پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پدرخوانده بی قدرت


پدرخوانده بی قدرت

سولانا به ایران آمد و با همان لبخند تصنعی خود,که چندان بی شباهت به خنده های جک استراو نیست

سخن گفتن از شخصیت ،رویکرد و رفتار “خاویر سولانا”،مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همواره در سایه ای از ابهام و مرموزیت آزاردهنده صورت می گیرد.به راستی سولانا کیست و طی چند سال اخیر حامل چه پیامهایی برای جمهوری اسلامی ایران بوده است؟آیا عملکرد سولانا و اتحادیه اروپا مجالی جهت ایده آل نگری مفرط نسبت به وی باقی میگذارد؟آنچه مسلم است اینکه سولانا در طول حیات سیاسی خود هیچگاه سفیر صلح و آزادی نبوده است.این حقیقت را می توان از کارنامه و سوابق سیاسی و نظامی سولانا استنتاج نمود. “خاویر سولانا” متولد ۱۴ جولای سال ۱۹۴۱ در مادرید اسپانیاست. وی دارای تحصیلات در رشته فیزیک است و با مدرک دکترا فارغ‌التحصیل شده است اما در زمان نخست وزیری “فیلیپ گونزالس” در اسپانیا سمت دبیر کلی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بر عهده داشت. سولانا که اکنون تحت عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مشغول به کار است در زمانی که به عنوان دبیر کل سازمان نظامی ناتو فعالیت می‌کرد، بمباران هوایی خونین یوگسلاوی که طی آن بیش از ۳۵۰۰ نظامی و مردم عادی کشته و حدودا ۱۰هزار نفر مجروح شدند، تحت مدیریت وی صورت گرفت. همچنین سولانا یکی از اصلی ترین مجریان طرح گوام در حیات خلوت مسکو بوده است که سبب تقویت نگاه تهدید محور غرب نسبت به کاخ کرملین شد.

سولانا به ایران آمد و با همان لبخند تصنعی خود،که چندان بی شباهت به خنده های جک استراو نیست!،بسته پیشنهادی جدید اروپا را به منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان تحویل داد.بس علاقه مند بودیم تا سولانا را به عنوان نماینده تام الاختیار و مستقل اتحادیه اروپا و کشورهای ۱+۵ معرفی نماییم ،اما تجزیه و تحلیل افراد رئالیست بر پایه نگاههای ایده آلیستی همواره پیام آور نوعی عقب گرد نامحسوس در سیاست خارجی ما بوده است.سولانا مظهری از ناسیونالیسم شکننده اروپایی و توسعه طلبی آشکار آمریکایی است که به راحتی تحت تاثیر لابی های سیاسی منش دیپلماتیک خود را تغییر می دهد.از این رو در عین انجام محاسبات دقیق استراتژیک و سیاسی نباید در تعیین وزن مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خوش بینانه عمل کرد.

اصلی ترین نکته ای که در این برهه حساس وجود دارد،این است که ما طی دو سال اخیر نسبت خود با غرب را تحت تاثیر سیاست خارجی تهاجمی تغییر داده ایم.بر این اساس ایران فرمولهای بازدارندگی و بازی با حاصل جمع صفر مطلوب غرب را به گونه ای ماهرانه دگرگون ساخته است.هرچند این دگردیسی برای ما هزینه بر بوده است،اما باید آن را به مثابه نوعی سرمایه گذاری بلند مدت و سودده در سیاست خارجی خود تفسیر نماییم.

جمهوری اسلامی ایران دیروز در راستای تداوم مذاکرات خود با اتحادیه اروپا،بسته پیشنهادی سولانا را بازکرد.البته پاسخدهی به این بسته منوط به نحوه پاسخدهی غرب به بسته پیشنهادی ایران خواهد بود.نباید فراموش کنیم که سولانا،بوش،سارکوزی،مرکل ،براون یا هر بازیگر دیگری که در اردوگاه غرب تعریف می شود باید به عنوان متغیری وابسته به پاسخهای تهران مورد شناسایی نظام بین الملل قرار گیرد.این مهم بدون اتکا به سیاست خارجی پویای تهاجمی و تقویت مولفه های استقلال در دستگاه دیپلماسی ما امکانپذیر نخواهد بود.آنچه مسجل است اینکه ایران اسلامی همچنان به گفتگوهای خود با اتحادیه اروپا ادامه خواهد داد،اما هدایت این گفتگوها باید در مجرای آرمانهای اصیل سیاست خارجی انقلاب اسلامی صورت پذیرد.این مهم بدون تلفیق “استراتژی مذاکره”در سایه “هنر شکار فرصتها “امکانپذیر نخواهد بود.

دیروز،علیرغم القائات رسانه های غربی، سولانا به عنوان یک استراتژیست و حلال هسته ای در مقابل وزیر امور خارجه کشورمان قرار نگرفت.سولانا دیروز تنها یک پیام رسان بود.پیام رسانی که حداقل در برابر ایران نمی تواند خودرا بیشتر از آنچه هست نشان دهد.شاید در بهترین تعبیر بتوان وی را به پدرخوانده ای بی قدرت تشبیه نمود که ماههاست استیصال فرزندان اروپایی خود در برابر ایران اسلامی را یدک می کشد.