شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
غنی سازی اوقات فراغت به مثابه اورانیوم
اسم اوقات فراغت که میآید یاد دوران ابتدایی میافتم که دست خواهرم را میگرفتم (هر چه باشد ما از او بزرگتر بودیم!) و آرام آرام میرفتیم مدرسه کنار دستی مدرسه ابتدایی خودمان که کلی برنامه جالب(!) برای تعطیلات تابستانمان داشت. بعدا که بزرگتر شدم فهمیدم بهش میگفتند برنامه اوقات فراغت...
اسم اوقات فراغت که میآید یاد راهروی مدرسه ابتدایی بغل دست مدرسه ابتداییمان(!) میافتم که سرتاسر موکت شده بود تا بچهها( که همهشان مانتوهای خاکستری داشتند و با دمپایی های رنگارنگ و روسریهای رنگارنگتر) بنشینند رویش و منتظر پخش فیلم باشند.
خانم ناظم میپرسد کدام فیلم را برایتان پخش کنیم بچهها جان اجاره نشینها یا فیلم ( اسمش را یادم نمیآید) قرعه با دستهای بالای بچهها به نام آن فیلمی میافتد که اسمش را یادم نمیآید.
فقط یادم میآید که نیم ساعت شاید هم سه ربع از فیلم گذشته بود که های های دختر بچه ها با دیدن صحنه های دلخراش و خونین از دفاع مقدس بلند شد و هنوز هم حسش را با خودم دارم.
قلبم از شدت فشار و تاثر روحی داشت از جا کنده میشد و در دم آرزوی مرگ کردم، آنهم وقتی یک تانک عراقی داشت حرکت میکرد و مجروح ایرانی توان کنار کشیدن خود را از سر راه تانک نداشت و تانک پایش را له کرد و من که صد باره توی ذهنم متصور شدم پای خودم رفت زیر تانک و استخوانش ذره ذره شد
چشم و دل بچه ها که خون شد، تصمیم گرفتند اجاره نشینها را پخش کنند. فیلم شروع شد و قهقهه خنده که به دنبالش آمد و صحنه شام خوردن در اجاره نشین ها که برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. مخصوصا زرده تخم مرغ روی دیس برنج و آن حرکات محیرالعقول میهمانان کارگر یا همان کارگران میهمان. از کل فیلم فقط همینش یادم مانده و البته دعوا بر سر تعمیر خانه. چیز دیگری یادم نمیآید شاید برای این که فیلم برای یک مشت دختر بچه سر به هوا ساخته نشده بود چون فیلم گلنار را که همان سال دیدم خیلی یادم مانده است.
اسم اوقات فراغت که میآید یاد کلاسهای قرآن در ظل گرما، توی کلاس های مدرسه ابتدایی بغل دست مدرسه ابتداییمان میافتم که از اولش که از خانه بیرون میآمدیم فکر قمقمه آب یخمان بودیم تا آخر کلاس و یادم نمیآید چیزی از قرآن میفهمیدیم یا نه اما بهشت و جهنمش را خوب به خاطر دارم.
فصل تابستان که میشود شاید اثر گرما باشد که بازار همه چیز از خوراک و پوشاک گرفته تا اوقات فراغت داغ میشود. آنقدر که مجبوری برای تکاپوی ۹۰ روزه مسئولان جهت غنی سازی اوقات فراغت خیل دانشآموز بیکار، از عبارت لقلقه دهان استفاده کنی.
اوقات فراغتی که با برنامه ریزیهای کوتاه مدت، بدون هدف، غیر مفید و بدون خروجی به نوعی سمبَل میشود. برگزاری کلاسهایی تکراری و بدون تناسب با نیاز روز جامعه، نمیتواند راه چندان مناسبی برای پر کردن روزگاری باشد که به واسطه نزدیکی زمین در مدار خورشید بلند و گرم شده است.
در بین کلاسهایی که از طرف بسیج محله، هلال احمر، مدرسه و برگزار میشود به ندرت پیدا میشود کلاسی که با هدف خاصی چون آموزشهای بومی و آماده سازی جهت کار خاصی(که از قضا مفید هم هست) انجام شود. اگر هم در این بین فعالیتهای ذره بینی مفیدی انجام شود آنقدر اطلاع رسانی ضعیف است که کمتر کسی از آن مطلع میشود.
از همه این ها که بگذریم میماند تعریف اوقات فراغت در کشور ما که یا اشتباه تعریف شده و یا اصلا تعریفی ندارد که با چالشی به عنوان اوقات فراغت مواجه شدیم.
اوقات فراغت در واقع زمانی است، کوتاه یا بلند، که فرد از انجام کارهای روتین و اجبار روزانه معاف است و تمام لحظه متعلق به خودش است. بنا بر این حتی در چله زمستان هم وقتی دانشآموزی از مدرسه تعطیل شده و کار دیگری ندارد، وقتی کارمندی اداره را به قصد خانه ترک میکند و اجباری برای انجام کاری ندارد، و قتی بانوی محترمی تمام امور خانه داری اش را به اتمام رسانده است و ... دارد اوقات فراغت خودش را میگذراند ولو اینکه نه دانشآموز باشد نه در فصل گرم تابستان و تعطیلات رسمی و غیر رسمی.
لحظاتی که به دلیل زیر ساختهای نه چندان قوی در امور مختلف تلف شده و به هدر میرود و برای جبرانش تنها کاری که میکنند گذاشتن دوره های آبکی و مجانی است و البته پر کردن بیلان کاری.
فقدان فضاهای سبز مناسب، مکانهای آموزشی کافی چون فرهنگسراها، مکانهای ورزشی و همه میتواند عاملی باشد برای غنی نشدن اوقات فراغت مردم در طول ۳۶۵ روز سال. عامل دیگری هم که دامن میزند به چالشی به عنوان اوقات فراغت و آن را به اوقات بطالت تبدیل میکند فرهنگسازی پدیدهای به عنوان شادی و پر کردن لحظات جوانان در بیرون از خانه است.
وجود این مشکلات عدیده است که باعث میشود عدهای بیان کنند که در ایران تفریحی جز خوردن نداریم...و حتی بعد از همه جشنها و برنامهها و تعریف ها و تمجیدها و انتقادها، باز هم میماند اوقات فراغتی که غنی کردنش گویا از غنی سازی اورانیوم هم سختتر است. آن هم برای مسئولانی که سالهاست عادت کردهاند برنامههایشان را به شکل ثابت و بدون نظرسنجی و نیازسنجی برگزار کنند...و سالهاست کسی آنها را به خاطر برنامههایشان زیر ذرهبین نقد قرار نداده و سالهاست...و چه خوب که هر سال عدهای از جوانان حداقل برای دقایقی هم که شده با رئیس جمهورشان سخن میگویند و میگویند که اگر این سازمانهای عریض و طویل غنی سازی اوقات فراغت کمی به بانک اطلاعات توجه میکردند، امروز وضعیت اوقات فراغت مان خیلی بهتر از اینی بود که هست...
لیلا باقری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست