‌پزی‌های شهر تهران به‌شمار می‌رفت. در این مغازه همیشه دود اسفند در فضا متصاعد می‌شد و صدای بفرمایید و خوش آمدید کله‌پز هر لحظه به گوش می‌رسید. جلو این دکان چندین سگ بزرگ و کوچک روی زمین می‌نشستند و منتظر اکرام کله‌پز ‌بودند که هیچ‌وقت هم بی‌نصیب نمی‌ماندند. همچنین در کنار کله‌پزی، گدایانی در حال درخواست کمک بودند و مشتریان که غالبا از داش‌مشدی‌ها بودند، به گداها کمک می‌کردند. در داخل این دکان، پرده قلمکاری تصاویر لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد به چشم می‌خورد که سایر کله‌پزی‌ها از این تصاویر تقلید می‌کردند و دکان‌هایشان را با تابلوهای این‌گونه تزیین می‌کردند. معمولا مشتریان کله‌پزی نان‌سنگک خود را از نانوایی مذکور می‌خریدند و به همراه خود می‌آوردند‌، مگر مشتریان جدیدی که ناشیانه وارد می‌شدند.

● آجیل‌فروشی

آجیل‌فروشی این بازار از آجیل‌فروشی‌های ممتاز تهران قدیم بود و به‌دلیل زرق و برق خاصی که داشت، هر بیننده‌ای را مجذوب خود می‌کرد. در این دکان‌ها اصولا قفسه و جعبه‌ای که اجناس در آن پنهان باشند، وجود نداشت و کالا در دسترس و معرض د ید عموم بود. از جمله متاع خوراکی این دکان که طرفداران بسیاری داشت، شامل: تکه‌‌های بزرگ و کوچک حلوا، جیم جیم (حلوایی از آرد، شیر، شکر که در سینی‌های گرد پهن می‌شد)، جوز قند (گردوی کوبیده‌شده که با قند و هل در میان برگه هلو گذارده و به نخ کشیده می‌شد)، برگه زردآلو، گوجه برغانی، پسته شام، تخمه کدو و هندوانه، مغز گردو و گردو پوست‌دار، بادام مغزدار و بادام منقا (نوعی بادام پوست‌دار)، گروه سوهان‌های بزرگ و... .

● عطاری

بعد از آجیل‌فروشی بازار مذکور، عطاری سلیمان میرزا، وزیر فرهنگ سابق قرار داشت که پس از کنارگذاشته ‌شدن او از وزارت برای دهن‌کجی به دولت، دکان عطاری را باز کرد. زمانی که او وزیر بود، درصدد برآمد که مدارس را مختلط کند که دولت نمی‌پذیرد. روزی از او سوال می‌شود که هرگاه از شغلت معاف شوی چه می‌کنی؟ وی در پاسخ می‌گوید: بقالی و عطاری؛ تا اینکه گفته خود را ثابت می‌کند و به سایرین می‌فهماند که اگر وزیری چنین شغل‌هایی اختیار کند، آسمان به زمین نمی‌آید.

● کاروانسرای سقاباشی

از کاروانسراهای معروف تهران قدیم، کاروانسرای سقاباشی بود که در ابتدای بازار کنار خندق قرار داشت که بعدها به‌صورت سرای تجاری مورد استفاده قرار گرفت. این کاروانسرا از دو قسمت مجزا تشکیل شده بود که یک قسمت آن محل اقامت و ‌آسایش مسافران بود و قسمت دیگر محل نگهداری چهارپایان. کاروانسرای مزبور در قحطی‌های طبیعی و مصنوعی مملکت، خواروبار را احتکار می‌کرد؛ ازجمله در قحطی سال ۱۳۳۶هجری قمری در تهران، قحطی‌زدگان به کاروانسرای سقاباشی حمله کردند که مورد هدف گلوله سربازان قرار گرفتند و چندین نفر از آنها کشته شدند.

فرزانه نیکروح‌متین