چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کسی نباید ما را روی ویلچر ببیند


کسی نباید ما را روی ویلچر ببیند

گفت وگو با ریچارد رایت

ریچارد رایت عمده شهرتش را مدیون حضور در گروه بسیار معروف پینک فلوید است که در نوع خود یکی از تاثیرگذارترین گروه های موسیقی در قرن بیستم به حساب می آید؛ گروهی که با همکاری او، راجر واترز، سید بارت و نیک میسون در سال ۱۹۶۵ میلادی پایه ریزی شد و رفته رفته به جایگاهی بسیار مهم در تاریخ موسیقی بریتانیا دست پیدا کرد. پینک فلوید گروهی بود با حواشی بسیار زیاد، به طوری که هرازچندگاهی یکی از نوازندگان از آن گروه بیرون می رفت و جای خود را به دیگری می سپرد و همواره میان اعضای آن نزاع و درگیری های اعتقادی وجود داشت که همین مطلب دامن ریچارد رایت را نیز گرفت، به طوری که در میانه ضبط آلبوم «دیوار» کشمکش های او و راجر واترز منجر به بیرون رفتن رایت از گروه شد، هرچند در توری که این آلبوم را معرفی می کرد به عنوان نوازنده میهمان حضور داشت. وی پس از جدایی از پینک فلوید (او در آلبوم The Final Cut همکاری نداشت) همراه با دیو هریس گروهی به نام «زی» تشکیل داد که آلبوم ناموفق «هویت» تنها یادگار از آن همکاری به حساب می آید اما در سال های بعد دوباره به پینک فلوید پیوست و در آخرین آلبوم ارائه شده توسط این گروه حضوری بسیار پررنگ داشت. پس از آلبوم «ناقوس جدایی» با پینک فلوید، ریچارد رایت با همکاری هنرمندانی چون پینو پالادینو و سینید اوکانر دومین آلبوم مستقلش را (بعد از تجربه ناموفق «رویای خیس» در اواخر دهه ۷۰) با نام «چینی شکسته» وارد بازار کرد که در نوع خود اثری درخور توجه به حساب می آید تا جایی که دیوید گیلمور یکی از ترانه های آن آلبوم را در بسیاری از کنسرت هایش اجرا کرده است. ریچارد رایت در ضبط دو قطعه از آخرین آلبوم دیوید گیلمور (روی یک جزیره) و در کنسرت هایی با او نیز همکاری داشته است. رایت در آخرین ماه های زندگی اش روی آلبوم جدیدی مشغول به کار بود که آن طور که گفته می شد، از یکسری قطعات بی کلام تشکیل می شد اما سرطان به او اجازه نداد تا کار را به پایان برساند و رایت در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸ در ۶۵ سالگی از دنیا رفت. در آگوست ۱۹۹۶ و پس از اینکه رایت آلبوم «چینی شکسته» را وارد بازار کرد، مارک بلیک مصاحبه یی با او برای نشریه «اکوزدایجست» ترتیب داد که گوشه هایی از اتفاقات زندگی شخصی و هنری رایت را بازگو می کند که شاید خواندش خالی از لطف نباشد.

▪ چه چیزی باعث شد دومین آلبوم مستقل خودتان را ضبط کنید؟

ـ زمانی بود که داشتیم آخرین آلبوم فلوید، «ناقوس جدایی»، را ضبط می کردیم. ایده ضبط این کار متاسفانه از یکی از تجربیات شخصی ام با یکی از دوستان نزدیکم که از افسردگی رنج می برد، الهام گرفته شده است. من می خواستم احساساتم را درباره آنچه می دیدم بیان کنم. البته روند بهبودبخشی نبود و با اینکه من آن کسی نبودم که رنج می بردم، اما این باعث شد به بیان احساسم درباره آنچه شاهدش بودم، برسم. وقتی «ناقوس جدایی» را ساختیم، من دوباره بخشی از تمام پروسه ساخت اثر بودم چرا که بیشتر از آنکه فقط بنوازم، در حال نوشتن بودم؛ اما در تمام این مدت حس می کردم این کار به سمت و سوی خوبی نمی رود. آلبوم را دوست داشتم اما واقعاً کار عذاب آوری بود. در مقام آهنگساز و ترانه سرا، این امکان وجود دارد که شما همیشه با کسانی که با شما در حال کار کردن هستند بر سر یکسری مسائل خاص به توافق نرسید. من از نواختن در تور «ناقوس جدایی» بسیار لذت بردم و برای همین وقتی به خانه بازگشتم، تنها چیزی که نمی خواستم، این بود که گوشه یی بنشینم و کار نکنم. از آنجایی که ایده هایی را برای آلبوم خودم جمع آوری کرده بودم، برنامه ریزی و هماهنگی های لازم را انجام دادم تا به استودیوی خودم بروم و شروع کردم به نوشتن.

▪ آنتونی مور یک انتخاب بدیهی برای کار کردن بود؟

ـ قطعاً. در ابتدا از او خواستم در استودیو کمکم کند. مقداری لوازم کامپیوتری خریده بودم که کاملاً با آنها آشنایی نداشتم و می دانستم آنتونی می تواند کمکم کند، اما دلیل اصلی برای دخالت دادنش یادآوری این مطلب بود که چقدر خوب در قطعه Wearing The Inside Out با هم کار کرده بودیم. من واقعاً نمی خواستم این آلبوم را کاملاً به تنهایی کار کنم، چرا که من خودم را ترانه سرا به حساب نمی آورم. همچنین برای آنتونی آسان تر بود تم آلبوم را درک کند چرا که با احساساتی که من و دوستم در حال تجربه اش بودیم همذات پنداری می کرد.

▪ شما اشاره کردید که بعضی از جنبه های کار ناقوس جدایی عذاب آور بود. آیا حس واقعی آزادی را هنگام کار کردن روی آلبومی که منحصراً متعلق به خودتان بود، تجربه کردید؟

ـ واژه «آزادی» چند بار مورد اشاره قرار گرفته. با فلوید، من همیشه می خواستم بیرون بزنم، می خواستم آهنگی بنویسم و آن را برای بقیه اعضا به عنوان ماکت ببرم. آنها همیشه می گفتند اگر خوش شان آمد آن را استفاده می کنند وگرنه، نه. در «چینی شکسته» کار کاملاً متفاوت بود. تا قبل از اینکه آنتونی بیاید و با من کار کند من هیچ موسیقی نوشته شده یی نداشتم. آلبوم طراحی شده بود؛ ساختارهای متفاوت، اینکه در یک قسمت باید مثلاً از موسیقی سمفونیک استفاده می شد و در قسمت دیگر از راک. اما ما هیچ وقت به ماکت سازی روی نیاوردیم. ما همه چیز را در استودیوی شخصی ام در فرانسه روی هم سوار کردیم.

▪ چطور تصمیم گرفتید از چه موزیسین هایی در این پروژه استفاده کنید؟ (همکاران نوازنده یی مانند گیتاریست فلوید تیم رنویک، دومینیک میلر گیتاریست، پینو پالادینوی باسیست، مانو کچ درامر و سینید اوکانر ووکالیست).

