دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
واقع گرایان یا واقع گرایی
کارشناسان و دیپلماتها از رفتار دوگانهای که جورج بوش برای اعزام مرد شماره سه وزارت خارجه- آن هم بدون هیچ پیش شرطی- برای حضور در جلسه مذاکره با مذاکرهکننده ایرانی در ۱۹ جولای در پیش گرفت، هنوز دچار سرگیجهاند. زمانی که بوش در ماه می در پارلمان [کنست] اسرائیل سخن میگفت هرگونه مذاکره با «تروریستها و رادیکالها» را به عنوان «باج دهی» تقبیح کرد. چه شد که بوش با کاربست توصیه اوباما در سیاست خارجی در خصوص ایران ناگهان به تضعیف مک کین پرداخت؟ به اواسط ماه جولای بازگردیم. در این ماه مذاکرات ژنو با حضور نمایندگان پنج کشور دارنده حق وتو از جمله آمریکا و هیاتی از آلمان به همراه خاویر سولانا مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپا برگزار شد. مذاکره اتحادیه اروپا با تهران چهار سال است که جریان دارد اما حضور «ویلیام برنز» معاون وزیر خارجه در امور سیاسی نشانگر از جدیت و تعهد واشنگتن به رویکرد دیپلماتیک بود. آنچه آمریکا و متحدان اروپاییاش در ژنو به ایران پیشنهاد کردند معامله «تعلیق در برابر تعلیق» نام گرفت.
ایران نمیخواهد در عوض توقف تحریمهای اقتصادی شورای امنیت، تلاش برای توانایی خود در غنیسازی را به سطوح پایین یا فراتر از نصب سه هزار سانتریفیوژ برساند. فضای وبلاگها و مقالات منتشر شده همگی از حدس و گمانهزنی در خصوص دلیل این اقدام تعجبانگیز بوش سخن میگویند. گری سیک، مشاور سابق شورای امنیت ملی و متخصص مسائل ایران در دانشگاه کلمبیا خاطرنشان کرد که دیک چنی معاون رئیسجمهور و بازها، سیاست و برنامهریزی در خصوص ایران را به واقعگرایان سیاست خارجی همچون رابرت گیتس وزیر دفاع باختهاند. نظر سیک با غرولندهای اعتراضآمیز ناشی از «سیاست باجدهی» بوش به ایران در مقالهای در وال استریت ژورنال از سوی جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و مایکل روبین کارشناس آمریکایی موسسه اینترپرایز مورد حمایت قرار گرفت. این دو چهره با جنبش نومحافظهکاری در ارتباط بوده و با تبلیغ برای جنگ عراق شهرهاند. طبق معمول، نومحافظهکاران زیاد سروصدا میکنند. برنز هیچ مذاکره واقعی با هیات ایرانی انجام نداد. این به وضوح پافشاری واشنگتن را بیان میکند مبنی بر اینکه ایران باید از فعالیتهای غنیسازی دستبردارد. حضور او در مذاکرات نیز جنبه نمادین داشت. البته، در سطح نمادین سیاست نیز، تغییر جهت واشنگتن بسیار مهم است. بوش آشکارا تغییر ۱۸۰ درجهای داده است مثل شیرینکاریهایی که رانندگان در فیلمهای جاسوسی انجام میدهند. البته دلیل این تغییر درجه نیز تنها «واقعیت»- و نه صرفا شناخت محدودیتهای نظامی آمریکا بلکه تجربه بنزین پنج دلاری به ازای هر گالن- بود. بوش و چنی- که هر دو از مردان نفتی هستند- به یک کشور غنی از نفت [عراق]حمله کردند و گفتند که بازسازی آن نیز با جریان سرشار و ارزان نفت صورت خواهد گرفت. در حال حاضر، یکی از دلایلی که آنها از امیال و آرزوهای خود برای حمله به دومین کشور نفت خیز- ایران- عقبنشینی کردند همانا تاثیرات ناخوشایندی است که گرانی نفت میتواند بر اقتصاد آمریکا به جاگذارد. تنها یکسال پیش بود که جنگ با ایران قریبالوقوع مینمود.
