چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
همبستگی اجتماعی و تقسیم کار اجتماعی
دورکیم در اثر سترگ خویش، پرسشی با این مضمون به میان میکشد که آیا همبستگی اجتماعی در واقع از تقسیمکار بر میخیزد یا نه. با اندکی تأمل در وضعیت اجتماعی کنونیمان شاید بتوانیم به افقهایی در گستره این پرسش دیده بگشاییم. میکوشم تا رعایت ایجاز کنم.
● همبستگی اجتماعی؛ مسأله این نیست!
اساسا مقولهای به نام همبستگی اجتماعی در جامعه ما «مسأله» (problem) نیست. نیاز به همبستگی اجتماعی در میان ما هنوز شکل نگرفتهاست و ریشههای مختلفی میتواند داشته باشد. از جمله ناپایداری وضعیت اقتصادی جامعه و به تبع آن تزلزل معاش در میان اقشار گوناگون اجتماع خود به خود منجر به گونهای بیاعتنایی به مقولاتی از قبیل آزادی، دموکراسی، همبستگی و حقوق میشود. از سوی دیگر تبلیغات نامناسب و عوامگرایانه درباب عدالت، «خواست عدالت» را به عنوان جایگزینی برای خواستهای اجتماعی دیگر قرار میدهد و در این میان آنچه بیش از هر مفهوم دیگری خراب میشود، خود عدالت است؛ چرا که روایتهای پوپولیستی و فاشیستی از عدالت بیشتر متضمن شعارهای مبتنی بر وظایف دولت در آینده است و پایه واقعی در زیرساختارهای اجتماعی ندارد.
هم از این روست که در اینجا نیز شعار عدالت محوری دولت به مثابه پستانکی است بر دهان ملت! شعارهایی مانند مهرورزی یا پول نفت بر سر سفرهها و عدالت محوری یا از این قبیل که مخصوصا از سوی رئیس جمهور احمدی نژاد مطرح شدهاست، بیشتر نمایشی آکروباتیک را ماند که با متوجه ساختن انظار به عواملی بیهوده، سایر امور را از دیدگان پنهان میدارد. حتی میتوان گفت که رفتار دولت در این مقام، بیشتر رفتاری قیمانه و پدرسالارانه است و مردم را کودک خویش پنداشتن! اساسا چه لزومی دارد که دولت بر عدالت محوری و مهرورزی تأکید کند؟ مگر اصل بر تبعیض و ستمگری است؟ علت مبقیه دولت در این است که حد خود را بداند و شایسته خویش رفتار کند تا به قهر مردم گرفتار نیاید و منفور افکار عمومی نشود. از دیگر علل عقیم ماندن مقوله همبستگی اجتماعی، یکی هم نامگذاری متوالی سالها به همبستگی، اتحاد، انسجام و عناوینی از این قبیل است. چنین روشی ناخودآگاه حاکمیت را به عنوان متولی همبستگی اجتماعی معرفی میکند و عملا چنین برنامهای لوث میشود؛ زیرا اساسا همبستگی اجتماعی در حوزه جامعهمدنی روی میدهد و دقیقا نقطه مقابل دولت و سیاستهای حاکمیت است؛ پس نامگذاری رسمی سالها به عناوین یادشده باعث میشود که وارونگی در نقشها یا به عبارت دیگر «مصادره نقشها» اتفاق بیفتد و این سیاست عملا عقیم و سترون بماند.
● تقسیم کار اجتماعی نداریم!
در افقگشایی برای پرسشی که دورکیم به میان میکشد، باید جنبه دیگر ماجرا را نیز دید و کاوید. فکر نمیکنم تقسیمکار و همبستگی، دوآلیته (Duality) مجزایی از یکدیگر بوده و رابطه تقدم و تأخر بر آنها حکمفرما باشد، بلکه در نگاهی دقیقتر، متوجه رابطه دیالکتیکی میان این دو مفهوم میشویم.
در سطوح گوناگون جامعه به کرّات شاهد فقدان تقسیمکار اجتماعی هستیم. مثال بارز آن اشتغال گروه انبوهی از مردم به مشاغلی خارج از حوزه دانش و تخصصشان است. اقتصاد خواندهای که نانوا است، پزشکی که بازاریاب است، مهندس کشاورزی که راننده آژانس است، پزشک اطفالی که وزیر امور خارجه میشود و نمونههای فراوان دیگر. اما وجه مؤثری که به زعم خویش میخواهم بدان بپردازم، اختلاط سه حوزه حائز اهمیت «نخبه سیاسی» Political Elite و «روشنفکر عمومی» Public Intellectual و «روشنفکر دانشگاهی» Academic Intellectual است.
▪ نخبه سیاسی کسی است که علم سیاست خوانده و این دانش سیاسی میتواند در کنار سایر تخصصهای او نیز قرار بگیرد. و مهمتر از آن اینکه برای کنش سیاسی «تربیت» شدهاست. حوزه فعالیت نخبه سیاسی، حزب است.
▪ روشنفکر عمومی کسی است که فارغ از نوع و میزان تحصیلات، به واسطه روشنبینی و جسارت و انگیزه اجتماعی، به نقد قدرت میپردازد. معمولا حوزه فعالیت روشنفکر عمومی، مطبوعات است.
▪ روشنفکر دانشگاهی نیز کسی است که نقد قدرت را در بستر پژوهش و آموزش پیگیری میکند و چه بسا تولید کننده افرادی است که به فراخور سلیقه، بعدها ممکن است نخبه سیاسی یا روشنفکر عمومی شوند. حوزه فعالیت روشنفکر دانشگاهی، کتاب، مطبوعات تخصصی و محافل علمی است.
تردیدی نیست که البته شاید اینقدرها هم نتوان تفکیک منجزی از این سه ساحت ارایه داد و تعاریف بالا صرفا جهت تسهیل بحث به دست میآیند. اما آنچه بدنه اصلی این بحث را شکل میدهد، اختلاط در این سه حوزه است. حتی شاید بتوان مسامحتا از اختلاط میان حوزه دوم و سوم درگذشت، اما اختلاط هر کدام از حوزه های دوم و سوم با حوزه اول، به نظر غیرمنطقی آمده و نتایج نامطلوبی برجای خواهد نهاد. در جامعه ما نخبه سیاسی، دعوی فیلسوفی نیز دارد! و اسفبار تر آنکه روشنفکر نیز، از سودای قدرت رها نیست! حال آنکه در تعریف، روشنفکر را کسی میدانیم که همواره جایگاه خود را به عنوان منتقد قدرت حفظ کند و هرگز وارد ساختار قدرت نشود. طرفه آنکه در جامعه ما، رؤیای غایی روشنفکران، نیل به قدرت سیاسی است!
روشنفکران عمومی، دست از نقدهای نخنما شده کلی بر نمیدارند و روشنفکران دانشگاهی نیز در پی ارائه تزهای جدید نیستند. به طور کلی اولا فضای تنبلی و در ثانی فضای طمع قدرت و شهرت، اتمسفر جامعهمدنی ما را به شدت آلوده کرده است. فعالیت در حوزههایی مثل زنان، کودکان، حقوقبشر و ... بیش از آنکه حاکی از حرکتی اصیل برای توسعه و دموکراسی باشد، ناشی از وسوسههای پوچ شهرت و آوازهجویی است. روشنفکر دانشگاهی، نوشتههای خود را به سطح روزنامهها فرو میکاهد و بعد، آنها را جمع کرده و به شکل کتاب نیز حتی منتشر میکند. روشنفکر عمومی نیز، گاه هوس شرکت در یک کنفرانس تخصصی میکند یا دلش میخواهد مقالهاش به جای روزنامه در یک فصلنامه تخصصی منتشر شود! نخبه سیاسی هم در عین حال که کاندیدای ریاست جمهوری میشود، دست از حرفهای تئوریک دانشگاهی ناقص خویش بر نمیدارد و آنقدر مغلق حرف میزند، که مردم هیچ یک از حرفهایش را نمیفهمند و به او رأی نمیدهند!
خلاصه آنکه همبستگی اجتماعی، در گرو تلاش گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی در بستر خویش است و توانمند شدن جامعه مدنی راهی جز پذیرفتن نقشهای خودمان ندارد. بپذیریم که نقش ما محدود به تواناییهای ما است و در این صورت خواهد بود که پیش خواهیم رفت. در مسابقه طناب کشی، آن گروهی برنده است که همآهنگ و متعادل بکشد، نه آن گروهی که لزوما زور بیشتری داشتهباشد. دولت هرچند زورش همیشه به جامعه میچربد، اما برنامهریزی اجتماعی همآهنگ و منطقی، راه را برای توسعه جامعهمدنی هموار خواهد ساخت.
حسین فراستخواه
http://farasat.blogsky.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست