چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

۶ کلید رشد نوزاد


۶ کلید رشد نوزاد

آیا می دانید؛ کودک پس از تولد، یادگیری و چگونگی استفاده از سیستم عصبی خود را طی جریانی افسانه مانند آغاز می کند و
برای رشد دادن سیستم عصبی خود از چهار مرحله اساسی می گذرد. طی کردن …

آیا می دانید؛ کودک پس از تولد، یادگیری و چگونگی استفاده از سیستم عصبی خود را طی جریانی افسانه مانند آغاز می کند و

برای رشد دادن سیستم عصبی خود از چهار مرحله اساسی می گذرد. طی کردن هر یک از این مراحل برای مجموعه رشد کودک بسیار ضروری است.

پس اگر هر یک از این مراحل به سبب نداشتن فرصت کافی و یا غفلت از آن سریعاً عوض یا حذف شود، نتیجه نهایی آسیب دیدگی خواهد بود و رشد مغز ناتمام خواهد ماند. ضمن اینکه ناحیه هایی در مغز باقی می ماند که به درستی رشد نکرده و یا رشد آن متوقف می شود.

گام نخست، دیدن

نخستین مرحله رشد مغز در زمانی بین شروع تولد تا شش ماهگی رخ می دهد. در این سن سیستم عصبی نوزاد را می توان مناسب و فراخور حالش چنین تعریف کرد: او نمی تواند ببیند اما باید دیدن را یاد بگیرد. ما باید با دادن تجربه، جبران کوری نوزاد را بکنیم. در اولین روزهای تولد چشمان نوزاد به رنگ آبی- خاکستری ولی تقریباً اندازه آن به حد طبیعی است. به زحمت می تواند تاریکی و روشنایی را از هم تمیز دهد. حرکتش هم کاملاً غیر ارادی است به طوری که چشمها بی هدف در کاسه چشم حرکت می کنند. پس از ۱۰ روز نگاه کردن، او یاد می گیرد که اشیا را در فضا جدا از یکدیگر و حداقل با یک چشم ببیند و معمولاً هم این شیء مهم در فضای اطرافش «مادر» است. اگر او هیچ برخوردی با روشنایی و تاریکی نداشته باشد دیدن را فرا نخواهد گرفت.

چگونگی شنیدن

کودک مجبور است شنیدن را هم یاد بگیرد. صدای مادر که با او حرف می زند آرامش بخش ترین صوتی است که می شنود. گرچه حرفهای مادر را نمی فهمد ولی مغزش یاد می گیرد که بشنود. اگر بخواهد کانالهای شنوایی در مغزش رشد کند و در آینده قادر به شنیدن مؤثر و درک گفتار انسان باشد، باید صدای سایر افراد خانواده، رادیو، تلویزیون، وسایل حمل و نقل و دیگر اصوات محیطی را بشنود. همه این اصوات برای رشد شنوایی او ضروری می باشد.

رشد سیستم عصبی

به منظور تکامل کانالهای مغزی که بعدها به طور مؤثری برای حرکت بدنش ضروری خواهد بود باید احساس لمس کردن را هم بیاموزد. لمس شدن در حمام، آغوش مادر، پتو، حوله و تمام اینها در رشد سیستم عصبی او دخالت دارند. هر چیزی که در این دوره موجب محدود شدن حواسش شود، سبب محدودیت و بسته ماندن کانالهای عصبی لازم در مغز هم خواهد شد و آنگاه رشد یک سیستم عصبی آغاز می گردد. در این زمان دستگاه بینایی کودک آماده فعالیت است. یعنی کودک آماده یادگیری است. در طول سه ماهه نخستین زندگی، اصلی ترین راههای ورودی جریان «خواندن» شروع می شود. کودک در این مرحله به تحریک بینایی بسیاری نیاز دارد. یادگیری بینایی ارتباط نزدیکی با حرکت، وضعیت سر، قرار گرفتن سر و استفاده از تمام حواس دیگر دارد. به این ترتیب باید از هر فرصتی برای حرکت دادن کودک استفاده کنیم، نه فقط برای خود حرکت، بلکه برای کمک به تکامل هرچه بیشتر حس بینایی؛ پوشاندن لباسهای تنگ یا قرار دادن او در صندلی های محدودکننده، تختخواب کودکان، قفس کودکان، پارک کودک، کالسکه و... به هیچ وجه کودکان را به حرکت تشویق نمی کند.

بسیار جالب توجه است که مادران خود همواره این نیاز به حرکت را در فرزندانشان احساس می کنند و این حقیقتی است روشن که اغلب مادران در هنگام بازی کردن با نوزادشان بر حسب عادت آنها را به آرامی ورزش می دهند.

در این مرحله برای تحریک رشد بینایی در هنگامی که کودک بیدار است، اگرچه آرام هم باشد، نباید مدتی طولانی تنها بماند. در گذشته والدین تمایل داشتند که با نوزاد خود بیش از حد آرام و بدون فعالیت باشند. اما نگهداری کودک در یک محیط آرام و بدون تحریک و سروصدا برای رشد او مناسب نیست. شرایط رشد باید طوری باشد که بچه بتواند فعالانه در محیط خود جستجو کند و در آن محیط مشغول و سرگرم شود.

دیدن، مقدمه خواندن است

در نتیجه ما نمی توانیم تا سن شش سالگی منتظر بمانیم و آنگاه مشاهده و درک را به کودکان بیاموزیم. روند یادگیری «دیدن» که مقدم بر یادگیری، مشاهده، درک و متعاقب آن «خواندن» است، باید از بدو تولد آغاز شود.

پس کودکی که نمی تواند بخواند، مهارتهای درکی او به درجه ای نرسیده است که بتواند بین سمبل های کوچک بینایی که «کلمات نوشته» می نامیم، تمیز دهد ضمن آنکه تفاوت میان آنها را نمی فهمد، چون اعصاب بینایی و مغزش به آن حد رشد نکرده که بتواند به طور مؤثر و کافی از جهان دیدنی اطرافش بهره مند شود. همچنین شنوایی او باید در معرض تشابه ها و تفاوت انواع صداهای مختلف قرار گیرد تا بتواند تفاوت بین آنها را یاد بگیرد. در این صورت او قادر خواهد بود شروع به درک موسیقی یا صداهای اطراف خود و گفتار حقیقی کند. اگر کودک از همان اوایل زندگی نتواند به درستی بشنود، احتمالاً در آینده دچار اشکال خواهد شد. اگر شنوایی او در معرض صداهای گوناگون قرار نگرفته و سرشار از شنیدن انواع صداهای مختلف نشود، در درک شنوایی برای یاد گرفتن و حرف زدن دچار مشکل خواهد شد. زیرا دستگاه شنوایی او به قدر کافی فعال و گوش به زنگ نیست تا نسبت به پیامهایی که به مغزش فرستاده می شوند اقدام کند. زیرا فعالیتهای شنوایی، رشد خود را از سطوح بسیار پایین مغز آغاز می کنند و شالوده و اساس رشد بعدی لایه های مغز را پی می ریزد.

هماهنگی سه حس در یک زمان

برای رسیدن به سرشارترین استعدادهای نهفته در کودک باید بینایی، شنوایی و حرکت هماهنگ با هم به کار روند و مغز از همه این محرکها با هم استفاده کند. درست همان طور که بعدها نیز در زندگی برای بهره برداری بیشتر از آنها تمام آنها را به کار می گیرد.

در این مرحله «فرصت» برای دیدن، شنیدن، لمس کردن، حرکت، به کار بردن دستها، بازوها و قان و قون کردن، همگی در رشد سیستم عصبی سهم بسزایی دارند زمان برای انجام همزمان همه آنها، اولین هدف رشد این مرحله است.

سینه خیز رفتن مقدمه حرکت

ابتدایی ترین حرکت جا به جایی کودک، سینه خیز رفتن یک طرفه است. به این صورت که کودک تلاش می کند روی شکمش بخزد و سعی می کند دست راست و پای راست را بالا کشیده و از آن برای کشیدن بدنش به سمت جلو استفاده کند. در کوششهای بعدی دست چپ، پای چپش را بالا می کشد و برای خیزش بعدی به جلو به کار می گیرد. او آموخته است که یک طرف بدنش را همزمان به کار گیرد و متناوباً از هر یک از دو طرف بدنش استفاده کند.

در حالی که وقتی یک طرف بدن حرکت می کند سرش را هم به طرف جلو یا دست فعال برمی گرداند. این جریان نیز به نوبت در مغز هم رخ می دهد. وقتی که یک نیمکره در حال فعالیت است، نیمکره دیگر بدون فعالیت باقی می ماند و برعکس با هر خیزش کودک سرش را به سمتی که دستی جلو آمده و یا در حال فعالیت است بر می گرداند. برگرداندن متناوب سر، چشم و گوش کودک را اجباراً در الگوی جدیدی از مشاهده و درک قرار می دهد. به طوری که آنها هم در این جریان خزیدن، با هر خزش، متناوباً باز و بسته شده و فعالیت کند.