ماجرای کامی و مسواک و خمیر دندان

عابدیان یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. پسری بود که هیچ وقت اصول بهداشتی رو رعایت نمی کرد و حاضر نبود برای تمیزی و سلامتی خودش کاری انجام بده. کامی حتی به بهداشت …

عابدیان یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. پسری بود که هیچ وقت اصول بهداشتی رو رعایت نمی کرد و حاضر نبود برای تمیزی و سلامتی خودش کاری انجام بده. کامی حتی به بهداشت دهان ودندون هاش هم اهمیتی نمی داد و مسواکش تازه و نو توی جا مسواکی تک و تنها و بدون استفاده مونده بود.

یک شب که کامی می خواست دست و صورتش رو بشوره و به دستشویی رفت، صدای عجیبی شنید. خمیر دندون و مسواک کامی با ناراحتی از اون پرسیدن: کامی جون چرا با ما دوست نمی شی؟ ما تو رو خیلی دوست داریم و بهت قول می دیم اگه هر شب به سراغمون بیای دوستان خوبی برای هم بشیم. کامی با تعجب به مسواک و خمیر دندونش نگاه کرد و لبخند زد.

مسواک و خمیر دندون کامی، تا دندون های اون رو دیدن خیلی ناراحت شدن و به او گفتن: کامی جون اگه هر روز ۲ یا ۳ مرتبه از ما استفاده کنی لبخندهات زیباتر می شه و همه از صحبت کردن با تو لذت می برن.

کامی کمی فکر کرد و گفت: من دیگه نمی تونم دندون های تمیز، زیبا و سالم داشته باشم، آخه اون قدر مسواک نزدم که دندون هام بد رنگ شدن و دیگه ظاهر قشنگی ندارن. مسواک و خمیر دندون به کامی گفتن: ما بهت قول می دیم کمکت کنیم ولی تو هم باید قول بدی با ما همکاری کنی و از این به بعد همیشه با ما دوست باشی. کامی گفت: یعنی ممکنه من هم دندون های تمیز و زیبایی داشته باشم و دهانم خوشبو و لبخندهام زیبا بشه؟

مسواک و خمیر دندون به کامی لبخند زدن و گفتن: کار نشد نداره اگه مرتب از ما استفاده کنی و شیرینی و شکلات کمتری بخوری و اصول بهداشتی رو رعایت کنی و شیر و لبنیات به مقدار کافی بخوری، به طور حتم موفق می شی ولی کمی باید حوصله داشته باشی چون مدتی طول می کشه تا جرم دندون هات از بین بره. کامی که هنوز هم متعجب بود، باز هم خندید و از راهنمایی مسواک و خمیر دندونش تشکر کرد و به اون ها قول داد که روزی ۳ مرتبه ازشون استفاده کنه تا دندون های زیبا و سالمی داشته باشه.