شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لذتی که کریمی می برد


لذتی که کریمی می برد

خدمات متقابل جادوگر و پرسپولیس

به جرأت می توان ادعا کرد از روز اولی که محسن صفایی فراهانی معمار عصر جدید فوتبال ایران شد و لیگ حرفه ای استارت خورد، فوتبال ما تا این اندازه داغ و پرهیجان نبوده است. تنور آتشین فوتبال ما امروز کل جامعه را تحت تأثیر قرارداده و تمام کشور را گرم نگه داشته است.

روزی مهاتما گاندی در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از وی پرسیده بود چرا همیشه با قطار درجه ۳ به مسافرت می رود، برهان بسیار جالبی را به زبان آورد: «چون در سراسر هندوستان قطار درجه ۴ نداریم!» امروز می توانیم ادعا کنیم بازیهای مهم هفته در ورزشگاه آزادی به این دلیل یکصد هزار تماشاگر دارد، که این استادیوم از گنجایش بیشتری بهره نمی برد! وقتی مجری رادیو، ساعت ۹ صبح با صدایی بهت زده از مردم می خواهد فکر آمدن به ورزشگاه را از سر بیرون کنند، این یعنی آنکه فوتبال ایران به اوج هیجان و التهاب رسیده است؛ وضعیتی که قطعاً نشاط اجتماعی را به ارمغان خواهد آورد.

در شدت گرفتن حرارت فوتبال این روزها، بی تردید حضور دوباره علی کریمی کاملاً تعیین کننده بوده است. او شاید امروز بیش از هر زمان دیگری بابت تصمیم شجاعانه ای که گرفته است، خوشحال باشد. وقتی علی کریمی از خیر قرارداد ۵ میلیارد تومانی باشگاه قطری گذشت و پیراهن سرخ پرسپولیس را به تن کرد، به انفجار ورزشگاه آزادی می اندیشید و طنین خوشحالی هزاران هموطن خود را ملاک گزینش تازه اش قرار داده بود.

رابطه پرسپولیس و علی کریمی، در حال حاضر کاملاً دو جانبه است. اگر جادوگر در آخرین دقایق به فریاد سرخپوشان می رسد و تیمش را از مخمصه بزرگی به نام «شکست در شهر آورد» می رهاند، در عوض پرسپولیس هم فضایی را فراهم کرده که در خلال آن، نابغه تنبل فوتبال ایران دو مرتبه شوق هنرنمایی پیدا می کند.

شاید حلقه مفقوده ستاره ای که ازهیچ کجا، اعم از خیابانهای جذاب مونیخ تا کوچه پس کوچه های دوحه، نتوانست از فوتبالش لذت ببرد، همین صدای انفجاری باشد که دو دقیقه به سوت پایان سعد کمیل ضلع شمالی ورزشگاه آزادی را لرزاند. لابد علی دایی نمی توانست ورق جادوگر را بخواند و تصمیم او را پیش بینی کند، و گرنه با مطرح کردن سؤال «کریمی کجا بازی می کند؟» او را حساس نمی کرد!

چراغی که امروز کریمی برافروخته، می تواند روشنگر مسیر آینده جوانانی باشد که هنوز فکر می کنند در غربت غریبانه دوبی به چیزهای ارزشمندتری دست پیدا می کنند.

شاید حالا خیلی ها فهمیده باشند دکور فوتبال ایران، خود ایران است. اینجا می توان با مردم نفس کشید و البته نفسهای آنها را سبکتر کرد. جادویی که می تواند به قهقهه مستانه مشتی هموطن منجر شود، حیف نیست در ازای دلارهای نفتی به فروش برسد؟ گر چه می توان گواهی داد فوتبال ایران در دوران معاصر خود از نقطه نظر مالی نیز ستاره هایش را به خوبی متنعم کرده است.

رسول بهروش



همچنین مشاهده کنید