اوت سال گذشته «دیوید ورمسر» یکی از چهرههای اصلی نومحافظهکاران که به تازگی دفتر چنی را ترک کرده بود فاش کرد که معاون رئیسجمهور از واداشتن اسرائیل برای ضربه به مکانهای هستهای ایران سخن میگفت. در همین زمان، به بارنت روبین متخصص مسائل افغانستان از سوی اندرونیهای دولت بوش به طور خصوصی گفته شد که چنی در پاییز ۲۰۰۷ حمله گستردهای علیه ایران را به راه خواهد انداخت. سیمور هرش روزنامهنگار نیز گزارش داد که چنی تلاش دارد تا جنگ عراق را این بار علیه ایران آغاز کند و به راستی چنی در موسسات لابی اسرائیل مثل بنیاد واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک تهدیدهایی علیه ایران مطرح کرد. در هر حال، در دسامبر ۲۰۰۷ جامعه اطلاعاتی حمله متقابلی را سامان داد. یافتههای اساسی از برآورد اطلاعاتی ملی (NIE ) که همان ماه منتشر شد نشان داد که ایران تحقیقات مربوط به ساخت تسلیحات نظامی را از اوایل سال ۲۰۰۳ متوقف کرده است. تلاش چنی برای به راه انداختن جنگی دیگر عملا مسدود شد. در ماههای اخیر، چندین طرح اصلی تلاش برای معامله دیپلماتیک با ایران- به جای حمله نظامی- را تقویت کرده است. ارتش آمریکا بیش از هر زمان دیگر در عراق و افغانستان گیر افتاده است. احیای طالبان در افغانستان و مناطق قبیلهای شمال غرب پاکستان افزایش چشمگیر میزان نیروهای آمریکایی و ناتو طی سال گذشته را الزامی کرده است. جنگ ایران در عراق و افغانستان به راحتی میتواند پایگاههای آمریکایی را برای انتقام از هرگونه حمله آمریکا به تجهیزات تحقیقات هستهای در نطنز یا اصفهان با راکتهای کاتیوشا هدف قرار دهد.
این نگرانیها رسما از سوی دریادار مایک مولن فرمانده ستاد ارتش آمریکا تایید شده است. در ۲۶ می در برنامه «early show» CBS از مولن درباره ابزارها و روشهای نظامی آمریکا برای محدود کردن امیال منطقهای ایران پرسیده شد. او جواب داد «خب من واقعا فکر میکنم این ابزارها باید بیش از ابزار نظامی باشد. این ابزارها باید مجموعهای از عناصر ملی قدرت باشد؛ اقتصادی، مالی، دیپلماسی، سیاسی و همچنین نظامی.» در مصاحبه مختصری که مولن پس از بازگشت از اسرائیل در اوایل ماه ژوئن انجام داد از این شکایت کرد که «سالهاست ما گفتوگویی با ایرانیان نداشتهایم» و وقتی از او پرسیده شد که آیا خواستار مذاکره هستید، وی نیاز به «گفتوگویی گسترده» را تایید کرد. به نظر میرسید مولن به بازهای آمریکایی و اسرائیلی در خصوص حمله به ایران از همان نوعی که چنی خواستار آن بود هشدار میداد و گفت که در سایه جنگ عراق و افغانستان «بازکردن جبهه سومی فشار بیحد و حصری بر ما وارد خواهد کرد.» مولن وقتی تحت فشار پرسشها قرار گرفت پذیرفت که ایرانیان «ظرفیتهایی دارند که قطعا میتواند تنگه هرمز را به خطر اندازد» هر چند او مطمئن بود که ایالات متحده میتواند جبهه سوم را نیز باز کند. بهرغم آن اطمینان اما مولن تصریح کرد که نگران بیثباتی در خاورمیانه و هر چیزی است که بتواند به این بیثباتی کمک کند. نه رایس وزیر خارجه و نه گیتس وزیر دفاع- که گاهی در سایه دولت بوش به عنوان واقعگرایان سیاست خارجی تلقی میشوند- در می گذشته به اندازه مولن بر گفتوگو با ایران پافشاری نمیورزیدند. بهرغم اینکه گیتس نیز فعالانه هشدارهایی را در اواخر مارس در مورد درگیری نظامی با ایران اعلام کرد. افزایش قیمتهای نفت نیز تاثیرات مهمی در استراتژی ایران داشته است. شرکتهای نفتی و دولتهای اروپایی از سیاست آمریکا در خصوص ایران راضی نیستند.
شرکتهای انرژی اروپایی و آمریکایی میلیاردها دلار سود بالقوه را از دست میدهند؛ دلیل آن هم تحریمهای کنگره آمریکا علیه شرکتهایی است که در صنایع نفتی و گازی ایران سرمایهگذاری کنند یا درصدد توسعه آنها بر آیند. این تغییرها باعث تغییر رژیم نمیشود اما میتواند باعث کاهش عرضه جهانی نفت و گاز شود و این متحدان آمریکا را میرنجاند. طی چند ماه گذشته رویال داچ شل و توتال به دلیل فشارهای سنگین آمریکا و تهدید به تحریمهای اقتصادی از طرحها و برنامههای ایران برای توسعه صنایع عظیم گاز این کشور بیرون کشیدند. تحریمها قیمت نفت را نیز بالا میبرد اما جنگ با ایران قیمتها را بیشتر و بیشتر بالا خواهد برد. ضمن اینکه تاثیر این تحریمهای اقتصادی بر ایران آنقدر است که میتواند این کشور را برای مذاکرات مشتاقتر کند. با آگاهی از اینکه تحریمهای اقتصادی بینالمللی باعث شده بود تا پیش از حمله آمریکا به عراق این کشور چهارمین کشور بدبخت دنیا باشد اما به نظر میرسید که ایرانیان، با تجربه آموزی از عراق، طی دیدار ۱۹ جولای در ژنو مشتاقتر به نظر میرسیدند. طرح مذاکره ۱۹ جولای با ایران در ژنو در اجلاس گروه هشت در ژاپن در هفتم و هشتم جولای قطعی شد که طرفها مصمم شدند خاویر سولانا را برای مذاکرات با تهران اعزام کنند. رایس در مصاحبه با صدای آمریکا قویا از رویکرد مشترک در قبال تهران حمایت کرد و گفت: «بنابراین راهی دیپلماتیک در این مورد وجود دارد. و به همین دلیل است که ایالات متحده بخشی از این گروه است- آلمان، فرانسه، انگلستان، روسیه و چین- و پیشنهادی به دولت ایران داده است که امیدواریم آنها بپذیرند.» با عنایت به حوادثی که منجر به حضور برنز در ژنو شد به نظر میرسد که این طرح احتمالا در اروپا و از سوی شرکتهایی طرح و بسط داده شده باشد که احساس میکنند شرکتهایشان باید به دلیل تحریمهای طرف سومی به نام آمریکا تا آیندهای قابل پیشبینی از ایران بیرون کشیده شوند. کنایهآمیز اینکه نزدیکترین چهره دولتی به موضع اروپاییها دقیقا مولن بود که به تازگی هشداری از سوی گیتس در خصوص موضوع ایران دریافت کرده است. از این رو آمریکا همزمان هم در مورد دسترسیپذیر ساختن محصولات سوختی ارزان در سطح جهان مداخله میکند و هم موضوع حمله نظامی به ایران را کمتر طرح میکند. هم آمریکا و هم متحدان اروپاییاش میدانند که یک جنگ منفی میتواند دهشتافزا باشد و تاثیر آن بر عرضه جهانی نفت وحشتناک خواهد بود. تهدید بلندمدت ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز در دهانه خلیج فارس در صورتی که مورد حمله قرار بگیرد، باید جدی انگاشته شود [حداقل] تا زمانی که عرضه نفت همچنان با دشواری مواجه است. حدود ۴۰ درصد از نفت جهان از این دهانه میگذرد و هرگونه توقف یا سکته در عرضه نفت آن هم در شرایط امروز آنچنان قیمتها را افزایش میدهد که زمینه یک شوک بزرگ دیگر را فراهم سازد. بهطور خلاصه، ایران در زمانی که قیمتها به ۱۲۷ دلار در هر بشکه برسد قدرتمندتر از زمانی است که قیمت نفت ۲۵ دلار در هر بشکه بود و همین قدرت به جای برانگیختن خشم آن، ایران را برای مذاکره دوراندیشتر میکند. این رویکرد باز در برابر ایران پیروزی «واقعگرایان» نیست بلکه پیروزی «واقعگرایی» است. لذا این امر که سیاست خارجی بوش بیشتر به اوباما شبیه میسازد تا مک کین، دقیقا نشانهای است از اینکه اوباما در خصوص افزایش محدودیتهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه واقعگراتر از مک کین است.
منبع: salon. com
خوان کول/ ترجمه: محمد حسین باقی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی حج انتخابات دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما مسعود اسکویی سینما کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان طوفان الاقصی نتانیاهو
فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی بازی رئال مادرید بارسلونا جواد نکونام پرسپولیس سپاهان باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت سامسونگ آیفون باتری گوگل ناسا ویندوز ماهواره
رژیم غذایی مواد غذایی پزشک چای زیبایی ویتامین بیمه کاهش وزن آلرژی افسردگی