جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

زندگی و آثار ارسطو


زندگی و آثار ارسطو

ارسطو در استاگیرا در مرز مقدونیه و یونان به فاصله ۳۰۰ کیلومتر از آتن, به دنیا آمد

ارسطو در استاگیرا در مرز مقدونیه و یونان به فاصله ۳۰۰ کیلومتر از آتن، به دنیا آمد. نیکوماخوس، پدر ارسطو طبیب دربار پادشاه مقدونیه و پدر فیلیپ و جد اسکندر مقدونی بود و شغل پدر بر آگاهی های ارسطو نیز اثر گذاشت و سبب شد او به علوم زیست شناختی رو آورد. در چارچوب این مطالعات بود که ارسطو سرانجام برای طبقه بندی، تطبیق و مقایسه زیستمندان روشی اصولی ابداع کرد که از نوشته های فلسفی او هم کاملاً پیداست.‏

ارسطو وقتی وارد آتن شد که این شهر بسیار بیشتر از زمانی که اندیشه و فلسفه افلاطون رشد می یافت برای پذیرش اندیشه های دموکراتیک آماده بود. شهر دولت آتن با شتاب جریان عادی زندگی و روحیه خود را پس از دوره افسردگی ناشی از شکست از اسپارت در جنگ پلوپونز باز می یافت و در حال ورود به زمان موفقیت های اقتصادی بود. دولت نظامی اسپارت، که به دلیل موفقیت های اولیه نظر افلاطون را جلب کرده بود، برای ارسطو جاذبه نداشت. ارسطو ارتباط رضایت بخشی با افلاطون داشت، زیرا بیست سال در آکادمی وی ماند، نخست به عنوان دانشجو و سپس در مقام دستیار افلاطون تا اینکه آریستوکرات پیر درگذشت.‏

ارسطو وقتی که آکادمی را ترک کرد ۳۷ سال داشت، او همراه با چند نفر از اعضای پیشین آکادمی در شهر دیگری به تحصیل ادامه داد و سپس زیست شناسی دریایی خواند.اندکی بعد فیلیپ مقدونی از ارسطو دعوت کرد تا سرپرستی شاهزاده اسکندر را در پایتخت عهده دار شود، "اما موفقیت اسکندر در تربیت اسب خود، بیشتر از موفقیت ارسطو در تربیت اسکندر بود."‏

ارسطو در سال ۳۳۵ پیش از میلاد به آتن بازگشت تا مدرسه خود لیسیوم را تاسیس کند. آکادمی افلاطون کار خود را وقف ریاضیات و فلسفه نظری و سیاست کرده بود. گرایش لیسیوم ارسطو به زیست شناسی و علوم طبیعی بود. لیسیوم در یک گردشگاه آغاز به کار کرد شاگردان در حالی که

درس های خود را می آموختند که با ارسطو در گردشگاه قدم می زدند.‏

این زمان شهر آتن تحت الحمایه مقدونیه شده بود و حضور دوست اسکندر یعنی ارسطو، در همه جا با بدگمانی تلقی می شد، حتی پس از آنکه ارسطو و شاگردانش از نظر برخی محبوبیت یافته بودند. با این حال مدرسه فعال تر شد و ارسطو هم معلمی تمام عیار گردید. در بحبوحه پریشانی آتن، فلسفه به پیشرفت خود ادامه داد و ارسطو در آکادمی خود فلسفه ای به بار آورد که مدت دو هزار سال بر اذهان انسانی سلطه ورزید.‏در سال ۳۲۳ قبل از میلاد خبر مرگ اسکندر رسید و در سراسر امپراتوری وسیع این مرد مقدونی، تحریکات سیاسی آغاز شد. در یونان هم شورش هایی رخ داد. در آتن به سبب ارتباط ارسطو با اسکندر، تندی و تلخی زیاد به وفور به سوی او آمد. ارسطو محتاط تر از سقراط بود و با دیدن تندخویی آتنی ها نسبت به خود "چون نمی خواست آتنی ها جنایت دیگری بر ضد فلسفه مرتکب شوند" فرار کردن را کاری شجاعانه تر از ماندن یافت؛ این کار جبن نبود، زیرا در آتن شخص متهم می توانست نفی بلد را بر کشته شدن اختیار کند. او آتن را ترک کرد و به امید سردشدن آتش آتنی ها و یا بازگشت تسلط مقدونی ها به آن در شهر دیگری ماند.‏

‏ اما هیچ یک از این اتفاقات را ندید. طی سال‌ها فرماندهی اسکندر در آتن یونانی های شورشی را در جنگ بزرگی شکست داد. اما ارسطو پیش از این واقعه درگذشته بود، در حالی که هنوز دشمنانی در آتن و جاهای دیگر در یونان داشت که "اگر به دست آنها می افتاد، پوستش را می کندند."

ارسطو مردی بود عمل نگر. او با اینکه شاگرد افلاطون بود، اندیشه استادش دایر بر این واقعیت که‌ ورای جهان هر روزه، در اقلیم صور جای دارد رد کرد. ارسطو به اسطوره غار افلاطون اعتقاد نداشت. دامنه مطالعات ارسطو از آنچه امروزه به عنوان فلسفه می شناسیم بسی گسترده تر بود. مثلاً ارسطو یکی از اولین زیست شناسان بزرگ بود. در فلسفه ارسطو فراخ دامنه بود و مابعدالطبیعه، اخلاق، سیاست و زیبایی شناسی را در بر می گرفت.آثار ارسطو مدت ۳۰۰ سال با انجیل رقابت کرد و سپس در شمار کتاب های مقدس مسیحیان در آمد. این آثار به صدها رساله و کتاب می رسد.

برخی مولفان قدیم در حدود ۴۰۰ تالیف به او نسبت دادند و برخی دیگر تعداد تالیفات او را به ۱۰۰۰ رساندند. به هر حال آثار او را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: نخست کتاب های منطقی نظیر: مقولات، جدلیات و قضایا، که مجموعه این آثار به نام "ارغنون" یعنی وسیله درست اندیشیدن شناخته می شود. دوم کتاب های علمی: طبیعیات، درباره آسمان، تاریخ طبیعی و اجزای حیوانات. سوم کتاب های صنایع: خطابه و شعر. چهارم کتاب های فلسفی در معنای خاص: اخلاق، سیاست و فراطبیعی. به نظر می رسد همه این آثار به قلم خود ارسطو نباشد و بیشتر آنها را شاگردان و پیروانش جمع آوری و منتشر کردند.‏‏ به رغم این واقعیت که "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو صرفاً مجموعه ای از یادداشت های درس های اوست و سبکی ناهموار دارد، در برخی جاها ابهام آمیز است. به رغم همه اینها، این کتاب یکی از مهم ترین آثار در تاریخ فلسفه اخلاق است. ارسطو در این کتاب یکی از بنیادی ترین سئوالات جمیع مردمان را مطرح می کند: "چگونه باید زندگی کنیم؟" سئوالی که در مباحث اخلاقی دوران باستان نقش محوری داشت، ولی با کمال تاسف نزد فیلسوفان قرن بیستم مغفول مانده است.کتاب دیگر ارسطو "ائودایمونیا" را غالباً به "سعادت" ترجمه می کنند، گاهی نیز آن را به "شکوفایی" بر می گردانند، ارسطو معتقد است که همه ما جویای ائودایمونیا هستیم. منظور او این است که ما همه طالب آنیم که زندگیمان به نیکی پیش برود. ما دنبال زندگی‌ای هستیم که قرین توفیق و کامیابی است، آن نوع زندگی که اگر بتوانیم به آن نایل شویم، در انتخاب آن تردیدی نخواهیم داشت.همه آثار ارسطو در شمار کتاب های مقدس مسیحی ها در آمدند.

به گفته رابینسن ارسطو را در سراسر سده های میانه فیلسوف مطلق می شمردند و اهل علم یقین که ارسطو به فرمان خدا آخرین حقایق همه دانش ها را عرضه کرده است. از این رو با فروتنی آثار ارسطو را در زمره کتاب های مقدس و تعالیم آباء کلیسا و قوانین روم قرار دادند و او را یکی از استادان مسلمی دانستند که راهنمایی علمی و عملی انسان ها را بر عهده دارد.

معصومه نعمتی