دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
بحثی پیرامون اقتصاد خانواده به همین سادگی
اگر از علوم اقتصاد و مدیریت خانواده بی بهره هستید و نمی توانید چرخ های زندگی را به درستی بگردانید، دیگران چه تقصیری دارند؟ سفره ای به این بزرگی جلوی همه گشوده است و همه موجودات عالم در آن سهمی دارند، اگر شما سهم خودتان را برندارید، دیگران برمی دارند و شما در مضیقه می افتید.
بنابراین اگر می خواهید رفاه بیشتری داشته باشید و نابرابری درآمدها با هزینه ها نگرانتان نکند، اول مقدماتی از علم اقتصاد خانواده را فرا بگیرید و بعد هم آستین همت را بالا بزنید و کار بیشتری انجام دهید. به این ترتیب هم مشکل امروزتان حل خواهد شد و هم چیزی برای روز مبادا و آینده کنار خواهید گذاشت.
به همین سادگی فراموش نکنید که بشر در طول تاریخ از همین راه کمبودها را جبران کرده است. او برای جبران کمبودهای زندگی و ارتقای سطح رفاهش، هم بخشی از سهم موجودات دیگر را به خود اختصاص داده و هم کارهایی انجام داده است که از طبیعت اطراف خودش بهره بیشتری بردارد.
همه روش های به زراعی و خودکارسازی تولید محصولات کشاورزی و دام وطیور محصول ابتکارهای او در این زمینه است. او این ابتکارها را برای رفع مسایل و مشکلاتی به کار گرفت که به تدریج در برابرش ظاهر شده بود. برای مثال وقتی دید که ازمحیط اطراف به اندازه کافی غذا به دست نمی آید، به این فکر افتاد که کاری کندتا درختان میوه بیشتری بدهند یا مرغ ها بیشتر تخم کنند تا او به سوروسات خودش برسد.
به همین سادگی.
به این ترتیب درادامه ی این گزارش در می یابیم چگونه این روند را ادامه بدهیم و مسایل و مشکلات امروزمان را حل کنیم. مطمئن باشید که درهای ابداع و ابتکار به روی هیچ کس بسته نیست و هرکس به اندازه کافی هوش و استعداد دارد که بتواند ازمیان هزاران راه موجود برای زندگی بهتر یکی را برگزیند. این همه کلاس های تعلیم رموز موفقیت با آن شهریه های گزاف اگر به راستی نمی توانستند مشتریان را راضی کنند تا کنون حتما درشان را تخته کرده بودند.
جواب پرسش های زیر را دراین نوشته خواهید یافت:
چرا به اندازه کافی درآمد ندارم؟ چرا درآمدم کفاف هزینه هایم را نمی دهد؟ از چه راه هایی می توانم اقتصاد زندگی خودم را به حد تعادل برسانم؟ چرا در برابر کاری که انجام می دهم پول کافی برای زندگی دریافت نمی کنم؟ چرا درآمد ماهانه مان از سطح مشخصی بالاتر نمی رود؟ چرا کارفرما قبول نمی کند که دستمزد بیشتری به کارکنان خودش بپرازد؟
● اقتصاد خانواده چیست؟ از چه صحبت می کند؟
اول بهتر است فقط به یک پرسش پاسخ بدهیم، اقتصاد خانواده چیست؟ علمی است که در دانشگاه ها می آموزند یا باید درکتاب ها یافت؟ تردیدی نباید کرد که این نیز اگرچه در رفتارهای روزمره ما نهفته است، اما علمی است که بخش هایی از آن را در مدرسه و دانشگاه و بخش های دیگر را در جامعه و در رابطه مادی با دیگران کسب می کنیم. البته نقش ابتکارات شخصی یا نحوه زندگی اقشار مختلف مردم را در مدیریت بهینه اقتصاد خانواده نباید نادیده گرفت. برای مثال از مردم خطه آذربایجان به عنوان مردمانی نام می بریم که در مدیریت معاششان مهارت بیشتری دارند.
یعنی می توانند دخل و خرجشان را متناسب تر کنند. حتی در اکثر گزارش های بانک مرکزی ایران در زمینه شاخص های درآمد و هزینه خانوارهای ایرانی، معمولا در استان های آذری به تعادل بهتری میان درآمدها و هزینه ها برمی خوریم.
کارشناسان بانک مرکزی براین اعتقادند که در این استان ها درآمد خانوارها معمولا از هزینه هایشان بیشتر است، اما واقعیت باید در جای دیگر باشد، دراین نکته که خانوارهای آذری معمولا همه درآمدهای خودشان را در طول ماه خرج نمی کنند و بخشی از آن را کنار می گذارند. یعنی آنان به پس انداز الفت بیشتری دارند. در مقابل در استان های شمالی کشور، مردم به دست و دلبازی شهره اند. آنان نه تنها درآمد ماهانه خودشان را، تمام و کمال خرج می کنند، حتی با قرض و قوله بخشی از درآمدهای آینده خودشان را به مدد معاش امروزشان می گیرند!
با این مقدمات، اقتصاد خانواده به رفتارهایی اطلاق می شود که هرکس در زندگی مادی خویش در پیش می گیرد و طبعا از همه خصوصیات شخصی و محیطی او متاثر می شود. تاثیر میزان تحصیل، طول زمان کار، سختی کار، مهارت شخص و علاقه مندی او به حرفه ای را که برای خود انتخاب کرده است، در تعیین میزان درآمد و سطح رفاه خانواده نباید نادیده گرفت. بنابراین دستمزد دریافتی خانوار هم تابعی ازمتغیرهای مزبور است. در این سلسله مقالات کوشیده ایم همین واقعیت ها را با وضوح و شفافیت بیشتری مورد بررسی قرار بدهیم و به این نتیجه برسیم که خود ما در تغییر دادن دامنه اثر همین متغیرها در موقعیت اقتصادی خانواده و ارتقای رفاه خودمان چه نقشی برعهده داریم و به قول معروف چه کاری از دست خودمان برمی آید؟
● خانواده مرفه را یک نفر به وجود نمی آورد؟
اقتصاد خانواده، به زبان ساده تر اقتصاد زندگی است. در همه سالها و دوره های زندگی جاری است و جای پای آن همه جا پیداست. برخلاف تصور عمومی، فقط در نحوه هزینه کردن درآمدهای خانواده در طول دوره ماهانه و یا سالانه خلاصه نمی شود. رنجیره ای از رفتارهایی است که بر همه زندگی خانوارها و بچه های آن ها تاثیر می گذارد و حتی ممکن است دامنه آن به نسل هایی دیگر نیز کشیده شود.
اقتصاد خانواده متعلق به خانواده های ثروتمند نیست، مهم ترین نقش آن اتفاقا درخانواده هایی ظاهر می شود که به قول معروف دخلشان با خرجشان نمی خواند. بنابراین همه اعضای خانواده در مدیریت آن سهمی دارند و می توانند نقشی برعهده داشته باشند.توجه داشته باشیم که در اکثر خانواده های ایرانی هنوز کسب درآمد در حیطه مسئولیت رییس خانواده است. یعنی یک نفر کسب درآمد می کند تا چرخ های اقتصاد خانواده بچرخد. اگرچه در بسیاری از خانوارهای جدید این الگو به هم ریخته و زن و شوهر درکنار هم به تامین درآمدها یاری می رسانند، تفاوت زیادی در اصل قضیه اتفاق نمی افتد. چرا که در هر حالت مرد خانواده مسئول دخل و خرج خانواده است و همسرش اگر درآمدی داشته باشد نقطه اتکایی به حساب می آید که در صورت نیاز به مدد گرفته می شود.
توجه داشته باشیم که در خانواده هایی که بیش از یک نفر به کسب درآمد مشغول است، بخش مهمی از درآمد خانواده ها صرف هزینه هایی می شود که در غیبت هر دو عضو اصلی خانواده به بار می آید. برای جبران عدم حضور خانم ها در خانه؛ لابد کودک را باید به مهد کودک یا موسسه ای سپرد. می شود این ماموریت را به مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها سپرد و هزینه ای هم نپرداخت. اما در بررسی اقتصادی باید کار پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها هم به عدد و رقم تبدیل شود تا بزرگی یا کوچکی مساله مشخص به دست آید. یادمان نرود که هر راه حلی در این زمینه پیدا کنیم در این نتیجه که از سهم مان در تربیت کودکان مان کاسته ایم، تفاوتی ایجاد نخواهد کرد.
