شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

با کودک خود چه‌کار کنم؟


● نکته‌هائی دربارهٔ روز اول مهدکودک
▪ کودک در آن روز، از همه‌چیز و همه‌کس، کم و بیش می‌ترسد؛ نکند که:
ـ خانم معلم، دعوایش کند!
ـ از کلاس و مهدکودک بیرونش کنند!
ـ نگذارند برای دست‌شوئی …

نکته‌هائی دربارهٔ روز اول مهدکودک

کودک در آن روز، از همه‌چیز و همه‌کس، کم و بیش می‌ترسد؛ نکند که:

ـ خانم معلم، دعوایش کند!

ـ از کلاس و مهدکودک بیرونش کنند!

ـ نگذارند برای دست‌شوئی و آب خوردن بیرون برود!

ـ از پله‌ها بیفتد و یا زمین بخورد و کسی به دادش نرسد!

ـ اگر روزی از روزها به مهدکودک نیامد، جایش را به کودک دیگری بدهند!

ـ بچه‌های دیگر دوستش نداشته باشند و او را در جمع خود راه ندهند!

ـ نگذارند بازی کند و مجبورش کنند یک‌جا بنشیند و فقط به حرف‌های مربی گوش کند!

پس:

اضطراب، دل‌شوره و خشم خود را به‌صورت رفتارهای عصبی نشان می‌دهد.

پدر و مادر گرامی و مربیان عزیز، بهتر است بدانند که کودک:

احساساتش در آن روز، به‌طور کلی ”منفی“ است و آن را به‌صورت مبالغه‌آمیزی ابراز می‌کند.

به‌راحتی برانگیخته می‌شود و به سرعت به گریه یا خنده می‌افتد.

در اثر دل‌شوره، مرتب می‌خواهد به دست‌شوئی برود و یا دهانش خشک می‌شود و همواره آب و خوراکی می‌خواهد.

همه‌ٔ ژست‌ها و حرکت‌های شما پدر و مادر عزیز و مربیان محترم، برای کودک معنادار است؛ حتی اگر منظور خاصی نداشته باشید. برای نمونه:

”اگر پای تلفن از کسی گله می‌کنید؛ کودک فکر می‌کند الان است که با او هم همین‌طوری حرف بزنید.“

توجه کودک به شما و محیط اطرافش چند برابر می‌شود، پس حساسیتش بالاتر می‌رود:

”نسیم بهاری می‌وزد، ولی کودک، بسیار سردش می‌شود“، ”شما با عجله با او صحبت می‌کنید، ولی او فکر می‌کند که دارید دعوایش می‌کنید.“

تمرکزش بر حرکت‌ها و کلمه‌های کودکان دیگر نیز، بسیار است:

”کودکی را می‌بیند که به‌تنهائی دارد بازی می‌کند؛ فکر می‌کند که به‌طور حتم او را تنبیه‌ کرده‌اند.“

توجه کودک به ارتباط افراد با یکدیگر بیشتر می‌شود:

”آیا مربیان با هم مهربان هستند؟“، ”همدیگر را با نام کوچک صدا می‌کنند؟“، ”مدیر مهدکودک با مربیان چگونه رفتار می‌کند؟“ و ”آیا با آنان مهربان است یا به آنان دستور می‌دهد؟“

پدر و مادر عزیز، بهتر است بدانند که:

چند روز قبل از رفتن به مهدکودک، لیست خریدهای مربوط به مهدکودک را با همراهی و سلیقهٔ خود کودک خریداری کنند.

از اعمال نظر و تحمیل سلیقه به کودک، به‌طور جدی بپرهیزند.

کودک را نباید با جمله‌ها و تذکرهای مکرر کلامی بیازارند:

”وسایلت را گم نکنی“، ”حواست را خوب جمع کن“.

از مقایسه‌ٔ کودک با کودکان دیگر به‌طور جدی بپرهیزند:

”دخترعمویت شوق و ذوق بیشتری برای رفتن به مهدکودک داشت.“

از لجبازی کردن، سربه‌سر گذاشتن و مشاجره با کودک به‌طور حتم خودداری کنند؛ حتی اگر به شوخی باشد.

هیچ‌گاه به کودک نگویند:

”حالا دیگر تو بچه نیستی“ چون‌که او ”بزرگ هم نیست“ و به این ترتیب با گفتن این جمله، در او اضطراب ایجاد نکنند. به‌جای این حرف، بهتر است دلیل انجام دادن یا انجام ندادن کاری را برای کودک توضیح دهند.

اگر کودک، کار نادرستی انجام داد، فقط دلیل نادرستی کار را برایش توضیح بدهند، نه این‌که بگویند:

”دیگر دوستت ندارم، این چه کاری بود که کردی؟“ و با این گفته‌ها، اضطراب او را بیشتر و در او احساس ناامنی ایجاد نکنند.

به‌طور حتم، توصیه می‌شود از تنبیه بدنی، سرزنش و خجالت دادن کودک خودداری کنند.

اگر کودک به‌نظر بزرگ‌ترها کار بدی انجام داد، به او برچسب نزنند و از تعصب و پیش‌داوری دربارهٔ او و کارهایش بپرهیزند:

”تو گیج هستی“، ”همیشه سربه‌هوائی“

با ذوق و شوق از آموزش‌ها و بازی‌های متنوع مهدکودک، دوستان جدید و حتی خوراکی‌هائی که خواهد خورد، با کودک صحبت کنند.

از قبل با مربی و مسئولان مهدکودک تماس بگیرند و اطلاع دهند که کودک چه روزی و چه ساعتی به مهدکودک می‌آید.

روز اول مهدکودک، پدر و مادر کودک باید زودتر از موعد به مهدکودک برسند؛ دیر رسیدن همیشه مضر است.

بدترین کار، این است که پدر و مادر پشت در کلاس بایستند و بهترین کار این است که پدر و مادر، زود به خانه برگردند و در محیط مهدکودک نمانند.

همواره نباید به کودک اعلام شود:

”کاری نداری؟ من بروم دیگر؟“

سر ساعت و حتی کمی هم زودتر دنبال کودک بیایند.

فقط با سئوال کوتاه:

”خوب امروز چه‌طور بود؟“ یا ”چه‌خبر؟“ پرسش کنند.

بگذارند خود کودک از روز اول مهدکودک صحبت کند و با سئوال‌های مختلف، او را دچار استرس نکنند.

برای آرام کردن کودک، از دادن وعده‌های دروغین به او بپرهیزند:

”برایت بهترین هدیهٔ دنیا را می‌خرم.“

از تهدید کردن کودک بپرهیزند:

”وقتی پدرت برگردد، به او می‌گویم چه کارهائی کردی“، ”اگر برایت اسباب‌بازی خریدم.“

از استفادهٔ اشتباه از محبت بپرهیزند:

”اگر مرا دوست داشتی، این کار را نمی‌کردی.“

از گریستن و تهدیدهای کودک نهراسند:

”اگر بروی خانه، من از ترس بیهوش می‌شوم.“

نسبت به سلطه‌جوئی‌های فعالانهٔ کودک بی‌اعتنا باشند:

”مرا دوست نداری وگرنه کنارم می‌ماندی.“

نسبت به سلطه‌جوئی‌های نافعال کودک هم بی‌اعتنا باشند:

”دارم مریض می‌شوم؛ بی‌حال هستم.“

کودک را مطمئن کنند که مربیان و مدیران مهدکودک در این‌جا بیشتر از پدر و مادر، مواظب او هستند.

مربیان محترم بهتر است بدانند که:

خود را با نام کوچک به کودک معرفی کنند.

اسم کوچک کودک را به‌خاطر بسپارند و او را با احترام با نام کوچک بخوانند:

”علی جان“، ”مهسا جان“، ”آقا پوریا“ و ...

صمیمانه و در عین حال بسیار جدی از پدر و مادر بخواهند که هرچه زودتر مهدکودک را ترک کنند و مراسم خداحافظی برپا نکنند.

کودک یا گروه کودکان روز اولی را خیلی زود با قسمت‌های مختلف مهدکودک، حتی آشپزخانه و دست‌شوئی آشنا کنند.

اگر کودک صحبتی کرد یا سئوالی پرسید، فعالانه به او گوش دهند؛ به سویش خم شوند؛ رابطهٔ چشمی با او برقرار کنند و با سر و حرکت‌های بدن و حتی لبخند نشان دهند که دارند صحبت او را می‌شنوند.

به‌طور کلی واکنش‌های متناسب چهره‌ای و بدنی به کودک نشان دهند.

پاسخ‌های کلامی مربی باید پر از احساس واقعی، با سبکی کودکانه و قابل فهم و درک کودک باشد.

اگر پاسخ سئوال کودک را می‌دانند، با صداقت و سادگی، کوتاه پاسخ دهند و در صورتی‌که پاسخ سئوال کودک را نمی‌دانند، با شجاعت بگویند:

”نمی‌دانم، ولی سعی می‌کنم جوابش را برایت پیدا کنم.“

به‌کودک، آزادی کامل بدهند تا از هر کجا که دلش می‌خواهد، صحبت کند و میان حرف او نپرند.

تقاضای انجام هر کاری را از کودک با طرح سئوال او بخواهند:

”می‌خواهی با این وسیله‌ها بازی کنی؟” یا ”دوست داری این کتاب‌ها را ببینی؟“

به کودکانی که بی‌تابی می‌کنند، بگویند:

”برای ما، مهم این است که کار دل‌خواه تو انجام شود.“

برای کاهش دل‌شوره، استرس و حفظ ثبات عاطفی کودک، باید بین مربیان و دست‌اندرکاران مهدکودک، هماهنگی‌های لازم وجود داشته باشد.

مربیان عزیز، مدیران و دست‌اندرکاران گرامی مهدکودک، بهتر است نسبت به نیازها ،خواسته‌ها، علاقه‌مندی‌ها، مسائل و مشکل‌های کودک، حساس باشند و اقدام مناسب را به‌عمل آورند:

”دوست داری با این اسباب‌بازی‌ها که دست بچه‌ها بود بازی کنی؟“

تا جائی که ممکن است، کودک را در انجام کارهای مربوط به خود شرکت بدهند:

”بیا بند کفش‌هایت را باهم ببندیم.“

کودک را مطمئن کنند که همه با او دوست و مهربان هستند.

کودک را مطمئن کنند که اجازهٔ خوردند آب، خوراکی و دست‌شوئی رفتن را، هروقت که بخواهد، دارد.

به کودک اطمینان بدهند که هروقت کاری داشت، به کمک او می‌شتابند.

به کودک بگویند که اگر روزی دیر به مهدکودک رسید، جایش محفوظ است؛ گرچه بهتر است سروقت بیاید.

به‌طور حتم کودک را مطمئن کنند که اگر روزی در خانه ماند، هم‌چنان جایش خالی است و همه منتظر دیدار او هستند.

دکتر فرزانه صداقت، روان‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه

منابع:

”روان‌شناسی رشد“ ”حسن احدی ـ شکوه‌السادات بنی‌جمالی“

”راهنمای آموزش لوحه‌های علوم“ ”منوچهر ترکمان“

”روان‌شناسی انسان سلطه‌جو“ ”قاسم قاضی“