ـ من تور جهانی پیتر گابریل را در اوایل ۱۹۹۴ دیده بودم. مانو کچ پرکاشن می نواخت و من ایده ساختن یک آلبوم را پی ریزی کرده بودم. به محض اینکه کارش را شنیدم، فهمیدم او را برای نواختن در چینی شکسته می خواهم. پس موسیقی را برایش فرستادم و او، اگرچه از نظر زمانی در مضیقه بود، با من تماس گرفت تا بگوید وقتی فهمیده پینو پالادینو قرار است باس بنوازد، دوست دارد در این کار شرکت کند چرا که آنها با هم در کارهای زیادی به صورت تیمی همکاری داشتند. پینو به هر حال انتخاب اصلی من بود و دیدن آنها که در کنار یکدیگر می نوازند و تجربه کردن اینکه چقدر سریع ترک ها را پشت سر هم ضبط می کنند، مایه لذت و خوشحالی زیادی بود؛ هشت ترک در شش روز فوق العاده، تیم رنویک طبیعتاً اولین انتخاب من بود. به خاطر همکاری ما در تور های فلوید و همچنین گذشته از اینکه دوست نزدیکم بود او هر صدا و هر حسی را که شما می خواستید به شما می داد. پس از آن، دنبال کسی بودم تا نوعی گیتار اتمسفریک بنوازد. لوری لاثام که کارهای صداگذاری را انجام می داد دومینیک میلر را پیشنهاد کرد، او با اینکه در آن زمان با استینگ همکاری می کرد، مرخصی گرفت تا با من کار کند. مساله استثنایی این است که تمام موزیسین هایی که می خواستم با آنها کار کنم، برای آمدن و نواختن در چینی شکسته وقت پیدا کردند.

▪ چرا سینید اوکانر را برای خواندن دو ترک انتخاب کردید؟

ـ سینید اولین انتخاب من بود، هرچند جمع کردن نوازندگان مورد علاقه تان یک کار است و درخواست از یک هنرمند شناخته شده کار دیگری است. وقتی او قبول کرد هیجان زده شده بودم. همیشه می دانستم برای خواندن قطعه های Reaching for the Rail و Breakthrough به صدای زن احتیاج دارم، چرا که این آهنگ ها واژه های به زبان آمده از طرف شخصی است که من برایش در حال نوشتن هستم. برای من، کیفیت صدای او برای این دو آهنگ کامل بود.

▪ آیا الان برای خواندن متن های آوازی راحت تر هستید؟

ـ کاملاً. در ابتدا به این فکر می کردم که از کسی بخواهم تمام متن های با صدای مرد را بخواند؛ نمی دانستم کی اما سریعاً فهمیدم انجام این کار، آلبوم را از من می گیرد، دیگر کاری شخصی نخواهد بود. اینکه قادر بودم کار را در استودیوی شخصی ام آماده کنم کارها را آسان کرد. به تنهایی به آنجا می رفتم و هر چیزی که به ذهنم می رسید، می خواندم. بداهه پردازی و گاهی اوقات متن های بی معنی سر هم کردن. سپس آن را گوش می کردم، اینکه کدام خوب است و کدام خوب نیست را پیدا می کردم و رفته رفته اطمینانم را از آنجا ساختم. الان که گوشش می دهم، صدای خودم را دوست دارم، چرا که سبکی را پیدا کردم که از آن مطمئنم.

▪ دو آلبوم شخصی آخرتان را چطور ارزیابی می کنید؟

ـ آخرین آلبوم («هویت» ضبط شده با فشنز دیو هریس تحت نام گروهی زی در ۱۹۸۴) را من همواره به عنوان یک «اشتباه تجربی» توصیف کرده ام. ما تمام ضبط را روی Fairlight که در زمان خود دستگاه خارق العاده یی بود انجام دادیم؛ اما الان آن دستگاه نسبتاً کهنه و منسوخ به نظر می آید. «رویای خیس» (اولین آلبوم مستقل من که در سال ۱۹۷۸ به بازار آمد) بیشتر آماتوری بود. از تولید خیلی خوبی بهره مند نبود و متن ها نیز خیلی قوی نبودند، اما در پایان، فکر می کنم چیز جالبی درباره آن وجود دارد. در واقع الان آن را دوست دارم.

▪ در گذشته شما درباره رنج بردن از بن بست خلاقیت صحبت کردید. چقدر این موقعیت ادامه پیدا کرد؟

ـ نمی دانم بن بست خلاقیت بود یا نه، اما خیلی تنبل شده بودم. بعد از «هویت» در ۱۹۸۴ برای مدتی در یونان زندگی کردم؛ در محیطی که برای نواختن خیلی مناسب نبود. اگر دوست دارید، این گونه فکر کنید که ارتباطم و حسم را از دست دادم. خیلی خوشحال بودم از اینکه قایق تفریحی ام را در سواحل یونان می راندم (می خندد)، اما حالا که به گذشته نگاه می کنم، فکر می کنم «شاید کمی وقتم را تلف کرده ام».

▪ در آن زمان شما دیگر با پینک فلوید همکاری نمی کردید (در حال ضبط آلبوم دیوار گروه را ترک کردید). آیا واقعاً احساس نکردید در آن زمان از کار حرفه یی موسیقی دست بکشید؟

ـ این تصمیم بر اساس موسیقی نبود. بیشتر بر اساس یک تصمیم شخصی بود، چرا که زندگی ام با شخصی گره خورده بود که در یونان زندگی می کرد و این تصمیم را گرفتم که به آنجا بروم تا با او باشم. این کار را نکردم که از دنیای حرفه یی موسیقی دور باشم اما یک روز از خواب بیدار شدم و با خودم فکر کردم «خدایا، چه کاری داشتم می کردم؟» برای همین به دیو (گیلمور) تلفن کردم و یکدیگر را در یونان ملاقات کردیم و او گفت در حال طراحی آلبومی دیگر برای پینک فلوید است

(A Momentary Lapse Of Reason). به او گفتم اگر به کسی برای نواختن کیبورد نیاز داشت من با کمال میل انجامش می دهم. من در نیمه راه ضبط آلبوم وارد شدم و با آنها برای اجرای تور هم رفتم.

▪ آیا شما الان به طور رسمی عضوی از پینک فلوید هستید؟

ـ بله،در تولید «ناقوس جدایی» از ابتدا قادر به مشارکت بودم، نه اینکه در نیمه راه وارد کار بشوم، مانند قضیه

«A Momentary Lapse Of Reason»، خیلی خوب بود.

▪ اینکه پینک فلوید بدون شما به عنوان یک گروه به کارش ادامه دهد، با توجه به اینکه شما از اولین قدم ها همراه این گروه بودید، چه حسی در شما ایجاد می کند؟

ـ حس وحشتناکی است. تمام دلیلی که باعث جدایی من از گروه شد در درجه اول به خاطر این بود که راجر (واترز) داشت کنترل را در دست می گرفت. او تمام آلبوم دیوار را نوشته بود. این آلبوم مال او بود و او این حق را داشت تا از ادامه کار با من منصرف شود. این همان کاری بود که او، با وجود اینکه من گروه را ترک کرده بودم، تهدید به انجامش می کرد. این اصطکاک شخصی بزرگ بین من و راجر وجود داشت و در پایان کار متوجه شدم که با چنین شخصی به هر حال نمی توانستم کار کنم. این شد که گروه را ترک کردم.

▪ در دوران همکاری با پینک فلوید در رابطه با The Final Cut چه نظری داشتید؟ (اولین آلبوم پینک فلوید بدون رایت)

ـ دوستش نداشتم، اما می دانستم که با توجه به موقعیت من، می توانستم درباره آن تا حدی دچار پیشداوری شده باشم. اما فکر می کنم اگر در این باره از دیو و نیک (میسون) هم بپرسید، آنها هم فکر نمی کنند آلبوم خوبی باشد. مساله این است که هنگام ساخت The Final Cut هر سه نفر آنها، مشاجرات زیادی داشتند که در نهایت به این منجر شد که راجر گروه را ترک کرد. او این تصور نابجا را داشت که فکر می کرد تمام گروه است و به همین دلیل وقتی در نهایت دیو تصمیم گرفت کار را بدون او ادامه دهد منیت و غرورش خرد شد.

▪ پیشتر به این اشاره داشتید که بعضی جنبه های «ناقوس جدایی» برایتان عذاب دهنده بود. دقیقاً چه جنبه هایی؟

ـ فکر می کنم در ساخت آلبومی از پینک فلوید می توانستیم بیش از پیش جلو برویم. با تکه های موزیکالی که بین شان رابطه یی منطقی تر بود، آلبوم می توانست تماتیک تر باشد. این چیزی است که فکر می کنم بسیاری از طرفداران پینک به آن علاقه دارند و چیزی بود که دوست داشتم در ضبط های شخصی ام به آن دست پیدا کنم. جنبه های زیاد دیگری نیز در این کار وجود دارد که از آنها راضی ام، مانند اینکه قادر بودم در نوشتن موسیقی نیز همکاری داشته باشم. تاثیر کار من در قطعاتی چون Marooned و Cluster One قابل تشخیص است. اینها نوعی از کار بودند که من در گذشته به پینک فلوید داده بودم و استفاده دوباره از آنها بسیار خوشحال کننده بود.

▪ شما دلبستگی آشکار خاصی به آن چیزی داشتید که اصطلاحاً صدای پینک فلوید «کلاسیک» نامیده می شود؟

ـ خب، بسیاری از مردم گفته اند نمی توانندتنها به چند ترانه در «چینی شکسته» گوش بدهند، بلکه باید به کل آن توجه کنند. من فکر می کنم این درباره پینک فلوید هم صادق بود. این چیزی بود که من در آلبوم ها به آن علاقه مند بودم. فکر می کنم این چیزی بود که بسیاری از مردم در رابطه با پینک فلوید دوست داشتند. من دوست دارم موسیقی هایی از این دست بنوازم و همچنین آن نوع از موسیقی است که دوست دارم خلق کنم. من به نوعی یک ترانه ساز نیستم. ایده ساختن ۱۲ ترانه مستقل و چسباندنشان به هم در یک آلبوم را دوست ندارم.

▪ آیا موافقید وجه تشابه هایی میان «چینی شکسته» و موسیقی متن فیلم وجود دارد؟

ـ بله. وقتی فلوید برای فیلم هایی چون « قلعه زابرینسکی» و «بیشتر» موسیقی نوشت، اینها تنها مجموعه یی از قطعات بی کلام بودند. موسیقی فیلم نوشتن کار سختی است، اما دوست دارم اعلام کنم به این کار علاقه دارم. موسیقی و تصویر همراه با هم و اینکه چطور موسیقی می تواند روی فیلم کاملاً تاثیر بگذارد مرا به وجد می آورد. آرزو دارم این موقعیت را داشته باشم تا برای یک فیلم بزرگ و مهم موسیقی بنویسم.

▪ آیا از این همه رمز و راز که پینک فلوید و به خصوص سید بارت را حتی الان در بر گرفته متحیر نیستید؟

ـ فکر کنم می توانم درک کنم. اگر شما به The Piper At The Gates Of Dawn گوش کنید، قطعات خارق العاده زیادی در آن وجود دارد که آنها را سید ساخت. او یک انسان بی نظیر بود و آن قطعات نوعی از ترانه بودند که هیچ کس تا آن زمان ننوشته بود؛ بچگانه ولی خارق العاده. البته ما طی این سال ها متحول شدیم و تغییر کردیم. اما اینکه چرا مردم هنوز می خواهند درباره سید و موسیقی که آن زمان ساختیم بدانند را می توانم درک کنم.

▪ چه احساسی نسبت به نسل بعدی که آن موسیقی را گوش می کند، دارید؟

ـ نمی دانم خوب است یا بد، به نوعی عالی است. جالب است که موسیقی که در سال های دهه های ۶۰ و ۷۰ ساخته شده امروزه نیز گوش داده می شود. در آخرین تور، اینکه ترانه یی را برای کسانی بنوازی که در زمان ساخت آن ترانه به دنیا نیامده بودند، ولی آن ترانه را خیلی خوب می شناختند، بی نظیر بود.

▪ اولین آثار پینک فلوید را چطور ارزیابی می کنید؟

ـ درباره بعضی از ترانه هایم - مانند Remember A Day - احساس خواری می کنم. ما در آن زمان خیلی آماتور بودیم، اما فکر نمی کنم تنها آثار من بودند که الان خیلی خوب صدا نمی دهند. قطعه یی مانند Corporal Clegg، که یکی از آثار راجر است به همان اندازه بد است. سید ترانه سرا بود و بعد از او، ما بودیم و باید این ترانه سرایی را ادامه دهیم و این مسوولیت سنگینی بود. ما به هیچ وجه نمی توانستیم مانند سید بنویسیم. ما هرگز قدرت تخیلی برای خلق متن هایی مانند متن های او را نداشتیم.

▪ چه خاطره هایی از آن دوران اولیه دهه ۷۰ در گروه دارید؛ هنگام ساخت نیمه تاریک ماه و کاش تو هم اینجا بودی؟

ـ اواخر دهه ۶۰ کار گروه یک دوره صرفاً تجربی اما پروسه یادگیری بود. در دهه ۷۰ ما خود را تثبیت کرده بودیم و می دانستیم چه می توانیم انجام دهیم؛ چه چیز می توانیم بنویسیم، چه چیز می توانیم بنوازیم. دوران نیمه تاریک ماه و کاش تو هم اینجا بودی بسیار لذتبخش بود. الان که به عقب نگاه می کنم، می بینم دوران پر مشغله یی بود، برای همین فکر نمی کنم ما هیچ گاه این امکان را داشته باشیم تا بنشینیم و به این فکر کنیم در آن دوران چه کارهایی باید می کردیم. در دهه ۷۰ ما یا در حال سفر بودیم یا در حال ضبط در استودیو. این تمام چیزی است که به خاطر دارم.

▪ درباره آلبوم Animals پس از گذشت حدود ۲۰ سال چه فکر می کنید؟

ـ سخت بود. سال ۱۹۷۷ و هنگامی بود که راجر شروع کرد به این فکر که او تنها فرد خلاق گروه است. با تمام احترامی که برای آن آلبوم قائلم، این تا حدی تقصیر من بود چرا که آنچنان چیزی برای ارائه دادن نداشتم. دیو که چیزی برای ارائه دادن داشت، تنها از عهده انجام یکی دو کار برآمد. من از نوازندگی ام در آن آلبوم راضی ام، اما خاطره خوبی از آن ضبط ندارم. در مقام مقایسه با کاش تو هم اینجا بودی که در آن ما واقعاً یک گروه به حساب می آمدیم (اختلاف نظرهایمان را داشتیم اما به هر حال یک پروسه خلاقانه زیبا بود) Animals کار شاقی بود. اما من از نقطه نظر متریال، چیزی برای عرضه نداشتم، برای همین در موقعیت سختی قرار گرفتم.

▪ فلوید همواره در دسته گروه های پروگرسیو راک دهه ۷۰ پذیرفته شده بود. آیا به این نوع موسیقی ربطی داشتید؟

ـ من همیشه حس کردم ما خودمان بودیم، اما از حضور گروه هایی که در آن دوران کار می کردند، آگاه بودم؛ گروه هایی مانند جنسیز، یس و لد زپلین. من به موسیقی تمام آن گروه ها گوش داده ام و چند تا از آنها را دوست دارم. من همواره جنسیز با پیتر گابریل را دوست داشتم، اما از وقتی که او گروه را ترک کرد تا حدی علاقه ام را از دست دادم.

▪ آیا دوست دارید چیزی را در آثار قدیمی فلوید تغییر دهید؟

ـ فکر می کنم بیشتر در زمینه میکس و صداهایی که داشتیم باشد تا ترانه ها. فکر می کنم همه ما آرزو می کنیم ای کاش بعضی از متن ها کمی بهتر بودند به خصوص در اولین ترانه ها و کیفیت ضبط درام و باس، به طور مثال، کمی بهتر بود. اما در زمینه کل وجود ترانه ها فکر نمی کنم دوست داشته باشم برگردم و چیزی را عوض کنم، چون آن چیزی بود که در آن زمان باید می بود. آن، خود ما بود.

▪ دیگر اعضای فلوید «چینی شکسته» را شنیده اند؟

ـ دیو مطمئناً چیزی از آن را شنیده، چون از او خواستم در آن بنوازد. او در یک قطعه حضور داشت اما بعداً تصمیم گرفتیم رویکرد دیگری به آن آهنگ داشته باشیم و برای همین از گیتار او استفاده نکردیم. او آلبوم را شنیده است و فکر می کنم نظرش این بود که کار خوبی بوده است.

▪ آیا بین آلبوم ها و تور ها باقی اعضای گروه را می بینید؟

ـ ما خیلی با هم نمی جوشیم. پینک فلوید مانند ازدواجی است که همیشه در دوره جدایی موقت به سر می برد (می خندد). ما همگی به یکدیگر احترام می گذاریم اما دوست های نزدیک نیستیم؛ در آغاز رفیق بودیم، همیشه با هم زندگی می کردیم، ۲۴ ساعت در شبانه روز. اما آن موقع جوان بودیم و درباره رابطه هایمان خیلی جدی نبودیم. این روزها، همه چیز به احترام ختم می شود. یک احترام بین ما وجود دارد.

▪ آیا ساخت آلبوم «ناقوس جدایی» کار آسانی برای شما سه نفر بود. در مقام مقایسه با نوع رابطه یی که هنگام ساخت آخرین آلبوم میانتان وجود داشت؟

ـ دقیقاً. نمی دانم تا چه حد به سن ربط دارد. نمی دانم آیا اگر آدم پیرتر شود، آسان تر می شود یا نه؛ شاید. هرچند آدم هر چه مسن تر می شود، لجبازتر می شود و در یک راه خاص قرار می گیرد که این یکی از مسائلی بود که همیشه سعی کردم از آن آگاه باشم.

▪ شما در تولید دومین آلبوم سید بارت (بارت در ۱۹۷۰) مشارکت داشتید. آیا در خودتان این را می بینید که به کار تولید و تهیه روی بیاورید؟

ـ تولید کردن برای خود یک مساله است و تولید کردن برای دیگری مساله یی متفاوت. آنتونی (مور) می تواند این کار را بکند و این کار را می کند. اما من آن شخصیت و علاقه لازم برای انجام این کار را ندارم. نمی توانم خودم را در حال انجام دادن کاری مثل آنچه بریان انو انجام می دهد، ببینم. دیو و راجر اولین آلبوم سید را تهیه کردند (The Madcap Laughs) و من و دیو دومی را. اما آن موقع بیشتر به خاطر کمک کردن به سید به هر شکل ممکن بود تا اینکه نگران این باشیم که بهترین صدای گیتار ممکن را به دست آوریم. می توانید فراموشش کنید، فقط رفتن به استودیو بود و تلاش برای وادار کردن او به خواندن. به هر حال فکر می کنم هر دو آلبوم سید از جالب ترین قسمت های تاریخ هستند.

▪ هیچ رابطه یی با سید بارت دارید؟

ـ در مجله یی خواندم به خاطر دیابت کور شده است. به طرز وحشتناکی غم انگیز است. ما او را نمی بینیم، چرا که به نظر می رسد اگر او پینک فلوید و زمانی که در آن گروه بود را به خاطر بیاورد، برای هفته ها افسرده خواهد بود. مادرش چند سال پیش از ما خواست از او دوری کنیم. به نظر می رسد در بیشتر مواقع او تقریباً خوشحال است - یا بود - اما چهره ما می تواند موجب تغییر این وضعیت شود. تمام آن چیزی که می دانم این است که او یک هفته خوب است و یک هفته بعد به همان حالت قبل برمی گردد و کاملاً متفاوت است. این فقط یک تراژدی وحشتناک است.

▪ در حال حاضر دیدگاه شما نسبت به ال اس دی چیست؟

ـ سید تحت تاثیر افراد زیادی بود که دوره اش می کردند و او را به استفاده از مواد تشویق می کردند.استفاده هر روزه از مواد. اشتباه بود؟ بله. بی جهت بود؟ بله. برای من اشتباه بود. من تنها دو بار از مواد استفاده کردم. اولین بار مربوط به زمانی می شد که هنوز عضو پینک فلوید نبودم. بعد از آن یک بار دیگر هم استفاده کردم و اصلاً از آن لذت نبردم، برای همین دیگر هرگز به طرفش نرفتم. مطمئناً سید را نابود کرد و من فکر می کنم انسان های بی شمار دیگری را نیز نابود کرد.

▪ اما موسیقی پینک فلوید همواره به عنوان «ملهم از مواد مخدر» توصیف شده است. فکر می کنید این تصور اشتباه است؟

ـ اگر منظورتان این است که اعضای پینک فلوید از مواد استفاده می کردند، اشتباه می کنید. در این صورت به هیچ وجه نمی توانستم به نواختن بپردازم. از هر گونه موادی هم استفاده کرده باشم.

▪ آیا زیاد به موسیقی های دیگر گوش می کنید، آیا تحت تاثیر دیگر نوازندگان کیبورد نیز هستید؟

ـ مانند سابق به موسیقی گوش نمی کنم، چون به اندازه کافی با موسیقی خودم درگیر هستم. به دیگر نوازندگان به چشم رقیب نگاه نمی کنم. من سبکی از نوازندگی «هموند» را دارم که - خوب یا بد - مال خودم است. من از نظر تکنیکی یک پیانیست موفق نیستم. چند روز پیش به کسی می گفتم که ای کاش می توانستم پیانوی هانکی تانک بنوازم. من به موسیقی دکتر جان گوش می کنم و او را تحسین می کنم ولی آیا او می تواند «هموند» را مانند من بنوازد؟ من به خودم بیشتر به چشم یک نویسنده نگاه می کنم تا اجراکننده. من نمی توانم به تندی پیانو بزنم - من اسکار پیترسون نیستم - و نمی توانم موسیقی بخوانم. گاهی اوقات آرزو می کردم ای کاش می توانستم بنشینم و یک کنسرتو پیانو بنوازم.

▪ و بعد؟

ـ خیلی از «چینی شکسته» احساس اطمینان می کنم. به آن افتخار می کنم. خیلی دوستش دارم و اکنون باید با آن زندگی کنم. چیزهای بسیار کوچکی هستند که دوست داشتم تغییرشان دهم، اما نه به اندازه یی که زمانی فکرش را می کردم. این به من یک سرخوشی اعطا کرد. سال بعد روی آلبوم دیگری یا شاید یک موسیقی فیلم کار خواهم کرد. اگر فلوید دوباره اتفاق بیفتد، اتفاق می افتد و اگر نه، که نه. تا آن موقع، به نوشتن ادامه می دهم.

▪ پس هیچ برنامه یی برای ضبط کردن با پینک فلوید ندارید؟

ـ روزی در آینده به دیو خواهم گفت «کی قرار است کار جدیدی ضبط کنیم؟» و روزی او خواهد گفت «برای نوشتن دارم به استودیو می روم، بیا.» مردم مرتب از من می پرسند کی قرار است پینک فلوید کار جدیدی ضبط کند، اما من صادقانه نمی دانم. ما حدوداً هر شش یا هفت سال یک بار ضبط می کنیم، برای همین از آنجایی که آخرین آلبوم در سال ۱۹۹۴ به پایان رسید، کسی چه می داند، آلبوم بعدی می تواند در سال ۲۰۰۱ باشد، ما تصویر واضحی از ادامه کارمان نداریم. این مساله وقتی پیرتر بشویم برایمان آسان تر خواهد بود. فقط هنگامی که در پینک فلوید هستیم باید پافشاری کنیم تا مسوول نورپردازی ما را کاملاً پنهان کند، تا کسی نتواند ما را روی ویلچر ببیند.

مارک بلیک

ترجمه؛ امیر ملوک پور



همچنین مشاهده کنید