با این مقدمات به سادگی می توان فهمید که معاش خانواده فقط به کسی که درآمد خانواده را تامین می کند وابسته نیست، بلکه هریک از اعضای خانواده نقشی و سهمی در آن دارند. هریک از اعضای خانواده درنهایت صورتحسابی جلوی دیگران می گذارد که باید از منبعی پرداخت شود و پرداخت هر صورتحساب به منزله آن است که دیگران باید تقاضای کمتری مطرح کنند تا دخل خانواده با خرج اش بخواند. بنابراین اگر همه اعضای خانواده قبول کنند که معاش شان درگروی همکاری و همفکری همه آن هاست طبعا صورتحساب خود را در سطحی قرار می دهندکه به طور منطقی باید نصیب آن ها بشود.
افزودن بردرآمد خانواده برای بهبود معاش کافی نیست!
درآمد خانوارها هیچ وقت با هم برابر نیست. حتی برای کارهای مشابه و یکنواخت درجاهای مختلف ممکن است دستمزد متفاوتی بپردازند، همانطور که حقوق کارمند برای کاری واحد از وزارتخانه ای به وزاتخانه دیگر فرق می کند. به خصوص در بنگاه های خصوصی تعیین دستمزد مانند دولت براساس نظام یکنواخت و از پیش طراحی شده ای انجام نمی گیرد وشاید تفاوت حقوق ها بسیار فراتر از قدرت تصور ما هم برود. بنابراین در بحث پیرامون علم اقتصاد خانواده یا هنر مدیریت معاش، توجه اصلی به همان درآمدی است که خانواده کسب می کند و نه مقایسه درآمدها با یکدیگر. روشن است که اگر درآمد خانواده خیلی زیاد باشد، مشکل گرفتاری معاش پدید نخواهد آمد که لازم باشد برایش نسخه ای بنویسیم. هرکس هرقدر که دلش می خواهد خرج می کند و هیچ کس هم نگران کم آمدن منابع خانواده نیست. البته این حرف ها بدان معنی نیست که در خانواده های با درآمد بالاتر هیچ حساب و کتابی برهزینه های خانواده اعمال نمی شود. بالاخره چون کسب درآمد حساب و کتابی دارد، لابد در هزینه کردن آن هم باید معیاری در کار باشد.
در این میان، چیزی که روشن است این که هرخانواده ای باید با درآمدی که هر ماه کسب می کند بسازد. یعنی کاری که همه مردم انجام می دهند. بنابراین کم و زیاد ندارد. خانواده ها معمولا ممر دیگری برای کسب درآمد ندارند که مانند دولت یک متمم بودجه بیاورند و قال هزینه های اضافی را بکنند! پس هر خانواده باید برنامه های خود را در چارچوب درآمدی تنظیم بکند که کسب می کند. یعنی پایش را از گلیم خودش فراترنگذارد. اگر همسایه بیشتر خرج می کند و دست و دلبازتر است لابد درآمدش هم بیشتر است. درآمد بیشتر داشتن که جرم نیست. مگر شما علاقه ندارید درآمد بیشتری داشته باشید؟ با این توضیحات، به نظر می رسد راه حل مشکل خیلی ساده است. اگر درآمد شما با هزینه هایتان نمی خواند فقط دو راه ساده در برابرتان است تامشکل تان حل شود. یا درآمدتان را بیشتر کنید یا هزینه هایتان را کم تر!
● نه درآمدم بیشترشدنی است و نه می توانم به هزینه ها دست بزنم!
درآمد خانواده معمولا رقم ثابتی است و به میل اعضای خانواده کم و زیاد نمی شود. هر خدمت و تخصصی قابل فروش در همه جا نیست و تبدیل کردن زمان و توانایی به پول چندان ساده نیست. بنابراین جواب بالا را می توان از زبان هرکسی شنید. یعنی رسیدن به نقطه ناممکن! اما آن نقطه ناممکن آنقدرها هم ناممکن نیست. چرا که اکثریت قریب به اتفاق خانواده ها ممکن بودن آن را تجربه کرده اند. اکنون درصد خانواده هایی که بیش از یک عضو خانواده در کسب درآمد مشارکت می کند نسبت به ده بیست سال پیشتر، به مراتب بیشتر شده است. یعنی توانسته اند با مشغله اضافی امورات خودشان را بگذرانند. می بینید که امروزه در بسیاری از خانواده ها یا بیش از یک نفر به کسب درآمد مشغول است و یا همان یک نفر کار دومی را هم انتخاب کرده و کسری بودجه خانواده را از راه دیگری جبران می کند. کمتر بازنشسته ای را می توانید پیدا بکنید که بی کار نشسته باشد، بنابراین درکنار مستمری خود منبع درآمد دیگری به وجود آورده است که اموراتش بگذرد و دچار تنگدستی نشود.
بقیه خانواده ها لابد کار دوم را کرده اند، یعنی به جای افزودن بردرآمدها، از هزینه های خودشان کاسته اند. حتا شاید به بهای از دست دادن بخشی از امکانات رفاهی خودشان. به زبان ساده تر آن ها از توقعات شان کاسته اند و انتظاراتشان را به قدرت خریدی محدود کرده اند که با درآمد ثابت شان همخوانی است. کار دوم احتمالا آسانتر است و اوقات زندگی آدم را هم نمی گیرد.
منظور حذف کردن همان خرج هایی است که خانواده ها به آن "برج"می گویند. اگر فهرستی از هزینه هایتان تهیه کنید، به سادگی آن خرج های اضافی را پیدا خواهید کرد و کافی است که دیگر تصمیم بگیرید در تراز مالی تان تکرار نشود. فراموش نکنید که در ۳۶۵ روز سال چنین صرفه جویی هایی موجب جمع شدن منابع چشم گیری برای مصارف دیگر می شود. اگر امروز احتیاج نداشتید برای بعد پس انداز کنید. لازم نیست که همه درآمد خانوارها در طول همان ماه هزینه شود. در ماه های مختلف سال ممکن است روزهایی برسد که هزینه شما از درآمدتان بالاتربرود، آن وقت این پس اندازها به داد شما خواهد رسید.
● مطمئن هستید که درآمدتان کافی نیست؟ مطمئن هستید که درست هزینه می کنید؟
مدیریت اقتصاد خانواده به اطلاعات درست وابسته است. یعنی درست همانطور که برای تنظیم بودجه مملکتی همه اطلاعات ازگوشه و کنار گردآورده می شود.
اطلاعات درآمدی و اطلاعات هزینه ای. آن وقت برحسب اولویت های مختلف درآمدها میان هزینه کنندگان تقسیم می شود و البته در موارد متعدد پیشنهاد کنندگان هزینه همان بودجه ای را که طلب کرده اند دریافت نمی کنند. به زبان ساده تر، دست دولت هم آنچنان بازنیست که به هرتقاضایی جواب مثبت بدهد. برخی از طرح ها زمین می ماند و برخی از کارها در سطح کوچکتر و کم هزینه تری اجرایی می شود.
دولت با کم کردن تعداد پروژه یا طولانی تر کردن مدت اجرای آن ها هزینه هایش را متعادل می کند. هدف همین است که هزینه ها از درآمدها جلو نزند.
در خانواده هم خواه ناخواه همین اتفاق باید بیفتد.
برای رسیدن به یک راه حل مناسب باید در دو مورد اطمینان کافی به دست آورید.
۱) این که همه درآمدهایتان را به حساب آورده اید!
۲) این که اطمینان حاصل کنید که به درستی هزینه می کنید!
برای درک هر دو موضوع حتما لازم است که حساب و کتابی بردرآمدها و هزینه هایتان مستولی بشود. در خارج معمولا هرکسی به طور خودکار همه هزینه هایش را جایی ثبت می کند. در آن جا خریدها با کارت اعتباری و بانکی انجام می پذیرد و بنابراین هرشخص در آخر ماه صورت حسابی از بانک اش دریافت می کند که جزیی ترین هزینه های او را ثبت کرده است.
در ایران حتی در بسیاری از بنگاه های کوچک هم درآمدها و هزینه های روزمره در جایی ثبت نمی شود. بنابراین شخص نمی تواند ارزیابی درستی از وضعیت اقتصادی خودش داشته باشد. اگر خانواده ها دفتری برای ثبت هزینه های خودشان تهیه کنند، خیلی زود خواهند فهمیدکه درهزینه کردن بخش هایی از درآمدشان به اندازه کافی دقت نکرده اند. با این کار شما متوجه می شوید که آیا حقیقتا درآمدتان برای معیشت شما کافی نیست یا این که با دست و دلبازی بخشی ازدرآمدهای خودتان را از دست می دهید بدون آن که در زندگی شما بهبودی حاصل شده باشد.
● چگونه پول در می آورید؟ آیا همه اوقاتتان را به درآمد تبدیل می کنید؟
پاسخ این پرسش ها راهبرد هر کس را درباره اقتصاد او در زندگی بازتاب می دهد. پرسش بسیار ساده ای است اما پاسخ آن به همان سادگی بیان شدنی نیست. این که هرکس در یک جایی کار می کند یک روی قضیه است. این که در برابر خدمتش چه قدر دستمزد می گیرد، سوی دیگر قضیه. اما مهم اینجاست که در برابر چه مقدار کار چه مقدار درآمد نصیب شخص می شود. هیچ وقت فکر کرده اید که یک ساعت کار شما حقیقتا چه مقدار می ارزد؟
این ارزش گذاری بسیار اهمیت دارد. اگر مردم می دانستند که هرساعت از زندگی شان به چه مقدار پول قابل تبدیل است قطعا جور دیگری از لحظات خودشان استفاده می کردند. تعجب نکنید که بسیاری از اشخاص در پاسخ به این سئوال که حقیقتا چه قدر در روز سرگرم کاری مفید هستند ارقام بسیار کوچکی را تکرار می کنند البته با این بهانه که هزار گرفتاری هست که فرصت کار کردن به آدم نمی دهد. خوب اگر شما کسی هستید که فقط یک یا دو ساعت از ۸ ساعتی که در جایی کار می کنید به نظرتان مفید می آید درآمد خودتان را مربوط به همان دو ساعت بدانید.
لازم نیست که درآمدتان را به ۸ قسمت کنید تا هزینه تمام شده یک ساعت از عمر شما به دست آید! این بدان معناست که شما در برابر هر ساعت کارتان درآمدی داشته باشید و نه بخشی از ساعت هایی که در محل کار می گذرانید.
همه می گوییم وقت طلاست. اما آن را به سادگی، بدون سرگرم بودن به کار مفید، بدون تبدیل کردن آن به ارزش افزوده، بدون دریافت دیناری پول، از دست می دهیم. اگر این تلقی ما از طلابودن وقت واقعی بود آن وقت چه اتفاقی می افتاد؟ متوجه می شدیم که بخش عمده عمر خودمان را تلف می کنیم. آن وقت می فهمیدیم که در گذشته چه روزها و اوقات مهمی را از دست داده ایم و نتوانسته ایم از فرصت های مختلف درجهت بهتر کردن زندگی مان بهره بگیریم.
بنابراین برداشت های آزاردهنده ای از این قبیل که کارفرمایتان به اندازه کافی حقوق نمی پردازد یا کارفرما باید تمام هزینه های زندگی شما را تامین کند به خودی خود از میان می رود و هرکس متوجه می شود که کارفرما هم، عاشق چشم و ابروی ما نیست و حقوق ما را در برابر کاری می پردازد که انجام می دهیم. وقتی کار ما مفید نیست و ارزش افزوده مناسب را نصیب شرکت یا بنگاه اقتصادی نمی کند، کارفرما از کدام منبع باید پول بیشتری به کارگران اش بپردازد؟
بنابراین برای افزودن به درآمد و راضی کردن کارفرما به بالابردن پایه حقوق ها باید کار بهتر و بیشتری انجام گیرد. راه های رسیدن به این هدف هم بسیار روشن است. کار بیشتر، دقت بیشتر، کسب مهارت بیشتر، ارتقای دانش فنی و قابلیت ها و در یک کلام بالابردن ارزش هر ساعت کار! هیچ کارفرمایی کارمند خوب را به دلیل تقاضای دستمزد بیشتر از دست نمی دهد.
یادتان باشد که در بنگاه های خصوصی اصولا هیچ سقفی برای حقوق ها وجود ندارد. در موسسه ای که کار می کنید ممکن است مشاوران و همکارانی باشند که فقط یک ساعت در روز یا هفته درهمان موسسه کار می کنند و بیش از شما حقوق می گیرند! علتش اش هم در اغلب موارد این برداشت شما نیست که کارفرما نسبت به آن کارمند الفتی دارد یا دوستی و آشنایی با او دارد، بلکه ارزش کاری است که آن شخص انجام می دهد.
مسعود مهاجر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست