جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ویلیام هرشل؛ از تجارت تا کشف انگشت نگاری


ویلیام هرشل؛ از تجارت تا کشف انگشت نگاری

ویلیام هرشل (‏William Herschel‏) که از مقامات عالی رتبه انگلستان به شمار می آمد، در زمینه توسعه روش انگشت نگاری (‏Dactylography‏) سهم بسزایی را ایفا نمود. وی در سال ۱۸۵۸ میلادی مترصد آن گشت تا آثار انگشتان …

ویلیام هرشل (‏William Herschel‏) که از مقامات عالی رتبه انگلستان به شمار می آمد، در زمینه توسعه روش انگشت نگاری (‏Dactylography‏) سهم بسزایی را ایفا نمود. وی در سال ۱۸۵۸ میلادی مترصد آن گشت تا آثار انگشتان دست کسانی را که با وی در دادوستد و تجارت بودند، را ثبت و ضبط نماید. وی در این دوران در کشور هندوستان مشغول به خدمت دولت انگلیس بود. وی بر این باور بود که با این عمل می توان طرف های معامله و قرارداد را به انجام تعهدات و پیمان های خویش وادار نمود. ‏

با گذشت حدود بیست سال از انجام چنین تدبیری، هرشل با بررسی قراردادهای حاوی آثار انگشتان افراد مورد معامله اش، متوجه گشت که اثر انگشت افراد در طول این مدت هیچ تغییری نکرده و بدون کوچک ترین دگرگونی فیزیکی به همان صورت اولیه می باشد. بدین سبب، این اندیشه در ذهن هرشل شکل یافت که اثر انگشتان یک شخص در طول دوران زندگی اش تغییر نکرده و ثابت می ماند. از این رو وی در تلاش برآمد تا تحقیقات و مطالعات گسترده تری را به انجام رساند. ‏

پس از انجام یک سری مشاهدات و بررسی ها، وی در سال ۱۸۷۷ یافته ها و نتایج تحقیقات خود را به صورت گزارشی به بازرس عمومی زندان های «بنگال» ارسال نمود. اما نه تنها از این گزارش و ادعاهای هرشل استقبالی به عمل نیامد، بلکه وی حتی به بیماری و اختلال روانی نیز متهم گردید. با این رویکرد، هرشل دچار ناامیدی و یأس فراوان گشته و تحقیقات خود را ناتمام رها نموده و به حالت تعلیق درآورد. اما در سال ۱۸۸۰ یعنی سه سال پس از این رویکرد تلخ، واقعه ای رخ داد که دوباره اندیشه های هرشل قوت گرفته و احیا گردید. ‏در این دوران یک پزشک اسکاتلندی با نام «هنری فالدز» (‏Henry Faulds‏) که در بیمارستان تسوکی جی - در توکیو- به تدریس فیزیولوژی مشغول بود، به تحقیق و مطالعه در راستای نقوش انگشتان مبادرت می ورزید. وی تمام وقت خود را صرف انجام مطالعات خود پیرامون این مطلب وقف نموده بود. فالدز در این سال، نتایج بررسی ها و تحقیقات خود را در روزنامه ای به نام «طبیعت» منتشر نمود. هرشل با مطالعه این مقاله شگفت زده شد و با فالدز مکاتبه انجام نمود که وی حدود بیست سال پیش، این کشفیات را انجام داده است. متن این مکاتبه نیز در روزنامه انتشار یافت. ‏

اما این مسئله در آن زمان برای هیچ فردی در انگلستان دارای جذابیت و درخور توجه نبود. اما در سال ۱۸۸۸ سرفرانسیس گالتون - دایی زاده چارلز داروین- مترصد آن گشت که تحقیقات خود را بر روی تشخیص هویت مجرمین متمرکز نماید. از این رو وی برای تکمیل تحقیقات خود با هرشل به برقراری ارتباط علمی مبادرت ورزید. ‏هرشل تمامی تحقیقات و پرونده های خود را در اختیار گالتون قرار داد. تا شاید بتواند در راستای احیای استفاده علمی از انگشت نگاری، گام های ارزنده ای را بردارد. در سال ۱۸۹۲ گالتون کتابی تحت عنوان «آثار انگشتان» به چاپ رساند. وی در این کتاب با آمار و ارقام اثبات نموده بود که آثار انگشتان یک فرد منحصر به او بوده و در طول زمان نیز دستخوش تغییرات فیزیکی نمی گردد. ‏بنابراین ویلیام هرشل با تحقیقات و مطالعات مداوم خود سرآغاز جریانی گشت که به گسترش استفاده عملی از نقوش انگشتان در تشخیص هویت مجرمین منجر گردید. هرچند در بادی امر تحقیقات هرشل با ناملایماتی مواجه گردید، اما استمرار در تحقیق و تلاش وی در به اثبات رساندن ادعاهایش نام وی را در عرصه تحقیقات جنایی به ماندگاری و شهرت رساند. ‏در سال ۱۹۰۰ میلادی برای نخستین بار، انگشت نگاری به عنوان یک روش علمی قاطع و دقیق در تشخیص هویت جنایی به کار گرفته شد.‏

رضوانه قاضی پور