سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
کافی از دستگیری تا شهادت
● مقدمه
پیش از به ثمر رسیدن انقلاب شكوهمند اسلامی، خفقان شدیدی سراسر ایران را فرا گرفته بود و عمال رژیم ضدمردمی و ضداسلامی، بیرحمانه صدای حقطلبانه و ندای مظلومانهی مردمی را كه علیه ظلم و جنایت حكومت جبار پهلوی بلند میشد، در گلو خفه كرده، آن را خاموش میساختند و هر جنبش و تحركی را به شدت سركوب و منكوب مینمودند. در مجالس و منابر، كسی را یارای ذكر نام مبارك امام امت، خمینی بتشكن نبود. گویندگان مذهبی و روحانیون مبارز انگشتشماری، گذرا و به صورت اشاره و كنایه به ذكر وقایع تاریخی حكومتمداران قرون اولیهی اسلام و مقایسهی اوضاع و احوال آن ایام و بررسی دوران زمامداری حاكمان و ظالمان ضدمردمی و ضداسلامی حكومتگران ظالم، به ویژه امویان و عباسیان، پرده از اوضاع وخیم و نابسامان دولتمردان زمان و جنایات ضدمردمی و ضداسلامی سلسلهی پهلوی و حامیان آن برداشته، به افشاگری رژیم و روشنگری مردم میپرداختند كه البته این حركت پویا و این نوع مبارزه، به دستگیری و شكنجه و زندان و حتی شهادت چندین روحانی مبارز و شجاع دردآشنای مردمی منجر گردیده بود. در این راستا، ملت شریف و مسلمان ایران عزیزان بزرگ و رادمردان شجاعی از جمله سیدجلیلالقدر آیتالله سید محمدرضا سعیدی و آیتالله حاج شیخ حسین غفاری و نیز سید وارسته علی اندرزگو و دیگران را از دست داده بود و فرزانگان بسیاری هم روانهی زندان و سیاهچالهای ستم شاهی شده و یا محكوم به تبعید به مناطق بد آب و هوا و دربهدری در سرزمینهای دوردست كشور شده بودند.
● دستگیری و بازداشت كافی
كافی با وجود محدودیتها و فشارهای فراوان و تضییقات وارده گوناگون، همیشه از فرصتهای به دست آمده، بهرههای مناسب جسته، بهویژه در مجالس و محافل بزرگی كه در محضر آیات عظام و بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید در شهرهای مقدس قم و مشهد و یا تهران و سایر شهرستانها برپا میگردید، با همان سبك و سیاق و روش خاص خود، به طور مستقیم و غیرمستقیم، از سیاست ضددینی و اسلامی و عناد ضدروحانی و مردمی رژیم منفور پهلوی، به وضوح، با زبانی گویا و بیانی رسا، شجاعانه و متهورانه سخن به میان میآورد و از امام امت و رهبر ملت، این چشم و چراغ پرفروغ و این قلب تپنده و امید جهان اسلام، خمینی كبیر (ره) با عظمت یاد و تجلیل فراوان مینمود.
او با صدایی بلند و غرا، برای سلامتی و تندرستی و طول عمر و عزت این بزرگ منجی عصر و زمان كه دور از وطن و در تبعید به سر میبرد، بر سر منابر، آشكارا دعا میكرد و مردم هم با صدای هر چه بلندتر با او همراهی كرده، آمین میگفتند.
خاطرات مردمی و نوارهای ضبط شدهی آن دوران كافی كه اكنون نیز موجود و از او به یادگار مانده و نیز با عناوین مختلفی از قبیل زمامداران، مدرسههای مختلط، وصیتنامه و غیره پخش و توزیع شده است شاهد گویای این مدعی است.
رژیم شاه همیشه از مردان شجاع و دیندار و كفرستیزی، كه متعهد، دردآشنا و مسئولیتپذیر بودند و در راه روشنگری و رهایی مردم از سلطهی بیدادگران زمان، از نیروی ایمان و حربهی بیان و معجزهی قلم و نفوذ كلام و محبوبیت مردمی خویش بهره میجستند، و رادمردان دلیری كه در مردم و در جامعه اثرگذار بودند، ترس و هراسی عجیب در دل داشت و علیه اینان، كه توان و قدرت ایجاد تغییر و تحول و دگرگونی را در مردم و جامعه داشتند، به شدت به مبارزه پرداخته، به مقابله برمیخاست و از طرق مختلف، در انهدام و نابودی و براندازی و ترور شخصیت آنان میكوشید.
كافی نیز از آن جمله رادمردانی بود كه با نیروی ایمان و اخلاص و عزم و اراده، به انجام تكالیف دینی و وظایف شرعی و ارشاد و راهنمایی مردم میپرداخت و آنان را با چهرههای تابناك و ملكوتی سلالههای بنت نبی و اختران فروزان خاندان نبوی و ستارگان درخشان اهل بیت عصمت و طهارت آشنا میكرد.
كافی با آن فرهنگ و تربیت روحانی و با آن مسئولیت دینی و تعهد اجتماعی كه بر دوش خود احساس میكرد، چگونه میتوانست آرام و از كنار این مسائل بیتفاوت گذر كند و آن حاكمان فاسد و آن اجتماع منحط و ویران شده را تحمل نماید و شاهد انحراف جوانان و سقوط دستهجمعی مردان و زنان گمراه و بیپناه باشد و نابودی و تباهی جامعهی اسلامی خود را بنگرد و نظارهگر باشد. او آنچه از امكانات و توانمندیها و تواناییها و ذخایر و منابع مادی و معنوی در اختیار داشت، همه را به استخدام گرفته، در راه صلاح و اصلاح جامعه و نجات این مردم مسلمان و رهایی آنان از ظلم و ستم ستمگران و استبداد بیدادگران و این ارواح خبیثه و مزدوران، در راه كسب حریت و آزادی و عزت و سرافرازی این امت مؤمن و متدین، به كار گرفت.
كافی با آن فكر بلند و اندیشهی صحیح و تفكر پویای اسلامی كه داشت و با آن ذكاوت و تیزهوشی و دوراندیشی و با آن تدبیر و تدبر و مدیریت و مردمداری، استعداد خدادادی و هنر سخنوری و بیان شیرین و ملیح و با آن گفتار گرم و سخن نافذ و دلنشین و دلپذیر و آن نیروی عظیم پرجاذبه، محبوبیت عامه و خدمات بیشائبه و به یادماندنی و با آن فعالیتهای مؤثر و چشمگیر و اقدامات مردمی در مهدیه، این كانون گرم و پر جوش و خروش و خانهی متعلق به امام زمان (عج) و پایگاه جوانان امیدوار و مردم مؤمن و معتقد ایران، همیشه مانند دیگر بزرگان و خدمتگزاران با اخلاص این جامعه، مورد تهاجم بیرحمانهی بداندیشان و خشم و غضب نابكاران خیانتكار و اذیت و آزار كوردلان بیوجدان و عمال و مزدوران بیدین و خود فروختگان فاقد عزت و شرف رژیم قرار میگرفت و از سوی آنان، با مشكلات عدیده و اذیت و آزار و رنج و تعب فراوان مواجه بود.
او علی رغم كشمكشهای روحفرسا و احضارهای مكرر جانكاه از جانب مقامات پلیس و نیروهای امنیتی رژیم و ایجاد مزاحمت و اذیت و آزار و درگیری با مأموران كلانتریها و ساواكخانهها و بیاحترامیها و فحاشیها و هتاكیها و ناسزاگوییهای آنان، با حضور فعال خود، به ارائهی خدمات دینی و ارشادی و تبلیغی و حمایت گروههای مبارز و پرورش نیروهای پر استعداد مذهبی و زدودن هرگونه مظاهر و اشكال مختلف ظلم و بیدادگری و بیدینی و خودكامگی ادامه میداد.
او به كرات، گرفتار همه نوع تهدید و بازداشت، از چند روز تا چند هفته و نیز به دفعات به زندان محكوم شده بود، در یكی از این زندانها بود كه مأموران به شدت وی را به سوی دیواری پرتاب نموده بودند كه بر اثر این حادثه، قفسهی سینهی او شكسته و آسیب سخت دیده بود او مدتها از این درد قفسهی سینه و كسالت رنج میبرد.
كافی با این كه خود بارها ممنوعالمنبر و بازداشت شده و به زندان افتاده بود، ولی با روحیهی عالی، به منظور روحیه دادن به مبارزین دیگر و ابراز همدردی با آن شیرمردان، به دیدار و ملاقات روحانیون در تبعید میشتافت و حتی با مسافرت به شهرستانهای دوردست و تبعیدگاههای مختلف، از آن اسطورههای علم و تقوا و فضیلت و مردان شجاع و دلیر و مبارز و انقلابی حمایت و پشتیبانی میكرد. كافی با مسافرتهای خود به تبعیدگاهها و برپایی مجالس هدفمند خود در آن مكانها كه تبعیدیان مبارز در بند اسارت بودند، چند هدف عمده را دنبال میكرد؛ از جمله این كه:
۱) توجه مردم محل را به حضور و وجود آن برادران مبارز تبعیدی جلب نماید؛
۲) عواطف و احساسات دینی مردم بومی را برانگیخته، در راستای حمایت و كمك به تبعیدیان بهرهبرداری نماید؛
۳) مردم را به حقایق و جریانات امور، متوجه و بیدار ساخته آنان را متحد و منسجم و همسو گرداند؛
۴) ظلم و ستم و بیدادگری رژیم را برملا ساخته، آنها را رسوای خاص و عام نماید؛
۵) تبعیدیان در بند را حمایت و دلجویی كرده، به آیندهی مبارزه امیدوار سازد؛
۶) مبارزان گرفتار را از اوضاع و احوال كشور و از حال و احوال و وضعیت دیگر تبعیدیان مطلع نماید؛
۷) امكانات مورد نیاز مبارزان در تبعید را فراهم ساخته، فكر و خیال آنان را از مشكلات مالی و فردی و شخصی و خانوادگی آرام و آسوده سازد.
ملاقات و بازدید كافی از بزرگان شیردل و دلیران مقاوم در تبعید و آن مردان مبارز نهضت مقاومت اسلامی ایران در آن دوران بسی حائز اهمیت است. رژیم پس از مدتی متوجه این امر شده بود و مراقبتهای شدید و سختگیریهای فراوانی در جهت ممانعت از مسافرتهای كافی به شهرستانها و حتی به خارج از كشور مینمود و بارها نیز او را در شهرستانها ممنوعالمنبر كرده بود.
● تبعید كافی
كافی دو سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی، به مدت دو سال از سوی رژیم به شهر ایلام تبعید شد. او در دوران تبعید خود در آن شهر با وجود سختگیریهای بیش از حد و فشارهای روحی فراوان، از انجام وظیفهی دینی و فعالیتهای مذهبی خویش دست نكشید و هم راه با روحانیان و مردم متدین محلی توانست نیات خالصانه و تبلیغات مؤثر مذهبی و ارشادات دینی، اقدامات سازنده و مؤثری را در تبعیدگاه ایلام به نفع مردم انجام دهد. كافی با اینكه در مدت تبعید، تحت فشار ساواك بود و هر روز به عناوین مختلف او را به شكنجههای روحی و عذاب جسمی گرفتار مینمودند، توانست در ایلام، كه تا آن زمان از انقلاب هیچ اثر و خبری در آن نبود، بذر انقلاب را با اعمال و كردار نیك مردمی خود بیفشاند و آنجا را به یك كانون پرجوش و خروش و فعال مردمی مبدل سازد.
از رهگذر ارشادات دینی و روشنگریهای مذهبی او، چند باب مغازهی مشروبفروشی در ایلام تعطیل شد و صاحبان آن توبه نموده، از این كار دست كشیدند. همچنین، چندین قمارخانه با تبلیغ و هدایت او بسته شد و گردانندگان آن از انجام آن كارها توبه نمودند. در ایام اقامت او، در آنجا از فروش نوشابهی پیسی كولا كه از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده میشد، جلوگیری به عمل آمد و از خرید آن در دوران خفقان، به عنوان اعتراض به این سودجوئی رژیم كه به نفع فرقهی ضالهی بهائیت بود، دوریجسته، انزجار و تنفر خود را نشان دادند.
كافی با همكاری و مساعدت علمای اعلام آن شهرستان، به تأسیس یكمدرسهی علمیه دینی همت گماشت. با كمك مردم محل، زمینی برای احداث و ساخت آن مدرسهی دینی فراهم و نیز از تنی چند از مدرسین حوزه علمیهی قم، مانند: آیتالله رحمانی همدانی، به منظور تعلیم و تدریس علوم اسلامی و فعالیتهای تبلیغی دعوت به عمل آورد. او همچنین به ایجاد و تشكیل كلاسهای آموزش قرآن و تدریس احكام و اصول عقاید و معارف اسلامی برای جوانان پسر و دختر دبیرستانی و غیردبیرستانی و آموزگاران و معلمان ایلامی پرداخت.
كافی با این فعالیتها توانست تعداد زیادی از دختران بیحجاب ایلامی را محجبه نموده و معدودی از جوانان دختر و پسر را برای تحصیل علوم اسلامی و حوزوی روانهی مركز روحانیت، شهر مقدس قم نماید تا طلبه و دانشجوی دینی شوند.
كافی در ترویج شعائر مذهبی و گسترش فكر و اندیشهی اسلامی كوشش فراوان نمود و با قدرت و توانمندی شایسته و پشتیبانی و حمایت مردم، در این راه، اقدامات ارزندهای صورت داد. او توانست در شهر مهران غرب، یك كانون گرم و فعال مذهبی و یك مركز ارشادی و تبلیغی به نام مهدیهی ایلام، ایجاد و تأسیس نماید. علاوه بر این، با حضور خود در ایلام، جشنهای مذهبی و مراسم دینی را مرسوم و رواج داد. او با همت خود و كمك مردم به یاری مستضعفان و مستمندان محلی پرداخت.
كافی با نفوذ كلام و منطق حق استوار توانسته بود عقاید حقهی جعفری را برای مردم، روشن و تشریح و تبیین و آنان را بدان هدایت و رهبری كند.
از فعالیتهای بیسابقه و چشمگیر دیگر او برپایی نماز باشكوه عید فطر بود كه در بیابانهای اطراف شهر ایلام، با كیفیت خاصی بر پا شد كه تا آن زمان سابقه نداشت و با استقبال انبوه مردم خداجوی محلی رو به رو شد. این مراسم نماز و دعا و سخنرانی و برنامههای دیگر تا ظهر آن روز در آن دشت و بیابان و در آن پهنهی صحرا ادامه داشت كه با صرف غذا نیز همراه بود.
كافی شور و شوق و تحرك زایدالوصفی در ایام تبعید خود، در مردم آن خطه و سامان به وجود آورد كه به یادماندنی است. او جوانان را با بینش و عقاید حقهی اسلامی آشنا ساخت و آنان را به سوی مذهب و گرایشهای مذهبی و دینی و عشق به دیانت و اسلام و روحانیت، رهبری و هدایت نمود.
شاهدی در آن ایام چنین نقل میكرد كه در یكی از روزها، هنگامی كه كافی نماز ظهر خود را با عدهای به جماعت در ایلام به پا داشته بود، در هنگام قنوت نماز، با همان عشق و علاقهی خاصی كه به امام زمان (عج) داشت، در حالی كه سخت پریشان و منقلب بود و هر دو دستانش میلرزید، مرتب و مكرر با چشمانی گریان و اشكریزان چنین میفرمود:
اللهم اعزنا بعزتك بین الخلائق، بحق المهدی، بحقالمهدی؛ بحق المهدی، كه خود حقا مصداق آن شد.
● نقشه شوم برای از بین بردن كافی
رژیم سفاك و منفور پهلوی از فعالیتهای چشمگیر مذهبی و از پیوندهای روحی و معنوی و دینی و ارتباطات مردمی و از معروفیت، محبوبیت و نفوذ فوقالعادهی معنوی كافی در بین اقشار مختلف و آحاد مردم متدین، سخت به وحشت افتاده بود و نمیتوانست توجه بینظیر و عنایت بیدریغ و استقبال بیمانند مردم نسبت به او و فعالیتهای مردمی مهدیهی تهران، این كانون گرم مردمی و این خانهی نامی امام زمان (عج) را تحمل نماید و مهدیه را همانند جاهای دیگر، به طور مستقیم و به آسانی تعطیل نماید. از طرفی با وجود اقدامات همهجانبهی قبلی رژیم دربارهی ترور شخصیت كافی كه نتیجهای جز مقبولیت بیشتر او در بین اقشار مختلف مردم نداشت، بار دیگر با طرح برنامههای جدید شیطانی خود، درصدد محو و نابودی كافی، این شخص شخیص سازشناپذیر و پر تحرك این مؤسس و بنیانگذار نامی مهدیهی تهران، برآمد و تصمیم به كشتن و از بین بردن این رادمرد شجاع و این سرباز دلیر و این یار سراپا دلباخته و این شاگرد دلسوخته و عاشق مكتب امام همام و ولی زمان، حضرت مهدی (عج)، ارواحنا فداه نمود.
در مهدیهی تهران همه ساله، طبق سنوات گذشته، به مناسبت اعیاد مختلف به ویژه زادروز تولد قائم منتظر، حضرت حجتابنالحسن، مهدی صاحب زمان (عج)، جشن مفصل و باشكوهی برپا میشد. این مراسم جشن و شادی، با استقبال كمنظیر مردم رو به رو میگردید و در آنجا برنامههای مفصل و جالب و آموزندهی مذهبی و سیاسی، با حضور بزرگان و روحانیون عالیمقام و اقشار مختلف مردم حزبالهی، اجرا میشد.
این برنامهها و فعالیتها، در راستای تقویت و انسجام بیشتر تشكل و تجمع مردم و دلباختگان خاندان عصمت و طهارت (ع) بود. از سوی دیگر، رژیم از تجمع، استقبال و همدلی مردم، ناخرسند و وحشتزده بود و هراسی در دل و ترسی مخوف در درون داشت و بهاشكال مختلف این ترس و نارضایتی خود را بروز میداد. مأموران رژیم در مورد این فعالیتها بارها كافی را به كلانتری محل كشانده و به سازمان امنیت، احضار و با فحاشی و هتاكی و اهانت و توهین و با تهدید و ارعاب، او را تحت شكنجهی روحی قرار میدادند.
فشار و ظلم و بیدادگری حكومت جبار پهلوی در سال ۱۳۵۷هـ . ش به اوج خود رسیده بود. حضرت امام امت، خمینی كبیر، به عنوان اعتراض و بهمنظور ابراز تنفر و انزجار و نمایاندن خشم و نفرت مردم از دستگاه خودفروختهی ضدمردمی و ضداسلامی پهلوی، اعلامیهای به مناسبت نیمهی شعبان ۱۴۰۰هـ .ق (سال ۱۳۵۷هـ .ش) مبنی بر تحریم و عدم برگزاری و برپایی مجالس جشن و شادی و چراغانی در زادروز تولد حضرت ولیعصر(عج) صادر فرموده و مردم را از برپایی جشن و سرور در آن روز برحذر داشتند. ایشان، كمتوجهی و بیتوجهی به گرفتاری و سختی امت اسلام را حتی در آن ایام شادی و سرور، جایز و صلاح نمیدانستند. كافی كه در تهران حضور نداشت و به تازگی از سفر حج و سوریه و لبنان برگشته بود، از صدور این اعلامیه بیخبر بود و در تهران از خواستهی امام عزیز مطلع شد. بنابراین تصمیم گرفت كه فرمان مبارك حضرت امام را اجرا كند و آن سال را در مهدیه جشن نگیرد.
كافی دوستان و نزدیكان و كارمندان و خدام مهدیه را در ضمن دید و بازدیدهای این سفر از نیت خود كه امسال به دستور حضرت امام، در مهدیه جشن نخواهیم گرفت، آگاه نمود و هماهنگیهای لازم را فراهم ساخت. رژیم از تصمیم كافی مبنی بر عدم برگزاری جشن در مهدیه مطلع گردید، و از طرق مختلف، سعی در انصراف كافی از این امر نمود. سرهنگ منوچهر ازغندی، رئیس كلانتری محل و حسینزاده (دكتر حسینی معروف)، رئیس بخش روحانیت ساواك تهران، در آن ایام، مانند گذشته، كافی را به كلانتری و سازمان امنیت كشانده، بیشرمانه، با فحاشی و بیاحترامی و جسارت فراوان، به زیر سؤال بردند، و خواستار برپایی جشن نیمهی شعبان در مهدیهی تهران شدند. آنان با تهدید و زور از او میخواستند كه امسال باید در مهدیه جشن و چراغانی برپا شود كه دستور شاهنشاه آریامهر است. آن بیخردان كوردل، این مراسمها را به منظور ارضای امیال نفسانی و سرگرمی مردم و شادی خاطر شاه میخواستند؛ در صورتی كه مردم، برپایی این جشنها در مهدیهی تهران و مكانها و شهرهای دیگر را برای ابراز محبت و همبستگی و به منظور نشان دادن عشق و علاقهی خود به خاندان نبوت و امامت و ائمهی هدی (ع)، با اهداف مقدس روحانی و اسلامی انجام میدادند.
كافی زیر بار خواسته این روبهصفتان و ددمنشان رژیم منفور پهلوی نرفته، تسلیم خواسته آنان نشد، بلكه فرمان و اوامر حضرت امام خمینی (ره) را به آنها گوشزد نمود و گفت: «كه ما هم رهبری داریم و اطاعت او بر ما واجب و حتمی است و برخلاف دستور و خواستهی او كاری انجام نخواهیم داد.»
فشارها و تهدیدهای رژیم در او اثری نداشت و نتوانستند كافی را وادار به برگزاری جشن نیمه شعبان در مهدیه نمایند و از او مأیوس گشتند. عدم برگزاری جشن در مهدیه، انعكاس متنفرانه و بدی بر ضد رژیم در جامعه داشت و توجه مردم به این حقیقت معطوف شد كه تا چه اندازه رژیم پهلوی، ظالم و بیدین و فاسد است كه رهبر دینی مردم، مراسم شادی سالگرد ولادت دوازدهمین اختر تابناك امامت و ولایت، حضرت حجت (عج) را به منظور اوج اعتراض خود بر ظلم و سفاكی شاه تعطیل كرده و به صحنهی عزا و ماتم و غم و اندوه مبدل ساخته است. از سوی دیگر رژیم، از روی خشم و غضب، از كافی خواست كه در این ایام در تهران نماند و در جوار مهدیه حضور نداشته باشد. رژیم، برخلاف میل باطنی كافی، او را با تهدید فراوان به ترك تهران و رفتن به مشهد مجبور ساخت. آری به شهر مقدس مشهد، شهر خون و قیام، شهر طلوع و غروب كافی عزیز.
از جمله اتفاقات ناخوشایندی كه برای كافی قبل از عزیمت به مشهد روی داد و نباید از نظر دور داشت، موارد ذیل بود:
۱) كافی هنگامی كه توسط سرهنگ ازغندی مزدور به كلانتری محل احضار شده بود، یك مأمور كلانتری، به این بهانه كه ماشین سواری كافی باید در خیابان جا به جا شود، كلید ماشین او را گرفته، پس از مدتی وقفه به ایشان مسترد میكند؛
۲) از مدتها قبل، شخصی به نام جعفر عنابستانی به عنوان راننده و خدمتگزار توسط چند نفر به او معرفی شده بود تا رانندگی ماشین وی را به عهده بگیرد و او را به مجالس و محافل مختلف ببرد. این شخص مدتها نزد كافی در این سمت مشغول به كار بود تا اینكه رفتارهای مشكوك و قابل ظنی از او سر زد. كافی قبل از آخرین سفر مكهی خود و پیش از عزیمت به خانهی خدا، او را از كار معزول و اخراج نموده بود؛ ولی پس از مراجعت از مكه و سوریه تعدادی از اطرافیان كافی، با اصرار زیاد و واسطهشدن، بازگشت این شخص را به كار سابقش از او خواستار شده بودند؛
۳) كافی قبل از سفر به مشهد، با برادران خود در تهران به مشورت نشست و از آنها خواست كه در این سفر اجباری، همراه او باشند و دستهجمعی به مشهد بروند؛ ولی هر یك از آنان، به تناسب مشغلهی كاری نتوانستند ندای وی را لبیك بگویند و با او به این سفر بروند؛
۴) كافی، برخلاف سفرهای گذشتهی خود كه با هواپیما به مشهد مسافرت میكرد، در این سفر تصمیم گرفت كه به اتفاق خانواده و فرزندان خود، با ماشین شخصی خویش سفر كند؛ از این رو، تدارك سفر دید و جعفر، این رانندهی مشكوك، عهدهدار رانندگی سفر وی به مشهد مقدس شد.
منبع:کتاب "کافی واعظ شهیر" ،تدوین دکتر مهدی کافی ،انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست